"دخالت گری در امور دخالی پاکستان برای عبوراز بحران هسته ای واحتمال تهاجم نظامی"

نقد وبرررسی "شرايط بحراني منطقه و منافع ملي ما" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه آبان ماه169 سال –1386
"دخالت گری در امور دخالی پاکستان برای عبوراز بحران هسته ای واحتمال تهاجم نظامی"
پس از 3 دهه از قدرت گیری آخوندها در ایران که بنیانگذارش خمینی مرتجع و ضد بشر بود تصور نمی رود چه موافق وچه مخالف رژیم تروریستی آخوندی بی اطلاع از عملکرد حاکمان کنونی بر ایران باشند و ندانند که چگونه آخوند ها بقدرت رسیدند؟ چگونه بحران سازی کردن ها وصدور آن همراه با تروریسم چه نقش محوری در بقای این رژیم داشته است؟ که خمینی ازآن به عنوان صدور انقلاب اسلامی نام می برد و پیوسته بر روی آن تأکید می کرد . هماگونه که انکار کردنی نمی باشد که اینان ندانند 13 آبان چه روزی می باشد ودر چنین روزی در سال 58 چه اتفاقی در تهران افتاد وچگونه این اتفاق منجر به سقوط دولت موقت مهندس بازرگان شد ومنجر به بقدرت رسیدن آخوندها شد و بطور انحصاری آن را تا حال حفظ کرده وادامه داده اند.؟البته که آخوندهای حاکم حامی و شریک نیز داشته اند که همانا سپاه پاسداران بوده است که اکنون می شود گفت علناً نه بطور مستقیم وارد قدرت اجرائی شده است ، بلکه همچنین بر منابع و ذخایر نفتی و گازی چنگ انداخته است وتأسیسات هسته ای و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای را در اختیار خود دارد. همچنین نقش کلیدی راه اندازی جنگ 8 ساله و خانمان برانداز ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق چگونه کمک به بقای این رژیم ضد مردمی و قرون وسطائی کرد تا جائی که ادامه ی آن به اشغال نظامی افغانستان وعراق و سقوط طالبان در افغانستان وحکومت بعث در عراق منتهی شد و شرایط منطقه در مجموع به نفع رژیم تروریستی آخوندی و پیگری اهداف سته ای اش تمام شد . به خصوص اینکه فرصت طلائی برایش فراهم شد که عراق تبدیل به حیات خلوتش شود و بتواند از عراق به مرکز کانون صدور تروریسم و بنیادگرائی استفاده کند . همینطور این اشغال گری نظامی و باز شدن فضای نفوذ و مانور جدید عوامل رژیم مکمل سیاست دخالت دگری وجنگ افروزی در کشورهای همجوار و خاورمیانه شده است . به خصوص حضور مستمر در عراق و ساماندهی کردن شبکه های تروریستی و دست زدن به آشوب گری امکان پذیر شده است که شرایط مناسب دخالت مستقیم در امور داخلی فلسطین ولبنان فراهم کرده ک موقعیت بس مناسبی به وجود آورده است .طوریکه سپاه پاسداران از طریق حزب الله لبنان جنگ 33 روزه با اسرائیل راه انداخت و از طریق اسماعیل هنیه رهبر حماس جنگ داخلی در فلسطین ایجاد کرد و عملاً حماس را در برابر ساف قرار داد که نه روند ادامه ی مذاکره ی صلح با فلسطین را با مخاطره مواجه ساخت، بلکه دست به کودتا زده شد و نوار غزه جدا و دولت نظامی حامی جماران تشکیل شد که نقش موازی و مکمل همدیگر داشتن حزب اله لبنان وحماس در بستر بحران سازی و ایجاد آشوب و نآرامی ها در منطقه ی خاورمیانه جزو خواست ولی فقیه واهداف سپاه پاسداران است که در راستای اهرم فشار برای رفع بحران وپیش بردن اهداف هسته ای می باشد.
از سوی دیگر نقش سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه جمهوری اسلامی درتئوری پردازی تبلیغاتی بسیار برجسته است چونکه بطور سیستماتیک توضیح وتشریح چگونگی دخالت کردن در کشوهای همسیه وفلسطین ولبنان وعراق و افغانستا ن ... دنبال کرده ومبلغ آن بوده است .البته با شیوه وشگرد وارونه گوئی و تصویر مارکشی ومار نشاندن وپاک کردن صورت مسئله تعقیب شده و تلاش کرده است تابه فراموشی سپردن ریشه یابی علت و تأکید برروی معلول عامل مقصر اصلی ناآرامی ها در عراق و افغاستان و لبنان وفلسطین وپاکستان وترکیه آمریکا معرفی شود . بنابراین اکنون که پرونده ی هسته ای بسیار خطری شده است . به خصوص اینکه سپاه پاسداران و سپاه قدس و وزارت دفاع از سوی وزرای امور خارجه و خزانه داری آمریکا توی لیست تروریست رفته و 22 سازمان و 3 بانک بزرگ ومهم دولتی رژیم تروریستی آخوندی مورد تحریم اقتصادی واقع شده اند . چونکه مرتبط با فعالیت دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. از سوی دیگر در این ماه کنفرانس صلح خاورمیانه در آمریکا برگزار می شود وپس از آن قرار است تاکه نسشت شورای امنیت سازمان ملل برگزار شود . لذا همه تلاش دستگاه های اطلاعای امنیتی و نظامی و دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی در بستر عدم برگزاری این نشست شورای امنیت سازمان ملل و عدم تصویب قطعنامه ی دیگری می باشد . بنابراین آنچه خود دنبال کرده است و می خواهد اقدام به راه اندازی جنگ و بحران دیگری در کشورهای همسایه یا عراق و لبنان وفلسطین اجرا کند را به آمریکا نسبت داده است تا که از موضع فرار به جلو نقش خود را محو وحذف کند البته که ترس را از طریق تلاش آمریکا برای تضعیف کردن رژیم تروریستی آخوندی به نمایش گذاشته است. لذا برای دور کردن خطر از تجربیات حران سازی ها در گذشته بهره گرفته شده است . زیرا که اکنون سرمقاله نویس سیاست دخالت گری در امور داخلی پاکستان را در دستور کار قرار داده است و در موردش اینگونه گفته که عامل آمریکا می باشد :
"در پاكستان اين ژنرال پرويز مشرف نيست كه از 8 سال قبل با يك دولت كودتائي حكومت كرده و اكنون حكومت نظامي اعلام كرده است . پاكستان نيم قرن است كه با دخالت هاي آمريكا دچار بي ثباتي است و اكنون نيز اين آمريكاست كه براي برهم زدن معادلات سياسي در اين كشور به اهرم نظامي متوسل شده است"
. سرمقاله نویس در ادامه ی سرمقاله ی خود با نادیده گرفتن نقش رژیم تروریستی آخوندی در دخالت امورداخلی کشورهای همجوار ومنطقه و همچنین بحران سازی ها وجنگ افروزی هائی که انجام داده است از جمله آخرین مورددخالت گری در امور داخلی عراق به و به ؤیژه کردستان عراق و تقویت کردن پ ک ک برای ضربه زدن به ترکیه تا که بتواند به عنوان حلقه ی واسطه میان ترکیه و عراق اجرای نقش کند تا که از این طریق بتواند هم امتیاز سیاسی بگیرد وهم اینکه پژاک را کنترل کند که به نیروهای نوار مرزی رژیم تروریستی حمله نکنند از طرف دیگر به نقش دخالت گری آمریکا پرداخته است و همچون رفسنجانی شرایط کنونی را بسیار خطری ازریابی کرده است و بالاخره اینگونه آمریکا را عامل اصلی تجاوز گری وبی ثباتی منطقه معرفی کرده که دارای طرح های جنگ افروزانه بیشتر در منطقه برای تضعیف رژیم تروریستی آخوندی در چشم انداز دارد:
با در نظر گرفتن آنچه اكنون در چهار كشور همسايه شرقي و غربي ما ميگذرد و در همه اين موارد آمريكا عامل اصلي تشنج زائي است و دخالت هاي واشنگتن موجب پديد آمدن اين بحران ها شده است مي توان به اين جمع بندي رسيد كه شرايط منطقه بسيار حساس است . مهمتر آنكه شرايط به بحران اين چهار كشور محدود نمي شود و اوضاع بحراني لبنان و فلسطين را نيز بايد به آنها اضافه كرد. در لبنان دخالت هاي آمريكا موجب به تاخير افتادن انتخاب رئيس جمهور آينده اين كشور شده و در فلسطين نيز حمايت آشكار آمريكا از جنايات تازه صهيونيست ها آنها را گستاخ تر و شرايط را پيچيده تر كرده است . كاملا مشخص است كه آمريكا درصدد ايجاد دگرگوني هاي عميقي در منطقه به نفع اهداف مداخله جويانه خود مي باشد. حتي اين احتمال نيز بعيد به نظر نمي رسد كه در لبنان يا عراق آمريكائي ها جنگ جديدي به راه بياندازند و در پاكستان و افغانستان نيز مهره هاي جديدي را بر سر كار بياورند. در اين ميان هدف ديگر و چه بسا مهمتر آمريكا از آشفته بازاري كه در منطقه پديد آورده انتقام گرفتن از جمهوري اسلامي ايران نيز ممكن است باشد. بنابر اين بحران هاي منطقه بويژه آنچه اكنون در همسايگي ما ميگذرد و بالاخص شرايط بحراني همسايه هاي شرقي ما نبايد ما را از توطئه مهمتر آمريكا غافل نمايد. توجه داشتن به اين توطئه و هوشياري در برابر تحولاتي كه آمريكا درصدد بوجود آوردن آنها در منطقه است همگي وظايفي هستند كه براي پاسداري از منافع ملي كشورمان برعهده داريم .
درخاتمه اینکه همانگونه که تذکر داده شد سرمقاله نویس بطور عمد آدرس غلط داده است و بطور عمدی عملکرد و اهداف سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران در کشورهای همجوار و منطقه را به عملکرد و اهداف آمریکا نسبت داده است و طرح جنگ افروزی های جدید در فلسطین وعراق و لبنان را که خود شدیدا به آن نیازمند است ومی خواهد برپا کند تا که بتواند هر طور شده با راه اندازی بحران و جنگ افروزی های جدید پرونده ی هسته ای را از روی میز به حاشیه بکشاند تاکه در شورای امنیت قطعنامه ی دیگری علیه اش تصویب نشود.همچنین بتواند اهرم های فشار سیاسی و تحریم اقتصادی و مخالفت هسته ای آمریکا را خنثی کند پس قبل از اینکه آمریکا نتواند از اهرم و ابزار های تبلیغاتی و فشار خد استفاده کند که برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آمریکا است . آن را با مشکل مواجه سازد . هم اینکه موانع اساسی در تغییر برکناری نخست وزیر دست نشانده نوری المالکی در عراق به وجود آورد . هم اینکه طرح تروریست نامیدن سپاه و حریم اقتصادی را محدود وکم اثر کند . بالاخره موفق شود پرونده ی هسته ای را از زیر تیغ بحران حتی بطور مقطعی و فرصت سوزی کردن نجات دهد . بنابراین برای پیشبرد این اهداف می بایست آمریکا جنگ طلب و عامل اصلی بی ثباتی منطقه معرفی شود وهر گونه نقش دخالت گرایانه ی مخربی که رژیم در عراق و فلسطین ولبنان وافغانستان وحتی پکستان دارد انکار وتکذیب گردد و متقابلاً آمریکا به عنوان عامل جنگ افروزی و مقصر اصلی بی ثباتی منطقه معرفی شود .
هوشنگ - بهداد
چهار شنبه 16 آبان ماه سال –1386