نقد وبررسی " فينال باشكوه (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 4 اسفند ماه سال 1386
"فینال در دروغگوئی و شیادی وعوامفریبی و پنهانکاری و زد وبند کثیف پشت پرده پیرامون پروژه ی هسته ای"
واقعاً که می بایست پاسدار بازجو وشکنجه گر با سابقه ی 3 دهه بود و تجربه در زدن تیر خلاص در زندان ها داشت و حرفه ای در کتمان کردن حقایق و تحریف گری سیستماتیک در واقعیات بود و خبره در وارونه بازتاب دادن خبر ها بود و متخصص در زیرآبی رفتن وجا خالی دادن و تبحر در خود به فراموش زدن وادعا های متناقض و متضاد داشت تا که بتوان به این سادگی با خاک پاشیدن بر چشمان مردم آگاه اینگونه تناقض ووارونه گوئی کرد و از فینال با شکوه بیش از دو دهه مردم سرکار گذاشتن و دنیا را گول زدن پیرامون پروژه ی هسته ای دم زد.
آری تا دارای چنین خصلت وتجربه وتخصص و خبرگی های یاد شده فوق کسی نباشد نمی تواند به آسانی آب خوردن دروغ بگوید و سیاه را سفید وبالعکس کند . آنهم از مدل گوبلزی آن استفاده کند که گفته بود دروغ هرچه بزرگ تر باشد مردم زودتر آن را می پذیرند. اکنو روش تننا به قاضی رفتن وخود گوئی وخود خندی عجب هنرمندی اا کردن . نتایج بیش از دو دهه پنهانکاری و چندین سال بازی موش و گربه بازی بازدید و بازرسی و تحقیقات از تأسیسات هسته ای و تهدید به اخراج از آژانس و اصرار و تأکید بر عدم عقب نشینی توقف غنی سازی اورانیوم ردن و اخطار تعیین تکلیف شدن سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا بلکه در خیابان های بیروت و بغداد و خلاصه متهم کردن مسئولان مذاکره ی کننده ی هسته ای گذشته به خیانت جاسوسی و... که چرا موافقت بر غی سازی کرده بودند؟ خلاصه اکنون منتهی به فیل هوا شدن وزائیئن موش از سوی کوه می باشد که از سوی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر شیاد و دروغگو اعلام شده که مدعی شده است پرونده ی هسته ای از نظر آژانس در ایران بسته شده است. چونکه آژانس کاری دیگری در ایران ندارد تا که انجام دهد ونتیجه گرفته است در این بازی این غرب بود که بازنده شد . به همین سادگی .
البته با کسی که در ابتدا گفته شد مثل آب خوردن در بازجوئی و شکنجه کردن وپرونده سازی و حکم اعدام صادر کردن و تیر خلاص زدن دخالت داشته است . سر وته قضیه بهم آوردن که برایش کاری ندارد و بسیار آسان می باشد . به خصوص اینکه خودش جزو برنامه ریزان سیاست کودتاگران خاموش و خزنده در ایران علیه ی رقب دوم خردادی بوده است که پاسدار احمدی نژاد را ریاست جمهور کرد تا که همچون نقالا ن قهوه خانه ها از شهری به شهری دیگر برود ودر حالت نورانی شده و مهرورزانه خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم به جای وعده ی بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان بدهد و به جای برآورده کردن دادن قول مبارزه با مفسدان اقتصادی خبر خوش برگزاری جشن هسته ای دهد . همچنین در سخنرانی مراسم بزرگداشت انقلاب 22 بهمن در میدان آزادی به جای ارائه بیلان عملکرد دولت مدعی عدالت محور و عاشق خدمت گزاری به مردم ایران که گفته ود برای شان چه کرده اسست ؟و چگونه به مطالبات وخواست ونیاز ها و قول های داده شده ی آن اقدام شده است .؟
در عوض همچون صدای خروس تازه به دوران بلوغ رسیده که موقع خودنمائی کردن قوقولی قوقول صدایش بریده بریده وبالا پائین می شود با اشاره وبه حرکت در آوردن کردن انگشت سبابه اش به عنوان ااخطار وتهدید مخاطبین خودش را چنین مورد خطاب قرار داد و گفت ما شما خائنین وجاسوسان هسته ای و همکار دشمن بیگانه که همکاری کردید ولی ددید همان که غایب وحافظ پروژه ی هسته ای بود که هم حا فظش بود وهم شما را رسوا کرد ولو داد و اکنون اخطار می شود تا که بدانید که در هر پست ومقامی که باشید از چنگال عدالت نمی توانید بگریزید. یعنی اینگوه که خط و نشان کشیدن ها علیه رقیب دوم خردادی و رفسنجانی شد و پاسخ رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه که جایگزین بردن نان برتوی سفره های خالی محرومان این چنین داده شد . حال تصور می شود که اینگونه حاکمان شیاد و عوامفریب تصویرمارکش و مار قالب کن حاکم می توانند که دلسوز مردم ایران باشند و یا اینقر صداقت دارند که به مردم ایران واقعیت را بگویند که هدف نهائی اشان از پروژه ی هسته ای چه می باشد؟ یاا ینکه در این گزارش تهیه شده محمد البرادعی خود فروخته می تواند واقعیت نهفته باشد که در چند سال گذشته چگونه دستیار آخوند ها بوده ودر سیاست دقیق و برنمه ریزی شده ی وقت کشی و سرکار گذاری نقش خودش را بصورت ارائه ی گزارشان متناقض وچند پهلو وداستان سازی موضوع را کشدارش کرد و عاقبت بصورت مبهم که فقط آخوند ها خوشحال شده اند وباآن شروع به مانور تبلیغاتی داده اند گزارش خودش را بیرون داده است .
حال اگر واقعاً این جاهدین نبودند که اینگونه اطلاعات مستند را تا حال افشا نکرده بودند، مشخص نبود که چند سال پیش رژیم تروریسی آخوندی صاحب بمب اتم شده بود وحتی از آن برای تهدید نابودی دیگران از جمله اسرائیل استفاده هم کرده بود. بهرحال پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه بگوید که چرا قبلاً علیه ی گزارشات آژانس موضع گیری مخالف می کرد وحتی تهدید به اخراج از آژانس می کرد .یا اینکه چرا اینهمه توین واتهام به رقیب دوم خردادی ها وار می کردکه چرا تسلیم فشار شدند و موافقت با توقف غنی سازی اورانیوم را پذیرفتند . اگر چنانچه که اکنون بر خلاف عاهای گذشته مدعی شده است که چیزی از سال 2003 تا کنون تغییر نکرده است که اینگونه توضیح داده است :
پي گيري ها نشان داد آنچه ارائه شده همان مواردي است كه قبلا هم -حتي در سال 2004- در اختيار آژانس قرار گرفته بود و همانطور كه ديپلمات ها تاكيد كردند هيچ چيز باارزشي در آن وجود ندارد.
پس چرا بازرسی از أسیسات هسته ای بدون زمان تعیین کردن از قبل را نمی پذیرد ؟چرا وقتی به نام ملت ادعا می شود که ملت مدافع این پروژه هست . یک نظر همه پرسی آزاد از مردم پیرامون این پروژه بر گزار نمی شود؟ از سوی دیگر مگر دیپلمات ها کارشناس هسته ای است که در این مورد اظهار تنظر کرده اند؟! تازه کدام دیپلمات هائی هستند که نام ونشان ندارند؟ اما فراموش نشود که حلقه ی مفقوده که سیاست اصلی چند سال تعامل مسئولین هسته ای رژیم تروریستی آخوندی با آژانس و سیاست خائنانه مذاکره ومماشات گری با اروپا را دنبال کرده که اساس و محور هدف اصلی است . همان وقت کشی و کشدار کردن زمان گزارشات آژانس و اخلال در تصمیم گیری ها در شوراس امنیت سازمان ملل بوده است . بنابراین تا تصمیم جدی و قاطع در شورای امنیت سازمان ملل در این مورد اتخاذ نشود که رژیم تروریستی آخوندی بیش ازاین نتواند در پناه وسنگر ادامه ی این سیاست به سلاح هسته ای دست یابد . زیرا که تجربه ی بازی کذدن وگول زدن وجود دارد . زیرا که اکنون ضمن اینکه پاسدار سر بازجو وشکنجه گر حسبین شریعتمداری اعلام کرده است که گزارش آژآنس در ایران بسته شده است. اما در دنبال از یک گزارش 3 ماهه دیگر در نشست سالیانه شورای حکام یا بازی وقت کشی دیگر اینگونه خبر داده است :
"درست است كه آژانس تحت فشار قصد دارد طرح يك ادعا را 3 ماه ديگر -تا زمان اجلاس ژوئن 2008- كش بدهد ولي همين حالا هم پرونده ايران در وضعيتي فرجامين قرار دارد و برگ آخري كه غربي ها به زور بر آن افزودند تنها يك صفحه سفيد است كه چيزي روي آن نوشته نشده است"
در یایان سربازجو پاسدار شکنجه گر با فراموش کردن همه مواضع گذشته از جمله اینکه گفته بود رژیم که اینقدر احمق نیست در برابر همه دوربین های ماهواره ای جاسوسی که به سمت ایران تنظیم شده است وبا دشمنی که با آمریکا دارد تمام اطلاعات هسته ای خودش در اختیاربازرسان آژانس قرار دهد و یا در سراسر ایران طوری این تأسیسات را پخش و استتار نکند تا که مصون بمانند که در صورت تهاجم نظامی هوائی و موشکی قابل حفاظت و انتقال نباشند که اکنون اینگونه یک طنز کمدی پاسدار احمدی نژاد گونه از همکاری بیشاز حد را رو کرده است . ولی معلوم نیست که چرا در ادامه به ملت آویزان شده و مدعی شده است که ملت ایران هیچ فشاری علیه ی ا پروژه ی هسته ای را تحمل نمی کند، زیرا که اینگونه از آن دفاع می کند"
". حالا آژانس مي گويد ايران آنقدر همكاري كرده كه تمام موضوعات مطرح در پرونده آن حل و فصل شده است. با اين وصف ماندن پرونده ايران در شوراي امنيت جز ريشخند عقل و منطق آيا معناي ديگري هم مي تواند داشته باشد؟! پيام نهايي گزارش ماه مارس اين است كه با انتشار اين گزارش ديگر هيچ توجيه فني و حقوقي براي تداوم اقدامات خصمانه عليه ايران باقي نمي ماند. غرب تا امروز ادعا مي كرد مدافع و نگهبان مقررات بين المللي و نگران اشاعه سلاح هاي كشتار جمعي است. از امروز و با توجه به 3 سند گزارش نوامبر 2007، برآورد اطلاعات ملي امريكا و گزارش مارس 2008، ديگر اين ادعا به هيچ وجه مسموع نيست و ملت ايران هر نوع فشاري را صرفا به عنوان تلاش براي محروم كردن اين كشور بزرگ از حقش و به وجود آوردن يك رويه تبعيض آميز تفسير خواهد كرد و جلوي آن خواهد ايستاد. تداوم فشارها نشان مي دهد كه غرب نه نگران ساخت سلاح هسته اي بلكه نگران پيشرفت ايران است. اما غرب بايد بداند در صورتي كه بخواهد همه قوانين بين المللي را زير پا بگذارد و جهان را به وضعيت ما قبل تمدن و قانونگذاري برگرداند، ايران آنقدر توان دارد كه در شرايط جنگي هم از منافع خود دفاع كند. صرف نظر از اينكه امريكا موفق به بازگرداندن غرب به دوران بدويت خواهد شد يا نه يك چيز اكنون كاملا روشن است و آن هم اين است كه ديگر چيزي به نام پرونده هسته اي وجود ندارد. :"
درخاتمه اینکه پس از این همه موش و گربه بازی کردن ها و بیش از 2دهه پنهانکاری کردن و در نهایت نتیجه دلخواه گرفتن از رد وبند های پشت پرده با محمد البرادعی البته که به بهای فراموش شدن دربست پیگیری و اسخگوئی به مطالبات مردم ایران ومنقبض شدن نظام و افزایش سرکوب و خفقان ورعب ووحشت در جامعه است . از سوی دیگر رشد تضاد و اختلاف باندهای مافیائی وابسته به جناح ها که آگونه رشد کرده و به مراحل حساس و خطیری رسیده است که زدن اتهات ومتهم زدن خائن وجاسوس به همدیگر تبدیل به موضوع روز و عادی شده است که حتی بیت خمینی و اهل بیت وی از موج اتهامات واتهامات و فحاشی ها مصون نمانده است . از سوی دیگر با افشاگری مستند هسته ای که مجاهدین اخیرا کرده ند! که مکا ن وآدرس تأسیست هسته ای را در کنفرانس مطبوعاتی به نماییش گذاشته اند. مخحمد البرادعی و مسئولان بازیگران مخاطبش داخل ایران چه می خواهند بکنند؟ و برای توجبه کردن آن بازهم می خواهند چه فیل فضائی دیگر به فضا پرتاب کنند ؟
هوشنگ – بهداد
شنبه 4 اسفند ماه سال 1386
"فینال در دروغگوئی و شیادی وعوامفریبی و پنهانکاری و زد وبند کثیف پشت پرده پیرامون پروژه ی هسته ای"
واقعاً که می بایست پاسدار بازجو وشکنجه گر با سابقه ی 3 دهه بود و تجربه در زدن تیر خلاص در زندان ها داشت و حرفه ای در کتمان کردن حقایق و تحریف گری سیستماتیک در واقعیات بود و خبره در وارونه بازتاب دادن خبر ها بود و متخصص در زیرآبی رفتن وجا خالی دادن و تبحر در خود به فراموش زدن وادعا های متناقض و متضاد داشت تا که بتوان به این سادگی با خاک پاشیدن بر چشمان مردم آگاه اینگونه تناقض ووارونه گوئی کرد و از فینال با شکوه بیش از دو دهه مردم سرکار گذاشتن و دنیا را گول زدن پیرامون پروژه ی هسته ای دم زد.
آری تا دارای چنین خصلت وتجربه وتخصص و خبرگی های یاد شده فوق کسی نباشد نمی تواند به آسانی آب خوردن دروغ بگوید و سیاه را سفید وبالعکس کند . آنهم از مدل گوبلزی آن استفاده کند که گفته بود دروغ هرچه بزرگ تر باشد مردم زودتر آن را می پذیرند. اکنو روش تننا به قاضی رفتن وخود گوئی وخود خندی عجب هنرمندی اا کردن . نتایج بیش از دو دهه پنهانکاری و چندین سال بازی موش و گربه بازی بازدید و بازرسی و تحقیقات از تأسیسات هسته ای و تهدید به اخراج از آژانس و اصرار و تأکید بر عدم عقب نشینی توقف غنی سازی اورانیوم ردن و اخطار تعیین تکلیف شدن سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا بلکه در خیابان های بیروت و بغداد و خلاصه متهم کردن مسئولان مذاکره ی کننده ی هسته ای گذشته به خیانت جاسوسی و... که چرا موافقت بر غی سازی کرده بودند؟ خلاصه اکنون منتهی به فیل هوا شدن وزائیئن موش از سوی کوه می باشد که از سوی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر شیاد و دروغگو اعلام شده که مدعی شده است پرونده ی هسته ای از نظر آژانس در ایران بسته شده است. چونکه آژانس کاری دیگری در ایران ندارد تا که انجام دهد ونتیجه گرفته است در این بازی این غرب بود که بازنده شد . به همین سادگی .
البته با کسی که در ابتدا گفته شد مثل آب خوردن در بازجوئی و شکنجه کردن وپرونده سازی و حکم اعدام صادر کردن و تیر خلاص زدن دخالت داشته است . سر وته قضیه بهم آوردن که برایش کاری ندارد و بسیار آسان می باشد . به خصوص اینکه خودش جزو برنامه ریزان سیاست کودتاگران خاموش و خزنده در ایران علیه ی رقب دوم خردادی بوده است که پاسدار احمدی نژاد را ریاست جمهور کرد تا که همچون نقالا ن قهوه خانه ها از شهری به شهری دیگر برود ودر حالت نورانی شده و مهرورزانه خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم به جای وعده ی بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان بدهد و به جای برآورده کردن دادن قول مبارزه با مفسدان اقتصادی خبر خوش برگزاری جشن هسته ای دهد . همچنین در سخنرانی مراسم بزرگداشت انقلاب 22 بهمن در میدان آزادی به جای ارائه بیلان عملکرد دولت مدعی عدالت محور و عاشق خدمت گزاری به مردم ایران که گفته ود برای شان چه کرده اسست ؟و چگونه به مطالبات وخواست ونیاز ها و قول های داده شده ی آن اقدام شده است .؟
در عوض همچون صدای خروس تازه به دوران بلوغ رسیده که موقع خودنمائی کردن قوقولی قوقول صدایش بریده بریده وبالا پائین می شود با اشاره وبه حرکت در آوردن کردن انگشت سبابه اش به عنوان ااخطار وتهدید مخاطبین خودش را چنین مورد خطاب قرار داد و گفت ما شما خائنین وجاسوسان هسته ای و همکار دشمن بیگانه که همکاری کردید ولی ددید همان که غایب وحافظ پروژه ی هسته ای بود که هم حا فظش بود وهم شما را رسوا کرد ولو داد و اکنون اخطار می شود تا که بدانید که در هر پست ومقامی که باشید از چنگال عدالت نمی توانید بگریزید. یعنی اینگوه که خط و نشان کشیدن ها علیه رقیب دوم خردادی و رفسنجانی شد و پاسخ رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه که جایگزین بردن نان برتوی سفره های خالی محرومان این چنین داده شد . حال تصور می شود که اینگونه حاکمان شیاد و عوامفریب تصویرمارکش و مار قالب کن حاکم می توانند که دلسوز مردم ایران باشند و یا اینقر صداقت دارند که به مردم ایران واقعیت را بگویند که هدف نهائی اشان از پروژه ی هسته ای چه می باشد؟ یاا ینکه در این گزارش تهیه شده محمد البرادعی خود فروخته می تواند واقعیت نهفته باشد که در چند سال گذشته چگونه دستیار آخوند ها بوده ودر سیاست دقیق و برنمه ریزی شده ی وقت کشی و سرکار گذاری نقش خودش را بصورت ارائه ی گزارشان متناقض وچند پهلو وداستان سازی موضوع را کشدارش کرد و عاقبت بصورت مبهم که فقط آخوند ها خوشحال شده اند وباآن شروع به مانور تبلیغاتی داده اند گزارش خودش را بیرون داده است .
حال اگر واقعاً این جاهدین نبودند که اینگونه اطلاعات مستند را تا حال افشا نکرده بودند، مشخص نبود که چند سال پیش رژیم تروریسی آخوندی صاحب بمب اتم شده بود وحتی از آن برای تهدید نابودی دیگران از جمله اسرائیل استفاده هم کرده بود. بهرحال پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه بگوید که چرا قبلاً علیه ی گزارشات آژانس موضع گیری مخالف می کرد وحتی تهدید به اخراج از آژانس می کرد .یا اینکه چرا اینهمه توین واتهام به رقیب دوم خردادی ها وار می کردکه چرا تسلیم فشار شدند و موافقت با توقف غنی سازی اورانیوم را پذیرفتند . اگر چنانچه که اکنون بر خلاف عاهای گذشته مدعی شده است که چیزی از سال 2003 تا کنون تغییر نکرده است که اینگونه توضیح داده است :
پي گيري ها نشان داد آنچه ارائه شده همان مواردي است كه قبلا هم -حتي در سال 2004- در اختيار آژانس قرار گرفته بود و همانطور كه ديپلمات ها تاكيد كردند هيچ چيز باارزشي در آن وجود ندارد.
پس چرا بازرسی از أسیسات هسته ای بدون زمان تعیین کردن از قبل را نمی پذیرد ؟چرا وقتی به نام ملت ادعا می شود که ملت مدافع این پروژه هست . یک نظر همه پرسی آزاد از مردم پیرامون این پروژه بر گزار نمی شود؟ از سوی دیگر مگر دیپلمات ها کارشناس هسته ای است که در این مورد اظهار تنظر کرده اند؟! تازه کدام دیپلمات هائی هستند که نام ونشان ندارند؟ اما فراموش نشود که حلقه ی مفقوده که سیاست اصلی چند سال تعامل مسئولین هسته ای رژیم تروریستی آخوندی با آژانس و سیاست خائنانه مذاکره ومماشات گری با اروپا را دنبال کرده که اساس و محور هدف اصلی است . همان وقت کشی و کشدار کردن زمان گزارشات آژانس و اخلال در تصمیم گیری ها در شوراس امنیت سازمان ملل بوده است . بنابراین تا تصمیم جدی و قاطع در شورای امنیت سازمان ملل در این مورد اتخاذ نشود که رژیم تروریستی آخوندی بیش ازاین نتواند در پناه وسنگر ادامه ی این سیاست به سلاح هسته ای دست یابد . زیرا که تجربه ی بازی کذدن وگول زدن وجود دارد . زیرا که اکنون ضمن اینکه پاسدار سر بازجو وشکنجه گر حسبین شریعتمداری اعلام کرده است که گزارش آژآنس در ایران بسته شده است. اما در دنبال از یک گزارش 3 ماهه دیگر در نشست سالیانه شورای حکام یا بازی وقت کشی دیگر اینگونه خبر داده است :
"درست است كه آژانس تحت فشار قصد دارد طرح يك ادعا را 3 ماه ديگر -تا زمان اجلاس ژوئن 2008- كش بدهد ولي همين حالا هم پرونده ايران در وضعيتي فرجامين قرار دارد و برگ آخري كه غربي ها به زور بر آن افزودند تنها يك صفحه سفيد است كه چيزي روي آن نوشته نشده است"
در یایان سربازجو پاسدار شکنجه گر با فراموش کردن همه مواضع گذشته از جمله اینکه گفته بود رژیم که اینقدر احمق نیست در برابر همه دوربین های ماهواره ای جاسوسی که به سمت ایران تنظیم شده است وبا دشمنی که با آمریکا دارد تمام اطلاعات هسته ای خودش در اختیاربازرسان آژانس قرار دهد و یا در سراسر ایران طوری این تأسیسات را پخش و استتار نکند تا که مصون بمانند که در صورت تهاجم نظامی هوائی و موشکی قابل حفاظت و انتقال نباشند که اکنون اینگونه یک طنز کمدی پاسدار احمدی نژاد گونه از همکاری بیشاز حد را رو کرده است . ولی معلوم نیست که چرا در ادامه به ملت آویزان شده و مدعی شده است که ملت ایران هیچ فشاری علیه ی ا پروژه ی هسته ای را تحمل نمی کند، زیرا که اینگونه از آن دفاع می کند"
". حالا آژانس مي گويد ايران آنقدر همكاري كرده كه تمام موضوعات مطرح در پرونده آن حل و فصل شده است. با اين وصف ماندن پرونده ايران در شوراي امنيت جز ريشخند عقل و منطق آيا معناي ديگري هم مي تواند داشته باشد؟! پيام نهايي گزارش ماه مارس اين است كه با انتشار اين گزارش ديگر هيچ توجيه فني و حقوقي براي تداوم اقدامات خصمانه عليه ايران باقي نمي ماند. غرب تا امروز ادعا مي كرد مدافع و نگهبان مقررات بين المللي و نگران اشاعه سلاح هاي كشتار جمعي است. از امروز و با توجه به 3 سند گزارش نوامبر 2007، برآورد اطلاعات ملي امريكا و گزارش مارس 2008، ديگر اين ادعا به هيچ وجه مسموع نيست و ملت ايران هر نوع فشاري را صرفا به عنوان تلاش براي محروم كردن اين كشور بزرگ از حقش و به وجود آوردن يك رويه تبعيض آميز تفسير خواهد كرد و جلوي آن خواهد ايستاد. تداوم فشارها نشان مي دهد كه غرب نه نگران ساخت سلاح هسته اي بلكه نگران پيشرفت ايران است. اما غرب بايد بداند در صورتي كه بخواهد همه قوانين بين المللي را زير پا بگذارد و جهان را به وضعيت ما قبل تمدن و قانونگذاري برگرداند، ايران آنقدر توان دارد كه در شرايط جنگي هم از منافع خود دفاع كند. صرف نظر از اينكه امريكا موفق به بازگرداندن غرب به دوران بدويت خواهد شد يا نه يك چيز اكنون كاملا روشن است و آن هم اين است كه ديگر چيزي به نام پرونده هسته اي وجود ندارد. :"
درخاتمه اینکه پس از این همه موش و گربه بازی کردن ها و بیش از 2دهه پنهانکاری کردن و در نهایت نتیجه دلخواه گرفتن از رد وبند های پشت پرده با محمد البرادعی البته که به بهای فراموش شدن دربست پیگیری و اسخگوئی به مطالبات مردم ایران ومنقبض شدن نظام و افزایش سرکوب و خفقان ورعب ووحشت در جامعه است . از سوی دیگر رشد تضاد و اختلاف باندهای مافیائی وابسته به جناح ها که آگونه رشد کرده و به مراحل حساس و خطیری رسیده است که زدن اتهات ومتهم زدن خائن وجاسوس به همدیگر تبدیل به موضوع روز و عادی شده است که حتی بیت خمینی و اهل بیت وی از موج اتهامات واتهامات و فحاشی ها مصون نمانده است . از سوی دیگر با افشاگری مستند هسته ای که مجاهدین اخیرا کرده ند! که مکا ن وآدرس تأسیست هسته ای را در کنفرانس مطبوعاتی به نماییش گذاشته اند. مخحمد البرادعی و مسئولان بازیگران مخاطبش داخل ایران چه می خواهند بکنند؟ و برای توجبه کردن آن بازهم می خواهند چه فیل فضائی دیگر به فضا پرتاب کنند ؟
هوشنگ – بهداد
شنبه 4 اسفند ماه سال 1386