نقد وبررسی "1+5 چگونه مي انديشد؟(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 21 آبان ماه سال1386
فراموشکاری گذشته و شگرد وارونه گوئی کردن یک سربازجوی روزنامه نگار شدهً"
آنان که پایشان به سیاهچال های زندان رژیم تروریستی آخوندی باز شده یا گذارشان هرچند کوتاه به زندان افتاده ست ومورد سین وجین و بازجوئی وحتی شکنجه واقع شده اند. حتماً که تجربه ی عملی شیوه ی زبان گفتاری ونوشتاری و رفتاری بازجو را می دانند که چیست وچگونه است وچه هدفی را بازجو دنبال می کند؟ حال اگر این بازجو مثل سرجوخه یا سرگروهبان سربازجو شده باشد و دارای تجربه ی فراوان شکنجه وتحریف گری و متخصص اعتراف گیری وخبره در سناریو وتواب سازی داشته باشد که به این شغل بازجوئی افتخار کرده واعتراف نموده است که با مسرت وسرور بازجوئی می کرده است. مهمتر اینکه روزنامه نگار هم شده باشد وقبل ازاینکه روزنامه نگار شود سابقه پاسداری در بخش بولتن خبر نویسی در سپاه پاسداران داشته باشد. حتی از روزنامه نگاری ساده هم ترقی کرده ومدیر مسئول روزنامه ی مکتبی دولتی شده و بازهم ارتقاء یافته و تبدیل به نماینده ی ویژه ی ولی فقیه در این روزنامه شده باشد که نه همکاره یک رژیم ضدبشری وقرون وسطائی می باشد که رکوردار نقض حقوق بشری می باشد، بلکه این رهبر از طریق تقلبات سپاه پاسداران و شبه نظامیان بسیجیان و همین روزنامه نگار خبره سربازجو و ارگان روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی تبلیغاتی اش توانسته است دست به یک کودتای خزنده ی خاموش علیه ی رقیب زده باشد و یک پاسدار گمنام را رئیس جمهور کرده باشد که این غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی حلقه بر گوش ولی فقیه می باشد که فقط وظیفه ومسئولیت تبلیغ ودفاع کردن از اهداف پروژه ی هسته ای را دارد. ازسوی دیگر چون اهداف این پروژه ی هسته ای بطور پنهانی دنبال شده است و پیوسته به بازرسان آژانس انرژی اتمی جهانی دروغ گفته شده است . در صورتیکه اکنون تبدیل به بحران جدی ولا ینحل برای رژیم تروریستی آخوندی تبدیل شده است. پرسش است که آیا این پاسدار سربازجوی روزنامه نگار با آن خصلت وخصوصاتی که بیان شد که این دارد و شرایط بحرانی که پرونده ی هسته ای دارد و اهمیتی که برای بقای رژیم واهداف و آرزوهای بلند پروازانه اش دارد آیا قرار است که این بازجوی شلاق زمین گذارده و قلم بر دست گرفته شده حقیقت را بازگو ومدافع آن باشد. در صورتیکه خودش در ابتدای نوشتار یادداشت روزش چون تجربه ی 3 دهه ی سیاست عوامفریبی دروغگوئی به نام دیپلماسی خارجی را تجربه کرده است ومی داند که اکنون یک وزیرآدمربا به نام منوچهر متکی وزیر امر خارجه شده است . بنابراین بنابر تجربه ی اکتسابی اعتراف کرده است وزارت خارجه معمولاً صاف و ساده اگرچه در مواردی بی خاصیت سخن می گویند ولی سرگی لاووف وزیر امورخارجه روسیه سادگی را کنار گذاشته است و بقول این سربازو یک جمله ی رمز آمیز بر زبان آورده است که گفته تنها مخالف برنامه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی آمریکا می باشد. البته ون وزیر امور خارجه به زبان وشگرد سربازجو یادداشت روزنویس سخن گفته است مورد توجه واقع شده و سخن ایشان حلوا حلوا شده است . در صورتیکه همین وزیر امور خارجه ی روسیه اگر دروغگو تر از این سربازجو نباشد کمتر تخصص مشابه ی وی را نیز ندارد. برای اینکه اولین پرسشی که مطرح است که این وزیر امور خارجه همچون آخوندهای حاکم برایران از سیاست فرصت طلبانه ی توبره و آخوندی استفاده کرده این است که چرا پس از 3 دهه واین همه سرکیسه وغارتگری کردن روس ها هنوز خودشان حاضر نشده اند که سوخت اتمی نیروگاه اتمی بوشهر را تأمین کنند؟ چرا درست پس از چندین بار به تعویق انداختن زمان تحویل دادن انرژی سوخت اتمی نیروگاه اتمی بوشهر باز دبه درآورده وبهانه تراشی کرده واز تحویل دادن آن طفره رفته است وباج خواهی کلان دیگر کرده است؟ چرا اکنون هم سربازجو یادداشت روز نویس وهم وزیرامور خارجه ی روسیه فراموش کرده اند که چه اتفاقی در پایان روزهای آخر سال گذشته افتاد وچرا دولت که روسیه کارکنن خودش را از نیروگاه اتمی بوشهر فراخوند وآنان را از نیروگاه اتمی بوشهر خارج کرد ؟ چرا سپس مقامات رژیم تروریستی آخوندی و مطبوعات وابسته دولت روسیه را به خاطر این عمل به دور از انتظارش مورد آن همه توهین واتهام وتهید قرار دادند و گفتند ونوشتند که که روس ها هرگز قابل اعتماد نبودند . روس سابقه ی طولانی خنجر از پشت زدن به مردم ایران دارند نباید دیگر به اینان اعتماد کرد. باید در کشورهای اروپائی شریک دیگری را جایگزین روس ها کردو... . چون روس ها فقط از منافع خودشان دفاع می کنند وهر طرف که منافعش را بیشتر تأمین کند به سوی آن طرف غش می کند.
بلی سئوال است که چه شده یا اتفاقی افتاده ویا معجزه ای شده که ناگهان تمام اینگونه موضع گیری و اتهام زنی ها وخط و نشان کشیدن وافشاگری ها تمام شد ودر عوض اکنون استناد به نقل قول سخن وزیر امور خارجه ی روسیه شده است که گفته است تنها آمریکا مخالف پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می باشد؟ اگر چنین است. پس نظر سارکوزی رئیس جمهور فرانسه ووزیرامور خارجه اش در مورد پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی چیست؟ برای چه رئیس جمهور فرانسه اخیرا به آمریکا سفر کرد ودر کنگره ی آمریکا سخنرانی کرد ودر مورد اهداف هسته ای رژیم تروریستی آخوندی چه گفت؟ آیا هردو نفر وزیر امور خارجه ی روسیه و سرباز پاسدار یادداشت روز نویس مشکل شنیداری ویا دریافت این خبر را داشتند که اینگونه دچار یک بعد نگری شده اند؟ رابطه ی انگلیس با آمریکا چگونه است و دولت انگلیس چه موضعی دارد؟ اگر اینگونه است. برای چه امضای موافقت چین وروسیه برپای مصوبه های قبلی شورای امنیت گذاشته شده است؟ مهمتر اینکه با این ادعای مطرح شده دیگر نباید نه نظر اجماعی میان گروه 5+ 1 به وجود خواهد آمد ونه اینکه دیگر نیاز هست که این پرونده برای بار دیگر به شورای امنیت سازمان ملل برده شود و حتماً اگر بار دیگر برای بررسی و تحقیق و ارزیابی چنانچه پرونده در شورای امنیت سازمان ملل برده شود لابد برای موافقت تصویب قطعنامه به جز نماینده ی آمریکا دیگر اعضا دائمی وموقت این شورا موافقت نخواهند کرد.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 21 آبان ماه سال 1386
فراموشکاری گذشته و شگرد وارونه گوئی کردن یک سربازجوی روزنامه نگار شدهً"
آنان که پایشان به سیاهچال های زندان رژیم تروریستی آخوندی باز شده یا گذارشان هرچند کوتاه به زندان افتاده ست ومورد سین وجین و بازجوئی وحتی شکنجه واقع شده اند. حتماً که تجربه ی عملی شیوه ی زبان گفتاری ونوشتاری و رفتاری بازجو را می دانند که چیست وچگونه است وچه هدفی را بازجو دنبال می کند؟ حال اگر این بازجو مثل سرجوخه یا سرگروهبان سربازجو شده باشد و دارای تجربه ی فراوان شکنجه وتحریف گری و متخصص اعتراف گیری وخبره در سناریو وتواب سازی داشته باشد که به این شغل بازجوئی افتخار کرده واعتراف نموده است که با مسرت وسرور بازجوئی می کرده است. مهمتر اینکه روزنامه نگار هم شده باشد وقبل ازاینکه روزنامه نگار شود سابقه پاسداری در بخش بولتن خبر نویسی در سپاه پاسداران داشته باشد. حتی از روزنامه نگاری ساده هم ترقی کرده ومدیر مسئول روزنامه ی مکتبی دولتی شده و بازهم ارتقاء یافته و تبدیل به نماینده ی ویژه ی ولی فقیه در این روزنامه شده باشد که نه همکاره یک رژیم ضدبشری وقرون وسطائی می باشد که رکوردار نقض حقوق بشری می باشد، بلکه این رهبر از طریق تقلبات سپاه پاسداران و شبه نظامیان بسیجیان و همین روزنامه نگار خبره سربازجو و ارگان روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی تبلیغاتی اش توانسته است دست به یک کودتای خزنده ی خاموش علیه ی رقیب زده باشد و یک پاسدار گمنام را رئیس جمهور کرده باشد که این غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی حلقه بر گوش ولی فقیه می باشد که فقط وظیفه ومسئولیت تبلیغ ودفاع کردن از اهداف پروژه ی هسته ای را دارد. ازسوی دیگر چون اهداف این پروژه ی هسته ای بطور پنهانی دنبال شده است و پیوسته به بازرسان آژانس انرژی اتمی جهانی دروغ گفته شده است . در صورتیکه اکنون تبدیل به بحران جدی ولا ینحل برای رژیم تروریستی آخوندی تبدیل شده است. پرسش است که آیا این پاسدار سربازجوی روزنامه نگار با آن خصلت وخصوصاتی که بیان شد که این دارد و شرایط بحرانی که پرونده ی هسته ای دارد و اهمیتی که برای بقای رژیم واهداف و آرزوهای بلند پروازانه اش دارد آیا قرار است که این بازجوی شلاق زمین گذارده و قلم بر دست گرفته شده حقیقت را بازگو ومدافع آن باشد. در صورتیکه خودش در ابتدای نوشتار یادداشت روزش چون تجربه ی 3 دهه ی سیاست عوامفریبی دروغگوئی به نام دیپلماسی خارجی را تجربه کرده است ومی داند که اکنون یک وزیرآدمربا به نام منوچهر متکی وزیر امر خارجه شده است . بنابراین بنابر تجربه ی اکتسابی اعتراف کرده است وزارت خارجه معمولاً صاف و ساده اگرچه در مواردی بی خاصیت سخن می گویند ولی سرگی لاووف وزیر امورخارجه روسیه سادگی را کنار گذاشته است و بقول این سربازو یک جمله ی رمز آمیز بر زبان آورده است که گفته تنها مخالف برنامه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی آمریکا می باشد. البته ون وزیر امور خارجه به زبان وشگرد سربازجو یادداشت روزنویس سخن گفته است مورد توجه واقع شده و سخن ایشان حلوا حلوا شده است . در صورتیکه همین وزیر امور خارجه ی روسیه اگر دروغگو تر از این سربازجو نباشد کمتر تخصص مشابه ی وی را نیز ندارد. برای اینکه اولین پرسشی که مطرح است که این وزیر امور خارجه همچون آخوندهای حاکم برایران از سیاست فرصت طلبانه ی توبره و آخوندی استفاده کرده این است که چرا پس از 3 دهه واین همه سرکیسه وغارتگری کردن روس ها هنوز خودشان حاضر نشده اند که سوخت اتمی نیروگاه اتمی بوشهر را تأمین کنند؟ چرا درست پس از چندین بار به تعویق انداختن زمان تحویل دادن انرژی سوخت اتمی نیروگاه اتمی بوشهر باز دبه درآورده وبهانه تراشی کرده واز تحویل دادن آن طفره رفته است وباج خواهی کلان دیگر کرده است؟ چرا اکنون هم سربازجو یادداشت روز نویس وهم وزیرامور خارجه ی روسیه فراموش کرده اند که چه اتفاقی در پایان روزهای آخر سال گذشته افتاد وچرا دولت که روسیه کارکنن خودش را از نیروگاه اتمی بوشهر فراخوند وآنان را از نیروگاه اتمی بوشهر خارج کرد ؟ چرا سپس مقامات رژیم تروریستی آخوندی و مطبوعات وابسته دولت روسیه را به خاطر این عمل به دور از انتظارش مورد آن همه توهین واتهام وتهید قرار دادند و گفتند ونوشتند که که روس ها هرگز قابل اعتماد نبودند . روس سابقه ی طولانی خنجر از پشت زدن به مردم ایران دارند نباید دیگر به اینان اعتماد کرد. باید در کشورهای اروپائی شریک دیگری را جایگزین روس ها کردو... . چون روس ها فقط از منافع خودشان دفاع می کنند وهر طرف که منافعش را بیشتر تأمین کند به سوی آن طرف غش می کند.
بلی سئوال است که چه شده یا اتفاقی افتاده ویا معجزه ای شده که ناگهان تمام اینگونه موضع گیری و اتهام زنی ها وخط و نشان کشیدن وافشاگری ها تمام شد ودر عوض اکنون استناد به نقل قول سخن وزیر امور خارجه ی روسیه شده است که گفته است تنها آمریکا مخالف پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می باشد؟ اگر چنین است. پس نظر سارکوزی رئیس جمهور فرانسه ووزیرامور خارجه اش در مورد پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی چیست؟ برای چه رئیس جمهور فرانسه اخیرا به آمریکا سفر کرد ودر کنگره ی آمریکا سخنرانی کرد ودر مورد اهداف هسته ای رژیم تروریستی آخوندی چه گفت؟ آیا هردو نفر وزیر امور خارجه ی روسیه و سرباز پاسدار یادداشت روز نویس مشکل شنیداری ویا دریافت این خبر را داشتند که اینگونه دچار یک بعد نگری شده اند؟ رابطه ی انگلیس با آمریکا چگونه است و دولت انگلیس چه موضعی دارد؟ اگر اینگونه است. برای چه امضای موافقت چین وروسیه برپای مصوبه های قبلی شورای امنیت گذاشته شده است؟ مهمتر اینکه با این ادعای مطرح شده دیگر نباید نه نظر اجماعی میان گروه 5+ 1 به وجود خواهد آمد ونه اینکه دیگر نیاز هست که این پرونده برای بار دیگر به شورای امنیت سازمان ملل برده شود و حتماً اگر بار دیگر برای بررسی و تحقیق و ارزیابی چنانچه پرونده در شورای امنیت سازمان ملل برده شود لابد برای موافقت تصویب قطعنامه به جز نماینده ی آمریکا دیگر اعضا دائمی وموقت این شورا موافقت نخواهند کرد.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 21 آبان ماه سال 1386