يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "رشته دشمن پنبه شد"

اوین نامه ی کیهان شنبه 15 شهریورماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "رشته دشمن پنبه شد"

بسياري از تحليلگران داخلي و خارجي، سخنان روز پنج شنبه رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي محترم مجلس خبرگان رهبري را برجسته ترين و هوشمندانه ترين موضع نظام از زمان اعلام توافق هسته اي مي دانند و معتقدند اکنون رهبر انقلاب، با هوشمندي و رصد ميدان، راه را بر دو جريان سد کرد؛ از يکسو راه زياده خواهي و خدعه دشمن را و از سوي ديگر راه جرياني که در داخل مي کوشيد با دور زدن قانون اساسي و مردمسالاري يا با انتساب سخناني خلاف سخنان صريح رهبر انقلاب، راه ديگري را بپيمايد. 
    
مروري بسيار فشرده بر رخدادهاي پس از انجام توافق، نشان مي دهد که سخنان اخير رهبر انقلاب از اهميت بسزايي برخوردار بوده و فصل الخطابي است براي آنان که سردرگم بودند و آنان که قصد ديگري داشتند. 
    1-
با پايان مذاکرات، موج کاذب اميدواري که به جامعه تزريق شده بود، توسط دولتمردان فروکش کرد و چنين عنوان شد که قرار نيست اتفاق تازه اي بيفتد! اين سخن درست بود چون آنها بهتر از هر کسي مي دانستند که تحريم ها لغو نمي شود، چارچوب اصلي آنها برقرار است و دشمن تا همه چيز را در موضوع هسته اي بدست نياورد،کوچکترين قدمي بر نخواهد داشت.
    
2- تبليغ زيادي شد که برنامه هاي ما و دشمن متوازن و برگشت پذير است. اما بررسي هاي دقيق و فني ثابت کرد که اساسا چنين نيست نه توازن و همزماني وجود دارد و نه برگشت پذيري! مثلابر اساس بند 15 از پيوست 5 برجام لازم است ما حدود 38 اقدام اسمي و قريب يکصد اقدام رسمي و عيني را انجام بدهيم و آژانس آنها را راستي آزمايي کند تا بعد نوبت تعليق -و نه لغو- برخي تحريم ها آنهم با اما و اگرهاي فراوان برسد! طبيعتا هيچ اهل منطقي اين وضع را متوازن و همزمان نمي داند. تازه صرفنظر از اينکه حق برگشت پذيري ما به رسميت شناخته نشده و صرفا از «اعتقاد ايران» به اين موضوع- و نه پذيرش 1+5 - سخن به ميان آمده است، تقريبا هيچ يک از اقدامات ما برگشت پذير نبوده و يا تنها با صرف هزينه هاي بسيار هنگفت و زمان طولاني قابل ارجاع به وضع کنوني بود که عملامصداق برگشت پذيري قلمداد نمي شود.
    3- همزمان، مقامات آمريکايي در مقابل چشمان متعجب مردم رجزخواني مي کردند! ارنست مونيز، وزير انرژي آمريکا رسما اعلام کرد «توافق وين، بخشي از رويکرد امنيتي ما براي خاورميانه است»! و آن ديگري از مقدمه بودن توافق هسته اي براي «تغيير در رويکرد آتي ايران» و حتي وقيحانه تر براي«تغيير نظام ايران و نسل آينده رهبران کشور» سخن گفت! اين سخنان هيچ پاسخ درخوري نيافت و با ادعاي تکراري، نخ نما و بي ارزش«مصرف داخلي»به سادگي از کنار آن گذر شد!
    4-
همزمان و به جاي دادن پاسخ مناسب و درخور به دشمن ديرين، فرش قرمز زير پاي وزير خارجه فرانسه و انگليس پهن شد و نه تنها پاسخ انقلابي به لفاظي هاي دشمن داده نشد بلکه حتي لفظ دشمن هم متروک و مهجور شد و به جاي آن لفظ «طرف مذاکره» براي شيطان بزرگ و بريتانياي حقير مورد استفاده قرار گرفت! اين رفتار،جسارت و زياده خواهي دشمن را افزون کرد.
    5- بجز اين کوتاهي و غفلت عده اي با ناديده گرفتن ساز وکارهاي قانوني، از اجراي برجام سخن گفتند! اين عده که معمولاژست مردمسالاري و دموکراسي مي گيرند و همه را جز خود، ضد مردم و ضد آزادي مي دانند، بزرگترين ميثاق ملي يعني قانون اساسي را ناديده گرفته و از موضع دلسوزي و مصلحت انديشي، مجلس و قانون اساسي را دور زدند! درصدد اجراي متني برآمدند که هنوز هيچ يک از ساز و کارهاي قانوني و بويژه مجلس شوراي اسلامي براي آن طي نشده بود حال آنکه طبق اصل 77 قانون اساسي، مجلس مکلف به بررسي و اظهار نظر بود. اين اقدام نه به منزله دور زدن مجلس،که به منزله دور زدن مردم و خواست عمومي بود چراکه بررسي هاي دقيق و کارشناسانه يک موسسه معتبر و بين المللي نظرسنجي نشان مي داد 96 درصد از کساني که متن توافق هسته اي را خوانده اند، آن را مغاير صريح و آشکار منافع ملي و پيماني يکطرفه مي دانند. در چنين شرايطي دور زدن مجلس علاوه بر نقض قانون اساسي، بي توجهي به مردم نيز بود.
    6-
در تمام اين مدت،کيهان کوشيد با تيترها و نوشته هاي خود، از يکسو آگاهي فني و کارشناسانه مسئولان و مردم را نسبت به متن برجام و قطعنامه 2231 افزايش دهد و از ديگر سو نسبت به عدم اتخاذ تدابير قانوني و دور زدن قانون اساسي هشدار بدهد. طبيعتا اين روشنگري ها - مثلااعتراض به تعطيلي مجلس در سخت ترين کارزار ديپلماسي، فرش قرمز پهن کردن پيش پاي دشمنان ملت و يا قلب واقعيات آشکار در متن توافق و...- به مذاق عده اي خوش نيامد و تذکر و شايعه سازي و ... پاسخ اين روشنگري ها بود.
    7- در همين شرايط خاص و در هنگامه اي که تبليغات گسترده، خبر از فتح الفتوح مي داد و مردم در تعارض «تبليغ مدام فتح الفتوح» و«ترس از تصويب فتح الفتوح»! به چيزهايي پي برده و نگران آينده کشور بودند و در شرايطي که وضع اقتصادي نه تنها هيچ تغييري نکرده بود بلکه نرخ دلار بصورت روزانه افزايش پيدا مي کرد، جريان ميانه اي مشغول کمرنگ کردن خط قرمزهاي صريح، تعيين کننده و حساس رهبر انقلاب شد! آنها معتقد بودند خطوط قرمز، نه خطوطي براي رعايت کردن،که ابزاري براي چانه زني بوده و با همين نگاه که جفاي بزرگي به حضرت آقا بود اينگونه القاء مي کردند که اگر بخشي از خط قرمزها- در واقع تقريبا همه آنها- رعايت نشده، مهم نيست! چون آنها وسيله و ابزار بودند نه هدف! اين جريان به انواع و اقسام شيوه هاي توجيه و تحميل نظر غلط و خلاف نص خود متوسل مي شد و در مقابل سخنان آشکار رهبر انقلاب، از برخي حرف هاي غيردقيق و محفلي استفاده مي کرد تا با استناد به آنها، حرف خود، را به کرسي بنشانند! اين درحالي بود که رهبر معظم انقلاب آشکارا اعلام کرده بودند که سخن علني و نهان ايشان يکي است و سخن ايشان را بايد از خودشان شنيد.
    8
- نگراني مردم فداکار و دلسوز انقلاب ، بيم خدشه به استقلال کشور، زوزه گرگ هاي خون آشام غربي، رجزخواني دائمي آمريکايي ها و بيم از دور زدن قانون و ذبح «جمهوريت نظام» پيش پاي توافقي سراپا عيب و مشکل که به گفته وندي شرمن«با مشورت و هماهنگي اسرائيل تنظيم شده»، با سروش آسماني و الهي رهبر عزيز انقلاب به پايان رسيد و فصل الخطاب آمد تا دل هاي مومن به اسلام و انقلاب را آرام کند که «هُوَ الَّذِي اَنزَلَ السَّكِينَهًَْ فِي قُلُوبِ الْمُوْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْاَرْضِ»
    
رهبر انقلاب در يک جمع بندي تاريخي، به همه اين دغدغه ها پاسخ دادند و تکليف هرکس در جايگاه خودش را روشن کردند بعضي از مهمترين فرازهاي اين فرمايشات را اينگونه مي توان برشمرد:
    الف: ايشان با تاکيد دوباره به خطوط قرمز و اشاره به مهم ترين آنها يعني «لغو تحريم ها» ثابت کردند که درباره حقوق مردم و سرنوشت نظام با کسي تعارف ندارند و خط قرمز، قرمز است نه سفيد و صورتي! اينکه در برجام و قطعنامه، با بازي با الفاظ روز انجام تعهدات ما و غرب ظاهرا يکسان بوده و در معنا پس از ده ها اقدام ما و راستي آزمايي آژانس تازه نوبت غرب مي رسد، هم از چشم تيزبين حضرت ايشان مخفي نمانده و هم سبب ناخرسندي و اعتراض ايشان شده و تصريح اکيد ايشان را به دنبال دارد که اگر قرار است چارچوب تحريم ها باقي بماند، پس براي چه مذاکره کرده ايم؟ و اگر تحريم ها برداشته نشود، معامله اي در کار نخواهد بود.
    
ب: عده اي به دنبال فرش قرمز زير پاي آمريکا پس از انعقاد برجام بودند! حتي برخي از بي اشکال بودن گشايش سفارت آمريکا سخن گفتند! آنها که تکليفشان معلوم است و مردم بارها و بارها به آنان بي محلي کرده اند، اما رهبر عزيز، براي اتمام حجت، از نفوذ و خطرات پس از برجام گفتند و آن را مهمتر از برجام برشمردند. اين نکته دقيقي بود تا عده اي غرب گرا بوي کباب به مشامشان نخورد و فکر نکنند که مي توانند اصول و ارزش هاي انقلاب در مبارزه با استکبار را به مذبح هوي و هوس خود ببرند. البته برخي ساده انديشان و برخي مغرضان، تاکيد رهبر عزيز بر خطرات پس از توافق را به منزله ناديده گرفتن خطر توافق موجود، نپرداختن به آن و بي اهميتي آن قلمداد کرده بودند! در جواب آنها که در پي حق هستند و بايد گفت: رخنه و نفوذ دشمن از اين روزن ممکن است و منطقي نيست به بهانه خطرات آتي، اين رخنه را رها کنيم! مثل اينکه وقتي سپاه دشمن پي درپي به دژ شهر مي کوبد و فرمانده دلسوز هشدار مي دهد « هدف دشمن تنها شکستن مقاومت دژ نيست بلکه او به دنبال غارت شهر و کشتار مردان و زنان است» عده اي ادعا کنند؛ «پس دژ مهم نيست چون هدف دشمن داخل شهر است! ما بايد به فکر داخل باشيم و نه دفاع جانانه از دژ»! و آنجا را رها کنند! در اصل رهبر انقلاب هشدار مي دهد که دشمن در پي اين توافق، درصدد نفوذ در قلب جمهوري اسلامي و پياده کردن اهدافش است و طبيعي است که هيچ عاقلي مراد اين جمله را بي توجهي به ماهيت توافق نمي داند که اگر چنين بود چرا رهبر عزيز پيش از اين توافق و مثلا5 سال قبل چنين نمي گفتند!؟ پيداست بيم رخنه اي مطرح است و ايشان در خشت خام، چيزي مي بينند که عده اي در آينه هم نمي بينند!
    ج: مدتهاست رجزخواني آمريکايي ها بي جواب مانده و آنها از موضع قلدري با ملتي که بارها به رويشان سيلي زده حرف مي زنند! دست بزني نبود که به دهان ياوه گويشان بکوبد،لابد به اميد تنش زدايي و دوستي! رهبر عزيز به اين مسير غلط خط بطلان کشيد. اولا؛ آنها را دو قرن از دنيا عقب دانستند چون با ادبيات بريتانياي حقير در قرن نوزده با ما حرف مي زنند، ثانيا؛ عزت و اعتبار و اقتدار مردم را بار ديگر به رخ دشمن کشيدند که ما فلان کشور ضعيف نيستيم و ثالثا؛ بهانه اي چون مصرف داخلي را براي بي پاسخ گذاشتن جسارت هاي دشمن، موجه ندانستند و تاکيد کردند جواب بدهيد تا حرف غلط آنها تثبيت نشود.
    
اينها - و نکات بسيار مهم ديگري که به ناچار و از اختصار در کلام بايد از آنها چشم بپوشيم- قله هايي از سخنان يک رهبر الهي بود که عزت امت را بر هر چيزي مقدم مي دارند و بر سر آن با احدي تعارف نمي کند. اين سخنان -که رهبر عزيز پس از درميان گذاشتن با رئيس جمهور، علنا با مردم در ميان گذاشتند- اتمام حجت بود براي هرکس که در فرايند رسيدگي به برجام، سهم و نقشي دارد و اگر تاکنون نمي دانستند (!) چه بايد بکنند، اکنون هيچ عذري ندارند و به اعتبار فرمايش عيد فطر ايشان، بايد کاري کنند که در پيشگاه خداوند سربلند باشند. نويسنده: حسين شمسيان