نقد وبررسی " انقلاب ; فرصت ها و تهديدها" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 13 بهمن ماه سال 1386
"تحریف وارونه کردن تعریف از انقلاب ، برای ممتاز کردن نقش خمینی ویافتن راه حل مبارزه ا تهدیدها"
دهه خوانده شده ی زجر فرارسید و فرصت لازم برای مداحان شروع شد است تا که به نواختن شیپور از در گشادش صدای ناموزون از آن خارج کنند و دست به وارونه گوئی بزنند ودرمدح و ثتای ان انقلاب و خصوصیات وویژه گی هایآن بگویند . البته که تأکید شده است که انقلاب اسلامی برهمه انقلابات جهان برتری داشته است . زیراکه نه شرق نه غربی بوده وخمینی هدایت گر رهبری آن را بر عهده داشته است . حال نقش درخت سیب در پاریس بماند که داستانش چیست و مسئله نیست که پرسش شود که پاریس جزو کدام تقسیم و قطب بندهای جهانی از جمله شرقی وغربی قرار دارد ؟ بلکه مهم این است که این درخت سیب پاریس عجب میوه وباروری معجزه آسائی داشت که توانست این پیر مرد فرتوت کینه ی 80 ساله با آن افکار پوسیده و شیطانی خمینی بی احساس را وادار کند تا که هم انقلاب را مصادره کند . هم چنگ بر نتایج و آثار همه تلاش و مبارزات وجان فشانی های سازمان سیاسی در زمان شاه بی اندازد . همچنین مبارزات مردم ایران در روند تظاهرات ومبارزات چند ماهه ی دوران انقلاب را به نام خود قبضه کند و خود و پیراونشان حاکم مطلق العنان ایران شوند وسرنوشت مردم ایران را به بدتر از گذشته تبدیل کنند. . جالب است که طبق تعریفی که سرمقاله نویس از انقلاب ارائه کرده است که آن را عصیان گری علیه ی ظلم و فساد و تبعیض دانسته است . در غیر اینصورت کودتا می باشد. سئوال است . تقسیم بندی جامعه طق گزارش صندوق بین المللی پول به دو قطب اکثریت جمعیت 80% محروم کشور جمعیت اقلیت 20 % کشور تقسیم شده که صاحب 80% درآمد ناخالص ملی سرانه ی کشور می باشند. این تقسیم بندی ناموزون یعنی چه؟ این وضعیت در کدام بخش تعاریف انقلاب وکودتا می گنجد؟ سئوال تکمیلی این است که اگر چنانچه این شکاف عمیق طبقاتی کنونی حاکم در ایران که در 3 دهه ی گذشته روز به روز بیشتر شده است حاصل سرکوب مستمر و چپاول و دزدی وغارتگری و رایج شدن و رشد نمو کردن پدیده ی آقازاده پرری ورشوه گیری و رانت خواری و تبعیض و روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها وفقر وبیکاری و تن واندام فروشی و عدم آزادی و عدالت در جامعه نمی باشد، پس دلایل آن چه می تواند باشد؟ آیا این شرایط حاکم ووضعیت موجود به مفهوم ترویج و توسعه وگسترش و ادامه ی انقلاب است که سرمقاله نویس ادعای آن را کرده است؟. یا نه برعکس تسلط دیکتاتوری عریان و تشکیل حکومت فاشیستی مذهبی می باشد که هنوز پس از 3 دهه دجال گرایانه تلاش می شود به نام انقلاب بی نظیر نه شرقی نه غربی قالب شود.
اما از سوی دیگر همانطوریکه از نقلاب پرولتری روسیه 1917 که برخی مدعی دیکتاتوری پرولتاریا بودند . ولی سهم کارگران نه در قدرت و برای تشکیل حکومت دیکتاتوری پرولتاریا صفر بود، بلکه تحمل حکومت دیکتاتوری اقتصاد دولتی به نام سو سیالیست به کارگران و سایر زحمت کشان دیگر بود. درست همچون برگردان حکومت مستضعفانی که خمینی وعده ی آن را داد که پس از 3 دهه تجربه ی عملی جانشینانش اکنون دیگر نیاز به بیان وتوضیحات وبازتاب دادن این عملکرد به جز یک مورد نیست که در ستون خبری صدای شما در همین شماره روزنامه بازتاب داده شده است تا که مشص شود نصیب محرومان وپا برهنگان ویا مستضعفان از آن وعده ی داده شده ی خمینی چه بوده است؟ البته این یکی جزو یک بار مصرفان جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ایران و عراق می باشد که مقاله نویس در مقاله ی خود با افتخار از آن جنگ یاد کرده است . ولی این صدا در برابر صدای از در گشاد شیور نواخته شده ی سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه بطور کلی فرق دارد . زیرا که چنین صدائی می باشد؟
استمداد از مسئولين و خيرين افتخار دارم ماههاي طولاني در جبهه هاي جنگ تحميلي حضور يافته و چند بار مجروح شده ام و ليكن در آن زمان براي تعيين درصد جانبازي ام اقدام ننمودم . در سال 70 بخاطر معلوليتي كه دو فرزندم داشتند مدتي را غيبت نمودم و لذا از كار بيكار شدم . حال پس از سالها كارگري در شرائطي قرار گرفته ام كه قادر به انجام كار سنگين نيستم . در سفرهاي رياست جمهوري چندين بار نامه نوشتم و مشكلاتم را مطرح نمودم اما هيچگونه پاسخي دريافت نكردم . در چنين شرائطي براي پرداخت كرايه منزل ـ تامين مخارج تحصيل فرزندان ـ هزينه هاي جاري زندگي و آب و برق و تلفن و گاز مستاصل مانده ام . حال كه اين نامه را مي نويسم در شهرستان بم كارگري مي كنم و از همسر و سه فرزندم خجالت مي كشم . از مسئولين و خيرين درخواست مي كنم به داد من و خانواده ام برسند. تنها خواسته من اين است كه بتوانم يك خودرو قسطي تهيه كنم و با آن كار كنم و تمام مشكلاتم را حل نمايم . (آدرس و ديگر مشخصات نويسنده در دفتر روابط عمومي روزنامه موجود است عباس خامشي ـ مشهد مقدس
اکنون متوجه شدید انقلابی که سرمقاله نویس مداح از آن یاد کرده است ودر میان سایر انقلابات جهان آن را متمایز کرده واز رهبریت منحصر به فرد خمینی گفته است چگونه انقلابی می باشد وچه سرنوشتی را برای بازماندگان حتی حامی خودش رقم زده است؟ تازه ایم جانباز 70% در شهر تاریخی زلزله زده و ویران شده ی بم کار گری هم می کندکه که زلزله ی بم خودش داستان عجیب وغریبی از کشف حقایق نهته وبازگو ناشده برخوردار است که چگونه می باشد .زیرا که پس از چندین سال که از لزله شهر تخریب شده ی بم می گذرد نه اینکه چرا خرابی ها برای بازماندگاان این زلزله بازسازی وترمینم نشده است ، بلکه مشص نیست که کمک های نقد ی ومالی وغیرو که دریافت شد وهمان موقع مطبوعات ورسانه های خبری رژیم گزارش کردند که هدایا و امکانات دریافتی به اندازی می باشد که می توان این شهر تاریخی و ویران شده ی بم را چندین بار از نو ساخت. برای همین است که سرمقاله نویس به جای اینکه بیلانی ازعملکرد دعریان انقلابیون حاکم از 3 دهه گذشته ارائه کند که گفته شود برای مردم ایران چه کرده اند، بلکه نگران تهدید ها می باشد که نکند جایگاه غارتگران وفرصت طلبان وعوامفریبان وسرکوبگران و بحران سازی و جنگ افروزان در یک کلام کودتاگران فاشیستی حاکم متزلزل وسپس بیشترضربه پذیر شود که اینگونه به مخاطبان و یا رقبای در گیر جنگ وقدرت بندی و جناحی هشدار خطر تهدید ها کرده است:
. با اينحال نبايد تصور شود كه ديگر تهديدي وجود ندارد و يا اين فرصت ها براي هميشه در اختيار ما خواهند بود. قدرناشناسي از فرصت ها ممكن است به ضايع شدن آنها و سر بر آوردن تهديدهاي جديدتر منجر شود. به همين دليل فرصت ها را بايد قدر دانست و به فرصت هاي بهتر و بيشتر تبديل كرد و تهديدها را نيز بايد شناخت و با هوشياري و با تكيه بر ماهيت اسلامي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي همه تهديدها را به فرصت ها تبديل كرد. اين مقوله مهمي است كه اگر توفيق الهي رفيق شود به آن نيز خواهيم پرداخت"
در خاتمه اینکه در شرایطی که متحجران وخرافه پرستان و عوامفریبان و غارتگران وجنگ افروزان در نظام یک دست شده حاکم می باشند . وجنگ وجدال پیرامون قبضه ی قدرت و ثروت وذف رقیب آنچنان بالا گرفته شده است که نه رقیب سابق بر مسند قدرت به بازی گرفته نمی شود و تحمل می گردد، بلکه از موضع انقلابیو ضد استکباری مورد اتهام خیانت وجاسوس و همکار دشمن واقع می شود. بدتر اینکه طبق ارزیابی مبتکران وطراح آزمون وامتحان الهی تعیین شده از سوی ولی فقیه نا مسلمان وعدم پای بند به مبانی اسلام ونظام مورد اتهام واقع شده اند . با این شرایط که بحران هسته ای هم تبدیل به قوز بالا قئوزه شده است . بنابراین مشخص وقابل درک است که چرا قلم بر دست می بایست همانگونه که تذکر داده شد شیپور را از در گشادش بنوازد و از موضع شدیداً ضد انقلابی مفسر انقلاب و دستأورد های آن در دهه خوانده ی شده زجر شود .تااینکه از طریق ادعاهای وارونه گوئی بیشتر بر روی زخم های عمیق مردم محروم نمک پاشیده شود و با جریحه دار کردن شان موجب آزار روحی و روانی و یا سوهان روح و روان مردمی شود که بیش از دو نیم سال است منتظر دریافت نان برتوی سفره های خالی اشان می باشد و 3 دهه است که که حکومت دیکتاتوری فاشیستی مذهبی تحمیل شده را نا چاراً تحمل کرده اند.
هوشنگ – بهداد
شنبه 13 بهمن ماه سال 1386
"تحریف وارونه کردن تعریف از انقلاب ، برای ممتاز کردن نقش خمینی ویافتن راه حل مبارزه ا تهدیدها"
دهه خوانده شده ی زجر فرارسید و فرصت لازم برای مداحان شروع شد است تا که به نواختن شیپور از در گشادش صدای ناموزون از آن خارج کنند و دست به وارونه گوئی بزنند ودرمدح و ثتای ان انقلاب و خصوصیات وویژه گی هایآن بگویند . البته که تأکید شده است که انقلاب اسلامی برهمه انقلابات جهان برتری داشته است . زیراکه نه شرق نه غربی بوده وخمینی هدایت گر رهبری آن را بر عهده داشته است . حال نقش درخت سیب در پاریس بماند که داستانش چیست و مسئله نیست که پرسش شود که پاریس جزو کدام تقسیم و قطب بندهای جهانی از جمله شرقی وغربی قرار دارد ؟ بلکه مهم این است که این درخت سیب پاریس عجب میوه وباروری معجزه آسائی داشت که توانست این پیر مرد فرتوت کینه ی 80 ساله با آن افکار پوسیده و شیطانی خمینی بی احساس را وادار کند تا که هم انقلاب را مصادره کند . هم چنگ بر نتایج و آثار همه تلاش و مبارزات وجان فشانی های سازمان سیاسی در زمان شاه بی اندازد . همچنین مبارزات مردم ایران در روند تظاهرات ومبارزات چند ماهه ی دوران انقلاب را به نام خود قبضه کند و خود و پیراونشان حاکم مطلق العنان ایران شوند وسرنوشت مردم ایران را به بدتر از گذشته تبدیل کنند. . جالب است که طبق تعریفی که سرمقاله نویس از انقلاب ارائه کرده است که آن را عصیان گری علیه ی ظلم و فساد و تبعیض دانسته است . در غیر اینصورت کودتا می باشد. سئوال است . تقسیم بندی جامعه طق گزارش صندوق بین المللی پول به دو قطب اکثریت جمعیت 80% محروم کشور جمعیت اقلیت 20 % کشور تقسیم شده که صاحب 80% درآمد ناخالص ملی سرانه ی کشور می باشند. این تقسیم بندی ناموزون یعنی چه؟ این وضعیت در کدام بخش تعاریف انقلاب وکودتا می گنجد؟ سئوال تکمیلی این است که اگر چنانچه این شکاف عمیق طبقاتی کنونی حاکم در ایران که در 3 دهه ی گذشته روز به روز بیشتر شده است حاصل سرکوب مستمر و چپاول و دزدی وغارتگری و رایج شدن و رشد نمو کردن پدیده ی آقازاده پرری ورشوه گیری و رانت خواری و تبعیض و روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها وفقر وبیکاری و تن واندام فروشی و عدم آزادی و عدالت در جامعه نمی باشد، پس دلایل آن چه می تواند باشد؟ آیا این شرایط حاکم ووضعیت موجود به مفهوم ترویج و توسعه وگسترش و ادامه ی انقلاب است که سرمقاله نویس ادعای آن را کرده است؟. یا نه برعکس تسلط دیکتاتوری عریان و تشکیل حکومت فاشیستی مذهبی می باشد که هنوز پس از 3 دهه دجال گرایانه تلاش می شود به نام انقلاب بی نظیر نه شرقی نه غربی قالب شود.
اما از سوی دیگر همانطوریکه از نقلاب پرولتری روسیه 1917 که برخی مدعی دیکتاتوری پرولتاریا بودند . ولی سهم کارگران نه در قدرت و برای تشکیل حکومت دیکتاتوری پرولتاریا صفر بود، بلکه تحمل حکومت دیکتاتوری اقتصاد دولتی به نام سو سیالیست به کارگران و سایر زحمت کشان دیگر بود. درست همچون برگردان حکومت مستضعفانی که خمینی وعده ی آن را داد که پس از 3 دهه تجربه ی عملی جانشینانش اکنون دیگر نیاز به بیان وتوضیحات وبازتاب دادن این عملکرد به جز یک مورد نیست که در ستون خبری صدای شما در همین شماره روزنامه بازتاب داده شده است تا که مشص شود نصیب محرومان وپا برهنگان ویا مستضعفان از آن وعده ی داده شده ی خمینی چه بوده است؟ البته این یکی جزو یک بار مصرفان جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ایران و عراق می باشد که مقاله نویس در مقاله ی خود با افتخار از آن جنگ یاد کرده است . ولی این صدا در برابر صدای از در گشاد شیور نواخته شده ی سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه بطور کلی فرق دارد . زیرا که چنین صدائی می باشد؟
استمداد از مسئولين و خيرين افتخار دارم ماههاي طولاني در جبهه هاي جنگ تحميلي حضور يافته و چند بار مجروح شده ام و ليكن در آن زمان براي تعيين درصد جانبازي ام اقدام ننمودم . در سال 70 بخاطر معلوليتي كه دو فرزندم داشتند مدتي را غيبت نمودم و لذا از كار بيكار شدم . حال پس از سالها كارگري در شرائطي قرار گرفته ام كه قادر به انجام كار سنگين نيستم . در سفرهاي رياست جمهوري چندين بار نامه نوشتم و مشكلاتم را مطرح نمودم اما هيچگونه پاسخي دريافت نكردم . در چنين شرائطي براي پرداخت كرايه منزل ـ تامين مخارج تحصيل فرزندان ـ هزينه هاي جاري زندگي و آب و برق و تلفن و گاز مستاصل مانده ام . حال كه اين نامه را مي نويسم در شهرستان بم كارگري مي كنم و از همسر و سه فرزندم خجالت مي كشم . از مسئولين و خيرين درخواست مي كنم به داد من و خانواده ام برسند. تنها خواسته من اين است كه بتوانم يك خودرو قسطي تهيه كنم و با آن كار كنم و تمام مشكلاتم را حل نمايم . (آدرس و ديگر مشخصات نويسنده در دفتر روابط عمومي روزنامه موجود است عباس خامشي ـ مشهد مقدس
اکنون متوجه شدید انقلابی که سرمقاله نویس مداح از آن یاد کرده است ودر میان سایر انقلابات جهان آن را متمایز کرده واز رهبریت منحصر به فرد خمینی گفته است چگونه انقلابی می باشد وچه سرنوشتی را برای بازماندگان حتی حامی خودش رقم زده است؟ تازه ایم جانباز 70% در شهر تاریخی زلزله زده و ویران شده ی بم کار گری هم می کندکه که زلزله ی بم خودش داستان عجیب وغریبی از کشف حقایق نهته وبازگو ناشده برخوردار است که چگونه می باشد .زیرا که پس از چندین سال که از لزله شهر تخریب شده ی بم می گذرد نه اینکه چرا خرابی ها برای بازماندگاان این زلزله بازسازی وترمینم نشده است ، بلکه مشص نیست که کمک های نقد ی ومالی وغیرو که دریافت شد وهمان موقع مطبوعات ورسانه های خبری رژیم گزارش کردند که هدایا و امکانات دریافتی به اندازی می باشد که می توان این شهر تاریخی و ویران شده ی بم را چندین بار از نو ساخت. برای همین است که سرمقاله نویس به جای اینکه بیلانی ازعملکرد دعریان انقلابیون حاکم از 3 دهه گذشته ارائه کند که گفته شود برای مردم ایران چه کرده اند، بلکه نگران تهدید ها می باشد که نکند جایگاه غارتگران وفرصت طلبان وعوامفریبان وسرکوبگران و بحران سازی و جنگ افروزان در یک کلام کودتاگران فاشیستی حاکم متزلزل وسپس بیشترضربه پذیر شود که اینگونه به مخاطبان و یا رقبای در گیر جنگ وقدرت بندی و جناحی هشدار خطر تهدید ها کرده است:
. با اينحال نبايد تصور شود كه ديگر تهديدي وجود ندارد و يا اين فرصت ها براي هميشه در اختيار ما خواهند بود. قدرناشناسي از فرصت ها ممكن است به ضايع شدن آنها و سر بر آوردن تهديدهاي جديدتر منجر شود. به همين دليل فرصت ها را بايد قدر دانست و به فرصت هاي بهتر و بيشتر تبديل كرد و تهديدها را نيز بايد شناخت و با هوشياري و با تكيه بر ماهيت اسلامي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي همه تهديدها را به فرصت ها تبديل كرد. اين مقوله مهمي است كه اگر توفيق الهي رفيق شود به آن نيز خواهيم پرداخت"
در خاتمه اینکه در شرایطی که متحجران وخرافه پرستان و عوامفریبان و غارتگران وجنگ افروزان در نظام یک دست شده حاکم می باشند . وجنگ وجدال پیرامون قبضه ی قدرت و ثروت وذف رقیب آنچنان بالا گرفته شده است که نه رقیب سابق بر مسند قدرت به بازی گرفته نمی شود و تحمل می گردد، بلکه از موضع انقلابیو ضد استکباری مورد اتهام خیانت وجاسوس و همکار دشمن واقع می شود. بدتر اینکه طبق ارزیابی مبتکران وطراح آزمون وامتحان الهی تعیین شده از سوی ولی فقیه نا مسلمان وعدم پای بند به مبانی اسلام ونظام مورد اتهام واقع شده اند . با این شرایط که بحران هسته ای هم تبدیل به قوز بالا قئوزه شده است . بنابراین مشخص وقابل درک است که چرا قلم بر دست می بایست همانگونه که تذکر داده شد شیپور را از در گشادش بنوازد و از موضع شدیداً ضد انقلابی مفسر انقلاب و دستأورد های آن در دهه خوانده ی شده زجر شود .تااینکه از طریق ادعاهای وارونه گوئی بیشتر بر روی زخم های عمیق مردم محروم نمک پاشیده شود و با جریحه دار کردن شان موجب آزار روحی و روانی و یا سوهان روح و روان مردمی شود که بیش از دو نیم سال است منتظر دریافت نان برتوی سفره های خالی اشان می باشد و 3 دهه است که که حکومت دیکتاتوری فاشیستی مذهبی تحمیل شده را نا چاراً تحمل کرده اند.
هوشنگ – بهداد
شنبه 13 بهمن ماه سال 1386