دو گزیده 8 اسفند - 96
با تغییر ارزشهای فرهنگی، افتخار به تجمل، ثروت و امکانات از طبقات اشرافی گرفته تا لایههای پایینتر جامعه نفوذ کرده و امروز فضای مجازی را هم در نوردیده است.
به گزارش ایسنا، پز بچه پولداری، مسألهی تازهای نیست. حداقل میتوانیم بگوییم که با ظهور اشرافیگری نوین بعد از جنگ تحمیلی، مصداقهای فراوانی داشته است. مثل دور دور زدن ماشینهای گرانقیمت در خیابانهای تهران و پسران و دختران جوانی که به مدد پشتوانهی پدر پولدارشان، در خیابانهای تهران میچرخند و اتومبیلهایی که پولهای کلانی صرف آن شده را به نمایش میگذارند.
با تغییر ارزشهای فرهنگی، افتخار به تجمل، ثروت و امکانات از طبقات اشرافی گرفته تا لایههای پایینتر جامعه نفوذ کرده و امروز فضای مجازی را هم در نوردیده است.
عروسی به شیوهی نمایش عمومی
پیش از این در سنت ایرانیها جشن عروسی در خانهها و یا حتی در حسینیهها و مساجد برگزار میشد. این بستگی به عرف و سنت محلی داشت. پس از تلاشهای فراوان عصر پهلوی برای انتقال فرهنگ غربی به ایران، برخی آداب غربی هم آرامآرام به سنت ازدواج ایرانیها نفوذ کرد.
تغییر شکل از طبقات بالای جامعه آغاز شد و با گذر زمان و واردات فرهنگی بیشتر به همراه تکنولوژیهای نو، به طبقات پایینتر جامعه نفوذ کرد و حتی امروز آنچه از مراسم سنتی ازدواج و عروسی در شهرها و روستاها باقی مانده، یا کاملاً با گذشته تفاوت اساسی دارد یا به شدت با ارزشهای وارداتی درهم آمیخته شده است.
شروع سادهی زندگی، مهریههای معقول و جهیزیههایی که نیاز یک زندگی ساده در سطح طبقهی اجتماعی و اقتصادی افراد بود، جایش را به چشم و هم چشمیهای ناپسند، به رخ کشیدن تجملات، مهریهها و جهیزیههای سنگین و برنامههایی که زاید به نظر میرسد داده است.
در گذشته در سنت ایرانیها تنها یک نمایش در عروسی وجود داشت و آن هم نمایش جهیزیه عروس بود. یعنی خانمها به منزل نوعروس میرفتند و از چیدمان جهیزیهی او بازدید میکردند. این سنت ساده به شکلها و روشهای مختلف تقریباً در بیشتر مناطق کشور اجرا میشد.
حالا شکل ظاهر و کیفیت این امر خیلی برای عروس خانمها مهم است: جزئیات جهیزیه و کالاهایی که مد شدهاند، اما بعدها مشخص میشود که کاربرد خاصی در زندگی ندارند، آتلیهی عروس و داماد، آرایشگاه، مدل ماشین عروس و نوع گلهای آن و دستهگل عروس، تالار عروسی و جزئیات آن و در آخر سفر ماه عسل.
با توسعهی شبکههای اجتماعی که خود بحث دیگری را میطلبد، شوق دیده شدن، لایک گرفتن و حتی فخرفروشی جنبهی گستردهتری به خود گرفت و نمایش افتخارات مراسم عروسی از بازدید سادهی خانوادهها از منزل نوعروس به نمایش این افتخارات! در شبکههای اجتماعی مبدل گشت.
در این زمینه پرکاربردترین شبکهی اجتماعی اشتراک عکس و ویدئو، یعنی «اینستاگرام»، میزبان مشهورترین صفحات اختصاصی است که برای نمایش افتخارات نوعروسان و کیفیت دیزاین منزل آنها تأسیس شده است.
عکسهای آتلیه با افتخار در پیج ما
وقتی ارزشها تغییر پیدا می کند، برای بسیاری در دنیای مجازی پایبندیهای شرعی و حتی عرفی ایرانی هم رنگ میبازد. اولین دسته از پیجهایی که در اینستاگرام فعالیت پررنگی دارند و حسابی هم مورد استقبال قرار گرفتهاند و به اصطلاح لایکخور بالایی دارند، پیجهایی هستند که دو هدف عمده را دنبال میکنند، نخست آنها که آرایشگاهها و آتلیههای مدنظر خود را معرفی و تبلیغ میکنند، دوم آنها که عکسهای عروس و دامادها را در پیج خود منتشر میکنند.
همهی این پیجها هم در بیوی پیج خود نوشتهاند، «ارسال عکس به معنی رضایت برای انتشار آن است». بر همین اساس عروس و دامادها عکسهای خود را به این پیجها ارسال میکنند تا در پیجهای پرمخاطب منتشر شده و دیده شوند. دنبالکنندگان این پیجها هم که عمدتاً خانمها هستند زیر این تصاویر دربارهی نوع آرایش عروس و داماد، لباس و تزئینات آنها نظر میدهند و به نقد! میپردازند.
گاهی هم اگر عروس و داماد مشتری آرایشگاه یا آتلیهی مورد نظر آنها بوده باشند، زیر پستهایشان به تبلیغ آن آتلیه و آرایشگاه میپردازند. اما نکتهی مهم پرسشی است که در ذهن هر انسان عاقلی شکل میگیرد و آن هم اینکه در یک جامعهی سنتی و مذهبی مانند ایران، با باورهای مذهبی و ملی مردم دربارهی مقولهی ناموس، چگونه ممکن است که افراد مختلف با دیده شدن تصاویر خصوصی خود توسط هر نگاه آزادی در فضای مجازی مشکل نداشته باشند.
طبیعی است که بپذیریم انتشار عکس در پیجهای پرکاربر به معنای دست به دست شدن آنها در انواع شبکههای اجتماعی هم هست و پرسش دوم این است که چگونه ممکن است افراد نسبت به انتشار عکسهای خصوصی خود در این سطح رضایت داشته باشند.
من آنم که دیگم بود پنج میلیون!
دستهی دیگری از پیجهای اینستاگرامی هم وجود دارند که مختص نمایش کالاهایی است که نوعروسان میخرند. در واقع این پیجها دو هدف دارند. اولین هدف نمایش کالاهای لوکسی است که خریداری میشود و طبیعی است که در دیگران هم برای خرید آنها شوق ایجاد میکند و به بیماری هوس بازار دامن میزند و دومین هدف هم همان چیزی است که سابق بر این در آئین ازدواج ایرانی رخ میداد، یعنی نمایش چیدمان جهیزیه در منزل نو عروسان. اما این موضوع حالا پیشرفتهتر شده و از چیدمان و نمایش جهیزیه گرفته تا نوع دیزاین منزل را در برمیگیرد.
نکتهی جالب اینجاست که استقبال عجیبی از این دست پیجها صورت میگیرد و حتی برخی از این صفحات بیش از صدهزار دنبال کننده دارند که این اتفاق در نوع خودش بینظیر و از جهاتی تکاندهنده است. خانمهایی که شوق وصفناپذیری دارند که تجملات خانهی خودشان و چیدمان آن را به نمایش بگذارند و جمعیت انبوهی که این پستها را لایک میکنند و در موردشان نظر میدهند.
جالب اینجاست که در بیشتر موارد نوعروسی که عکس را ارسال کرده در ذیل کامنتها حضور پیدا میکند و بحثهایی در این مورد شکل میگیرد که اجناس منزل مثل پرده و مبل و سایر چیزهایی که در تصویر به چشم میخورد از کجا خریداری شده، چه قیمتی دارد و مسائلی از این دست
در نمایش شکل و طراحی خانهها یک نکتهی دیگر هم وجود دارد و آن هم اینکه طبق روال این صفحات، دربارهی هر تصویری متراژ و گاهی محلهای که خانه در آن واقع شده است هم ذکر میگردد. اما در مورد نمایش تصویر اجناس نوع اشتراکگذاری متفاوت است.
نوعروسان کالاهایی را برای مدیران صفحات ارسال میکنند که کالای لوکس به حساب میآیند و قیمت بالایی هم دارند. برای مثال نوعروسی یک دست ظروف چینی را که با قیمت میلیونی تهیه کرده تا فقط در بوفهی منزلش به نمایش بگذارد، در این صفحات منتشر میکند و ابعاد فخرفروشی خود را گسترش میدهد. گاهی هم لوازم ضروری زندگی به نمایش در میآیند اما قیمتهای نجومی دارند. ظروف چدن با فلان مارک از فلان فروشگاه با «آ» میلیون تومان قیمت. البته خیلی معدود فخر دامادانه هم پیدا میشود، آقای دامادی که کفش چرم مارکدارش را از اروپا تهیه کرده و روز عروسی قرار است آن را بپوشد.
اینبار پول سلیقه میآورد؟
کامنتها اما ماجرای دیگری دارند. در ذیل پستهای مختلف فضای مجازی میتوانید کامنتهای بیشماری را مشاهده کنید. گرچه بیشتر موضوعات کامنتها به بحث و تبادل نظر در مورد موضوع تصویر و تبریک گفتن به عروس خانم یا آقا داماد میگذرد، اما بسیار هم وجود دارد در پاسخ پستهایی که نوشتهاند: «منزل عروس خانوم خوش سلیقه» و کامنتهای زیر آن که به سلیقهی عروس خانم این چنین تبریک گفتهاند: «اگر پول باشد، ما هم سلیقه داریم».
گرچه چرخیدن در میان نظرات و کامنتها این احساس را به آدم میدهد که یک عده، انگار تمام دغدغهی زندگیشان همین تجملات و نمایش آن است و تفریحشان صحبت کردن در مورد این مسائل است و این موضوع مهم ترین بخش زندگیشان را شکل داده است، اما ماجراهای متفاوتی هم در میان کامنتها وجود دارد که مشخص میکند داستان همیشه پز بچه پولداری نیست. بلکه جنبهی چشم و همچشمی هم خیلی مؤثر است.
کاربری که ذیل یک تصویر از یک خانهی بزرگ مینویسد که ای کاش همسرش میتوانست یک خانهی بزرگتر اجاره کند تا او هم بتواند جهیزیهاش را با تمام جزئیات به دلخواهش بچیند، نشان میدهد که افراد در سطح معیشتی متوسط و حتی رو به پایین هم تنها به خاطر چیزی که آنرا با عنوان حفظ آبرو توجیه میکنند، زیر فشار اقتصادی بزرگی رفتهاند، جهیزیه سنگینی تهیه کردهاند و این جهیزیهای که آوردهاند تناسبی با سطح طبیعی زندگی خودشان و همسرشان ندارد.
این را کامنتهایی که نوشتهاند: «خانهی چهل متری ما جای چندانی نداشت که جهیزیهام را جوری که به چشم بیاید بچینم» هم تأیید میکند. البته برخی هم دنبال کنندهی این صفحات هستند، اما این تصاویر برایشان یک آرزو بوده یا هست. در برخی موارد هم رخ داده که کاربران به هدف بودن «نمایش» و «فخر فروشی» کارهایی را کردهاند. مثلاً خانمی که هرچه از لوازم آرایشی تهیه کرده روی میزآرایش چیده بود و از میز شلوغ با انواع لوازم آرایشی و کشوهای باز و کمدی که پر از لباس بودند، عکس گرفته، در پاسخ به انتقاد کاربران (منتقدان صنعت جهیزیه و دیزاین عروس!) مبنی بر شلوغ بودن وسایل چیده شده روی میز، میگوید: «روز جهازم بود و باید همه چیز را جوری میچیدم که به چشم بیاید، تا ابد که قرار نیست در این حالت بماند».
تغییر روحیه و ذائقهها امروز در مباحثات فضای مجازی محسوس است. علاوه بر آنچه که گفته شد، آرام آرام فخرفروشی به چیزهای عجیبی مانند خوردن داروهای خارجی برای بیماران، مبلغ شهریه مدرسه غیر انتفاعی فرزندان و حتی نام و نوع بیمارستان برای زایمان هم سرایت کرده است.
البته با انتشار اخبار زایمان یک بازیگر مشهور در یک کشور غربی، بعید نیست به زودی این دست کارها هم به لیست امورات فخرفروشی افزوده شوند که تمام این ها علاوه بر این که جای نگرانی دارند، دور از شأن یک کشور اسلامی است.
در ايران صاحبان تريبوني هستند که تصور ميکنند با توسل به برخي اختلاف نظرهاي اروپا و آمريکا ميتوانند جهان غرب را به سود خود، مقابل يکديگر قرار دهند، بيآنکه به منافع ترجيحي دوجانبه آنان بينديشند.
فريدون مجلسي . تحليلگر روابط بينالملل در شرق نوشت: در ايران صاحبان تريبوني هستند که تصور ميکنند با توسل به برخي اختلاف نظرهاي اروپا و آمريکا ميتوانند جهان غرب را به سود خود، مقابل يکديگر قرار دهند، بيآنکه به منافع ترجيحي دوجانبه آنان بينديشند.
متأسفانه آنچه در جهان به عنوان سياست خارجي ايران ناميده يا تلقي ميشود آني نيست که از مجراي حرفهاي، يعني وزارت امور خارجه ايران، اعلام و ابلاغ ميشود. اصولا گويي در کشور ما سياست خارجي جذابيتي براي خودنمايي دارد که افراد غيرمسئول را در هر لباس و موقعيتي به موضعگيري و اظهارنظر در موضوع بهشدت تخصصي روابط خارجي وسوسه ميکند، بيآنکه به آثار و عواقب آن بينديشد. اکنون به بهانه همين اظهارنظرهاي تريبوني در مورد يمن، منشأ موشکهاي شليکشده از يمن را ايران اعلام کرده و پرونده را به شوراي امنيت بردهاند. رأي مثبت يا منفي شوراي امنيت در برابر اين پيشنويس تضمينشده نيست.
در زمان احمدينژاد شش قطعنامه محکومکننده ايران بدون مخالفت چين و روسيه به تصويب رسيد و گذشته از بهانه دورزدن تحريمها و تلفشدن ميلياردها دلار درآمد نفتي به سود دايره کوچکي از سودجويان، آسيبهاي اقتصادي و اجتماعي جبرانناپذيري به کشور وارد شد. برجام گرچه توانست در توسعه بازار نفت و گاز و پتروشيمي و واردات برخي کالاهاي اساسي از چين و هند و چند کشور ديگر تأثيرگذار باشد، اما با رويکارآمدن ترامپ که از قبل برجام را کلاهي ناميده بود که ايران بر سر آمريکا گذاشته و تهديد به برچيدن بساط آن و تجديد تحريمهاي فلجکننده کرده بود، روند عاديسازي روابط بازرگاني بينالمللي ايران با دشواري مواجه شد.
دراينميان، برخي مخالفان داخلي برجام نيز ساکت ننشستند و بر شدت شعارها افزودند. در برجام محدوديتي براي توسعه صنايع دفاعي از جمله موشکي ايران وجود ندارد، اما تفسير بيگانگان که تبليغ اسرائيل، پول عربستان و قدرت آمريکا پشت آن است، موشکپراني ارتش يمن در جنگ عربستان را اقداماتي از سوي ايران عليه صلح و امنيت بينالمللي تلقي کردهاند که منجر به تدارک پيشنويس قطعنامه جديد شده است. زمينهسازي کار با موج بزرگ ايرانهراسي از سوي عربستان و آمريکا و شخص نتانياهو در کنفرانس امنيتي مونيخ به اوج خود رسيد. هرچند دکتر ظريف حتي با توسل به طنز کوشيد پاسخی درخور بدهد، اما همزمان پيامهايی تهديدآميز از سوي برخي افراد در ايران، موجب شد وزير خارجه روسيه -متحد قديمي اسرائيل- در حضور آقاي ظريف بگويد لازم است ايران از اينگونه شعارها بپرهيزد.
زمانبندي اين واکنش که پس از ديدارها و تماسهاي نتانياهو و وزير خارجه عربستان با روسها ابراز شده است، ميتواند مانند نوبتهاي قبل منجر به عدم توسل روسيه و حتي چين به وتوکردن قطعنامه براي حمايت از ايران شود، زيرا اين کشورها مايل به رنجاندن آمريکا و جهان غرب نيستند. اما حتي اگر قطعنامه به ضرب يک يا دو وتو به تصويب نرسد، هشداري جدي برای تشديد اقدامات دوجانبه خواهد بود.
با پناهبردن عبد ربه منصور به عربستان، رئيسجمهور پيشين يمن، عليعبداللهصالح که به حوثيها پيوسته بود، با اوجگيري جنگ داخلي ميان آنها، هنگامي که خواست به عربستان بگريزد، کشته شد. با اين همه و با توجه به محاصره کامل يمن از سوی عربستان و متحدانش با نظارت دقيق آمريکا، معلوم نيست متهمکردن جمهوري اسلامي به ارسال موشک به يمن چگونه اثباتشدنی است؟
تا بتوانند در شوراي امنيت به آن استناد کنند. آيا شوراي امنيت صرفا استناد به تهديدها و شعارهاي رزمي و ميداني را براي صدور رأي بر محکوميت ايران کافي خواهد دانست؟ اما مسئله اين است که در جهان امروز، مقدمات امر به امور ديگري هم بازميگردد. آنان دستگيري تعدادي ايرانيتبارِ اروپايي و آمريکايي را در تبليغات خود نوعي گروگانگيري عنوان و تبليغ کردهاند. سفر بوريس جانسون، وزير خارجه بريتانيا، به عمان و سپس به ايران حکايت از وساطت او براي آزادي نازنين زاغري داشت که ناکام ماند. برخي پادرميانيهاي ديگر براي آزادي اينگونه زندانيان را هم نميتوان از نظر دور داشت. در اينگونه موارد کشورها يا بر مواضع خود تأکيد ميکنند، يا مطابق اصل رعايت مصالح عمومي مسئله را با سازش حلوفصل ميکنند. احتمالا وزير خارجه انگليس انتظار داشت دست خالي بازنگردد.
درباره فرانسه هم نبايد از نظر دور داشت که قويترين لابي سياسي يهوديان در آن کشور نفوذ دارد و شعارهاي ضديت با غرب نيز پژواکهايي دارد.برجام هم قرارداد دوستي ايران و آمريکا يا ايران و غرب نيست؛ توافقي است ناظر بر فعاليتهاي هستهاي و لغو الزامات بينالمللي درباره تحريمهاي ناشي از آن قطعنامهها. اما اگر ايران يا هر کشور ديگري در خصومت با کشور يا کشورهاي ديگر اصرار بورزد، طرفين تحريمها يا محدوديتهاي دوجانبهاي را عليه يکديگر برقرار ميکنند. اکنون در شرايط حساسي قرار داريم.
در هر دو طرف تنش، نيروهاي ستيزنده دست بالا را دارند که جنگ را راهحل نهايي ميدانند؛ جنگ به هر دو طرف آسيب ميرساند. اکنون زماني است که با عقلانيت به توانمنديهاي خود و واقعيات جهان بينديشيم و با احترام به عقلانيت و اعتدالي که مردم به آن رأي دادند، به جاي ستيز راه مسالمت در پيش گيريم و اجازه ندهيم برخي شيوخ عرب سرنوشت عراق و سوريه را در خيال خود براي ايران هم تصور کنند.