نقد وبررسی " امتياز دادن به دلال صهيونيسم" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه آذرماه3 سال 1386
"آخرین تهدید واتهام زدن و تلاش های مذبوحانه ی تبلیغاتی علیه برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس آمریکا"
زمان زیادی به تاریخ وزمان برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس در آمریکا برای پیروان ومبلغان رژیم تروریستی آخوندی باقی نمانده است که دشمن صلح و روابط مسالمت آمیز است و متقابلاً عاشق جنگ و خونریزی و جنایایت وزندان و شکنجه و اعدام وسنگسار کردن و شلاق و دار زدن می باشد. برای اینکه خمینی بنیانگذار این رژیم قرون وسطائی و ضد مردم گفته بود که جنگ نعمت الهی می باشد . الحق هم درست گفته بود . برای اینکه برای جنگ برای مردم رنج و زحمت وفقر و آوارگی و محنت ولی نعمت برای آخوندهای جانی حاکم بود که توانستند به بقای خودشان ادامه دهند و مخالفین دگر اندیشان را سرکوب کنند . در راستای همین نعمت و تجربه ی جنگ و رابطه است که ولی فقیه در روز عید فطر به صحنه آمد و مخالفت شدید با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آمریکا را آشکارکرد و رهبران کشورهای منطقه را در صورت شرکت در این کنفرانس صلح در آمریکا کردن تهدید به شورش و قیام وناآرامی در کشورهای شان مواجه خواهند شد که اکنون پس از آنکه دستگاه تبلیغت وجنگ افروز و مأموران پیگیر صدور بنیاد گرائی و تروریسم از طریق حماس یک نمایش تظاهرات سفارشی و تحمیلی در فلسطین علیه ی برگزاری کنفرانس صلح در آنابولیس در آمریکا راه انداختند یا بر گزار کردند . اکنون دنباله ی آن تبلیغات مخالفت با صلح در خارمیانه را سرمقاله نویس دنبال کرده است وبا اهانت و توهین کردن به رئیس جمهور مصر وآن را دلال صهیونیست خواندن دست به معرکه گیری زده و آخرین تلاش های مذبوحانه ی کارشکنانه وایجاد موانع برای برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه را دنبال کرده است . غافل از آنکه بر سر شاخ نشسته از بن دارد می برد. زیراکه اینگونه ادعا ی دلال صهیونیست کردن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر و متهم کردن وی و اتهام زدن دلال صهیونیست و خائن نامیدنش، ترکش این اتهامات بطور مستقیم به پاسدار احمدی نژاد غلاک سپاه اسداران وگماشته ی ولی فقی اصابت می کند. زیراکه در چندین ماه گذشته هرزمان که این پاسدار فرصت مصاحبه ی مطبوعاتی با خبرنگاران کشورهای عربی و منطقه کسب کرده است از موضع خفت وخواری و خواهش و التماس خواهان ایجاد برقراری رابطه ی دیپلماسی با مصر شده است و همزمان خواهان و باز گشائی سفارتخانه های دو کشور شده است که اکنون رئیس جمهور مصر دلا ل صهیونیست نامیده شده است . در صورتیکه پاسدار احمدی نژاد خواهان نابودی اسرائیل نیز می باشد که خواهن ایجاد رابطه با مصر شده و خود سرمقاله نویس نیز در پایان مقاله ی خود به همن واقعیت اعتراف کرده است .
بنابراین با اتهام زدن سرمقاله نویس در حقیقت نه انکه زیرآب تهدید به نابودی اسرائیل از سوی احمدی نژاد را زده است ، بلکه برایش قوز بالای قوز ساخته است که نکند راستی راستی آنچه گفته می شد واقعیت دارد. برای اینه قبلاً در سایت تعطیل شه ی پاسدار محسن رضائی افشاگری شده بود که پاسدار احمدی نژاد مأمور موساد می باشد که برای رد گم کردن آدرس غط نابود کردن اسرائیل می دهد و شیپور را از در گشادش می نوازد تا که با صدای ناهنجار درآوردن صدای اصلی که اعتراف آشکار است محو ونا پدید گردد .
آخر یکی نیست از آخوند سنگر گرفته بر پای بساط منقل ودود در جماران پرسش کند که تو اگر خیلی بیل زنی تلاش کن اول باغچه ی خودت را بیل بزن بعداً تلاش کن که باغچه ی دیگران را بیل بزنی و سر وسامانی به باغچه های های آنان بدهی. بلی اگر خیلی عرضه داری و خودن آلوده به فساد نمی باشی و رژیم غارتگر وجنگ افروز و عوامفریب آخوندی از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد وتبعیض و رشوه و رانتخواری و فامیل وخانواده و باند سالاری نمی باشد چرا پاسخ داده نمی شود در شرایطی که قیمت نفت همچنان رو به افزایش است . اما از سوی دیگر رشد لجام گسیته تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها تؤ ام با رشد فقر و بیکاری در جامعه ادامه دارد؟ ریشه وعلت آن چیست؟ چراهیچ مسئولی در این رژیم در این مورد پاسخگو نیست؟ آیا پاسخ دادن به نیاز و مطالبات مردم ایران مهمتراست یا نه، باج دان ها با دلارهای نفتی به شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان واسماعیل هنیه رهبر حماس برای ایجاد بحران وجنگ افروزی در منطقه برپا کردن؟ چرا نباید از آخوند منقلی سنگر گرفته در جماران پرسش کرد که چرا خودت خود خوانده رهبر ام القرای جهان اسلام در جهان دانسته ای؟ اصلاً به چه مربوط است که فضولانه می خواهی د وکیل مدفع مردم فلسطین لبنان وعراق شوی تا به حساب با عوامفریبی و دروغ بحران هسته ای را به نام برطرف حل مشکلات آنان جا بزنی؟ اگر توواقعاً حلال مشکلات ومشگل گشا ونه مشکل آفرین می باشی ، پس چرا پس از 3 دهه است که نه اینکه مشکلات و معضلات اقشار گوناون مردم ایران را حل نکرده ای، بلکه هرروز مشکلی بر مشکلات گذشته ی آنان با بحران سازی های دید افزوده ای ؟ عجیب اینکه چرا هر زمان که با بحران خطیر همچون بحران هسته ای مواجه می شوی و احساس می کنی که خطر بروز تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای می رود ناگهان رهبر ام القرای جهان اسلام بودن فراموش می شود و فرصت طلبانه یادت می افتد که باید از ملت و منافع وطرح ملی بگوئی و خودت ونوچه وگماشته ات پاسدار ملی گرا ی دوآتشهمی شوید؟ ولی اکنون که برای دفاع کردن از اهداف پروژه ی هسته ای که به بحران خطیر تبدیل شده است . مثل همان دفعه قبلی که با حزب الله لبنان جنگ 33روزه با اسرائیل برپا شد. اکنون نیز سرمقاله نویس به آن به عنوان برگ برنده علیه یه اسرائل اشاره کرده و آن را برای حسنی مبارک چماق کرده که چرا گفته است برای اینکه کمک به بر قراری صلح میان اسرائیل و فلسطین کند حاضر است که به دیدار نخست زیر اسرائیل برود ؟ آری در شرایط حال که نیاز به بازی با برگ حماس در برابر آمریکا می باشد. سرمقاله نویس نز به پیروی و تبعیت از ولی فقیه علیه ی برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس وارد میدان شده است تا که با متهم کردن دیگران واتهام زدن بتواند ودشمنی خودش با برقراری صلح و آرامش و ثبات سیاسی در خاورمیانه ر ا به نمایش بگذارد . ولی سرمقاله نویس بدون آنکه بگوید در 3 دهه ی گذشته رژیم تروریستی آخوندی برای مردم ایران چه کرده است که اکنون می خواهد الگوی مشابه ی آن را برای مردم فلسطین به ارمغان آورد؟ یا در اینکه در شرایطی که فلسفه اهدا کردن عنوان کمتر از فهم وعقل و شعور بزغاله ای رایج شده است که البته نصیب رفسنجانی وخاتمی و حسن روحانی و کروبی نیز شده است و در شرایطی که سر پرست اسبق هیئت مذاکره کننده ی هسته ای حسین موسویان که در رابطه ی مستقیم رفسنجانی و حسن روحانی و خاتمی بوده است متهم ومجرم وخائن هسته ای معرفی شده است. مشخص نیست که چگونه می شود باورکرد که رژیم تروریستی و تامشروع و عوامفریب و جنگ افروز آخوندی می تواند مدافع و دلسوز مردم فلسطین باشد و سرمقاله نویس می تواند اینگونه وقیحانه به خودش دستهگل و حق بدهد تا حسنی مبارک رئیس جمهور مصر را اینگونه متهم به دلالی و خیانت کند:
"سفر حسني مبارك به فلسطين اشغالي براي شركت در مراسم خاكسپاري جنازه اسحاق رابين نخست وزير رژيم صهيونيستي كه در سال 1375 ترور شد يكي از ننگين ترين اقدامات وي مي باشد كه يادآور سفر انورسادات سلف فاسد او به فلسطين و در آغوش گرفتن سران رژيم اشغالگر فلسطين بود. اين اقدامات و امضاي قرارداد ننگين كمپ ديويد توسط سادات و پيگيري هاي اجرائي آن توسط حسني مبارك ضربه بزرگي به آرمان فلسطين بودند كه در واقع كمر مجاهدان فلسطين را شكست و زمينه را براي تقويت رژيم صهيونيستي فراهم ساخت . درك همين واقعيت و اهميت همين توطئه بود كه موجب شد امام خميني فرمان قطع رابطه با رژيم كمپ ديويدي مصر را در ارديبهشت 1358 صادر فرمودند و اين رژيم توسط جهان عرب و جهان اسلام نيز طرد شد . "
جالب است که سرمایه نویس با رهنمودی که حالت تف و تاق و ریش دارد چنین به رئیس دولت و وزیر امور خارجه ی رژیم تروریستی داده است :
"واقعيت اينست كه برقراري روابط سياسي با رژيم مصر برخلاف آنچه بعضي دست اندركاران امور اجرائي و متصديان وزارت امورخارجه ميگويند نه تنها مشكلي از ما حل نمي كند بلكه همه شعارهاي انقلابي و ضد صهيونيستي ما را نيز زير سئوال مي برد. اقدام براي تجديد رابطه بايد در موقعيتي صورت بگيرد كه مطمئن باشيم به دور شدن مصر از رژيم صهيونيستي تقويت آرمان فلسيطن و روي كار آمدن دولتي مردمي در قاهره منجر شود. غير از اين هرچه باشد امتياز دادن به رژيم كمپ ديويدي قاهره خواهد بود رژيمي كه با تمام وجود در خدمت صهيونيسم و در تضاد با آرمان فلسطين و اراده ملت مصر است."
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس از این شفاف وریان تر تر نمی تواند کینه ورزی و دشمنی خود در برابر تلاش برای استقرار صلح را به معرض نمایش بگذارد که اکنون بطور آشکارا این هدف و عمل را اعتراف وبیان کرده است. بنابراین باز پرسش می شود که چرا باید با این رژیم جنایتکاری که عامل اصلی بی ثباتی وناامنی در کشورهای همجوار و تهدید کننده ی صلح وثبات در خاورمیانه می باشد و تلاش گسترده برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند بازهم غرب سیاست خائنانه ی کثیف و پلید مذاکره ومماشات خودش با این رژیم را ادامه بدهد؟ چرا باید بازهمبه ماندن نام اپوزیسیون قربانی ودمکرات این رژیم ضد بشر و قرون وسطائی در لیست گروه و سازمان های تروریستی ادامه داده شود؟ مهمتر اینکه چرا نباید از طرح پیشنهادی راه سوم خانم مریم رجوی حمایت و پشتیبانی شود که می گوید نه جنگ، نه ماکره و نه ماشات، بلکه تغییرات دمکراتیک در ایران از طریق حمایت و از مردم ومقاومت تا که دیگر نیاز به جنگ خانمان برانداز و غیر قابل پیش بینی نباشد.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 3 آذرماه سال 1386
"آخرین تهدید واتهام زدن و تلاش های مذبوحانه ی تبلیغاتی علیه برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس آمریکا"
زمان زیادی به تاریخ وزمان برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس در آمریکا برای پیروان ومبلغان رژیم تروریستی آخوندی باقی نمانده است که دشمن صلح و روابط مسالمت آمیز است و متقابلاً عاشق جنگ و خونریزی و جنایایت وزندان و شکنجه و اعدام وسنگسار کردن و شلاق و دار زدن می باشد. برای اینکه خمینی بنیانگذار این رژیم قرون وسطائی و ضد مردم گفته بود که جنگ نعمت الهی می باشد . الحق هم درست گفته بود . برای اینکه برای جنگ برای مردم رنج و زحمت وفقر و آوارگی و محنت ولی نعمت برای آخوندهای جانی حاکم بود که توانستند به بقای خودشان ادامه دهند و مخالفین دگر اندیشان را سرکوب کنند . در راستای همین نعمت و تجربه ی جنگ و رابطه است که ولی فقیه در روز عید فطر به صحنه آمد و مخالفت شدید با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آمریکا را آشکارکرد و رهبران کشورهای منطقه را در صورت شرکت در این کنفرانس صلح در آمریکا کردن تهدید به شورش و قیام وناآرامی در کشورهای شان مواجه خواهند شد که اکنون پس از آنکه دستگاه تبلیغت وجنگ افروز و مأموران پیگیر صدور بنیاد گرائی و تروریسم از طریق حماس یک نمایش تظاهرات سفارشی و تحمیلی در فلسطین علیه ی برگزاری کنفرانس صلح در آنابولیس در آمریکا راه انداختند یا بر گزار کردند . اکنون دنباله ی آن تبلیغات مخالفت با صلح در خارمیانه را سرمقاله نویس دنبال کرده است وبا اهانت و توهین کردن به رئیس جمهور مصر وآن را دلال صهیونیست خواندن دست به معرکه گیری زده و آخرین تلاش های مذبوحانه ی کارشکنانه وایجاد موانع برای برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه را دنبال کرده است . غافل از آنکه بر سر شاخ نشسته از بن دارد می برد. زیراکه اینگونه ادعا ی دلال صهیونیست کردن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر و متهم کردن وی و اتهام زدن دلال صهیونیست و خائن نامیدنش، ترکش این اتهامات بطور مستقیم به پاسدار احمدی نژاد غلاک سپاه اسداران وگماشته ی ولی فقی اصابت می کند. زیراکه در چندین ماه گذشته هرزمان که این پاسدار فرصت مصاحبه ی مطبوعاتی با خبرنگاران کشورهای عربی و منطقه کسب کرده است از موضع خفت وخواری و خواهش و التماس خواهان ایجاد برقراری رابطه ی دیپلماسی با مصر شده است و همزمان خواهان و باز گشائی سفارتخانه های دو کشور شده است که اکنون رئیس جمهور مصر دلا ل صهیونیست نامیده شده است . در صورتیکه پاسدار احمدی نژاد خواهان نابودی اسرائیل نیز می باشد که خواهن ایجاد رابطه با مصر شده و خود سرمقاله نویس نیز در پایان مقاله ی خود به همن واقعیت اعتراف کرده است .
بنابراین با اتهام زدن سرمقاله نویس در حقیقت نه انکه زیرآب تهدید به نابودی اسرائیل از سوی احمدی نژاد را زده است ، بلکه برایش قوز بالای قوز ساخته است که نکند راستی راستی آنچه گفته می شد واقعیت دارد. برای اینه قبلاً در سایت تعطیل شه ی پاسدار محسن رضائی افشاگری شده بود که پاسدار احمدی نژاد مأمور موساد می باشد که برای رد گم کردن آدرس غط نابود کردن اسرائیل می دهد و شیپور را از در گشادش می نوازد تا که با صدای ناهنجار درآوردن صدای اصلی که اعتراف آشکار است محو ونا پدید گردد .
آخر یکی نیست از آخوند سنگر گرفته بر پای بساط منقل ودود در جماران پرسش کند که تو اگر خیلی بیل زنی تلاش کن اول باغچه ی خودت را بیل بزن بعداً تلاش کن که باغچه ی دیگران را بیل بزنی و سر وسامانی به باغچه های های آنان بدهی. بلی اگر خیلی عرضه داری و خودن آلوده به فساد نمی باشی و رژیم غارتگر وجنگ افروز و عوامفریب آخوندی از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد وتبعیض و رشوه و رانتخواری و فامیل وخانواده و باند سالاری نمی باشد چرا پاسخ داده نمی شود در شرایطی که قیمت نفت همچنان رو به افزایش است . اما از سوی دیگر رشد لجام گسیته تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها تؤ ام با رشد فقر و بیکاری در جامعه ادامه دارد؟ ریشه وعلت آن چیست؟ چراهیچ مسئولی در این رژیم در این مورد پاسخگو نیست؟ آیا پاسخ دادن به نیاز و مطالبات مردم ایران مهمتراست یا نه، باج دان ها با دلارهای نفتی به شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان واسماعیل هنیه رهبر حماس برای ایجاد بحران وجنگ افروزی در منطقه برپا کردن؟ چرا نباید از آخوند منقلی سنگر گرفته در جماران پرسش کرد که چرا خودت خود خوانده رهبر ام القرای جهان اسلام در جهان دانسته ای؟ اصلاً به چه مربوط است که فضولانه می خواهی د وکیل مدفع مردم فلسطین لبنان وعراق شوی تا به حساب با عوامفریبی و دروغ بحران هسته ای را به نام برطرف حل مشکلات آنان جا بزنی؟ اگر توواقعاً حلال مشکلات ومشگل گشا ونه مشکل آفرین می باشی ، پس چرا پس از 3 دهه است که نه اینکه مشکلات و معضلات اقشار گوناون مردم ایران را حل نکرده ای، بلکه هرروز مشکلی بر مشکلات گذشته ی آنان با بحران سازی های دید افزوده ای ؟ عجیب اینکه چرا هر زمان که با بحران خطیر همچون بحران هسته ای مواجه می شوی و احساس می کنی که خطر بروز تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای می رود ناگهان رهبر ام القرای جهان اسلام بودن فراموش می شود و فرصت طلبانه یادت می افتد که باید از ملت و منافع وطرح ملی بگوئی و خودت ونوچه وگماشته ات پاسدار ملی گرا ی دوآتشهمی شوید؟ ولی اکنون که برای دفاع کردن از اهداف پروژه ی هسته ای که به بحران خطیر تبدیل شده است . مثل همان دفعه قبلی که با حزب الله لبنان جنگ 33روزه با اسرائیل برپا شد. اکنون نیز سرمقاله نویس به آن به عنوان برگ برنده علیه یه اسرائل اشاره کرده و آن را برای حسنی مبارک چماق کرده که چرا گفته است برای اینکه کمک به بر قراری صلح میان اسرائیل و فلسطین کند حاضر است که به دیدار نخست زیر اسرائیل برود ؟ آری در شرایط حال که نیاز به بازی با برگ حماس در برابر آمریکا می باشد. سرمقاله نویس نز به پیروی و تبعیت از ولی فقیه علیه ی برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه در آنابولیس وارد میدان شده است تا که با متهم کردن دیگران واتهام زدن بتواند ودشمنی خودش با برقراری صلح و آرامش و ثبات سیاسی در خاورمیانه ر ا به نمایش بگذارد . ولی سرمقاله نویس بدون آنکه بگوید در 3 دهه ی گذشته رژیم تروریستی آخوندی برای مردم ایران چه کرده است که اکنون می خواهد الگوی مشابه ی آن را برای مردم فلسطین به ارمغان آورد؟ یا در اینکه در شرایطی که فلسفه اهدا کردن عنوان کمتر از فهم وعقل و شعور بزغاله ای رایج شده است که البته نصیب رفسنجانی وخاتمی و حسن روحانی و کروبی نیز شده است و در شرایطی که سر پرست اسبق هیئت مذاکره کننده ی هسته ای حسین موسویان که در رابطه ی مستقیم رفسنجانی و حسن روحانی و خاتمی بوده است متهم ومجرم وخائن هسته ای معرفی شده است. مشخص نیست که چگونه می شود باورکرد که رژیم تروریستی و تامشروع و عوامفریب و جنگ افروز آخوندی می تواند مدافع و دلسوز مردم فلسطین باشد و سرمقاله نویس می تواند اینگونه وقیحانه به خودش دستهگل و حق بدهد تا حسنی مبارک رئیس جمهور مصر را اینگونه متهم به دلالی و خیانت کند:
"سفر حسني مبارك به فلسطين اشغالي براي شركت در مراسم خاكسپاري جنازه اسحاق رابين نخست وزير رژيم صهيونيستي كه در سال 1375 ترور شد يكي از ننگين ترين اقدامات وي مي باشد كه يادآور سفر انورسادات سلف فاسد او به فلسطين و در آغوش گرفتن سران رژيم اشغالگر فلسطين بود. اين اقدامات و امضاي قرارداد ننگين كمپ ديويد توسط سادات و پيگيري هاي اجرائي آن توسط حسني مبارك ضربه بزرگي به آرمان فلسطين بودند كه در واقع كمر مجاهدان فلسطين را شكست و زمينه را براي تقويت رژيم صهيونيستي فراهم ساخت . درك همين واقعيت و اهميت همين توطئه بود كه موجب شد امام خميني فرمان قطع رابطه با رژيم كمپ ديويدي مصر را در ارديبهشت 1358 صادر فرمودند و اين رژيم توسط جهان عرب و جهان اسلام نيز طرد شد . "
جالب است که سرمایه نویس با رهنمودی که حالت تف و تاق و ریش دارد چنین به رئیس دولت و وزیر امور خارجه ی رژیم تروریستی داده است :
"واقعيت اينست كه برقراري روابط سياسي با رژيم مصر برخلاف آنچه بعضي دست اندركاران امور اجرائي و متصديان وزارت امورخارجه ميگويند نه تنها مشكلي از ما حل نمي كند بلكه همه شعارهاي انقلابي و ضد صهيونيستي ما را نيز زير سئوال مي برد. اقدام براي تجديد رابطه بايد در موقعيتي صورت بگيرد كه مطمئن باشيم به دور شدن مصر از رژيم صهيونيستي تقويت آرمان فلسيطن و روي كار آمدن دولتي مردمي در قاهره منجر شود. غير از اين هرچه باشد امتياز دادن به رژيم كمپ ديويدي قاهره خواهد بود رژيمي كه با تمام وجود در خدمت صهيونيسم و در تضاد با آرمان فلسطين و اراده ملت مصر است."
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس از این شفاف وریان تر تر نمی تواند کینه ورزی و دشمنی خود در برابر تلاش برای استقرار صلح را به معرض نمایش بگذارد که اکنون بطور آشکارا این هدف و عمل را اعتراف وبیان کرده است. بنابراین باز پرسش می شود که چرا باید با این رژیم جنایتکاری که عامل اصلی بی ثباتی وناامنی در کشورهای همجوار و تهدید کننده ی صلح وثبات در خاورمیانه می باشد و تلاش گسترده برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند بازهم غرب سیاست خائنانه ی کثیف و پلید مذاکره ومماشات خودش با این رژیم را ادامه بدهد؟ چرا باید بازهمبه ماندن نام اپوزیسیون قربانی ودمکرات این رژیم ضد بشر و قرون وسطائی در لیست گروه و سازمان های تروریستی ادامه داده شود؟ مهمتر اینکه چرا نباید از طرح پیشنهادی راه سوم خانم مریم رجوی حمایت و پشتیبانی شود که می گوید نه جنگ، نه ماکره و نه ماشات، بلکه تغییرات دمکراتیک در ایران از طریق حمایت و از مردم ومقاومت تا که دیگر نیاز به جنگ خانمان برانداز و غیر قابل پیش بینی نباشد.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 3 آذرماه سال 1386