رژیم نامتعارف شترگاو پلنگی
که خمینی شیاد بنا نهاد پس از 40 سال آنگونه گلاب زده است که بهشتی جای خوددارد
چنانچه نه خمینی شیاد که پدرجدش هم بود هیچ کاری نمی توانست بکند .چون دروند شکل
گیری باندهای مافیایی کسانی قدرت گرفته
اند که نه اهل علم ودانش وتخصص اند ونه
اهل سیاست به معنی ر ایج آن و نه اهل تعامل با کشورهای منطقه وایجاد روابط بین المللی
ونه مدافع حقوق بشر و رفاه اجتماعی و رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و نه اهل سازندگی کشور و پاسخگویی به مطالبات مردم
ومدافع منافع ملی کشورند . حال دامنه ی اختلافات و جنگ قدرت و ثروت باندی و جناحی
به مرحله ای رسیده است که چنانچه بهشتی بود بدون شک سرنوشتی بهتر ازر فسنجانی نمی
توانست داشته باشد؟
یکی از بزرگترین عوامل مشکلات امروز
جامعه ما، فقدان شفافیت لازم در گفتمان میان مسئولان نظام با مردم است.
منظور از مشکلات، فقط مشکلات اقتصادی که این روزها گریبان دولت را گرفته است، نیست. مشکلات سیاسی، مشکلات اجتماعی، مشکلات فرهنگی و حتی مشکلات دینی امروز جامعه ما همگی به نحوی با فقدان شفافیت ارتباط دارند.
بسیار مناسب است در ایام شهادت فقیه متفکر و مدبر شهید مظلوم آیتالله بهشتی و فاجعه هفتم تیر 1360 به سیره آن مدیر برجسته که نقش معماری نظام جمهوری اسلامی را در تدوین قانون اساسی برعهده داشت، نگاهی بیاندازیم و به جای تعریف و تمجیدهای شعارگونه که در سالهای اخیر برای برگزاری مراسم سالگرد این عالم ربانی و شهدای هفتم تیر به صورت یک عادت در آمده، درسی عملی از مکتب او بیاموزیم و به کار ببندیم.
بهشتی، اهل تصنع و ظاهرسازی نبود. امروز بسیاری از کسانی که در مصدر امور قرار دارند از واقع گرائی فرار کرده و به ظاهرسازی روی آوردهاند. برای این قبیل افراد کافی است سخنی که توجیهکننده عملکردهایشان باشد بگویند و به اینکه این سخن چقدر مردم را قانع میکند و تا چه اندازه با واقعیت منطبق است کاری ندارند. چنین روشی شاید برای یک جامعه تهی از آرمان و ارزش که زمامداران آن فقط میخواهند حکومت کنند و بار خود را ببندند، مناسب باشد اما برای جامعه ما که یک نظام اسلامی مبتنی بر اصول و آرمانها و قانون اساسی انقلابی است، قابل قبول نیست. در نظام جمهوری اسلامی، اگر قرار باشد طبق آنچه قانون اساسی این نظام مقرر داشته و امام خمینی به عنوان موسس آن و رهبر و مبدع انقلاب اسلامی مطرح کرده عمل شود، مسئولان باید خادمان مردم باشند و لحظه به لحظه عملکرد خود را به مردم گزارش بدهند و هرگز هیچ نقطهای از عملکردشان از دید مردم پنهان نباشد. این، روشی بود که خود امام خمینی داشتند و آیتالله بهشتی در مدت حدود دو سال و نیم مسئولیت خود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا لحظه شهادت به آن پایبندی نشان داد. او بسیار مصاحبه میکرد، به تمام سوالها جواب میداد، با مردم دیدار داشت، همه چیز را صادقانه با مردم در میان میگذاشت و بر این نکته تاکید میکرد که: «وقتی خواستیم از موضع صدق و حق و عدل که روح اسلام است با هم برخورد کنیم گاهی تلخی است ولی من این تلخی ناشی از برخورد صادقانه را بر آن شیرینی کاذب ناشی از برخورد منافقانه و مجامله آمیز ترجیح میدهیم.»
جمله دیگری که آیتالله بهشتی بر آن تکیه زیادی داشت مربوط به جاذبه و دافعه مسئولین نظام جمهوری اسلامی بود. او میگفت: «جاذبه در حد اعلی و دافعه در حد ضرورت از ویژگیهای خط امام است.»
امتیاز بزرگ بهشتی این بود که خود به آنچه میگفت عمل میکرد بطوری که حتی یک سخن بدون پشتوانه عملی از او شنیده نشد. این ویژگی بود که بهشتی را چنان محبوب قلبها کرده بود که وقتی به شهادت رسید، مردم با تمام وجود سوختند و دست تحسر بر سر زدند.
این جملات بهشتی را باید با حروف درشت و به صورت تابلو در اطاقهای مسئولین نظام جمهوری اسلامی و دقیقاً جلوی چشم آنها قرار دادتا هر روز، هر ساعت وهر لحظه آن را ببینند و با سخنان و عملکرد خود مقایسه کنند. مسئولان اگر میخواهند مشکلات امروز جامعه ما حل شود باید به این مطالب بهشتی عمل کنند و به سیره او پای بندی نشان بدهند. در برج عاج نشستن و براساس اظهارنظر اطرافیان بله قربان گو نظر دادن، مشکلی از جامعه حل نمیکند. مردم را به حساب بیاورید و خطر نفوذیهای فرصت طلب و سودجوئی که جامعه را ملتهب و مردم را نگران کردهاند را کوچک نشمرید. از پشت میزها و اطاقهایتان بیرون بیائید و با مردم مواجه شوید و سخنان آنها را بشنوید، سپس نظر بدهید و تصمیم بگیرید و عمل کنید.
کسانی که با سیره بهشتی آشنا هستند حق دارند این روزها جای خالی او را احساس کنند و طفره رفتنها و به امور حاشیهای سرگرم شدنها را نکوهش نمایند و مشکلات جامعه امروز را ناشی از همین امور بدانند. بهشتی اهل متن بود نه حاشیه، اهل واقعیت بود نه تصنع و ظاهرسازی، مسئولیت پذیر بود نه مسئولیت گریز، با مردم و در سایه مردم بود و به همین دلیل حرف دل مردم را میفهمید و صادقانه با آنها سخن میگفت.
بهشتی تلخیهای زیادی را چشید اما هرگز رفتار صادقانه خود با مردم را از دست نداد و هیچ چیز را جایگزین آن نکرد. او در کوران حوادثی که گروهکهای رنگارنگ و آلت دست بیگانه در گوشه و کنار کشور به ویژه در حاشیه مرزها در دو سال اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد میکردند، همواره در متن حوادث قرار میگرفت و به اقتضای مصالح کشور و ملت موضع میگرفت و عمل میکرد. او در بخشی از آن مقطع ریاست شورای انقلاب را برعهده داشت و در بخشی دیگر رئیس قوه قضائیه بود و در تمام این مدت با شفافیت تمام سخن گفت و عمل کرد. بهشتی حتی با کمونیستها و افرادی که دارای افکار و اندیشههای ضد اسلام بودند در مناظرههای تلویزیونی شرکت میکرد و بدون آنکه از جایگاه حکومتی خود ذرهای استفاده کند با آنها بحث میکرد تا مردم آراء و اندیشههای گوناگون را بشنوند و قضاوت کنند.
در جایگاه ریاست قوه قضائیه نیز به عنوان اولین مدیر دستگاه قضائی نظام جمهوری اسلامی، عادلانهترین روش را بنیان نهاد و الگوی اسلامی قضاوت را در معرفی و عمل از خود به یادگار گذاشت. اگر دستگاه قضائی نظام جمهوری اسلامی برمبنای سخن و عمل آیتالله بهشتی عمل کند، بهترین دستگاه قضائی جهان امروز و الگوی موفقی برای سایر کشورها اعم از اسلامی و غیراسلامی خواهد بود.
این روزها که هفته قوه قضائیه به مناسبت سالگرد شهادت آیتالله بهشتی و یارانش برگزار میشود، اگر مسئولان به جای تعریف و تمجید شعاری به معرفی سیره بهشتی همت کنند و تلاشها بر این متمرکز شود که همه شفاف عمل کنند، مشکلی باقی نخواهد ماند زیرا خود مردم برای کمک به حل مشکلات به صحنه خواهند آمد و موانع را برطرف خواهند کرد.
منظور از مشکلات، فقط مشکلات اقتصادی که این روزها گریبان دولت را گرفته است، نیست. مشکلات سیاسی، مشکلات اجتماعی، مشکلات فرهنگی و حتی مشکلات دینی امروز جامعه ما همگی به نحوی با فقدان شفافیت ارتباط دارند.
بسیار مناسب است در ایام شهادت فقیه متفکر و مدبر شهید مظلوم آیتالله بهشتی و فاجعه هفتم تیر 1360 به سیره آن مدیر برجسته که نقش معماری نظام جمهوری اسلامی را در تدوین قانون اساسی برعهده داشت، نگاهی بیاندازیم و به جای تعریف و تمجیدهای شعارگونه که در سالهای اخیر برای برگزاری مراسم سالگرد این عالم ربانی و شهدای هفتم تیر به صورت یک عادت در آمده، درسی عملی از مکتب او بیاموزیم و به کار ببندیم.
بهشتی، اهل تصنع و ظاهرسازی نبود. امروز بسیاری از کسانی که در مصدر امور قرار دارند از واقع گرائی فرار کرده و به ظاهرسازی روی آوردهاند. برای این قبیل افراد کافی است سخنی که توجیهکننده عملکردهایشان باشد بگویند و به اینکه این سخن چقدر مردم را قانع میکند و تا چه اندازه با واقعیت منطبق است کاری ندارند. چنین روشی شاید برای یک جامعه تهی از آرمان و ارزش که زمامداران آن فقط میخواهند حکومت کنند و بار خود را ببندند، مناسب باشد اما برای جامعه ما که یک نظام اسلامی مبتنی بر اصول و آرمانها و قانون اساسی انقلابی است، قابل قبول نیست. در نظام جمهوری اسلامی، اگر قرار باشد طبق آنچه قانون اساسی این نظام مقرر داشته و امام خمینی به عنوان موسس آن و رهبر و مبدع انقلاب اسلامی مطرح کرده عمل شود، مسئولان باید خادمان مردم باشند و لحظه به لحظه عملکرد خود را به مردم گزارش بدهند و هرگز هیچ نقطهای از عملکردشان از دید مردم پنهان نباشد. این، روشی بود که خود امام خمینی داشتند و آیتالله بهشتی در مدت حدود دو سال و نیم مسئولیت خود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا لحظه شهادت به آن پایبندی نشان داد. او بسیار مصاحبه میکرد، به تمام سوالها جواب میداد، با مردم دیدار داشت، همه چیز را صادقانه با مردم در میان میگذاشت و بر این نکته تاکید میکرد که: «وقتی خواستیم از موضع صدق و حق و عدل که روح اسلام است با هم برخورد کنیم گاهی تلخی است ولی من این تلخی ناشی از برخورد صادقانه را بر آن شیرینی کاذب ناشی از برخورد منافقانه و مجامله آمیز ترجیح میدهیم.»
جمله دیگری که آیتالله بهشتی بر آن تکیه زیادی داشت مربوط به جاذبه و دافعه مسئولین نظام جمهوری اسلامی بود. او میگفت: «جاذبه در حد اعلی و دافعه در حد ضرورت از ویژگیهای خط امام است.»
امتیاز بزرگ بهشتی این بود که خود به آنچه میگفت عمل میکرد بطوری که حتی یک سخن بدون پشتوانه عملی از او شنیده نشد. این ویژگی بود که بهشتی را چنان محبوب قلبها کرده بود که وقتی به شهادت رسید، مردم با تمام وجود سوختند و دست تحسر بر سر زدند.
این جملات بهشتی را باید با حروف درشت و به صورت تابلو در اطاقهای مسئولین نظام جمهوری اسلامی و دقیقاً جلوی چشم آنها قرار دادتا هر روز، هر ساعت وهر لحظه آن را ببینند و با سخنان و عملکرد خود مقایسه کنند. مسئولان اگر میخواهند مشکلات امروز جامعه ما حل شود باید به این مطالب بهشتی عمل کنند و به سیره او پای بندی نشان بدهند. در برج عاج نشستن و براساس اظهارنظر اطرافیان بله قربان گو نظر دادن، مشکلی از جامعه حل نمیکند. مردم را به حساب بیاورید و خطر نفوذیهای فرصت طلب و سودجوئی که جامعه را ملتهب و مردم را نگران کردهاند را کوچک نشمرید. از پشت میزها و اطاقهایتان بیرون بیائید و با مردم مواجه شوید و سخنان آنها را بشنوید، سپس نظر بدهید و تصمیم بگیرید و عمل کنید.
کسانی که با سیره بهشتی آشنا هستند حق دارند این روزها جای خالی او را احساس کنند و طفره رفتنها و به امور حاشیهای سرگرم شدنها را نکوهش نمایند و مشکلات جامعه امروز را ناشی از همین امور بدانند. بهشتی اهل متن بود نه حاشیه، اهل واقعیت بود نه تصنع و ظاهرسازی، مسئولیت پذیر بود نه مسئولیت گریز، با مردم و در سایه مردم بود و به همین دلیل حرف دل مردم را میفهمید و صادقانه با آنها سخن میگفت.
بهشتی تلخیهای زیادی را چشید اما هرگز رفتار صادقانه خود با مردم را از دست نداد و هیچ چیز را جایگزین آن نکرد. او در کوران حوادثی که گروهکهای رنگارنگ و آلت دست بیگانه در گوشه و کنار کشور به ویژه در حاشیه مرزها در دو سال اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد میکردند، همواره در متن حوادث قرار میگرفت و به اقتضای مصالح کشور و ملت موضع میگرفت و عمل میکرد. او در بخشی از آن مقطع ریاست شورای انقلاب را برعهده داشت و در بخشی دیگر رئیس قوه قضائیه بود و در تمام این مدت با شفافیت تمام سخن گفت و عمل کرد. بهشتی حتی با کمونیستها و افرادی که دارای افکار و اندیشههای ضد اسلام بودند در مناظرههای تلویزیونی شرکت میکرد و بدون آنکه از جایگاه حکومتی خود ذرهای استفاده کند با آنها بحث میکرد تا مردم آراء و اندیشههای گوناگون را بشنوند و قضاوت کنند.
در جایگاه ریاست قوه قضائیه نیز به عنوان اولین مدیر دستگاه قضائی نظام جمهوری اسلامی، عادلانهترین روش را بنیان نهاد و الگوی اسلامی قضاوت را در معرفی و عمل از خود به یادگار گذاشت. اگر دستگاه قضائی نظام جمهوری اسلامی برمبنای سخن و عمل آیتالله بهشتی عمل کند، بهترین دستگاه قضائی جهان امروز و الگوی موفقی برای سایر کشورها اعم از اسلامی و غیراسلامی خواهد بود.
این روزها که هفته قوه قضائیه به مناسبت سالگرد شهادت آیتالله بهشتی و یارانش برگزار میشود، اگر مسئولان به جای تعریف و تمجید شعاری به معرفی سیره بهشتی همت کنند و تلاشها بر این متمرکز شود که همه شفاف عمل کنند، مشکلی باقی نخواهد ماند زیرا خود مردم برای کمک به حل مشکلات به صحنه خواهند آمد و موانع را برطرف خواهند کرد.