نقد و بررسی " معجزه مقاومت ملت ها" روزنامه ی جمهوری اسلامی شهریورماه25 سال 1387
"چرا جای پاسخگوئی به مطالبات انباشت شده و پرداخت ناشده ی مردم ایران، سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشورها به عنون دشمنی با آمریکا جایگزین شده است"
رمدم ایران با داستان داعی جان ناپلئون آشنائی دارند که چگونه در 3 دهه ی گذشته حامیان ودست پروردگان دولت فخیمه در ایران که بر قدرت رسیده اند این داستان را با روش مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ دنبال می کنند که درست جایگزین همان داستان داعی جان نا پلئون شده است. یعنی در حقیقت پاسخگوئی به مطالبات مردم دادن و یا اینکهبری فرار ز گزارش دادن اینکه بالاخره کی قرار است که تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه مهار شود؟ یا اینکه چه موقع باید مشکل رشد فقر و بیکاری در جامعه حل گردد؟ یا اینکه چرا مسئولان رژیم تروریستی آخوندی عادت مزمن و ترک نا پذیر دارند که به مردم ایرامن در برابر قول دادن خود همچنان وارونه عمل کنند و جوابگوی آنان باشند؟ و بگویند که چرا این اعتیاد ضد بشری ترک ناپذیر شده است و چرا به نام مردم هم دروغ به مردم گفته می شود و اینان گول زده می شوند وهم اینکه سفره و جیب های خالی اشان بیشتر خالی می شود؟
همچنین اگر آمریکا آنگونه بد و جنایتکار است که سرمقله نویس مدعی آن شده است . سئوال است که پس چرا رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران اعلام کرد یعنی در حقیقت به بوش پیام داد که بوش می داند اگر چنانچه ما در اشغال افغنستان با آمریکا همکاری نکرده بودیم هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود؟
مهتر اینکه مگر بررسی و تعقیب کردن پیوسته و زنجیره ای مسائل افغانستان و عراق و لبنان و فلسطین از مطلبات مردم ایران مهمتر می باشد؟ اگر آری پس چرا توضیح داده و تشریح نمی شود که دلیل آن چیست؟ اگر نه مگر طبق نظر ملایان منبری قبل از قدرت گیری اشان بر سر منابر نمی گفتند چراغی که به خانه ی رواست به مسجد حرا ممی باشد ؟ برای چه تلاش مذوحانه می شود تاکه صورت مسئله پاک شود و آدرس غلط داده شود؟ کدامیک از آخوندهای حکومتی از لوطی جماران گرفته تا سایر رؤسای نها د ها و مسئولین و شرکای شان یافت می شود که فرزندان دیگران و یا همسایه های شان را بیش از فرزندان خودشان دوست داشته باشند که اول به فکر بر آورده کردن نیازهای همه جانبه ی اینان می باشند ، سپس به سراغ اعضای خانواده ی خودشان رسیدگی می کنند که اکنون در مورد سیاست دخالتگری در امور داخلی سایر کشور ها همین سئوال صدق می کند که چرا می بایسا به جای برآورده کردن و توجه داشتن به مشکلات و معضلات مردم حتی از بودجه ی بیت المال اختصاص به اقدامات تروریستی در راستای اهداف مشخص در عراق و افغانستان وفلسطین و لبنان داده می شود .
در خاتمه اینکه چرا گفته نمی شود که برای چه رطب خورده منع زطب می کند؟ یعنی اینکه چرا خیلی بدتر از آمریکا در امور داخلی همان کشورهائی دخالت گری می شود که آمریکادر این کشور حضور دارند و مورد انتقاد واقع شده اند؟ آخر چرا توضیح داده نمی شود که برای چه به مردم ایران گفته نمی شود کهچرا در شرایطی که 80% جمعیت کشور ر زیر خط فق اقتصادی زندگی می کنند و خیلی بیش از مردم عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان نیاز همه جانبه دارند . می بایست هرروز بیش از روز گذشته حق و حقوق شان پایمال گردد ، ولی در عوض در مسائل داخلی عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان دخالت گری شود که دفاع از سیاست صدور تروریسم و بنیادگرائی در راستای اهداف خاص همچون دفاع از پروژه ی هسته ای می باشد ؟ کجا اجرای هزینه ی بس سنگین اینگونه سیاست را مسئولان رژیم تروریستی آخوندی به مردم محروم وتهی دستان ایران تحمیل و منتقل کرده اند ؟ چرا سرمقاله نویس به نمایند گی از سوی مسئولان این حق تمام عیار را برای ود قائل شده است تا که هرروز با سیاست دخالت گری علنی در امورداخلی یک کشور هنمسایه یا منطقه می کند بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به مشکلات مردم ایران کند و یا اینکه پاسخ داده شود که چرا 3 دهه است که این حق و حقوق مردم نادیده گرفته و پایمال شده است و این سیاست همچنان ادامه دارد؟
هوشنگ -بهداد
شهریورماه25 سال 1387
"چرا جای پاسخگوئی به مطالبات انباشت شده و پرداخت ناشده ی مردم ایران، سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشورها به عنون دشمنی با آمریکا جایگزین شده است"
رمدم ایران با داستان داعی جان ناپلئون آشنائی دارند که چگونه در 3 دهه ی گذشته حامیان ودست پروردگان دولت فخیمه در ایران که بر قدرت رسیده اند این داستان را با روش مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ دنبال می کنند که درست جایگزین همان داستان داعی جان نا پلئون شده است. یعنی در حقیقت پاسخگوئی به مطالبات مردم دادن و یا اینکهبری فرار ز گزارش دادن اینکه بالاخره کی قرار است که تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه مهار شود؟ یا اینکه چه موقع باید مشکل رشد فقر و بیکاری در جامعه حل گردد؟ یا اینکه چرا مسئولان رژیم تروریستی آخوندی عادت مزمن و ترک نا پذیر دارند که به مردم ایرامن در برابر قول دادن خود همچنان وارونه عمل کنند و جوابگوی آنان باشند؟ و بگویند که چرا این اعتیاد ضد بشری ترک ناپذیر شده است و چرا به نام مردم هم دروغ به مردم گفته می شود و اینان گول زده می شوند وهم اینکه سفره و جیب های خالی اشان بیشتر خالی می شود؟
همچنین اگر آمریکا آنگونه بد و جنایتکار است که سرمقله نویس مدعی آن شده است . سئوال است که پس چرا رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران اعلام کرد یعنی در حقیقت به بوش پیام داد که بوش می داند اگر چنانچه ما در اشغال افغنستان با آمریکا همکاری نکرده بودیم هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود؟
مهتر اینکه مگر بررسی و تعقیب کردن پیوسته و زنجیره ای مسائل افغانستان و عراق و لبنان و فلسطین از مطلبات مردم ایران مهمتر می باشد؟ اگر آری پس چرا توضیح داده و تشریح نمی شود که دلیل آن چیست؟ اگر نه مگر طبق نظر ملایان منبری قبل از قدرت گیری اشان بر سر منابر نمی گفتند چراغی که به خانه ی رواست به مسجد حرا ممی باشد ؟ برای چه تلاش مذوحانه می شود تاکه صورت مسئله پاک شود و آدرس غلط داده شود؟ کدامیک از آخوندهای حکومتی از لوطی جماران گرفته تا سایر رؤسای نها د ها و مسئولین و شرکای شان یافت می شود که فرزندان دیگران و یا همسایه های شان را بیش از فرزندان خودشان دوست داشته باشند که اول به فکر بر آورده کردن نیازهای همه جانبه ی اینان می باشند ، سپس به سراغ اعضای خانواده ی خودشان رسیدگی می کنند که اکنون در مورد سیاست دخالتگری در امور داخلی سایر کشور ها همین سئوال صدق می کند که چرا می بایسا به جای برآورده کردن و توجه داشتن به مشکلات و معضلات مردم حتی از بودجه ی بیت المال اختصاص به اقدامات تروریستی در راستای اهداف مشخص در عراق و افغانستان وفلسطین و لبنان داده می شود .
در خاتمه اینکه چرا گفته نمی شود که برای چه رطب خورده منع زطب می کند؟ یعنی اینکه چرا خیلی بدتر از آمریکا در امور داخلی همان کشورهائی دخالت گری می شود که آمریکادر این کشور حضور دارند و مورد انتقاد واقع شده اند؟ آخر چرا توضیح داده نمی شود که برای چه به مردم ایران گفته نمی شود کهچرا در شرایطی که 80% جمعیت کشور ر زیر خط فق اقتصادی زندگی می کنند و خیلی بیش از مردم عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان نیاز همه جانبه دارند . می بایست هرروز بیش از روز گذشته حق و حقوق شان پایمال گردد ، ولی در عوض در مسائل داخلی عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان دخالت گری شود که دفاع از سیاست صدور تروریسم و بنیادگرائی در راستای اهداف خاص همچون دفاع از پروژه ی هسته ای می باشد ؟ کجا اجرای هزینه ی بس سنگین اینگونه سیاست را مسئولان رژیم تروریستی آخوندی به مردم محروم وتهی دستان ایران تحمیل و منتقل کرده اند ؟ چرا سرمقاله نویس به نمایند گی از سوی مسئولان این حق تمام عیار را برای ود قائل شده است تا که هرروز با سیاست دخالت گری علنی در امورداخلی یک کشور هنمسایه یا منطقه می کند بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به مشکلات مردم ایران کند و یا اینکه پاسخ داده شود که چرا 3 دهه است که این حق و حقوق مردم نادیده گرفته و پایمال شده است و این سیاست همچنان ادامه دارد؟
هوشنگ -بهداد
شهریورماه25 سال 1387