اصولگراها نگران رفتار سیاسی مصباح یزدی 12دی-94
مصباح یزدی اهداف سیاسی اش رااز طریق گماشته اش سعید جلیلی
جانباز دنبال می کند که هم علیه برجام ودولت روحانی وهم اصول گرایان به حساب میانه
رو می باشد.
«باز هم گلایهها و انتقادات آیتالله قمنشین آغاز شده است. میگویند این
آغاز ورود جدی آیتالله به انتخابات است. گویا قرار است این بار هم او یک سوی
تصمیمات اصولگرایانه در انتخابات ریاستجمهوری باشد.»
به گزارش ایسنا، خبرآنلاین نوشت: «رفتار جدیدی نیست. همیشه همین گونه بوده
است. آستانه انتخابات که فرا میرسد، او نیز دوقطبیسازی را از سر میگیرد. کاری
ندارد اصولگرایان حرفشان چیست. منطق خود را دارد و روش منحصر به فردش را. شاید
همین هم موجب شده این بار کسی چندان دغدغه به سراغ او رفتن را نداشته باشد. او که
در نهایت عقبنشینی نمیکند، حتی اگر آن تکلیفگرایی همیشگی او باز منجر به
واگذاری نتیجه شود. درباره آیتالله مصباح یزدی سخن میگوییم.
آیتاللهِ ساکن قم که باز در چند ماه مانده به انتخابات زیر ذرهبین رسانهها
و اهالی سیاست قرار گرفته تا مشخص شود این بار نگاهش را به چه کسی خواهد دوخت. آیا
سعید جلیلی که این روزها ساک به دست از این شهر به آن شهر میرود تا دیگر شکی باقی
نماند که او نامزد انتخابات است؛ همان گزینه مطلوب آیتالله است یا که نه میتوان
دایره تحلیل را تا آنجا گسترده کرد که گفته شود، فرقی نمیکند نامزد رقبا که باشد.
مهم این است که حسن روحانی نامزد مورد نظر هاشمی رفسنجانی رای نیاورد؟ اصلا بهتر
است درباره این هم بحث شود که این بار آیتالله مصباح یزدی از کدام زاویه برای
تغییر فضا و دوقطبیسازی وارد عرصه خواهد شد.
قطبسازی داخلی؛ کار ویژه اول
در هر رقابتی که وضعیت نیروهای در آن آشفته و نابهسامان باشد، آن کسی شانس
بهتری دارد که خود به یکی از طرفین اصلی رقابت تبدیل کند. به یک معنا آن که یک قطب
رقابت باشد، حتما یک سر اصلی انتخابات است. اردیبهشت که فرا برسد حسن روحانی که
رییس دولت مستقر است یک قطب اصلی خواهد بود. میماند یک سمت دیگر رقابت که
اصولگرایان میکوشند با رسیدن به یک نامزد واحد در این کاراکتر قرار گیرند.
آیتالله مصباح و کسان دیگری اما برنامه متفاوتی دارند. میگویند
اصولگرایان قبیلهگرایی میکنند. بر این باورند که مردم به آنها رای نخواهند داد و
از گفتمانی دیگری روایت میکنند. هر حرفشان طعنه است نه فقط به روحانی و دولت او
که بیشتر به اصولگرایانی که امید به رسیدن به مصداق واحد دارند. این پس قدم اول
است. ابتدا باید رقیب درونی را کنار زد تا خود قطب اصلی باشند.
در سال ۹۲ هم چنین شد که آیتالله مصباح یزدی حاضر
به پیوستن به ائتلاف نشد و خود ابتدا به سراغ باقری لنکرانی رفت و بعد از آن به
حمایت از سعید جلیلی راضی شد. آن زمان هم همه کار کرد. از تکلیف میگفت و دلخوش
بود به رایآوری کسی که شبیهترین فرد بود به محمود احمدینژاد. همانی شده بود که
آیتالله مصباح میخواست. جلیلی اما شکست خورد. او که مصداق تکلیفگرایی آیتالله
بود هم ائتلاف اصولگرایان را بر هم زد و هم موجب رشد آرای حسن روحانی در انتخابات
شده بود؛ چه این که برخی حتی تحلیل میکردند درصدی از مردم که قصد رای دادن هم
نداشتند برای رییسجمهور نشدن جلیلی پای صندوقها آمدند.
آیتالله مصباح یزدی اما به فاصله چند روز بعد از آن شکست حرفهای مهمی زد.
نکاتی گفت که از آینده سیاستورزیاش حکایت داشت. او گفت: «این که فردی با کمترین
امکانات و هزینهها رأیی نزدیک به کسانی بیاورد که میلیاردها خرج کردند، تأثیر
نیست؟ مخصوصا این که تنها همین چند روز کار شد و اگر مدت بیشتری با این اخلاص و
جدیت کار میشد، نتیجه کیفی کار نیز بالاتر بود. پس نمیتوان گفت این کارها اثری
ندارد و تکلیف از ما ساقط است و اگر از حالا برای ۴ سال بعد فکر کنیم تأثیر آن چندین برابر خواهد شد.»
به محمدباقر قالیباف، نامزد اول اصولگرایان طعنه زد و از یارانش خواست از
همین راهی که آمدهاند، سیاستورزی خودشان را دنبال کنند تا ۴ سال بعد یعنی همین اردیبهشتی که از راه میرسد، گزینه خودشان را به پاستور
برسانند. آیتالله مصباح میگوید: «عدهای رأیآوری را از مهمترین ویژگیهای اصلح
عنوان میکنند. از طرف دیگر اگر کسی رأی آورد که او را اصلح نمیدانیم، وظیفه ما
چیست؟ آیا باید تسلیم وی شویم یا تحمل کنیم یا برخورد کنیم؟ چرا که تکلیف هر چند
به خاطر مصالح واقعی است و برای تحقق امور مطلوب است اما این که تا چه میزان این
مطلوب محقق شود، به اراده ما نیست بلکه به میدان رفتن و شمشیر زدن تا پای جان در
اختیار ماست اما این که بعد چه خواهد شد، تابع اراده ما نیست. لذا همواره باید
ببینیم که تکلیفی متوجه ما هست یا خیر؟»
حالا سوال این است که از این حرفهای آیتالله که مرور کردیم تغییر در روش
سیاسی او محتمل است؟ پاسخ کاملا روشن است. او راه خود را میرود، به نتیجه هم کاری
ندارد. در شرایطی که سعید جلیلی شهر به شهر دنبال جمعآوری سرمایه اجتماعی حاشیهنشینهاست
آیتالله کاتالیزوری خواهد بود برای او که راحتتر بتواند رای طبقه مذهبیتر و
البته مرکزنشین را جذب کند. پس گام اول از این نقشه راه میگذرد.
دوقطبیسازی؛ گام دوم آیتالله
آیتالله مصباح اما یک کار مهم دیگر دارد. پروژهای که از چند ماه پیش آغاز
کرده است و حالا با شیب بیشتری آن را پی گرفته است. میخواهد در فراغ محمود احمدینژاد
شخصا دوقطبیساز دوران باشد. در نقد دولت از نکتهای فروگذار نمیکند و از حراراتش
اصلا کاسته نمیشود. به این سخن نگاه کنید: «طبعا در آخر میان دو نفر که اکثریت
نسبی دارند، دوقطبی خواهد شد.» آیتالله خود را برای رقابت آماده کرده است. میداند
یک دوقطبی در پیش است. راحتتر بگوییم میخواهد دوقطبیساز باشد.
این کار را هم از نقطه قوت دولت مستقر آغاز کرده؛ از نقد و اعتراض به
برجام: «مطمئن بودم که این مذاکرات نتیجه مطلوبی نخواهد داشت و این مشکلات قابل
پیشبینی بود. معلوم بود که مذاکره با شیطان و اعتماد به وعدههای او کاملا غلط
است. مردم حرف کسانی که اشتباهات و شکستهایشان را به گردن رهبری میاندازند، نمیپذیرند.»
او به همین هم بسنده نکرده و در جای دیگری از اظهاراتش گفته است: «در همان
ایام دفاع مقدس من خودم از برخی شخصیتهای طراز اول امروز شنیدم که میگفتند که ما
تا کی باید با آمریکا بجنگیم! همینها طراحی کردند و جام زهر را به امام نوشاندند
و الان هم به این کار افتخار میکنند. عدهای از مسئولین نه فقط امروز که در زمان
امام هم موضعگیریهای انقلابی و علنی امام علیه آمریکا و ابرقدرتها را مسخره میکردند
و آن را تندروی و افراط میدانستند. همینها معتقد بودند که ما باید آداب دیپلماسی
را در برابر این دشمنان رعایت کنیم. این نشان میدهد که اینها از ابتدا با امام
همفکر و همراه نبودند. برای همین میبینیم که دنبال حذف شعار مرگ بر آمریکا هستند.»
اصولگرایان این روزها از این تکرار رفتار سیاسی آیتالله مصباح یزدی گلایه
دارند . آنها نگرانند از تکرار تاریخ. آنها بر خلاف آیتالله که فقط نگاهش به
تکلیف دوخته شده نگاهی هم به نتیجه دارند. چه این که غفوریفرد از چهرههای نامآشنای
اصولگرا در این زمینه گفته است: «در انتخابات قبل هم آقای مصباح یزدی و پایداریها
در جمع اصولگرایان نیامدند و نتیجه آن را هم در انتخابات مجلس دهم در تهران دیدیم.
امیدواریم انتخابات مجلس دهم زنگ خطری برای این دوستان باشد که بتوانند به بقیه
اصولگرایان بپیوندند و به کاندیدای واحد برسند.»
آن چه در حال وقوع است این که آیتالله مصباح یزدی در یک پروژه سیاسی
همزمان که به صورت موزائیکی پیش میرود دست بالا را در میان جناح اصولگرا میگیرد
و از جانب دیگر خود به قطبسازی مشغول است تا نامزد مورد نظرش را در نهایت برای
کسب رای راهی انتخابات کند. روش او تغییری نکرده نگاهش هم همین طور. چه باید کرد؟
خیلیها نگران او شدهاند. سوال پیشدستانه این است: «آیا او با این ایدهای که
دارد یک بار دیگر شکست را برای جناح رقم خواهد زد؟» زمانه آبستن هزار ماجراست.
چارهای نیست باید صبر کنیم و منتظر رخدادها باشیم.»