نقد و بررسی " درسي براي پالايش روح" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 30 شهریور ماه سال � 1387
"اعتراف مبنی بر اینکه چگونه در 3 دهه ی گذشته شده، رسالت قلم در رسانه ها شکسته شده زیرا که مرتکب افراط و اتهام زدن به مخالفان و دگران اندیشان و حتی خودی بوده است"
فضا و شرایط به سمتی می رود که راهی جز اعتراف برای سران ژیم تروریستی و ضد بشری و بربرمنش و تاریک اندیش حاکم بر ایران باقی نمانده است زیرا که باید به مرور به اقدامات جنایتکارانه ی خود آشکارا اعتراف کنند. برای اینکه اکنون شگردهای عوامفریبی و دین فروشی و ابزاری کردن دین در راستای قبضه ی قدرت و انحصاری کردن آن برای افزودن وانباشت هرچه بیشترثروت نخ نما وکهنه شده است وادامه دادن این تاکتیک سریع تبدیل به تف وتاق و ریش برای بازیگرانش می شود . برای همین است که احمد توکلی رئیس کمیسیون پژوهش های مجلس در سایت � الف دست به اعتراف می زند و از سید حسین موسویان حلالیت می طلبد . آنگاه از سوی دفتر رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد تکذیب می شود و آن را بازی سیاسی پشت پرده خطاب می کند . سپس حکم جلب برای احمد توکلی از سوی مدعی العموم صادر می شود . دردنباله اکنون نیز سرمقاله نویس پس ازمقدمه چینی پیرامون رسالت قلم و رسانه ای وارد صحنه شده است . ناگفته نماند که ورود سرمقاله نویس به صحنه که با اعتراف دیگری همراه می باشد. بدون انگیزه وهدف نمی باشد . البته نه هدفی عام وهمه گیر وبه نفع عموم ، بلکه در راستای هدف خاص است . زیرا که هدف اصلی اشاره به اعتراف کردن احمدی توکلی پیرامون اتهامات وارده به سید حسین موسویان متهم به جاسوسی و خیانت هسته ای برای دولت فخیمه ی نگلیس است که در سایت � الف احمد توکلی با حلا لیت طلبیدن از وی بازتاب داده شد . اکنون سرمقاله نویس بدون اشاره از حکم جلب وی از سوی سعید مرتضوی دادستان تهران و بازجو وشکنجه و قاتل خانم زهر کاظمی ایرانی تبعه ی کانادا در زندان اوین که پس از اعتراف وی با ااتهام به قوای سه گانه صادر شده است با آویزان شدن به این اعتراف احمد توکلی در دفاع از حسین موسویان برآمده که از مهره های نزدیک به رفسنجانی می باشد . در حقیقت دفاع از رفسنجانی هدف نهائی می باشد . اگر نه مهم نیست که چگونه ساده 3 دهه است که نه حرمت قلم و صاحبان قلم شکسته شده است و نه اینکه سانسور و تک صدائی در جامعه حاکم شده است ، بلکه تا کنون هیچگونه توجه به چگونگی زبان ها در دهان ها بریدن و صداها در گلو خفه کردن های انجام نشده وهر گز اعتراضی هم در این مورد نشده است. بهرحال سر مقاله نویس در این مورد چنین اشاره و توضیح داده است :
"در اين ميان رويدادي از قبيل آنچه بنيانگذار پايگاه خبري و تحليلي � الف � پديد آورنده آن بود در تاريخ رسانه لااقل در كشور ما نادر است . هفته گذشته آقاي دكتر احمد توكلي با انتشار مطلبي با صراحت اعلام كرد 13 مورد از مطالبي كه پايگاه خبري تحليلي � الف � به آقاي سيدحسين موسويان در موضوع پرونده هسته اي وي نسبت داده نادرست بوده و به همين دليل از وي حلاليت طلبيد. انتشار اين خبر در شب ميلاد حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام و در آستانه شب هاي قدر يك رويداد رسانه اي قابل توجه بود كه مي تواند منشا يك تحول در تعامل اصحاب رسانه با مخاطبان و كساني كه موضوع كارهاي رسانه اي هستند باشد. در اين زمينه چند نكته را بايد مورد توجه قرار دهيم 1 ـ اعتراف به اشتباه توسط يك رسانه يك اقدام شجاعانه است كه بايد مورد تحسين قرار گيرد . همانطور كه يك ضرب المثل قديمي مي گويد � ديكته نانوشته غلط ندارد � اصحاب رسانه به دليل اينكه ديكته هاي زيادي مي نويسند طبيعي است كه غلط هاي زيادي هم داشته باشند. معمول اينست كه غلط ها و اشتباهات چاپي سريعا با تصحيح و پوزش تذكر داده مي شوند ولي اشتباهات محتوائي مشمول اين روش پسنديده قرار نمي گيرند. اين كار نياز به شهامت دارد و ما اصحاب رسانه با اعتراف به اينكه مصون از خطا نيستيم بايد شجاعت تصحيح اشتباهات محتوائي كار خود را در خود ايجاد نمائيم . "
سرمقاله نویس در دنباله برای اینکه از شجاعت احمد توکلی دفاع کرده باشد و هم اینکه اخطار غیر مستقیم به دفتر ریاست جمهوری و حکم جلب احمد توکلی از سعید مرتضوی دادستان مدعی العموم داده با شد و به اینان تفهیم کرده باشد که چرا به جای حمایت از این اعترافات که که شهامت بیانش را داشته است . در عوض در شرف پرونده سازی وخفه کردن صدا ها برآمده اید و اینگونه خطاب به مخاطبان ذکر شده بطور تلویحی در این مورد اشاره کرده است:
" ـ هنگامي كه يك مومن اعلام مي كند من اشتباه كرده ام و از كسي كه اين اشتباه به او مربوط مي شود حلاليت مي طلبم وظيفه اسلامي ايجاب مي كند اين اقدام را به عنوان يك كار اعتقادي و با همان نيتي كه اقدام كننده مي گويد بپذيريم و براي آن معاني و محتملات ديگري نتراشيم . زيرا اولا ما از نيات اشخاص خبر نداريم و ثانيا دستور اسلام اينست كه فعل مومن حمل بر صحت گردد و بهترين و مثبت ترين مفهوم ممكن براي آن در نظر گرفته شود. 3 ـ طبيعي است كه اعتراف يك رسانه به اشتباه درباره آنچه به فردي كه متهم است نسبت داده به معناي قضاوت قانوني درباره اتهامات او و به عبارت روشن تر تبرئه قانوني او نيست . اين دستگاه قضائي است كه در اين زمينه نظر مي دهد و تصميم ميگيرد و آنچه در عمل نافذ است فقط تصميم قضائي است . با اينحال اقدام رسانه � الف � يك انجام وظيفه اخلاقي با ارزش است كه در كار رسانه اي تاثير بسزائي خواهد داشت و به گرايش جامعه ما به روش هاي اخلاقي و پرهيز از قضاوت كردن هاي نابجا كمك شاياني خواهد كرد. در دوران حاكميت نظام مقدس جمهوري اسلامي متاسفانه عليرغم اقتضاي تقدس اين نظام ديني زياده روي هاي زباني و قلمي فراواني بروز كرده كه نمره بد اخلاقي جامعه ما را و ازجمله جامعه رسانه اي ما را بسيار منفي كرده است . تهمت ها شايعه پراكني ها دروغ ها و نسبت هاي نادرست و ناروائي كه خارج از چارچوب هاي شرعي و اخلاقي به اين و آن داده شده فضاي جامعه را منفي كرده و دافعه ها را به حداكثر و جاذبه ها را به حداقل رسانده است . جبران اين بداخلاقي ها و بازگشت به جامعه اخلاقي مورد نظر نظام مقدس جمهوري اسلامي كاري است كه بايد براي تحقق آن تلاش كرد. "
در خاتمه اینکه سر مقاله نویس ضمن اینکه در رسای قلم و رسالت آن وقسم در قرآن به آن اشاره کرده است تا که در دنباله توانست از احمد توکلی و حسین موسویان دفاع کند تا اینکه حتی با ابراز تأسف افزوده است که در 3 دهه ی گذشته مطبوعات و رسانه ها و قلم بر دستان دست به افراط گری زده و اشتباهات زیادی مرتکب شده اند. زیرا که اتهامات زیادی به دیگران وارد کرده اند . حال بماند که سرمقاله نویس توضیح نداده است که تکلیف آنانکه که با اینگونه اتهامات قلمی یا در حقیقت پرونده و سناریو سازی کردن برای شان شده و تروز شخصیتی ویا فیزیکی شدند، چه می شود ؟ یعنی اینکه چرا اینان کار و شغل خویشان را از دست داده یا اینکه با اینگونه اتهامات ناوارد بازداشت و بازجوئی و شکنجه و حتی اعدام شده اند در این زمینه چرا جواب داده نشده است و گفته نشده که چه کسانی مسئولیت اینگونه جنایاتی که مرتکب شده و بر عهده داشته یا دارند کیستند و چگونه می بایست با ادعای حیثیت از متهمان و یا خانواده های بازماندگان قربانیان جبران گردد؟ البته اینگونه جنایات سیستماتیک 30 ساله با دو سند مهم جنایت علیه ی بشریت که سران رژیم تروریستی مرتب شده اند به دیگر گره و پیوند خورده اند. یعنی یکی سند جنگ ضد ملی و ض دمیهنی 8 ساله ی میان ایران و عراق است که پس از آزاد سازی خرمشهر در سال دوم جنگ بود که صدام حسین پیشنهاد صلح و آتش بس با پرداخت مبلغ 100 میلیارد دلار غرامات وخسارات جنگی را داد. ولی خمینی و پاسداران وسایر سران رژیم جنایکار حاکم نپذیرفتند و جنگ را تا سال دیگر ادامه دادند تا اینکه از موضع ضعف و ذلت و خواری و حقارت با سرکشی جام زهر مجبور به پذیرش قرار داد صلح و آتش بس شدند. بنابراین به وضوح پس از پیشنهاد صلح و آتش بس صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق ، مسئول و مقصر کشته ها و مجروحین خسارات وارده با آواره ها و بی خانمان شدن افراد هردو کشور ایران و عراق در طول 7 سال اضافی جنگ سران رژیم تروریستی آخوندی می باشند. لذا این جنایت جنگی که هدف تثبیت رژیم و حاکمانش بوده است یک سند جنایایت علیه ی بشریت می باشد . سند مورد بعدی قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 است که اینهم یک سند جنایت علیه ی بشریت است . زیراکه اکنونپس از 20 سال سازمان عفو بین الملل نیز بر این واقعیت مهر تأئید زده و گفته که این جنایت یک سند زنده ی جنایت علیه ی بشریت است . بنابراین روزی این دو سند مهم و محکم و محرز جنایت علیه ی بشریت و آن جنایاتی که اشاره شد که چگونه از طریق قلم بردستان رسانه ها که اعتراف شده با زدن اتهمات وارده سند و پرونده سناریو سازی و اتهام زدن قلمی برای متهمان و قربانیان ساخته شده است که پس از 30 سال اکنون به این واقعیت نیز اعتراف شده است . می بایست این پرونده های جنایت در دادگاه صالحه بین المللی گشوده و پیگیری شود تا عاملان و مقصران و جنایتکاران محاکم شوند وپاسخگوی جنایات خود باشند و مجازات شوند .
هوشنگ - بهداد
شنبه 30 شهریور ماه سال � 1387
"اعتراف مبنی بر اینکه چگونه در 3 دهه ی گذشته شده، رسالت قلم در رسانه ها شکسته شده زیرا که مرتکب افراط و اتهام زدن به مخالفان و دگران اندیشان و حتی خودی بوده است"
فضا و شرایط به سمتی می رود که راهی جز اعتراف برای سران ژیم تروریستی و ضد بشری و بربرمنش و تاریک اندیش حاکم بر ایران باقی نمانده است زیرا که باید به مرور به اقدامات جنایتکارانه ی خود آشکارا اعتراف کنند. برای اینکه اکنون شگردهای عوامفریبی و دین فروشی و ابزاری کردن دین در راستای قبضه ی قدرت و انحصاری کردن آن برای افزودن وانباشت هرچه بیشترثروت نخ نما وکهنه شده است وادامه دادن این تاکتیک سریع تبدیل به تف وتاق و ریش برای بازیگرانش می شود . برای همین است که احمد توکلی رئیس کمیسیون پژوهش های مجلس در سایت � الف دست به اعتراف می زند و از سید حسین موسویان حلالیت می طلبد . آنگاه از سوی دفتر رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد تکذیب می شود و آن را بازی سیاسی پشت پرده خطاب می کند . سپس حکم جلب برای احمد توکلی از سوی مدعی العموم صادر می شود . دردنباله اکنون نیز سرمقاله نویس پس ازمقدمه چینی پیرامون رسالت قلم و رسانه ای وارد صحنه شده است . ناگفته نماند که ورود سرمقاله نویس به صحنه که با اعتراف دیگری همراه می باشد. بدون انگیزه وهدف نمی باشد . البته نه هدفی عام وهمه گیر وبه نفع عموم ، بلکه در راستای هدف خاص است . زیرا که هدف اصلی اشاره به اعتراف کردن احمدی توکلی پیرامون اتهامات وارده به سید حسین موسویان متهم به جاسوسی و خیانت هسته ای برای دولت فخیمه ی نگلیس است که در سایت � الف احمد توکلی با حلا لیت طلبیدن از وی بازتاب داده شد . اکنون سرمقاله نویس بدون اشاره از حکم جلب وی از سوی سعید مرتضوی دادستان تهران و بازجو وشکنجه و قاتل خانم زهر کاظمی ایرانی تبعه ی کانادا در زندان اوین که پس از اعتراف وی با ااتهام به قوای سه گانه صادر شده است با آویزان شدن به این اعتراف احمد توکلی در دفاع از حسین موسویان برآمده که از مهره های نزدیک به رفسنجانی می باشد . در حقیقت دفاع از رفسنجانی هدف نهائی می باشد . اگر نه مهم نیست که چگونه ساده 3 دهه است که نه حرمت قلم و صاحبان قلم شکسته شده است و نه اینکه سانسور و تک صدائی در جامعه حاکم شده است ، بلکه تا کنون هیچگونه توجه به چگونگی زبان ها در دهان ها بریدن و صداها در گلو خفه کردن های انجام نشده وهر گز اعتراضی هم در این مورد نشده است. بهرحال سر مقاله نویس در این مورد چنین اشاره و توضیح داده است :
"در اين ميان رويدادي از قبيل آنچه بنيانگذار پايگاه خبري و تحليلي � الف � پديد آورنده آن بود در تاريخ رسانه لااقل در كشور ما نادر است . هفته گذشته آقاي دكتر احمد توكلي با انتشار مطلبي با صراحت اعلام كرد 13 مورد از مطالبي كه پايگاه خبري تحليلي � الف � به آقاي سيدحسين موسويان در موضوع پرونده هسته اي وي نسبت داده نادرست بوده و به همين دليل از وي حلاليت طلبيد. انتشار اين خبر در شب ميلاد حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام و در آستانه شب هاي قدر يك رويداد رسانه اي قابل توجه بود كه مي تواند منشا يك تحول در تعامل اصحاب رسانه با مخاطبان و كساني كه موضوع كارهاي رسانه اي هستند باشد. در اين زمينه چند نكته را بايد مورد توجه قرار دهيم 1 ـ اعتراف به اشتباه توسط يك رسانه يك اقدام شجاعانه است كه بايد مورد تحسين قرار گيرد . همانطور كه يك ضرب المثل قديمي مي گويد � ديكته نانوشته غلط ندارد � اصحاب رسانه به دليل اينكه ديكته هاي زيادي مي نويسند طبيعي است كه غلط هاي زيادي هم داشته باشند. معمول اينست كه غلط ها و اشتباهات چاپي سريعا با تصحيح و پوزش تذكر داده مي شوند ولي اشتباهات محتوائي مشمول اين روش پسنديده قرار نمي گيرند. اين كار نياز به شهامت دارد و ما اصحاب رسانه با اعتراف به اينكه مصون از خطا نيستيم بايد شجاعت تصحيح اشتباهات محتوائي كار خود را در خود ايجاد نمائيم . "
سرمقاله نویس در دنباله برای اینکه از شجاعت احمد توکلی دفاع کرده باشد و هم اینکه اخطار غیر مستقیم به دفتر ریاست جمهوری و حکم جلب احمد توکلی از سعید مرتضوی دادستان مدعی العموم داده با شد و به اینان تفهیم کرده باشد که چرا به جای حمایت از این اعترافات که که شهامت بیانش را داشته است . در عوض در شرف پرونده سازی وخفه کردن صدا ها برآمده اید و اینگونه خطاب به مخاطبان ذکر شده بطور تلویحی در این مورد اشاره کرده است:
" ـ هنگامي كه يك مومن اعلام مي كند من اشتباه كرده ام و از كسي كه اين اشتباه به او مربوط مي شود حلاليت مي طلبم وظيفه اسلامي ايجاب مي كند اين اقدام را به عنوان يك كار اعتقادي و با همان نيتي كه اقدام كننده مي گويد بپذيريم و براي آن معاني و محتملات ديگري نتراشيم . زيرا اولا ما از نيات اشخاص خبر نداريم و ثانيا دستور اسلام اينست كه فعل مومن حمل بر صحت گردد و بهترين و مثبت ترين مفهوم ممكن براي آن در نظر گرفته شود. 3 ـ طبيعي است كه اعتراف يك رسانه به اشتباه درباره آنچه به فردي كه متهم است نسبت داده به معناي قضاوت قانوني درباره اتهامات او و به عبارت روشن تر تبرئه قانوني او نيست . اين دستگاه قضائي است كه در اين زمينه نظر مي دهد و تصميم ميگيرد و آنچه در عمل نافذ است فقط تصميم قضائي است . با اينحال اقدام رسانه � الف � يك انجام وظيفه اخلاقي با ارزش است كه در كار رسانه اي تاثير بسزائي خواهد داشت و به گرايش جامعه ما به روش هاي اخلاقي و پرهيز از قضاوت كردن هاي نابجا كمك شاياني خواهد كرد. در دوران حاكميت نظام مقدس جمهوري اسلامي متاسفانه عليرغم اقتضاي تقدس اين نظام ديني زياده روي هاي زباني و قلمي فراواني بروز كرده كه نمره بد اخلاقي جامعه ما را و ازجمله جامعه رسانه اي ما را بسيار منفي كرده است . تهمت ها شايعه پراكني ها دروغ ها و نسبت هاي نادرست و ناروائي كه خارج از چارچوب هاي شرعي و اخلاقي به اين و آن داده شده فضاي جامعه را منفي كرده و دافعه ها را به حداكثر و جاذبه ها را به حداقل رسانده است . جبران اين بداخلاقي ها و بازگشت به جامعه اخلاقي مورد نظر نظام مقدس جمهوري اسلامي كاري است كه بايد براي تحقق آن تلاش كرد. "
در خاتمه اینکه سر مقاله نویس ضمن اینکه در رسای قلم و رسالت آن وقسم در قرآن به آن اشاره کرده است تا که در دنباله توانست از احمد توکلی و حسین موسویان دفاع کند تا اینکه حتی با ابراز تأسف افزوده است که در 3 دهه ی گذشته مطبوعات و رسانه ها و قلم بر دستان دست به افراط گری زده و اشتباهات زیادی مرتکب شده اند. زیرا که اتهامات زیادی به دیگران وارد کرده اند . حال بماند که سرمقاله نویس توضیح نداده است که تکلیف آنانکه که با اینگونه اتهامات قلمی یا در حقیقت پرونده و سناریو سازی کردن برای شان شده و تروز شخصیتی ویا فیزیکی شدند، چه می شود ؟ یعنی اینکه چرا اینان کار و شغل خویشان را از دست داده یا اینکه با اینگونه اتهامات ناوارد بازداشت و بازجوئی و شکنجه و حتی اعدام شده اند در این زمینه چرا جواب داده نشده است و گفته نشده که چه کسانی مسئولیت اینگونه جنایاتی که مرتکب شده و بر عهده داشته یا دارند کیستند و چگونه می بایست با ادعای حیثیت از متهمان و یا خانواده های بازماندگان قربانیان جبران گردد؟ البته اینگونه جنایات سیستماتیک 30 ساله با دو سند مهم جنایت علیه ی بشریت که سران رژیم تروریستی مرتب شده اند به دیگر گره و پیوند خورده اند. یعنی یکی سند جنگ ضد ملی و ض دمیهنی 8 ساله ی میان ایران و عراق است که پس از آزاد سازی خرمشهر در سال دوم جنگ بود که صدام حسین پیشنهاد صلح و آتش بس با پرداخت مبلغ 100 میلیارد دلار غرامات وخسارات جنگی را داد. ولی خمینی و پاسداران وسایر سران رژیم جنایکار حاکم نپذیرفتند و جنگ را تا سال دیگر ادامه دادند تا اینکه از موضع ضعف و ذلت و خواری و حقارت با سرکشی جام زهر مجبور به پذیرش قرار داد صلح و آتش بس شدند. بنابراین به وضوح پس از پیشنهاد صلح و آتش بس صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق ، مسئول و مقصر کشته ها و مجروحین خسارات وارده با آواره ها و بی خانمان شدن افراد هردو کشور ایران و عراق در طول 7 سال اضافی جنگ سران رژیم تروریستی آخوندی می باشند. لذا این جنایت جنگی که هدف تثبیت رژیم و حاکمانش بوده است یک سند جنایایت علیه ی بشریت می باشد . سند مورد بعدی قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 است که اینهم یک سند جنایت علیه ی بشریت است . زیراکه اکنونپس از 20 سال سازمان عفو بین الملل نیز بر این واقعیت مهر تأئید زده و گفته که این جنایت یک سند زنده ی جنایت علیه ی بشریت است . بنابراین روزی این دو سند مهم و محکم و محرز جنایت علیه ی بشریت و آن جنایاتی که اشاره شد که چگونه از طریق قلم بردستان رسانه ها که اعتراف شده با زدن اتهمات وارده سند و پرونده سناریو سازی و اتهام زدن قلمی برای متهمان و قربانیان ساخته شده است که پس از 30 سال اکنون به این واقعیت نیز اعتراف شده است . می بایست این پرونده های جنایت در دادگاه صالحه بین المللی گشوده و پیگیری شود تا عاملان و مقصران و جنایتکاران محاکم شوند وپاسخگوی جنایات خود باشند و مجازات شوند .
هوشنگ - بهداد
شنبه 30 شهریور ماه سال � 1387