روزی نامه ی جمهوری اسلامی شنبه 10 تیرماه سال 1396
سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری "مردم
چیز دیگری میگویند "
اعتراف مقاله نویس روزی نامه جمهوری اسلامی که مسئول اصلی امتیاز دار این
روزی نامه 38 ساله سید علی خامنه ای است .همچنین حامی روحانی ودولت است که دو جناح
درگیر جنگ قدرت و ثروت گرچه ادعای سخنگویی مردم ایران رادارند ولی
جدا ازمردم ایران هستند برای اینکه مردم ایران چیز دیگری می گویند که
مشابهت با نظر این دوجناح ندارد . دراین رابطع درابتدای سرمقاله این چنین اشاره به جدایی اهداف
ونظرات دوجناح درگیر جنگ قدرت وثروت با
نردم شده است:
نظامهای
حکومتی فقط هنگامی موفق خواهند بود که حرف مردم را بفهمند و حرفشان با حرف مردم
یکی باشد.
در ایران امروز، برخلاف دو جریان فکری موجود در عرصه سیاست و حکومت که هر دو مدعی هستند حرف مردم را میزنند، مردم چیز دیگری میگویند غیر از آنچه از این دو جریان شنیده میشود. این دو جریان سیاسی، همدیگر را متهم میکنند، به اختلافات دامن میزنند، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را طبق میل خودشان معنی میکنند، اصول و آرمانهای انقلاب را به نفع و خواست و اراده خودشان مصادره میکنند و حتی درباره مردم و خواستههای مردم سخن میگویند ولی وقتی به میان مردم میروی آشکارا از زبان مردم میشنوی که مردم چیز دیگری میگویند و میخواهند. مردم میگویند:
در ایران امروز، برخلاف دو جریان فکری موجود در عرصه سیاست و حکومت که هر دو مدعی هستند حرف مردم را میزنند، مردم چیز دیگری میگویند غیر از آنچه از این دو جریان شنیده میشود. این دو جریان سیاسی، همدیگر را متهم میکنند، به اختلافات دامن میزنند، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را طبق میل خودشان معنی میکنند، اصول و آرمانهای انقلاب را به نفع و خواست و اراده خودشان مصادره میکنند و حتی درباره مردم و خواستههای مردم سخن میگویند ولی وقتی به میان مردم میروی آشکارا از زبان مردم میشنوی که مردم چیز دیگری میگویند و میخواهند. مردم میگویند:
نظامهای حکومتی فقط
هنگامی موفق خواهند بود که حرف مردم را بفهمند و حرفشان با حرف مردم یکی باشد.
در ایران امروز، برخلاف دو جریان فکری موجود در عرصه سیاست و حکومت که هر دو مدعی هستند حرف مردم را میزنند، مردم چیز دیگری میگویند غیر از آنچه از این دو جریان شنیده میشود. این دو جریان سیاسی، همدیگر را متهم میکنند، به اختلافات دامن میزنند، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را طبق میل خودشان معنی میکنند، اصول و آرمانهای انقلاب را به نفع و خواست و اراده خودشان مصادره میکنند و حتی درباره مردم و خواستههای مردم سخن میگویند ولی وقتی به میان مردم میروی آشکارا از زبان مردم میشنوی که مردم چیز دیگری میگویند و میخواهند. مردم میگویند:
- از دعوای مسئولان و فعالان سیاسی و جناح بازیها خسته شده ایم.
- با الفاظی از قبیل اصولگرائی و اصلاح طلبی نه قوم و خویشی داریم و نه دشمنی، ولی از هیچکدام معجزهای هم ندیدهایم و انتظاری هم نداریم.
- از مسئولین، وحدت کلمه و همدلی و همراهی برای حل مشکلات را انتظار داریم.
- وضعیت معیشتی بخش قابل ملاحظهای از مردم خوب نیست. مسئولان و فعالان سیاسی به جای اینکه وقت و نیروی خود را صرف دعواها و بگومگوها کنند، به داد مردم فقیر برسند.
- هر چند میان جناحهای سیاسی بر سر مسائل فرهنگی اختلاف نظرهائی وجود دارد، ولی براساس آنچه قانون اساسی مقرر کرده وجوه مشترک زیادی نیز موجود است که میتوانند برای پیشبرد آنها تلاش کنند و مانع سوءاستفاده دشمنان و بدخواهان در عرصه فرهنگ شوند.
- اصول و آرمانهای انقلابی و ارزشهای اسلامی، پایههای مشترک تمام نیروهای انقلابی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا هستند. همینها را محور فعالیتهای خود قرار دهید و به کشور و نظام خدمت کنید.
- دشمنان مشترک منطقهای و جهانی ما تفاوتی میان اصولگرا و اصلاح طلب قائل نیستند و با اصل نظام مخالفند. دست به دست هم بدهید و از کشور و نظام اسلامی در برابر دشمنان مشترک دفاع کنید.
- جوانان جویای کار، دختران و پسرانی که به دلیل مشکلات مادی نمیتوانند ازدواج کنند، پدران و مادرانی که فرزندان خود را به خاطر عدم تمکن مالی نمیتوانند به مدرسه و دانشگاه بفرستند، پدر بزرگها و مادر بزرگهائی که به دلیل ناداری نمیتوانند به دامادها و عروسها و نوههای خود مهمانی معمولی بدهند و شرمندگی را تحمل میکنند فراوانند. فعالان سیاسی جناحها به جای رجزخوانیهای تفرقه انگیز، فکری برای حل این مشکلات بکنند.
- دولت و مخالفانش هیچکدام نه معصومند و نه خائن. همه انسانهائی هستند که به همفکری و مشورت و کمکهای فکری نیاز دارند. این مجموعه فقط با کمک همدیگر میتوانند کشور را اداره کنند.
- ادامه دشمنیها و تبلیغات مسموم علیه همدیگر، به محروم شدن مسئولین و نخبگان هر دو جناح از پشتوانه مردمی و در نهایت، بیپشتوانه شدن نظام منجر خواهد شد و این خطر بزرگی است که هر طور شده باید از بروز آن جلوگیری شود.
- اختلافات موجود میان روحانیت، زنگ خطری شبیه آنچه در مشروطیت رخ داد و منجر به ناکام شدن آن نهضت و سر بر آوردن دوباره استبداد و استعمار شد را به گوش میرساند. از دستهای پشت پردهای که درصدد تکرار ماجرای شکست مشروطیت هستند نباید غافل شد. هیچ فرد روحانی نباید خود را حق و دیگری را باطل بداند، فقط وحدت کلمه کارساز است.
اینها بخشی از سخنان مردم است، سخنانی که اگر در میان مسئولین و فعالان سیاسی جناحها گوش شنوائی وجود داشته باشد باید این سخنان را به جان بپذیرند و دعواها را کنار بگذارند و با تمام توان برای خدمت به مردم، حل مشکلات آنان و مقابله با دشمنان کشور و نظام تلاش کنند. راهکارهای روشن برای اجرائی کردن خواستههای مردم اینها هستند:
1- هیچ جناح و حزب و گروهی رهبری را مصادره نکند. رهبری متعلق به همه است و پدری است که آحاد مردم کشور حق دارند از حمایتهای ایشان برخوردار باشند.
2- رئیسجمهور به عنوان رئیس اجرائی کشور، به همان اندازه که باید در خدمت آحاد مردم باشد باید از حمایت آنها نیز برخوردار باشد. تعامل جناحها و رئیسجمهور یک ضرورت برای پیشبرد اهداف نظام است.
3- حق انتقاد برای جناحها و فعالان سیاسی محفوظ است و همه حق دارند برای رسیدن به قدرت در چارچوب قانون فعال باشند ولی اولویت را باید به وحدت کلمه، تکریم همدیگر، تعاون برای حل مشکلات مردم و بالا بردن اقتدار نظام بدهند.
در ایران امروز، برخلاف دو جریان فکری موجود در عرصه سیاست و حکومت که هر دو مدعی هستند حرف مردم را میزنند، مردم چیز دیگری میگویند غیر از آنچه از این دو جریان شنیده میشود. این دو جریان سیاسی، همدیگر را متهم میکنند، به اختلافات دامن میزنند، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را طبق میل خودشان معنی میکنند، اصول و آرمانهای انقلاب را به نفع و خواست و اراده خودشان مصادره میکنند و حتی درباره مردم و خواستههای مردم سخن میگویند ولی وقتی به میان مردم میروی آشکارا از زبان مردم میشنوی که مردم چیز دیگری میگویند و میخواهند. مردم میگویند:
- از دعوای مسئولان و فعالان سیاسی و جناح بازیها خسته شده ایم.
- با الفاظی از قبیل اصولگرائی و اصلاح طلبی نه قوم و خویشی داریم و نه دشمنی، ولی از هیچکدام معجزهای هم ندیدهایم و انتظاری هم نداریم.
- از مسئولین، وحدت کلمه و همدلی و همراهی برای حل مشکلات را انتظار داریم.
- وضعیت معیشتی بخش قابل ملاحظهای از مردم خوب نیست. مسئولان و فعالان سیاسی به جای اینکه وقت و نیروی خود را صرف دعواها و بگومگوها کنند، به داد مردم فقیر برسند.
- هر چند میان جناحهای سیاسی بر سر مسائل فرهنگی اختلاف نظرهائی وجود دارد، ولی براساس آنچه قانون اساسی مقرر کرده وجوه مشترک زیادی نیز موجود است که میتوانند برای پیشبرد آنها تلاش کنند و مانع سوءاستفاده دشمنان و بدخواهان در عرصه فرهنگ شوند.
- اصول و آرمانهای انقلابی و ارزشهای اسلامی، پایههای مشترک تمام نیروهای انقلابی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا هستند. همینها را محور فعالیتهای خود قرار دهید و به کشور و نظام خدمت کنید.
- دشمنان مشترک منطقهای و جهانی ما تفاوتی میان اصولگرا و اصلاح طلب قائل نیستند و با اصل نظام مخالفند. دست به دست هم بدهید و از کشور و نظام اسلامی در برابر دشمنان مشترک دفاع کنید.
- جوانان جویای کار، دختران و پسرانی که به دلیل مشکلات مادی نمیتوانند ازدواج کنند، پدران و مادرانی که فرزندان خود را به خاطر عدم تمکن مالی نمیتوانند به مدرسه و دانشگاه بفرستند، پدر بزرگها و مادر بزرگهائی که به دلیل ناداری نمیتوانند به دامادها و عروسها و نوههای خود مهمانی معمولی بدهند و شرمندگی را تحمل میکنند فراوانند. فعالان سیاسی جناحها به جای رجزخوانیهای تفرقه انگیز، فکری برای حل این مشکلات بکنند.
- دولت و مخالفانش هیچکدام نه معصومند و نه خائن. همه انسانهائی هستند که به همفکری و مشورت و کمکهای فکری نیاز دارند. این مجموعه فقط با کمک همدیگر میتوانند کشور را اداره کنند.
- ادامه دشمنیها و تبلیغات مسموم علیه همدیگر، به محروم شدن مسئولین و نخبگان هر دو جناح از پشتوانه مردمی و در نهایت، بیپشتوانه شدن نظام منجر خواهد شد و این خطر بزرگی است که هر طور شده باید از بروز آن جلوگیری شود.
- اختلافات موجود میان روحانیت، زنگ خطری شبیه آنچه در مشروطیت رخ داد و منجر به ناکام شدن آن نهضت و سر بر آوردن دوباره استبداد و استعمار شد را به گوش میرساند. از دستهای پشت پردهای که درصدد تکرار ماجرای شکست مشروطیت هستند نباید غافل شد. هیچ فرد روحانی نباید خود را حق و دیگری را باطل بداند، فقط وحدت کلمه کارساز است.
اینها بخشی از سخنان مردم است، سخنانی که اگر در میان مسئولین و فعالان سیاسی جناحها گوش شنوائی وجود داشته باشد باید این سخنان را به جان بپذیرند و دعواها را کنار بگذارند و با تمام توان برای خدمت به مردم، حل مشکلات آنان و مقابله با دشمنان کشور و نظام تلاش کنند. راهکارهای روشن برای اجرائی کردن خواستههای مردم اینها هستند:
1- هیچ جناح و حزب و گروهی رهبری را مصادره نکند. رهبری متعلق به همه است و پدری است که آحاد مردم کشور حق دارند از حمایتهای ایشان برخوردار باشند.
2- رئیسجمهور به عنوان رئیس اجرائی کشور، به همان اندازه که باید در خدمت آحاد مردم باشد باید از حمایت آنها نیز برخوردار باشد. تعامل جناحها و رئیسجمهور یک ضرورت برای پیشبرد اهداف نظام است.
3- حق انتقاد برای جناحها و فعالان سیاسی محفوظ است و همه حق دارند برای رسیدن به قدرت در چارچوب قانون فعال باشند ولی اولویت را باید به وحدت کلمه، تکریم همدیگر، تعاون برای حل مشکلات مردم و بالا بردن اقتدار نظام بدهند.