نقد وبررسی " تئاتر آناپوليس (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 4 آذرماه سال 1386
"ابراز مخالفت شدید با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا برای بقای رژیم است."
عجیب جواب پرسش گری در رژیم تروریستی آخوندی تبدیل به معمای بی پاسخ و لاینحلی شده است . چون بر خلاف ادعائی که رهبر ولی فقیه و سایر مسئولان و مطبوعات رژیم عوامفریب و تروریستی و غارتگر وجنگ افروز آخوندی دارند که خودشان را نماینده مردم ایران می دانند و ادعای مردمی دارند که دارای دولت عاشق خدمتگزاری به مردم اند که عدالت محور می باشد و پیوسته حرف از ملت می زنند ودفاع ز منافع ملی می کنند و به نام مردم همه اهداف و آرزوهای بلند پروازانه از جمله ی اهداف و پروژه ی هسته ای اشان را به نام همین مردم دنبال می کنند . معلوم نیست چگونه است که چرا به جای پاسخگوئی به مطالبات ونیازها و پرسش های مردم ایران، فقط برای سایرین دلسوزی بیشتر از مردم ایران می کنند وبرای شان اشک تمساح می ریزند . مثلاً بدون آنکه توضیح داده شود که برگزاری کنفرانس صلح در آمریکا که به سرنوشت فلسطین و اسرائیل ختم می شود . چرا سران رژیم تروریستی آخوندی شیادانه می بایست کاتولیک تر از پاپ شوند و از موضع دایه مهربانتر از مادر برای مردم فلسطین دلسوزی کنند؟ چرا خود فلسطینیان وسایر کشورهای عربی که خیلی به فلسطینیان نزدیک تر می باشند اینگونه حساسیت مشابه ندارند؟ چرا هیچ مسئولی همانگونه که قید شد یافت نمی شود که دلیل آن را به مردم ایران توضیح دهد؟ آیا اینگونه گریز به صحرای کربلا زدن ناشی از ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد که چون ناتوان از پاسخگوئی به خواست ومطالبات مردم می باشد که اتفاقاً بخش اعظم این مطالبات و خواست ها همانانی می باشد که مسئولان خودشان به آنان قول داده اند. ولی به ای جواب دادن مجبور هستند تا که برای توجیه کردن واز این شاخ به شاخ پریدن تلاش کنند تا که راه فرار از بحران های خود به وجود آوردند. اگر نه دلیل ندارد که پیوسته پرداختن به ادعای مبارزه با شیطان آمریکاه شود تا که توجیه برای عدم پاسخگوئی نیاز ها و مطالبات مردم داشته باشند . یا اینکه با دخالت گری در امور داخلی عراق دست به بحران آفرینی زده می شود و با ناامن و آشوبگری که در عراق به وجود آورده می شود . تا که موجب شود این کشور تبدیل به باتلاق و هم سرپل ومرکز کانون صدور بحران و تروریسم به خاورمیانه شود.
آخر کدام کشوری هست که از مشروعیت مردمی برخوردار باشد و از حمایت مردم خود نیز برخوردار باشد ومسئولانش ابراز می دارند که علاقه دارند تا که در خدمت مردم خود شان باشند .البته طبق ادعائی که می کنند ولی در عمل رفتار غیر طبیعی و غیر انسانی با مردم خودش انجام می دهند؟ آخر در کجای جهان اینگونه نمونه رژیمی یافت می شود که نیروی انتظامی به جای در خدمت ایجاد امنیت و آرامش در جامعه باشند خودش تبدیل به عامل ناامن سازی وایجاد رعب ووحشت و خفقان ونا آرامی در جامعه می شود که نیروی انتظامی با طرح امنیت اجتماعی انجام می دهد؟ مگر بهترین نخبگان جامعه دانشجویان واساتید دانشگاه ها نمی باشند؟ برای چه دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی شده است ؟ برای چه اساتید دانشگاه ها به اتهام واهی لیبرال و سکولار با ید باززخرید و بازنشسته اجباری شوند؟ برای چه دانشجویان با ستاره دار شناسائی شدن از دانشگاه ها اخراج یا دستگیر وراهی زندان می شوند؟ چرا می بایست فضای داشگاه ها آنگونه رعب آور ووحشت آفرین گردد که راهی برای دانشجو جز فریاد مرگ بر دیکاتور باقی نماند با اینکه دانشجویان می دانند که هزینه ی اینگونه فریاد ها می تواند برایشان بسیار سنگین وپر هزینه باشد؟ البته رفتار با زنان فعال جامعه و کارگران معتراض و معلمان اعتراضی بهتر از برخورد با دانشجویان معترض نمی باشد. موضوع مهمتر اینکه اگر حداقل وضعیت مالی و اقتصادی و معیشتی مردم قابل تحمل بود ایراد نداشت . آخر زمانیکه به موازات افزایش قیمت نفت وضع زندگانی مردم محروم وتهی دستان بدتر و بدتر می شود و روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه ادامه دارد . عجیب تر اینکه نه اینکه هیچ مسئولی یافت نمی شود که پاسخگو باشد، بلکه از اساس تورم وگرانی تحریف و تکذیب و انکار می شود. از سوی دیگر جائیکه به خاطر رقابت وتضاد وجنگ ونزاع قدرت باندی وجناحی برای قبضه ی قدرت وانحصاری کردن آن که در راستای هرچه یشتر کسب ثروت کلان وباد آورده می باشد و ریشه ی این تضاد و نزاع ها عمیق تر شده است و رقبا برای حذف وبی اعتبار وبی آبرو کردن همدیگر خیلی آسان هم دیگر را فشا می کنند وجاسوس و خائن ومجرم وابسته به بیگانه ودروغگو وزورگو وعوامفریب خطاب می کنند . چگونه می توان باور کرد که این مدعیان می توانند دلشان به حال مردم وکشور ایران به سوزد تا چه رسد به اینکه قبول کرد که و اقعاً اینان دلسوز مردم عراق و لبنان ،به خصوص فلسطین می باشد .؟ همچین دشمی اینان با بوش و آمریکا ومخالفت و دشمنی کردن شان با برگزاری کنفرانس صلح خاورومیانه در آناپولیس آمریکا برای جدیست و آیا می شود پذیرفت که اینان از حس انسان دوستی و پای بندی به اصول مذهب بر خوردار هستند و هیچگونه اهداف بلند پروازانه و شیطانی را دنبال نمی کنند و اینان به دنبال قربانی وفدائی کردن دیگران برای اهداف خودشان نمی گردند تا که به عنوان سپر بلا و دیوار گوشتی حمایتی از آینان استفاده کنند که چنین وارونه اشک تمساح ریزی برای مردم فلسطین می کنند و تلاش مذبوحانه می کنند تا شیوه و روش خود را انسانی جا بزنند و و وانمود کنند که بدون هیچگونه چشم داشت یا سرمایه گذاری پنهانی دلسوزی انسانی و دینی می کنند تا که بتوانند عادی سازی کنند و اهداف واقعی خودشان را مخفی نگه دارند. آیا نمی توان نتیجه گرفت همانگونه که پاسدار یادداشت روز نویس ابر گزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا را برای بهره برداری رژیم تر وریستی آخوندی ارزیابی کرده است که هیچ نفعی جز ایزوله کردن رژیم ندارد . و آشکارا اعتراف کرده است که علت مخالفت ودشمنی کردن به برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنا بولیس رژیم آخوندی این اسن که نه منفعت برایش در بر ندارد، بلکه برایش زیان آور نیز می باشد . بنابراین حق خود می داند که شرکت کنندگان را تدید کند . بهر حال پاسدار یاددت روز نویس با همه حاشیه رفتن ها و گریز زدن ها که در کسوت وکیل مدافع فلسطینی ها ظاهر شده است . ولی در نهایت اینگونه مجبور به اعتراف شده که هدف چیزی دیگریست که با سنگر گرفتن نام فلسطینیان ودفاع کردن از آنان تلاش مذبوحانه برای وارونه نمایش دادن واقعیت وکتمان کردن ان است :
"دراين يادداشت مجالي براي ارزيابي اين نوع طراحي عليه ايران وجود ندارد. به طور بسيار خلاصه مي توان گفت اين پروژه يك اشكال كوچك دارد و آن هم اين است كه به هيچ دردي نمي خورد. امريكايي ها با اين روش نه خواهند توانست ايران را منزوي سازند و نه موفق خواهند شد حتي يك مسئله از مسائل انبوه خاورميانه را حل كنند. تنها اتفاقي كه مي افتد اين است كه بر سياهه حجيم ناكامي هاي امريكا در منطقه چند سطر ديگر اضافه خواهد شد. امريكايي ها بالاخره بايد دست از نمايش دادن بردارند و صورت مسئله را يك بار درست طرح كنند. حذف ايران از يك راه حل منطقه اي براي خاورميانه دقيقا به معناي حذف «موفقيت» از آن راه حل است، و البته ايران علاقه اي به مشاركت در بازي كه هدف آن خروج دشمن آن از بحران است، نخواهد داشت. "
در خاتمه اینکه همانگونه که تذکر داده شد یادداشت روز نویس بسیار شفاف اعتراف کرده است که دلیل مخالفت با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه و دشمنی با آن چیست. یعنی و حشت از ایزوله شدن رژیم است که توضیح داده شد دلیل آن چیست؟ اگر نتواند بحران سازی کند و با تروریسم و بنیادگرائی به منطقه صدور کند می بایست پاسخگوی نیاز و مطالبات مردم باشد که با آلودگی به فساد که از رأس تا ذیل رژیم تروریستی آخوندی را در بر گرفته است. نه اینکه نه هرگز قادر به پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران نمی باشد. بلکه با بودن رقابت ونزاع باندی وجنگ قدرت بدون بحران سازی و صدورآن امکان بقای رژیم تروریستی نمی باشد. بنابراین برای بقای خودش با این کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا با پوشش حمایت از فلسطین حمایت مخالفت جدی و شدید می کند.
یکشنبه 4 آذرماه سال 1386هوشنگ - بهداد
"ابراز مخالفت شدید با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا برای بقای رژیم است."
عجیب جواب پرسش گری در رژیم تروریستی آخوندی تبدیل به معمای بی پاسخ و لاینحلی شده است . چون بر خلاف ادعائی که رهبر ولی فقیه و سایر مسئولان و مطبوعات رژیم عوامفریب و تروریستی و غارتگر وجنگ افروز آخوندی دارند که خودشان را نماینده مردم ایران می دانند و ادعای مردمی دارند که دارای دولت عاشق خدمتگزاری به مردم اند که عدالت محور می باشد و پیوسته حرف از ملت می زنند ودفاع ز منافع ملی می کنند و به نام مردم همه اهداف و آرزوهای بلند پروازانه از جمله ی اهداف و پروژه ی هسته ای اشان را به نام همین مردم دنبال می کنند . معلوم نیست چگونه است که چرا به جای پاسخگوئی به مطالبات ونیازها و پرسش های مردم ایران، فقط برای سایرین دلسوزی بیشتر از مردم ایران می کنند وبرای شان اشک تمساح می ریزند . مثلاً بدون آنکه توضیح داده شود که برگزاری کنفرانس صلح در آمریکا که به سرنوشت فلسطین و اسرائیل ختم می شود . چرا سران رژیم تروریستی آخوندی شیادانه می بایست کاتولیک تر از پاپ شوند و از موضع دایه مهربانتر از مادر برای مردم فلسطین دلسوزی کنند؟ چرا خود فلسطینیان وسایر کشورهای عربی که خیلی به فلسطینیان نزدیک تر می باشند اینگونه حساسیت مشابه ندارند؟ چرا هیچ مسئولی همانگونه که قید شد یافت نمی شود که دلیل آن را به مردم ایران توضیح دهد؟ آیا اینگونه گریز به صحرای کربلا زدن ناشی از ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد که چون ناتوان از پاسخگوئی به خواست ومطالبات مردم می باشد که اتفاقاً بخش اعظم این مطالبات و خواست ها همانانی می باشد که مسئولان خودشان به آنان قول داده اند. ولی به ای جواب دادن مجبور هستند تا که برای توجیه کردن واز این شاخ به شاخ پریدن تلاش کنند تا که راه فرار از بحران های خود به وجود آوردند. اگر نه دلیل ندارد که پیوسته پرداختن به ادعای مبارزه با شیطان آمریکاه شود تا که توجیه برای عدم پاسخگوئی نیاز ها و مطالبات مردم داشته باشند . یا اینکه با دخالت گری در امور داخلی عراق دست به بحران آفرینی زده می شود و با ناامن و آشوبگری که در عراق به وجود آورده می شود . تا که موجب شود این کشور تبدیل به باتلاق و هم سرپل ومرکز کانون صدور بحران و تروریسم به خاورمیانه شود.
آخر کدام کشوری هست که از مشروعیت مردمی برخوردار باشد و از حمایت مردم خود نیز برخوردار باشد ومسئولانش ابراز می دارند که علاقه دارند تا که در خدمت مردم خود شان باشند .البته طبق ادعائی که می کنند ولی در عمل رفتار غیر طبیعی و غیر انسانی با مردم خودش انجام می دهند؟ آخر در کجای جهان اینگونه نمونه رژیمی یافت می شود که نیروی انتظامی به جای در خدمت ایجاد امنیت و آرامش در جامعه باشند خودش تبدیل به عامل ناامن سازی وایجاد رعب ووحشت و خفقان ونا آرامی در جامعه می شود که نیروی انتظامی با طرح امنیت اجتماعی انجام می دهد؟ مگر بهترین نخبگان جامعه دانشجویان واساتید دانشگاه ها نمی باشند؟ برای چه دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی شده است ؟ برای چه اساتید دانشگاه ها به اتهام واهی لیبرال و سکولار با ید باززخرید و بازنشسته اجباری شوند؟ برای چه دانشجویان با ستاره دار شناسائی شدن از دانشگاه ها اخراج یا دستگیر وراهی زندان می شوند؟ چرا می بایست فضای داشگاه ها آنگونه رعب آور ووحشت آفرین گردد که راهی برای دانشجو جز فریاد مرگ بر دیکاتور باقی نماند با اینکه دانشجویان می دانند که هزینه ی اینگونه فریاد ها می تواند برایشان بسیار سنگین وپر هزینه باشد؟ البته رفتار با زنان فعال جامعه و کارگران معتراض و معلمان اعتراضی بهتر از برخورد با دانشجویان معترض نمی باشد. موضوع مهمتر اینکه اگر حداقل وضعیت مالی و اقتصادی و معیشتی مردم قابل تحمل بود ایراد نداشت . آخر زمانیکه به موازات افزایش قیمت نفت وضع زندگانی مردم محروم وتهی دستان بدتر و بدتر می شود و روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه ادامه دارد . عجیب تر اینکه نه اینکه هیچ مسئولی یافت نمی شود که پاسخگو باشد، بلکه از اساس تورم وگرانی تحریف و تکذیب و انکار می شود. از سوی دیگر جائیکه به خاطر رقابت وتضاد وجنگ ونزاع قدرت باندی وجناحی برای قبضه ی قدرت وانحصاری کردن آن که در راستای هرچه یشتر کسب ثروت کلان وباد آورده می باشد و ریشه ی این تضاد و نزاع ها عمیق تر شده است و رقبا برای حذف وبی اعتبار وبی آبرو کردن همدیگر خیلی آسان هم دیگر را فشا می کنند وجاسوس و خائن ومجرم وابسته به بیگانه ودروغگو وزورگو وعوامفریب خطاب می کنند . چگونه می توان باور کرد که این مدعیان می توانند دلشان به حال مردم وکشور ایران به سوزد تا چه رسد به اینکه قبول کرد که و اقعاً اینان دلسوز مردم عراق و لبنان ،به خصوص فلسطین می باشد .؟ همچین دشمی اینان با بوش و آمریکا ومخالفت و دشمنی کردن شان با برگزاری کنفرانس صلح خاورومیانه در آناپولیس آمریکا برای جدیست و آیا می شود پذیرفت که اینان از حس انسان دوستی و پای بندی به اصول مذهب بر خوردار هستند و هیچگونه اهداف بلند پروازانه و شیطانی را دنبال نمی کنند و اینان به دنبال قربانی وفدائی کردن دیگران برای اهداف خودشان نمی گردند تا که به عنوان سپر بلا و دیوار گوشتی حمایتی از آینان استفاده کنند که چنین وارونه اشک تمساح ریزی برای مردم فلسطین می کنند و تلاش مذبوحانه می کنند تا شیوه و روش خود را انسانی جا بزنند و و وانمود کنند که بدون هیچگونه چشم داشت یا سرمایه گذاری پنهانی دلسوزی انسانی و دینی می کنند تا که بتوانند عادی سازی کنند و اهداف واقعی خودشان را مخفی نگه دارند. آیا نمی توان نتیجه گرفت همانگونه که پاسدار یادداشت روز نویس ابر گزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا را برای بهره برداری رژیم تر وریستی آخوندی ارزیابی کرده است که هیچ نفعی جز ایزوله کردن رژیم ندارد . و آشکارا اعتراف کرده است که علت مخالفت ودشمنی کردن به برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنا بولیس رژیم آخوندی این اسن که نه منفعت برایش در بر ندارد، بلکه برایش زیان آور نیز می باشد . بنابراین حق خود می داند که شرکت کنندگان را تدید کند . بهر حال پاسدار یاددت روز نویس با همه حاشیه رفتن ها و گریز زدن ها که در کسوت وکیل مدافع فلسطینی ها ظاهر شده است . ولی در نهایت اینگونه مجبور به اعتراف شده که هدف چیزی دیگریست که با سنگر گرفتن نام فلسطینیان ودفاع کردن از آنان تلاش مذبوحانه برای وارونه نمایش دادن واقعیت وکتمان کردن ان است :
"دراين يادداشت مجالي براي ارزيابي اين نوع طراحي عليه ايران وجود ندارد. به طور بسيار خلاصه مي توان گفت اين پروژه يك اشكال كوچك دارد و آن هم اين است كه به هيچ دردي نمي خورد. امريكايي ها با اين روش نه خواهند توانست ايران را منزوي سازند و نه موفق خواهند شد حتي يك مسئله از مسائل انبوه خاورميانه را حل كنند. تنها اتفاقي كه مي افتد اين است كه بر سياهه حجيم ناكامي هاي امريكا در منطقه چند سطر ديگر اضافه خواهد شد. امريكايي ها بالاخره بايد دست از نمايش دادن بردارند و صورت مسئله را يك بار درست طرح كنند. حذف ايران از يك راه حل منطقه اي براي خاورميانه دقيقا به معناي حذف «موفقيت» از آن راه حل است، و البته ايران علاقه اي به مشاركت در بازي كه هدف آن خروج دشمن آن از بحران است، نخواهد داشت. "
در خاتمه اینکه همانگونه که تذکر داده شد یادداشت روز نویس بسیار شفاف اعتراف کرده است که دلیل مخالفت با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه و دشمنی با آن چیست. یعنی و حشت از ایزوله شدن رژیم است که توضیح داده شد دلیل آن چیست؟ اگر نتواند بحران سازی کند و با تروریسم و بنیادگرائی به منطقه صدور کند می بایست پاسخگوی نیاز و مطالبات مردم باشد که با آلودگی به فساد که از رأس تا ذیل رژیم تروریستی آخوندی را در بر گرفته است. نه اینکه نه هرگز قادر به پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران نمی باشد. بلکه با بودن رقابت ونزاع باندی وجنگ قدرت بدون بحران سازی و صدورآن امکان بقای رژیم تروریستی نمی باشد. بنابراین برای بقای خودش با این کنفرانس صلح خاورمیانه در آناپولیس آمریکا با پوشش حمایت از فلسطین حمایت مخالفت جدی و شدید می کند.
یکشنبه 4 آذرماه سال 1386هوشنگ - بهداد