نقد و بررسی " حباب تركيد(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه ی 3 مهر ماه سال - 1387
چگونه است که پاسدار یادداشت روز نویس صدای انفجار حباب را نشنیده، ولی ترکیدن حباب را دیده است؟!
بازهم همچون همیشه پاسدار قلم بر دست شده با پاک کردن صورت مسئله دست به معرکه گیری وبازی و نمایش و مانور دادن بامخرج شده است . یعنی با دور زدن مسائل اصلی و شرایط اقتصادی کشور و بازگوئی وضعیت معیشتی مردم و توضیح چگونگی رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری و عدم مههار و کنترل آن همچنین با ضریب بالای سرکوب و وخفقان در جامعه و رشد تضاد و اختلافات و رقابت های باندهای مافیائی حاکم و مغلوب پیرامون رقابت ریاست جمهوری دوره ی دهم به خصوص موقعیت بحرانی هسته ای و با نادیده گرفتن ودر عوض بطور عمدی همه ی این موضوعات بطور عمدی و در بست فراموش و کنار گذاشته شده است . حتی بدون اشاره کردن که معنی عدالت و آزادی چیست و درا یران این دو مقوله چه جایگاه و کاربردی داشته و دارند؟ چرا نه فقط با نادیده گرفتن وفراموش شدن شان، بلکه برای چه بر ضد خودشان در داخل ایران تبدیل شدند. ولی پاسدار گماشته ی لوطی جماران احمدی نژاد در آمریکا ادعای رابطه با اجرای عدالت واحترام با آمریکا شد ه است؟
حال بماند که همین اعتراف لگد بر گور خمینی زدن می باشد که گفته بود آمریکا ام الفساد قرن است و هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید. یا اینکه مگر 3 دهه نیست که ادعای مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ می شود و مخالفان از جمله رقیبان مغلوب دوم خردادی متهم به همکاری با آمریکا یا دشمن بزرگ می شوند و به آسانی رد صلاحیت می شوند . به خصوص اینکه اکنون خاتمی نیز از سوی سربازجویان و پاسداران قلم بر دست و یادداشت روز نویس شده بر زیر تیغ همین اتهام رابطه ی همکاری با آمریکا داشتن می باشد . ولی پاسدار گماشته احمدی نژاد نه اینکه آزادانه می تواند مشاور خودش را بر خلاف قانون اساسی ر ژیم یک ایرانی شهر وند آمریکائی بر گزیند ، بلکه در شرایطی که پاسداران سپاه قدس در عراق نظامیان آمریکائی می کشند و سران رژیم تروریستی خواهان اخراخ نظامیان آمریکائیان از غراق می باشند . ولی وی تقاضای پیشنهاد رابطه ی عدالت با احترام با آمریکا را در آمریکا کرده است. در صورتیکه برخی از مقامات آمریکائی خواهان دستگیری و محاکمه ی این پاسدار تروریست و عدم صدور ویزا برایش به ورود آمریکا بودند . همچنین . هنوز هم مقمات آمریکا اخطار و تأکید بر تعلیق غی سازی و دست بر داشتن از پیگیری و تلاش برای د سترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می باشند .
اما جالب است که پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس بی خیال و بی توجه به همه ی این مسائل اشاره شده، دست به کالبد شکافی 11 سال پیش و اهداف رهبران آمریکائیان زده که هدف شان چه بود و چه می خواستند و اکنون چه شده است تا در نهایت آمریکا شکست خورده و متقابلاً رژیم تروریستی آخوندی برنده و پیروز وقوی و مهاجم شده است. البته مانور دادن شکست خردن در افغانستان و عراق و حزب الله لبنان کم بود اکنون بر پرونده ی شکست آمریکا گرجستان هم بر شعاع مانور تبلیغاتی علیه ی آمریکا دادن افزوده شده است.
بهر حاب همانگونه که اشاره شد سیاست معلول پردازی و به جای علت و ریشه برای شکر خدا ساختن ودفاع کردن یا قانع و سیاه کردن دیگران در پیش گرفته می شود . بهمین دلیل پاسدار یادداشت روز نویس وظیفه ندارد تا که به خودش زحمت دهد به شرایط و موقیت اقتصادی داخل کشور اشاره کند و بگوید که چرا پاسدار احمدی نژاد سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه بندی را منحل کرد و اعتراف و تأکید کرد که به تئوری های اقتصاد باور ندارد ووزیر اقتصد را جراحی و اخراج کرد. اکنون نیز رئیس بانک مرکزی را بر کنار کرد . و گفته نمی شود که چگونه با این شرایط اقتصاد نا به سامان کشور دچار افزایش حجم نقدینگی پول در بزار و کاهش ریال و موجب افزایش تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه شده است . تا با بیان وضعیت اقتصادی دو کشور آنگاه مقایسه ونتیجه گیری شود که اقتصاد رژیم تروریستی آخوندی چگونه است و وضعیت و شرایط آن نسبت به اقتصاد آمریکا و جهان که گفته شده دچار روزار تیر و تاراست و مرکز جهان کاپیتالیسم جهانی را در حال فرو ریختن و دغدغه آمیز کرده آنگونه که اینگونه سئوالات زنجیره ای را نیز بهراه داشته است .
"مردم جهان- از اروپايي تا آسيايي و آفريقايي- حق دارند بپرسند اين چه آرمانشهري است كه در آن هم فقير در رنج است و هم غني. هم درد لاعلاج تورم به سراغ اقتصاد جهاني آمده و هم بيماري درمان ناپذير ركود؟! اين چه درد بي درماني است كه شهروندان آمريكايي -غني ترين كشور سرمايه داري- را دچار ناتواني خريد و افسردگي مي كند تا آنجا كه رئيس فدرال بانك آمريكا در مجلس سنا مكرر با اين پرسش ها مواجه مي شود كه �چرا بانك ها يكي پس از ديگري ورشكسته مي شوند؟ چرا مردم خانه هاي خود را از دست مي دهند؟ چرا سوخت مدام گران تر مي شود و ارزش سهام سقوط مي كند؟ اقتصاد ما تا كجا مي تواند در برابر بحران تحمل و مقاومت كند؟� و آقاي برنانكه چه دارد كه در برابر اين پرسش هاي صعب بگويد؟ با منطق بازار آزاد توجيه كند يا با رويكرد به شيوه هاي كمونيستي دخالت فزاينده دولت پاسخ بگيرد و پاسخ دهد؟! اصلا بذل و بخشش 700 ميليارد دلاري دولت در يك قلم مداخله از جيب مردم را چه مي تواند بنامد جز نشانه احتضار بانك ها و مؤسسه هاي بزرگ در بحبوحه ادعاي شكوفايي سرمايه داري در دنيا و آمريكا؟!"
درخاتمه اینکه عجیب تر دستی و چشم بندی که پاسدار مدعی یادداشت روز نویس به خرج داده است . زیرا که بر توی در یا رفته ولی هنوز خیس نشده است . یعنی اینکه با همه نقل قول و رله کردن وبالا و پائین پریدن هورا کشیدن ها که اوضاع اقتصادی و بانکی و مرکز و نبض کاپیتالیسم جهانی در آمریکا حال سقوط است و افزوده که اروپا که زائده ی آمریکا می باشد که از این ترکش در امان نمانده است .و لی با همه ادعاهای مضحک پاسداری دیگری هم چاشنی کرده استاما مشخص نیست که چرا نه سخنی از مردم ایران و مطالبات شان نشده است ؟ بلکه آنگونه در عالم رؤیا سیر و سیاحت کرده و برای خودش نشئه وار و در حال خلسأ بر روی قالیچه ی چراغ جادو نشسته و ترسیم و تصویر فضائی کرده است که گویا ایران یک جزیره دور افتاده وابسته به سایر سایرات می باشد که مستقل و خود کفا و بی یاز است که بقول لوطی جماران بدون عقب گرد و در جا زدن ولی بس شتابان در حال ترقی و پیشرفت و رونق اقتصادی می باشد که هرگز کاری هم با نوسان افزایش و کاهش قیمت نفت و ضریب به رو به رشد واردات کالاها در همه زمینه ها ندارد و بقدری خود کفا ی باشد که نیاز به نام بردن نام این کشور هم نمی باشد. بلی همانگونه که گفته شد . فقط کسانی که تسلط بر هنر تردستی و چشم بندی و معجزه گری و صد البته باز جوئی و تحریف گری دارند و هنر تصویر مار کشی و مار نشان دادن هم خوب می داند اینانقادر می باشند اینگونه هنر مندانه قلمفرسائی و نمایش هنرمندی جای دوست و دشمن اجرا کردن را به نمایش گذارند و بازتاب دهند.
هوشنگ - بهداد

چهار شنبه ی 3 مهر ماه سال - 1387