نقد و بررسی " سرپوش گذاشتن بر ناكامي هاي صهيونيست ها" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 19 شهریورماه سال -1387
"عجیب است آسمان وریسمان بر هم بافته می شود و تحلیل و تفسیرهای حوزوی داده می شود تا که بطور مستقیم و غیر مستقیم از پروژه ی هسته ای دفاع شود!"
گیر دادن به صهیونیست ها و بازی کردن و مانور دادن با آن چند هدف و منظوره می باشد که در درجه ی اول دفاع از پروژه ی هسته است. فراموش نشود که بر خلاف شعار نابود باد اسرائیل قبل از دسترسی به سلاح هسته ای نه اینکه مبارزه کردن با اسرائیل و دفاع کردن از حق وحقو ق حماس فلسطینی و حزب الله لبنانی مطرح نمی باشد ، بلکه تنظیم اینگونه سر مقالات گذشته از بخش اساسی سیاست یا دیپلماسی خارجی صدور تروریسم و بنیادگرائی و دخالت گرائی در امورداخلی سایر کشورها که می باشد تاکه پاسخگوئی بحران های درونی و فشار های بیرونی داده شود . اما از سوی دیگر تهیه اینگونه سر مقالات مخاطب داخلی هم دارد . چونکه در این شرایط، تنظیم کردن اینگونه مقالات به بخشی از مبارزه ی ادامه دار رقابت جناحی و باند ها نیز مرتبط می شود. به خصوص پیرامون تقویت چاشنی انتقادات سنگین به رحیم مشائی می تواند ربط داشته باشدکه معاون پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور می با شد .
البته رژیم تروریستی آخوندی که بقای ننگینش با بحران سازی و صدور آن با ترور دوام داشته است. همچنین جائیکه در خطبه ی عید فطر سال گذشته لوطی جماران دشمنی علنی با روند صلح خاورمیانه و کنفرانس آناپولیس در آمریکا را مطرح و هویدا کرد و اخطار کرد هر رهبر کشور خاور میانه دراین کنفرانس حضور یابد موقع بازگشت از کنفرانس آناپولیس در کشور های خودشان با نا آرامی مواجه خواهند شد . مشخص است در شرایطی که بودجه های زیادی به حزب الله لبنان و حماس اختصاص داده شده و نفت های مجانی و ارزان قیمت در 3 دهه ی گذشته به سوریه داده شده تا که هم پیمانانی در منطقه راستای اهداف خودش در شرایط ویژه داشته باشد تا از طریق اینان در منطقه جنگ افروزی و بحران سازی کند و بتواند در پس آن اهداف مشخص دسترسی به سلاح هسته ای و تشکیل امپرتوری بزرگ منقطه را دنبال کند . بنابراین اکنون که سوریه روند مذاکره صلح با اسرائیل را دنبال می کند تا که به تواند بلندی های جولان را از اسرائیل باز پس به گیرد. اینگونه اقدامات نمی تواند هر گز خبر خوشآیندی برای سران رژیم تروریستی آخوندی باشد ، به خصوص اینکه دولت فرانسه نیز با پروژه ی هسته ای مخالفت می کند و مسئولیت سنگین روند صلح و تشکیل دولت دمکراتی فلسطین را بر عهده گرفته است که دو مین خبر نا خوشآیند برای رژیم تروریستی آخوندی می باشد که می بایست تلاش مضاعف برای تخریب هر دو مورد کند . از سوی دیگر اکنون که در دمشق پایتخت سوریه نشست دو جانبه با حضور رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر ترکیه و امیر قطر بر گزار شد و پیام تهدید آمیز ارسال می شود که در صورت عدم توقف غنی سازی با خطر تهاجم نظامی اسرائیل رو برو خواهد شد . لذا مشخص است که اینگونه نشست در پایتخت کشور هم پیمان و ارسال کننده چنین پیام بسیار زجر آور می باشد. پس می بایست که آنگونه سرمقاله تهدید شود که معکوس این شرایط باشد .
همینطورمشخص نیست در شرایطی که در داخل اوضاع بهم ریخته شده است . آنگونه که معاون رئیس جمهور به اتهامات گوناگون از گروه فرقانی تا همگامی با صیونیست ها متهم شده است که چرا گفته است دوران جهانی شدن یک دین سپری شده است و افزوده ملت ایران با ملت اسرائیل و آمریکا دوست می باشد ولی بدلیل تضاد های باندهای مافیائی و رقبت ها در برابر هم صف آرائی کرده اند . زیرا که مجلس دکوری و انتصابی و کمدی هشتم علیه دولت جراحی شده لشکر کشی کرده است . از سوی دیگر مگر هنوز کسی هست تا که نداند ضریب نارضایتی عمومی چه میزان است و تورم و گرانی مهار نا پذیر چگونه بر این ضریب افزوده است که در صورت هرگونه جنگی همین که دیوار اختناق ریخته و شکسته شود.هر گز امکان کنترل موج نارضایتی عمومی نه خواهد بود . برای اینکه اولین جریانی که قالب تهی می کند همان ارگان های سرکوبگر می باشند . زیرا که هر جنگ دیگر هر گز نمی تواند که مشابه جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق باشد . زیرا که دیگر هیپچگونه ابهامی نسبت به عملکرد حاکمان جنایتکار و عوامفریب و دین فروش و غارتگر باقی نمانده است که چگونه جگ نعمت خوانده شده در حقیقت تبدیل به خیانت و جنایت شد و سر نوشت مردم و کشور را به کجا کشاند؟ از سوی دیگر شکی نیست که چگونه دین و دفاع از میهن تبدیل به ابزار قدرت و سرکوب و ثروت آخوندها و پاسداران و آقازاده های شان شده است؟ مهمتر اینکه پاسداران و بسیجیان دیگر ایدئولوژیکی از رژیم تروریستی آخوندی دفاع و حمایت نمی کنند ، بلکه از منافع اقتصادی خودشان دفاع می کنند که هرگز نه می خواهند همچون جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله با عراق تبدیل به یک بار مصرفان برای آخوندهای دزد و غارتگر ان حاکم و آقا زاده های اینان شوند .
در خاتمه اینکه چون مردم و ارگان های سرکوبگر تجربه 3 دهه عوامفریبی ها ودین فروشی های حاکمان را دارند . پس نه حاضرند بار دیگرآزموده را آزمون کنند و نه اینکه پاسداران و بسیجیان دیگر می خواهند آن شرایط یک بار مصرف بودن را برای غارتگران و آخوند های حاکم و شرکای شان تکرار کنند . بنابراین در بستر پیگیری دسترسی به سلاح هسته ای و سیاست فرصت سوزی کیسه ی گشاد برای جنگ دوخته شده بی معنی است . همانگونه اشتباه و خطا می باشد که تصور کردن اینکه از طریق حزب الله لبنان یا حماس یا سوریه یا هر گونه دخالت گری دیگر در امور داخلی سایر کشور ها در صورت جنگ اینان می توانند کمک حال و مشکل گشا باشند و از طریق اینان می توان جبهه ای دیگر برای راه عبور گشود. چونکه جنگ کمی که کیفی و تکنولوژی می باشد که هر آنکه آن را در اختیار داشته باشد برنده ی نهائی می باشد که مطلقاً شبیه جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل نمی باشد . تازه اگر آمریکا فشار بر اسرائیل برای توقف جنگ و بمباران نمی آورد و ادامه می یافت چیزی از حزب الله و لبنان باقی نمی ماند که چپ و راست با این جنگ 33 روزه مانور داده می شود وبه پیروزی آن افتخار می شود وجنگ های بعدی نیز با این معیار ارزیابی می شود . زیرا رژیم تروریستی کاملاً فاقد سلاح و تسلیحات تدافعی و تهاجمی مدرن می باشد و فقط به برخی اقدامات تروریستی دل بسته است که با از بین رفتن شبکه های ارتباطی امکان استفاده از این روش هم امکان پذیر نمی باشد.
البته معضل بزرگ قطع نفت و عدم فروش آن و تأمین در آمد و پشتوانه است . زیرا که با نیاز 70 میلیار دلاری در سال و حاکم بودن تورم و گرانی خودش تبدیل به طناب دار برای رژیم تروریستی آخوندی تبدیل خواهد شد که نه دسترسی به سلاح هسته ای امکان پذیر است ونه اینکه امکان بقای رژیم وجود دارد . همانگونه که رژیم تروریستی آخوندی بدون دسترسی به سلاح هسته ای هم قادر به ادامه ی حیات نمی تواند باشد . زیرا که 30 سال است مطالبات مردم به تعویق افتاده است که با افزایش سرکوب و اعدام و دار شرایط انفجاری جامعه کنترل شده است که این شرایط نمی تواند زیاد دوام بی آورد و بالاخره دیر یا زود جامعه انفجاری منفجر خواهد شد.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 19 شهریورماه سال -1387
"عجیب است آسمان وریسمان بر هم بافته می شود و تحلیل و تفسیرهای حوزوی داده می شود تا که بطور مستقیم و غیر مستقیم از پروژه ی هسته ای دفاع شود!"
گیر دادن به صهیونیست ها و بازی کردن و مانور دادن با آن چند هدف و منظوره می باشد که در درجه ی اول دفاع از پروژه ی هسته است. فراموش نشود که بر خلاف شعار نابود باد اسرائیل قبل از دسترسی به سلاح هسته ای نه اینکه مبارزه کردن با اسرائیل و دفاع کردن از حق وحقو ق حماس فلسطینی و حزب الله لبنانی مطرح نمی باشد ، بلکه تنظیم اینگونه سر مقالات گذشته از بخش اساسی سیاست یا دیپلماسی خارجی صدور تروریسم و بنیادگرائی و دخالت گرائی در امورداخلی سایر کشورها که می باشد تاکه پاسخگوئی بحران های درونی و فشار های بیرونی داده شود . اما از سوی دیگر تهیه اینگونه سر مقالات مخاطب داخلی هم دارد . چونکه در این شرایط، تنظیم کردن اینگونه مقالات به بخشی از مبارزه ی ادامه دار رقابت جناحی و باند ها نیز مرتبط می شود. به خصوص پیرامون تقویت چاشنی انتقادات سنگین به رحیم مشائی می تواند ربط داشته باشدکه معاون پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور می با شد .
البته رژیم تروریستی آخوندی که بقای ننگینش با بحران سازی و صدور آن با ترور دوام داشته است. همچنین جائیکه در خطبه ی عید فطر سال گذشته لوطی جماران دشمنی علنی با روند صلح خاورمیانه و کنفرانس آناپولیس در آمریکا را مطرح و هویدا کرد و اخطار کرد هر رهبر کشور خاور میانه دراین کنفرانس حضور یابد موقع بازگشت از کنفرانس آناپولیس در کشور های خودشان با نا آرامی مواجه خواهند شد . مشخص است در شرایطی که بودجه های زیادی به حزب الله لبنان و حماس اختصاص داده شده و نفت های مجانی و ارزان قیمت در 3 دهه ی گذشته به سوریه داده شده تا که هم پیمانانی در منطقه راستای اهداف خودش در شرایط ویژه داشته باشد تا از طریق اینان در منطقه جنگ افروزی و بحران سازی کند و بتواند در پس آن اهداف مشخص دسترسی به سلاح هسته ای و تشکیل امپرتوری بزرگ منقطه را دنبال کند . بنابراین اکنون که سوریه روند مذاکره صلح با اسرائیل را دنبال می کند تا که به تواند بلندی های جولان را از اسرائیل باز پس به گیرد. اینگونه اقدامات نمی تواند هر گز خبر خوشآیندی برای سران رژیم تروریستی آخوندی باشد ، به خصوص اینکه دولت فرانسه نیز با پروژه ی هسته ای مخالفت می کند و مسئولیت سنگین روند صلح و تشکیل دولت دمکراتی فلسطین را بر عهده گرفته است که دو مین خبر نا خوشآیند برای رژیم تروریستی آخوندی می باشد که می بایست تلاش مضاعف برای تخریب هر دو مورد کند . از سوی دیگر اکنون که در دمشق پایتخت سوریه نشست دو جانبه با حضور رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر ترکیه و امیر قطر بر گزار شد و پیام تهدید آمیز ارسال می شود که در صورت عدم توقف غنی سازی با خطر تهاجم نظامی اسرائیل رو برو خواهد شد . لذا مشخص است که اینگونه نشست در پایتخت کشور هم پیمان و ارسال کننده چنین پیام بسیار زجر آور می باشد. پس می بایست که آنگونه سرمقاله تهدید شود که معکوس این شرایط باشد .
همینطورمشخص نیست در شرایطی که در داخل اوضاع بهم ریخته شده است . آنگونه که معاون رئیس جمهور به اتهامات گوناگون از گروه فرقانی تا همگامی با صیونیست ها متهم شده است که چرا گفته است دوران جهانی شدن یک دین سپری شده است و افزوده ملت ایران با ملت اسرائیل و آمریکا دوست می باشد ولی بدلیل تضاد های باندهای مافیائی و رقبت ها در برابر هم صف آرائی کرده اند . زیرا که مجلس دکوری و انتصابی و کمدی هشتم علیه دولت جراحی شده لشکر کشی کرده است . از سوی دیگر مگر هنوز کسی هست تا که نداند ضریب نارضایتی عمومی چه میزان است و تورم و گرانی مهار نا پذیر چگونه بر این ضریب افزوده است که در صورت هرگونه جنگی همین که دیوار اختناق ریخته و شکسته شود.هر گز امکان کنترل موج نارضایتی عمومی نه خواهد بود . برای اینکه اولین جریانی که قالب تهی می کند همان ارگان های سرکوبگر می باشند . زیرا که هر جنگ دیگر هر گز نمی تواند که مشابه جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق باشد . زیرا که دیگر هیپچگونه ابهامی نسبت به عملکرد حاکمان جنایتکار و عوامفریب و دین فروش و غارتگر باقی نمانده است که چگونه جگ نعمت خوانده شده در حقیقت تبدیل به خیانت و جنایت شد و سر نوشت مردم و کشور را به کجا کشاند؟ از سوی دیگر شکی نیست که چگونه دین و دفاع از میهن تبدیل به ابزار قدرت و سرکوب و ثروت آخوندها و پاسداران و آقازاده های شان شده است؟ مهمتر اینکه پاسداران و بسیجیان دیگر ایدئولوژیکی از رژیم تروریستی آخوندی دفاع و حمایت نمی کنند ، بلکه از منافع اقتصادی خودشان دفاع می کنند که هرگز نه می خواهند همچون جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله با عراق تبدیل به یک بار مصرفان برای آخوندهای دزد و غارتگر ان حاکم و آقا زاده های اینان شوند .
در خاتمه اینکه چون مردم و ارگان های سرکوبگر تجربه 3 دهه عوامفریبی ها ودین فروشی های حاکمان را دارند . پس نه حاضرند بار دیگرآزموده را آزمون کنند و نه اینکه پاسداران و بسیجیان دیگر می خواهند آن شرایط یک بار مصرف بودن را برای غارتگران و آخوند های حاکم و شرکای شان تکرار کنند . بنابراین در بستر پیگیری دسترسی به سلاح هسته ای و سیاست فرصت سوزی کیسه ی گشاد برای جنگ دوخته شده بی معنی است . همانگونه اشتباه و خطا می باشد که تصور کردن اینکه از طریق حزب الله لبنان یا حماس یا سوریه یا هر گونه دخالت گری دیگر در امور داخلی سایر کشور ها در صورت جنگ اینان می توانند کمک حال و مشکل گشا باشند و از طریق اینان می توان جبهه ای دیگر برای راه عبور گشود. چونکه جنگ کمی که کیفی و تکنولوژی می باشد که هر آنکه آن را در اختیار داشته باشد برنده ی نهائی می باشد که مطلقاً شبیه جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل نمی باشد . تازه اگر آمریکا فشار بر اسرائیل برای توقف جنگ و بمباران نمی آورد و ادامه می یافت چیزی از حزب الله و لبنان باقی نمی ماند که چپ و راست با این جنگ 33 روزه مانور داده می شود وبه پیروزی آن افتخار می شود وجنگ های بعدی نیز با این معیار ارزیابی می شود . زیرا رژیم تروریستی کاملاً فاقد سلاح و تسلیحات تدافعی و تهاجمی مدرن می باشد و فقط به برخی اقدامات تروریستی دل بسته است که با از بین رفتن شبکه های ارتباطی امکان استفاده از این روش هم امکان پذیر نمی باشد.
البته معضل بزرگ قطع نفت و عدم فروش آن و تأمین در آمد و پشتوانه است . زیرا که با نیاز 70 میلیار دلاری در سال و حاکم بودن تورم و گرانی خودش تبدیل به طناب دار برای رژیم تروریستی آخوندی تبدیل خواهد شد که نه دسترسی به سلاح هسته ای امکان پذیر است ونه اینکه امکان بقای رژیم وجود دارد . همانگونه که رژیم تروریستی آخوندی بدون دسترسی به سلاح هسته ای هم قادر به ادامه ی حیات نمی تواند باشد . زیرا که 30 سال است مطالبات مردم به تعویق افتاده است که با افزایش سرکوب و اعدام و دار شرایط انفجاری جامعه کنترل شده است که این شرایط نمی تواند زیاد دوام بی آورد و بالاخره دیر یا زود جامعه انفجاری منفجر خواهد شد.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 19 شهریورماه سال -1387