نقد وبررسی " مشق پرغلط در افغانستان(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 30 شهریور ماه سال 1387
"پاسدار یادداشت روز نویس غیر ایرانی در بستر دفاع از پروژه هسته ای مأموریت دارد آنگونهتحلیل پیرامون کشورهای همجور و منطقه دهد که آمریکا همیشه شکست خورده و بازنده و رژیم تروریسی برنده و پیروز است"
این پاسدار سعدالله زارعی که یک غیر ایرانی یادداشت روز نویس است ظاهراً مأمور پیگیری تحلیل و بررسی اوضاع و شرایط کشور های همجوار ایران و منطقه ی خاورمیانه می باشد . البته آنگونه تحلیل می دهد که مکمل کننده ی نکته نظرات سربازجو حسین شریعتمداری می باشد. یعنی شیوه ی پنهان کردن دخالت گری های رژیم تروریستی آخوندی و پیگیری اهداف مشخصش در این کشورهاست که پشتوانه بحران سازی و باج گیری در راستای هموار سازی برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. برای همین همیشه وی تأکید بر شکست آمریکا و پیروزی و رژیم تروریستی آخوندی یا برنده شدن سیاست هایش در منطقه از سوی و مهره ها و عواملش تأکید می کند .
اکنون پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس پس از بررسی اوضاع عراق و پاکستان وترکیه و لبنان اکنون نیز نوبت افغانستان رسیده است که پیرامونش قلم فرسائی کند. البته این قلم بر دست برای پاک کردن صورت مسئله و وارونه کردن واقعیت از موضع فرار به جلو نقش دخالت گری رژیم تروریستی آخوندی در امور داخلی سایر کشور های منطقه از جمله در افغانستان را به عملیات متقابل آمریکا نسبت می دهد . زیرا که نتیجه گیری کرده است . چون آمریکا در عراق شکست خورده است چونکه نتوانسته توافق امنیتی با دولت عراق را به پیش ببرد و آن را امضاء کند. در افغانستان حضور پررنگ یافته است . البته بدون آنکه کوچکترین اشاره ای کند که نقش دخالت گرایانه ی مستقیم لوطی جماران و سپاه پاسداران در عراق در این مورد چیست؟ یا تا چه اندازه با افزایش اقدامات تروریستی در خاک عراق ، همزمان فشار همه جانبه بر دولت عراق واردشد. همچنین چرا فشار مضاعف بر برخی از آخوندهای آلت دست در عراق وارد شد تاکه می بایست نسبت به توافقنامه ی امنیتی � نظامی � اقتصادی میان دولت عراق با آمریکا مخالفت ورزند و فراخوان اعتراضی در این مورد بدهند ؟
از سوی دیگر بدون آنکه گفته شود که برای چه لوطی جماران نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده با چند اعضای کابینه اش را وادار کرد و از اینان خواست تا که به تهران بیایند تا که هنمود دریافت کنند که چگونه می بایست برای لغو توافقنامه میان دولت عراق با آمریکا فعال شوند و با آن مخالفت ورزند ؟ حتی مکمل اینگونه توطئه و دسیسه ها و فشارها بود که طرح. پیجیده و سازماندهی گسترده علیه ی مجاهدین مقیم شهر اشرف تدارک دیده شد که تأکید می شد وهنوز هم همچنان ادامه دارد که می بایست اینان را یا به رژیم تروریستی آخوندی تحویل داد یا اینکه از عراق اخراج شان کرد . خلاصه با نادیده انگاشتن اخبار روزانه ی نمایش تضاهرات سفارشی از سوی عوامل رژیم که در عراق علیه ی حضور آمریکا و فشار برروی دولت دست نشانده ی عراق پیرامون این توافقنامه بازتاب داده می شد و ادعا می شد که مردم عراق خواهان ملغی کردن توافقنامه ی امنیتی � نظامی میان عراق و آمریکا می باشند .
بنابراین اکنون نوچه ی قلم بر دست سربازجو حسین شریعتمداری که یادداشت روز شده با فراموش کردن اینگونه تهدیدات و دخالت گری ها تلاش کرده است با حضور پررنگ آمریکا در افغانستان این سیاست را نوعی شکست آمریکا در عراق و تقویت نیروهای نظامی خود علیه ی طالبان و القاعده یا بازگشائی جبهه ی دیگر ی علیه ی رژیم تروریستی آخوندی قلمداد و بررسی کرده است .
ازسوی دیگر قلم بردست یادداشت روزنویس فلسفه باف تلاش مذبوحانه کرده است تا با آسمان و ریسمان بهم بافتن وتناقض گوئی کردن از مبارزه با طلبان و القاعده عبور کند و به تحلیل ابزاری استفاده کردن از نیروی نظامی در افغانستان و پاکستان برسد ومدعی شود که آمریکا، هر دو کشور انگلیس و فرانسه را دور زده است و در شرف آمریکائیزه کردن افغانستان و پاکستان می باشد. جالب است که در دنباله برای اینکه خط سیاست مذاکره با رژیم تروریستی آخوندی از سوی انگلیس و فرانسه را جا بی ندازد و تجویز کند . ابتدا این مثال را در مورد طالبان در افغانستان تکرار و بستر سازی کرده ، زیراکه نتیجه گرفته است این دو کشور فرانسه و انگلیس به این نتیجه رسیده اند که در افغانستان می بایست به جای مبارزه نظامی با طالبان مذاکره کرد .
درخاتمه اینکه پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس سعدالله زارعی بند باز و ترد دست . پس از اجرای چند چشمه ی تردستی و خالی بندی و مانور تبلیغاتی مورد علاقه ی خود دادن و همچون اسب عصاری بر خود چرخیدن ثابت کرده که زمین گرد است . زیرا که در پایان نتیجه گیری کرده است که گشودن جبهه ی شرقی آمریکا در افغانستان و دنبال کردن سیاست آمریکائی کردن افغانستان و پاکستان نمی تواند که پس از بوش تغییر کند و یا اینکه برای آمریکا پیروزی داشته باشد . وی نتیجه گرفته که این سیاست ترسیم شده ی آمریکا ونه بوش می باشد که پس از بوش هم این سیاست در افغانستان و پاکستان ادامه خواهد یافت واضافه کرده چون 90% جمعیت افغانستان و پاکستان مخالف این سیاست آمریکا در این دو کشور می باشند. از طرف دیگر هند و روسیه و چین و رژیم تروریستی آخوندی هم در کنار این مردم مخالف دو کشور می باشند. پس اینان با هم هر گز اجازه نمی دهند تاکه این سیاست آمریکا در این دو کشور به پیش برده شود ودر پایان تأکید کرده در نهایت منجر به شکست سیاست نظامی امریکا می شود . یعنی اعتراف به سیاست دخالت گری در این دو کشور شده و اعتراف به باج دادن های کلان به روسیه و چین در شرف یار گیری در برابر آمریکا کرده است. البته که هدف نهائی همانگونه که تذکر داده شد بسترو زمینه سازی دفاع کردن از پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای می باشد و لا غیر.
هوشنگ � بهداد
شنبه 30 شهریور ماه سال 1387
"پاسدار یادداشت روز نویس غیر ایرانی در بستر دفاع از پروژه هسته ای مأموریت دارد آنگونهتحلیل پیرامون کشورهای همجور و منطقه دهد که آمریکا همیشه شکست خورده و بازنده و رژیم تروریسی برنده و پیروز است"
این پاسدار سعدالله زارعی که یک غیر ایرانی یادداشت روز نویس است ظاهراً مأمور پیگیری تحلیل و بررسی اوضاع و شرایط کشور های همجوار ایران و منطقه ی خاورمیانه می باشد . البته آنگونه تحلیل می دهد که مکمل کننده ی نکته نظرات سربازجو حسین شریعتمداری می باشد. یعنی شیوه ی پنهان کردن دخالت گری های رژیم تروریستی آخوندی و پیگیری اهداف مشخصش در این کشورهاست که پشتوانه بحران سازی و باج گیری در راستای هموار سازی برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. برای همین همیشه وی تأکید بر شکست آمریکا و پیروزی و رژیم تروریستی آخوندی یا برنده شدن سیاست هایش در منطقه از سوی و مهره ها و عواملش تأکید می کند .
اکنون پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس پس از بررسی اوضاع عراق و پاکستان وترکیه و لبنان اکنون نیز نوبت افغانستان رسیده است که پیرامونش قلم فرسائی کند. البته این قلم بر دست برای پاک کردن صورت مسئله و وارونه کردن واقعیت از موضع فرار به جلو نقش دخالت گری رژیم تروریستی آخوندی در امور داخلی سایر کشور های منطقه از جمله در افغانستان را به عملیات متقابل آمریکا نسبت می دهد . زیرا که نتیجه گیری کرده است . چون آمریکا در عراق شکست خورده است چونکه نتوانسته توافق امنیتی با دولت عراق را به پیش ببرد و آن را امضاء کند. در افغانستان حضور پررنگ یافته است . البته بدون آنکه کوچکترین اشاره ای کند که نقش دخالت گرایانه ی مستقیم لوطی جماران و سپاه پاسداران در عراق در این مورد چیست؟ یا تا چه اندازه با افزایش اقدامات تروریستی در خاک عراق ، همزمان فشار همه جانبه بر دولت عراق واردشد. همچنین چرا فشار مضاعف بر برخی از آخوندهای آلت دست در عراق وارد شد تاکه می بایست نسبت به توافقنامه ی امنیتی � نظامی � اقتصادی میان دولت عراق با آمریکا مخالفت ورزند و فراخوان اعتراضی در این مورد بدهند ؟
از سوی دیگر بدون آنکه گفته شود که برای چه لوطی جماران نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده با چند اعضای کابینه اش را وادار کرد و از اینان خواست تا که به تهران بیایند تا که هنمود دریافت کنند که چگونه می بایست برای لغو توافقنامه میان دولت عراق با آمریکا فعال شوند و با آن مخالفت ورزند ؟ حتی مکمل اینگونه توطئه و دسیسه ها و فشارها بود که طرح. پیجیده و سازماندهی گسترده علیه ی مجاهدین مقیم شهر اشرف تدارک دیده شد که تأکید می شد وهنوز هم همچنان ادامه دارد که می بایست اینان را یا به رژیم تروریستی آخوندی تحویل داد یا اینکه از عراق اخراج شان کرد . خلاصه با نادیده انگاشتن اخبار روزانه ی نمایش تضاهرات سفارشی از سوی عوامل رژیم که در عراق علیه ی حضور آمریکا و فشار برروی دولت دست نشانده ی عراق پیرامون این توافقنامه بازتاب داده می شد و ادعا می شد که مردم عراق خواهان ملغی کردن توافقنامه ی امنیتی � نظامی میان عراق و آمریکا می باشند .
بنابراین اکنون نوچه ی قلم بر دست سربازجو حسین شریعتمداری که یادداشت روز شده با فراموش کردن اینگونه تهدیدات و دخالت گری ها تلاش کرده است با حضور پررنگ آمریکا در افغانستان این سیاست را نوعی شکست آمریکا در عراق و تقویت نیروهای نظامی خود علیه ی طالبان و القاعده یا بازگشائی جبهه ی دیگر ی علیه ی رژیم تروریستی آخوندی قلمداد و بررسی کرده است .
ازسوی دیگر قلم بردست یادداشت روزنویس فلسفه باف تلاش مذبوحانه کرده است تا با آسمان و ریسمان بهم بافتن وتناقض گوئی کردن از مبارزه با طلبان و القاعده عبور کند و به تحلیل ابزاری استفاده کردن از نیروی نظامی در افغانستان و پاکستان برسد ومدعی شود که آمریکا، هر دو کشور انگلیس و فرانسه را دور زده است و در شرف آمریکائیزه کردن افغانستان و پاکستان می باشد. جالب است که در دنباله برای اینکه خط سیاست مذاکره با رژیم تروریستی آخوندی از سوی انگلیس و فرانسه را جا بی ندازد و تجویز کند . ابتدا این مثال را در مورد طالبان در افغانستان تکرار و بستر سازی کرده ، زیراکه نتیجه گرفته است این دو کشور فرانسه و انگلیس به این نتیجه رسیده اند که در افغانستان می بایست به جای مبارزه نظامی با طالبان مذاکره کرد .
درخاتمه اینکه پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس سعدالله زارعی بند باز و ترد دست . پس از اجرای چند چشمه ی تردستی و خالی بندی و مانور تبلیغاتی مورد علاقه ی خود دادن و همچون اسب عصاری بر خود چرخیدن ثابت کرده که زمین گرد است . زیرا که در پایان نتیجه گیری کرده است که گشودن جبهه ی شرقی آمریکا در افغانستان و دنبال کردن سیاست آمریکائی کردن افغانستان و پاکستان نمی تواند که پس از بوش تغییر کند و یا اینکه برای آمریکا پیروزی داشته باشد . وی نتیجه گرفته که این سیاست ترسیم شده ی آمریکا ونه بوش می باشد که پس از بوش هم این سیاست در افغانستان و پاکستان ادامه خواهد یافت واضافه کرده چون 90% جمعیت افغانستان و پاکستان مخالف این سیاست آمریکا در این دو کشور می باشند. از طرف دیگر هند و روسیه و چین و رژیم تروریستی آخوندی هم در کنار این مردم مخالف دو کشور می باشند. پس اینان با هم هر گز اجازه نمی دهند تاکه این سیاست آمریکا در این دو کشور به پیش برده شود ودر پایان تأکید کرده در نهایت منجر به شکست سیاست نظامی امریکا می شود . یعنی اعتراف به سیاست دخالت گری در این دو کشور شده و اعتراف به باج دادن های کلان به روسیه و چین در شرف یار گیری در برابر آمریکا کرده است. البته که هدف نهائی همانگونه که تذکر داده شد بسترو زمینه سازی دفاع کردن از پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای می باشد و لا غیر.
هوشنگ � بهداد
شنبه 30 شهریور ماه سال 1387