نقد وبررسی " صهيونيست ها و تعيين تكليف براي جامعه جهاني " روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 23 آبان ماه سال 1386
وتوهین کردن وخائن وجاسوس هسته ای خطاب کردن ...که رایج شده حاصل کدام سیاست و پیآمد چه مقوله ای می باشد؟
آیا اگر کسی یا مدعی در شعار و ظاهر قضیه ادعا کند که رابطه ی خیلی خوب وانسانی با اعضای خانواده اش به خصوص با فرزندانش دارد و ادامه دهد که عاشق اینان می باشند وچند شیفه برای شان کار می کند تا که در خدمت اینان یا خدمتگزارشان باشد و پیوسته این ادعا را تکرار و تکرار وبرایش تبلیغات گسترده هم به کند . ولی این مدعی یا مدعیا مشابه همیشه موقع بازگشت به خانه دچار حواس پرتی شود ودرب خانه ی همسایه را بزند وبه زور وارد خانه ی آنان شود وهمین ادعا را نیز برای آنان بیان وتکرار کند. ولی اگر اعضای همسایه خواهان بیرو ن رفتنش از خانه ی خود باشد ولی این مدعی از فرط عشق و علاقه ی وافر خدمتگزاری بی دریغ ئمضایقه ی خود شروع به تهدید همسایه های دیگر کند تا که وانمود کند خیلی اعضای این همسایه خانه را دوست وعلاقمند به آنان می باشند . در صورتیکه اعضا وفرزندان خانواده ی خودش که همگی منتظر نان می باشند یا در حقیت در انتظار برآورده شدن همان قول های داده شده به آنان از جمله نان است که قرار بود برتوی سفره ی خالی اشان برده شود .شما در مورد این مدعی و امثالهم چگونه فکر می کنید؟ به خصوص اگر خودش آنچنان خورده باشد وسیر باشد که از گلویش بیرون زده می شود. شما این زنگی تیغ برکف دست هذیان وگزافه گو عوامفریب را که آنقدر مست ومشنگ وگیج وقاطی کرده می باشد که خانه ی خود وانتظار فرزندان منتظر نان را فراموش کرده واز یاد برده است چگونه در مورد فکر می کنید ویا در ذهن ودتان آن را ترسیم وتحلیل می کنید؟ به شرط آنکه شما این بازگوئی را داستان تخیلی صاحب نوشتار مپندارید و آن را نوعی مدل رمان کمدی وتخیلی تصور نکنید . زیرا که فقط کافیست که یک بار سرمقالات روزنامه ی جمهوری اسلامی را به خوانید تا که بدانید اگر غیر این باشد که توصیف شد که چگونه شیادانه برای مردم برخی از همسایه ها اشک تمساح ریخته می شود . به بقیه همسایه ها یا دیگران بد وبیراه گفته می شود و موردتهدید واقع می گردند تا اینکه اهداف وپروژه وسناریوئی خاص دنبال شود که اصلاً هیچگونه ارتباطی به خواست ونیاز ومطالبات مردم ایران ندارد. حتی اگر چنانچه زیراکانه با عوامفریبی و انحراف اذهان عمومی نام ملت وایران بر آن نهاده شود.
بطور مثال چند سال است که پروژه ی هسته ای بطور پنهانی دنبال شده است؟ چه مبلغ تا حال هزینه ی این پروژه شده است؟ مردم ایران تا کنون چه منافعی از این طرح نصیب شان شده است و یا چه نوع اطلاعاتی از آن واهداف نهفته ی آن دارند؟ در عوض چه آسیب هائی را به خاطر پیگیری همین پروژه متحمل شده اند؟ آیا نمی دانند که چند سال است که روند افزایش قیمت نفت چگونه ادامه داشته است و چرا به جای اینکه کمک حال وضعیت زندگی مشقت بار معیشتی وطاقت فرسای اقتصادی اشان باشد درست نتیجه ی معکوس برای شان داشته است؟
مردم ایران نمی دانند که چرا رفسنجانی کنار گذاشته شد وپاسدار احمدی نژادرئیس جمهور شد وچه دستانی در کار بود تاکه این رئیس جمهور شود؟ آنانی که گول تبلیغات عوامفریبانه ی این پاسدار را خوردند وبه وی رأی داند تابه نیت اینکه این پاسدار عوامفریب حقه باز و ارلاتان وشامورتی باز با مفسدین اقتصادی مبارزه کند و درآمدناشی از فروش نفت را نان کند وبر توی سفره ی خلی اینان راببرد. مگر اینان این وعده های توخالی و آبکی صد من یک غاز سرخرمنی رااز یاد برده اند وهنوز متئوجه نشده اند که چگونه روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها جایگزین آن وعده ها شده است؟
یااینکه هنوز مردم ایران درنیافته اند که چرا بیش از دو سال است که پاسدار احمدی نژاد در کاکل گفته هاو سخنانش چه در سفرهای داخلی وچه در تور سفرهای زنجیره ای و ماراتونی استانی که داشته است که جز هزینه ای سنگین بر دولت ومردم تحمیل کرده عایدی دیگری جز دفاع کردن از پروژه ی هسته ای ودادن خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم وبرگزاری جشن هسته ای کار مثبت دیگری انجام است؟
آیا مردم ایران این روزها نشنیده اند که چگونه وبرای چه دانشجویلان معترض دانشگاه ها فریاد مرگ بر دیکتاتور سرداده اند و خواهان آزادی زندانیان سیاسی به ویژه ی دانشجویان بازداشتی شده اند؟
آیا هنوز مردم ایران متوجه نشده اند که چرا خاتمی این آخوند هفت خط خندان که با پنبه سر می برد چرا با همه محافظه کاری و سعه ی صدر وبردباری وتحمل پذیری که دارد اینهم صدای اعتراضی اش نسبت به دزدی و غارتگری بودجه ی بیت المال بلند شده است وبا قیافه ی عصبی و بافروخته اعلام کرده است که فساد وولنگاری در این دولت مدعی عاشقان خدمتگزاری به مردم نسبت به اصلاح طلبان شیفتگان قدرت بیشتر است؟ راستی مخاطب خاتمی ش کیست و عصبی شدن این سیدخندان سابق برای چیست؟
آیا این مردم نمی دانند که چا آخوند حیله گر ومکار وبساز وبفروش رفسنجانی چرا ایشان هم اعلام کرده است که شرایط بحرانی وخطری می باشد و نیاز اتحاد وانسجام به جای اختلاف ونزاع وتهید وتهمت زدن می باشد؟ ریشه ی این همه اختلافات وجنگ و نزاع ها وسگ دعوهای داخلی بر سرچیست؟ خائن وجاسوس هسته ای خطاب کردن هم دیگر به خصوص حسین موسویان که عضو مجمع مصلحت نظام می باشد وسر پرست اسبق هیئت مذاکره کننده ی هسته ای ای بوده است برای چیست؟
مگر ریشه ی اصلی سگ دعواها جز پروژه ی هسته ای ودسترسی به سلاح هسته ای می باشد ؟که بر سر چگونگی روش و شیوه ی پیشبرد آن این همه غوغا وجنجال وتهدید ها وتوهین ها ومتهم کردن ها نیز به وجود آمده است. البه دوباره تأکید می شود که هیچگونه ارتباطی به مردم ایران ندارد و تا کنون هم جز خسارت وضرر وزیان های بسیار گسترده یمادی با فقر روز افزون و گسترش صف طویل خیل ارتش بیکاران وعمیق تر شکاف طبقاتی و... اجرای طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی و رشد تصاعدی زنجیره ای دار زدن ها واعدام ها و خفقان ورعب ووحشت اجتماعی وسانسور خبررسانی رسانه ای ومطبوعاتی که نصیب اشان از پیگیری این پروژه ی هسته ای نشده است؟
اکنون هم همین سرمقاله نویس پیرامون همین پروژه ی هسته ای و گزارش آتی محمد البرادعی و نشست شورای امنیت سازمان ملل روضه ی کشدار ومبسوط خوانده است و علیه ی اسرائیل و آمریکا گفته واز فلسطین دفاع کرده است تا آن را اجرای صحنه ی گریز به صحرای کربلا زدن کند و تا که چیزی در روضه خواندن از قلم نیفتاده وفراموش نشده باشد تا در نهایت اینکه در پایان توانسته باشد موقع دعا کردن پایان منبر از ناكامي هاي امروز آمريكا و بويژه انزواي سياسي روزافزون واشنگتن بگوید که در ماجراي مقابله با فعاليت هاي صلح آميز اتمي رژیم تروریستی اخوندی نصیبش شده است . البته که باید افزود حاصل سیاسی خائنانه مذاکره ومماشات هسته ای غرب با رژیم تروریستی می باشد . تازه سرمقاله نویس اضافه کرده این دستآورد را بايستي به حساب ناكامي صهيونيست ها گذاشت . برای اینکه در واقع آمريكا بخاطر دنباله روي از سياست هاي خائنانه ی اروپا در مذکرات هسته ای وکشدار کردن آن با این رژیم یاغی بین المللی به چنین روزی افتاده است که امثال این سرمقاله نویس هرروز هرچه که می خواهد نثار آمریکا وبوش می کند. همچنین سرمقاله نویس ادعا کرده است که رژیم صهيونيستی نیز مستحق چنين شرمساري و شكستي بوده و هست . بالاخره فرصت طلبانه موج سواری کرده واز فضای اختلافات میان احاب و مقامات آمریکائی که جنبه ی تبلیغاتی حزبی و انتخاباتی ریاست جمهوری دارد مدعی شد ه است حتي در محافل آمريكائي هم ديدگاه يكساني در قبال فعاليت هاي کمدی صلح آميز هسته اي خوانده شده ی رژیم تروریستی آخوندی وجود ندارد و تأکیدکرده که همین اختلافات صهيونيست ها آمريكا را نيز در اين مقوله به بن بست كشانده و دچار سردرگمي كرده اند. البته نه اینکه سرمقاله نویس وارونه گو خودش اشاره نکرده است ونه اینکه بی فاییده است که پرسش شود اتهام زدن وتهدید وتوهین کردن وخائن وجاسوس هسته ای خطاب کردن ها که ین روز ها میان خاتمی و رفسنجانی و پاسدار احمدی نژاد رد وبدل می شود ورایج شده است حاصل کدام سیاست و پیآمد چه مقوله ای می باشد؟
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 23 آبان ماه سال 1386
وتوهین کردن وخائن وجاسوس هسته ای خطاب کردن ...که رایج شده حاصل کدام سیاست و پیآمد چه مقوله ای می باشد؟
آیا اگر کسی یا مدعی در شعار و ظاهر قضیه ادعا کند که رابطه ی خیلی خوب وانسانی با اعضای خانواده اش به خصوص با فرزندانش دارد و ادامه دهد که عاشق اینان می باشند وچند شیفه برای شان کار می کند تا که در خدمت اینان یا خدمتگزارشان باشد و پیوسته این ادعا را تکرار و تکرار وبرایش تبلیغات گسترده هم به کند . ولی این مدعی یا مدعیا مشابه همیشه موقع بازگشت به خانه دچار حواس پرتی شود ودرب خانه ی همسایه را بزند وبه زور وارد خانه ی آنان شود وهمین ادعا را نیز برای آنان بیان وتکرار کند. ولی اگر اعضای همسایه خواهان بیرو ن رفتنش از خانه ی خود باشد ولی این مدعی از فرط عشق و علاقه ی وافر خدمتگزاری بی دریغ ئمضایقه ی خود شروع به تهدید همسایه های دیگر کند تا که وانمود کند خیلی اعضای این همسایه خانه را دوست وعلاقمند به آنان می باشند . در صورتیکه اعضا وفرزندان خانواده ی خودش که همگی منتظر نان می باشند یا در حقیت در انتظار برآورده شدن همان قول های داده شده به آنان از جمله نان است که قرار بود برتوی سفره ی خالی اشان برده شود .شما در مورد این مدعی و امثالهم چگونه فکر می کنید؟ به خصوص اگر خودش آنچنان خورده باشد وسیر باشد که از گلویش بیرون زده می شود. شما این زنگی تیغ برکف دست هذیان وگزافه گو عوامفریب را که آنقدر مست ومشنگ وگیج وقاطی کرده می باشد که خانه ی خود وانتظار فرزندان منتظر نان را فراموش کرده واز یاد برده است چگونه در مورد فکر می کنید ویا در ذهن ودتان آن را ترسیم وتحلیل می کنید؟ به شرط آنکه شما این بازگوئی را داستان تخیلی صاحب نوشتار مپندارید و آن را نوعی مدل رمان کمدی وتخیلی تصور نکنید . زیرا که فقط کافیست که یک بار سرمقالات روزنامه ی جمهوری اسلامی را به خوانید تا که بدانید اگر غیر این باشد که توصیف شد که چگونه شیادانه برای مردم برخی از همسایه ها اشک تمساح ریخته می شود . به بقیه همسایه ها یا دیگران بد وبیراه گفته می شود و موردتهدید واقع می گردند تا اینکه اهداف وپروژه وسناریوئی خاص دنبال شود که اصلاً هیچگونه ارتباطی به خواست ونیاز ومطالبات مردم ایران ندارد. حتی اگر چنانچه زیراکانه با عوامفریبی و انحراف اذهان عمومی نام ملت وایران بر آن نهاده شود.
بطور مثال چند سال است که پروژه ی هسته ای بطور پنهانی دنبال شده است؟ چه مبلغ تا حال هزینه ی این پروژه شده است؟ مردم ایران تا کنون چه منافعی از این طرح نصیب شان شده است و یا چه نوع اطلاعاتی از آن واهداف نهفته ی آن دارند؟ در عوض چه آسیب هائی را به خاطر پیگیری همین پروژه متحمل شده اند؟ آیا نمی دانند که چند سال است که روند افزایش قیمت نفت چگونه ادامه داشته است و چرا به جای اینکه کمک حال وضعیت زندگی مشقت بار معیشتی وطاقت فرسای اقتصادی اشان باشد درست نتیجه ی معکوس برای شان داشته است؟
مردم ایران نمی دانند که چرا رفسنجانی کنار گذاشته شد وپاسدار احمدی نژادرئیس جمهور شد وچه دستانی در کار بود تاکه این رئیس جمهور شود؟ آنانی که گول تبلیغات عوامفریبانه ی این پاسدار را خوردند وبه وی رأی داند تابه نیت اینکه این پاسدار عوامفریب حقه باز و ارلاتان وشامورتی باز با مفسدین اقتصادی مبارزه کند و درآمدناشی از فروش نفت را نان کند وبر توی سفره ی خلی اینان راببرد. مگر اینان این وعده های توخالی و آبکی صد من یک غاز سرخرمنی رااز یاد برده اند وهنوز متئوجه نشده اند که چگونه روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها جایگزین آن وعده ها شده است؟
یااینکه هنوز مردم ایران درنیافته اند که چرا بیش از دو سال است که پاسدار احمدی نژاد در کاکل گفته هاو سخنانش چه در سفرهای داخلی وچه در تور سفرهای زنجیره ای و ماراتونی استانی که داشته است که جز هزینه ای سنگین بر دولت ومردم تحمیل کرده عایدی دیگری جز دفاع کردن از پروژه ی هسته ای ودادن خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم وبرگزاری جشن هسته ای کار مثبت دیگری انجام است؟
آیا مردم ایران این روزها نشنیده اند که چگونه وبرای چه دانشجویلان معترض دانشگاه ها فریاد مرگ بر دیکتاتور سرداده اند و خواهان آزادی زندانیان سیاسی به ویژه ی دانشجویان بازداشتی شده اند؟
آیا هنوز مردم ایران متوجه نشده اند که چرا خاتمی این آخوند هفت خط خندان که با پنبه سر می برد چرا با همه محافظه کاری و سعه ی صدر وبردباری وتحمل پذیری که دارد اینهم صدای اعتراضی اش نسبت به دزدی و غارتگری بودجه ی بیت المال بلند شده است وبا قیافه ی عصبی و بافروخته اعلام کرده است که فساد وولنگاری در این دولت مدعی عاشقان خدمتگزاری به مردم نسبت به اصلاح طلبان شیفتگان قدرت بیشتر است؟ راستی مخاطب خاتمی ش کیست و عصبی شدن این سیدخندان سابق برای چیست؟
آیا این مردم نمی دانند که چا آخوند حیله گر ومکار وبساز وبفروش رفسنجانی چرا ایشان هم اعلام کرده است که شرایط بحرانی وخطری می باشد و نیاز اتحاد وانسجام به جای اختلاف ونزاع وتهید وتهمت زدن می باشد؟ ریشه ی این همه اختلافات وجنگ و نزاع ها وسگ دعوهای داخلی بر سرچیست؟ خائن وجاسوس هسته ای خطاب کردن هم دیگر به خصوص حسین موسویان که عضو مجمع مصلحت نظام می باشد وسر پرست اسبق هیئت مذاکره کننده ی هسته ای ای بوده است برای چیست؟
مگر ریشه ی اصلی سگ دعواها جز پروژه ی هسته ای ودسترسی به سلاح هسته ای می باشد ؟که بر سر چگونگی روش و شیوه ی پیشبرد آن این همه غوغا وجنجال وتهدید ها وتوهین ها ومتهم کردن ها نیز به وجود آمده است. البه دوباره تأکید می شود که هیچگونه ارتباطی به مردم ایران ندارد و تا کنون هم جز خسارت وضرر وزیان های بسیار گسترده یمادی با فقر روز افزون و گسترش صف طویل خیل ارتش بیکاران وعمیق تر شکاف طبقاتی و... اجرای طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی و رشد تصاعدی زنجیره ای دار زدن ها واعدام ها و خفقان ورعب ووحشت اجتماعی وسانسور خبررسانی رسانه ای ومطبوعاتی که نصیب اشان از پیگیری این پروژه ی هسته ای نشده است؟
اکنون هم همین سرمقاله نویس پیرامون همین پروژه ی هسته ای و گزارش آتی محمد البرادعی و نشست شورای امنیت سازمان ملل روضه ی کشدار ومبسوط خوانده است و علیه ی اسرائیل و آمریکا گفته واز فلسطین دفاع کرده است تا آن را اجرای صحنه ی گریز به صحرای کربلا زدن کند و تا که چیزی در روضه خواندن از قلم نیفتاده وفراموش نشده باشد تا در نهایت اینکه در پایان توانسته باشد موقع دعا کردن پایان منبر از ناكامي هاي امروز آمريكا و بويژه انزواي سياسي روزافزون واشنگتن بگوید که در ماجراي مقابله با فعاليت هاي صلح آميز اتمي رژیم تروریستی اخوندی نصیبش شده است . البته که باید افزود حاصل سیاسی خائنانه مذاکره ومماشات هسته ای غرب با رژیم تروریستی می باشد . تازه سرمقاله نویس اضافه کرده این دستآورد را بايستي به حساب ناكامي صهيونيست ها گذاشت . برای اینکه در واقع آمريكا بخاطر دنباله روي از سياست هاي خائنانه ی اروپا در مذکرات هسته ای وکشدار کردن آن با این رژیم یاغی بین المللی به چنین روزی افتاده است که امثال این سرمقاله نویس هرروز هرچه که می خواهد نثار آمریکا وبوش می کند. همچنین سرمقاله نویس ادعا کرده است که رژیم صهيونيستی نیز مستحق چنين شرمساري و شكستي بوده و هست . بالاخره فرصت طلبانه موج سواری کرده واز فضای اختلافات میان احاب و مقامات آمریکائی که جنبه ی تبلیغاتی حزبی و انتخاباتی ریاست جمهوری دارد مدعی شد ه است حتي در محافل آمريكائي هم ديدگاه يكساني در قبال فعاليت هاي کمدی صلح آميز هسته اي خوانده شده ی رژیم تروریستی آخوندی وجود ندارد و تأکیدکرده که همین اختلافات صهيونيست ها آمريكا را نيز در اين مقوله به بن بست كشانده و دچار سردرگمي كرده اند. البته نه اینکه سرمقاله نویس وارونه گو خودش اشاره نکرده است ونه اینکه بی فاییده است که پرسش شود اتهام زدن وتهدید وتوهین کردن وخائن وجاسوس هسته ای خطاب کردن ها که ین روز ها میان خاتمی و رفسنجانی و پاسدار احمدی نژاد رد وبدل می شود ورایج شده است حاصل کدام سیاست و پیآمد چه مقوله ای می باشد؟
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 23 آبان ماه سال 1386