نقد وبررسی " درباره قطعنامه چهارم (يادداشت روز) " روزنامه ی کیهان شنبه 11 اسفند ماه سال 1386
"نتایج همه دجال بازی و عوامفریبی ها و... زد وبند ها ب آژانس گزاری جشن پیروزی هسته ای همه وارونه ا ز آب در آمد"
دجال بازی و شامورتی بازی و تصویر مار کشیدن ومار قالب کردن با وارونه گوئی وکتمان حقایق کردن وتحریف گری یعنی همین که پس از آنهمه فیل هوا کردن وتهدید نمودن و یک پاسدار هسته ای بر کنار زدن و یک پاسدار موجی جایگزین نمودن برای زد و بند پشت پرده با البرادعی وآژانس کردن و فراخوان دعوت به البرادعی با تهران وجماران صادر نمودن و با رهبر دیدار داشتن که در نهایت رهبر تأکید نمودند که ارجاع پرونده ی هسته ای به شورای امنیت غیر قانونی بوده است و دستور اکید صادر کرد که می بایست هرچه زودتراین پرونده از شورای امنیت سازمان ملل به شورای حکام باز گردانیده شود . خلاصه پس از بر گزاری جشن دو بله بر پا کردن و و دو ذوقه ذوق نمودن که پروژه ی هسته ای غیر نظامی می باشد . زیرا از سوی 16 نهاد وسازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکائی و گزارش اخیر البرادعی تأکید کردند که پروژه ی هسته ای غیرنظامی و صلح آمیز می باشد که برایش جشن هسته ای بر گزارشد . حتی پاسدار گماشته احمدی نژاد نامه تبریک آمیز برای ولی فقیه نوشت که در این نامه توضیح داده شد که این جشن دستآورد رهنمود و ایستادگی و مقاومت شما بوده که البته ملت نامیده می شود . حتی در د نباله ی زنجیره ای برگزاری جشن هسته ای به توزیع نه فقط کیک توی خیابان ها منتهی شد که روزنامه ی سناریو وپرونده ساز کیهان سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری تصویر و گزارش خبری اش را در صحفه ی اول این ورق پاره ی کیهان بازتاب داد ، بلکه در روند برگزاری جشن این پیروزی ها البته با چاشنی ردن جشن آشتی کنان و در گیری لفظی و پرخاشگری رفسنجانی رئیس خبرگان و پاسدار احمدی نژاد را نیز در برداشت داشت که ادامه ی آن به ضیافت مهمانی در دفتر ریاست جمهوری و بازگشت آن درمجمع مصلحت نظام ودر نهایت به بیت جماران منتهی شد که ولی فقیه به نامه تبریک هسته ای گماشته ی خودش اشاره کرد وتأکید بر ادامه ی پیگیری پروژه ی هسته ای کرد.ولی اکنون زیرآب همه ی عوامفریبی ها و برگزاری جشن کاذب دروغین هسته ای زده شده است . زیرا که سرباز جو پاسدارشکنجه گر یادداشت روز نویس اعتراف کرده است که تصویب قطعنامه ی چهارم در شورای امنیت سازمان ملل غیر منتظره نبود که چنین به گلابزدگی اعتراف و بیان شده است:
"شوراي امنيت سازمان ملل احتمالا در هفته جاري چهارمين قطعنامه خود عليه برنامه هسته اي ايران را بدون اجماع و با راي گيري تصويب خواهد كرد. اين اتفاق به هيچ وجه غير منتظره نيست و بويژه اگر در محتواي پيش نويس قطعنامه دقيق شويم، كاملا پيداست كه همه آنچه تحليلگران اصولگرا در ايران پيش از اين درباره اهداف و تاكتيك هاي دور جديد اقدامات ضد ايراني غرب پيش بيني كرده بودند، با درصد بالايي از اطمينان درست بوده است. "
البته یادداشت روز نویس تأکید کرده که در این قطعنامه همچون قطعنامه های پیشین حاوی هیچ عنصر مهمی نیست و با ابراز خوشحالی از ضعیف بودن قطعنامه اینگونه تو ضیح داده است :
"تنها درخواست جديد اين است كه قطعنامه از ايران مي خواهد اجراي كد اصلاحي 1.3 ترتيبات اجرايي پادمان را دوباره از سر بگيرد. ايران از زمان قطع اجراي اين ماده -كه در واكنش به صدور قطعنامه 1747 در مارس 2007 انجام شد- ديگر الزامي به اعلام برنامه خود براي ساخت تاسيسات هسته اي جديد تا 180 روز قبل از ورود مواد شكافت پذير به آن نداشته و همين نگراني شديد غربي ها نسبت به مواجه شدن با يك غافلگيري جديد در مقابل برنامه هسته اي را ايران برانگيخته است. برخلاف پيش بيني ها، اين پيش نويس مسافرت مقام هاي ايراني مرتبط با برنامه هسته اي ايران را ممنوع نمي كند و صرفا از كشورها مي خواهد «مراقب» عبور و مرور اين افراد باشند. پاراگراف 7 از اين پيش نويس آنچه را كه در قطعنامه 1747 درباره «ممنوعيت صادرات سلاح توسط ايران» آمده بود مجددا تكرار مي كند. حتي درباره بانك هاي صادرات و ملي پيش نويس صرفا خواستار «هوشياري» كشورها مي شود و حكم الزام آوري در كار نيست. تنها عنصر احتمالا جديد در قطعنامه اين است كه در پاراگراف 10 از كشورها مي خواهد «مطابق قوانين خود» محموله هاي ايراني را كه وارد حريم مرزي آنها مي شوند مورد بازرسي قرار دهند. اين همه آن چيزي است كه امريكايي ها و ديگر دوستانشان اميدوارند ايران را تا بدان حد بترساند كه از پي گيري برنامه اي كه اكنون ديگر به بخشي از غرور و هويت ملي آن تبديل شده دست بكشد. سوال اين است: آيا غربي ها اين معادله را درست نوشته اند كه حالا انتظار جواب هاي درست از آن دارند؟"
سربازجو پاسدار شکنجه حسین شریعتمداری چون حرفه اش بازجو گری و اعتراف گیری و پرونده و سنارییو سازی کرده می باشد که بسیارخبره در روش استفاده کردن هویج و چماق یا تهدید به پذیرش شکنجه و اعدام ویا قبول تواب شدن و همکاری کردن است . اکنون با شورای امنیت سازمان ملل و تصویب قطعنامه و غرب نیز با همین روش برخورد شد وازچماق و هویج نا م برده است . ولی نکته ای که افزوده شده بر خلاف ولی فقیه و پاسدار احمدی اینگونه به جای ملت از نام ایران استفاده شده است:
"همه اين خبرها حاوي اين پيام تاسف آور است كه ديپلماسي عقيم غربي در مقابل ايران هنوز نتوانسته درماني براي نازايي مزمن خود بيابد و گريبان خويش را از چنگال استراتژي نخ نماي چماق و هويج برهاند. واقعا ديگر چه اتفاقي بايد بيفتد تا غربي ها متوجه شوند نه امكان آن را دارند كه هويج هاي خود را آنچنان جذاب كنند كه ذائقه ايراني را تحريك كند و نه توان آن را كه چماقي چنان قدرتمند بالاي سر ببرند كه اراده ايران را در پي گيري راهي كه انتخاب كرده سست كند؟! ظاهرا غربي ها تصميم گرفته اند به هيچ وجه از گذشته عبرت نگيرند و الا تا به حال حتما بايد به خوبي متوجه مي شدند كه تلاش براي امتيازگيري از ايران با استفاده از ابزارهاي تهديدآميز جز آنكه خود آنها را نزد افكار عمومي جامعه بين المللي -كه مدت هاست ناظر اين نزاع است- سنگ روي يخ كند حاصل ديگري نخواهد داشت."
بالاخره سربازجو پاسدار شکنجه گر یادداشت روز نویس از بی خاصیت وبی اهمیت بودن قطعنامه ی جدید گفته و تأکید کرده است که هیچگونه تأثیری بر روی مواضع مسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی نخواهد گذاشت ودر ادامه با ابزاری از نام مردم ایران سوء استفده کردن افزوده که بر روحیه مردم ایران در مورد حمایت و دفاع کردن از پروژه ی هسته ای و فشار اقتصادی که به آن عادت کرده اند بر جای نمی گذارد . برای اینکه رژیم حتی از قبل هم قوی تر شده است . بنابراین غرب هم هر گز به اهداف خودش دست نخواهد یافت . زیرا که این اهداف غرب اینگونه تخیلی و رؤیائی می باشد:
"غرب تا امروز به هيچ يك از اهدافي كه از صدور قطعنامه هاي پي در پي عليه ايران به دنبال آنها بوده دست نيافته است و شواهد نشان مي دهد كه با وضع فعلي، كه ايران بيش از هر زمان ديگري خود را قدرتمند و فارغ البال احساس مي كند و در مقابل جمع غربي ها از هر وقت ديگري پريشان تر است، اين اهداف هر روز خيالي تر و دست نيافتني تر مي شود. قطعنامه هاي شوراي امنيت نه تاثيري بر«اراده مسئولان» ايران گذاشته، نه تغييري در «روحيه مردم» ايران به وجود آورده، نه توانسته فشار اقتصادي جدي بر ايران تحميل كند، نه پيشرفت فني ايران را كند كرده، نه چيزي از تاثير ايران در تحولات منطقه اي و بين المللي -آنچه كه امريكايي ها نام آن را انزواي ايران گذاشته اند- كاسته و نه حتي كمكي به بهبود موقعيت سياسي گروه هاي حامي غرب در داخل ايران كرده است. رسم سياستمداران اين است كه در تصميم هاي خود از الگوي هزينه-فايده پيروي كنند. جا دارد غربي ها از خود بپرسند در مقابل هزينه بزرگي همچون مقابل قرار دادن ايران با خود در منطقه حساسي چون خاورميانه چه فايده اي به چنگ آورده اند؟"
درخاتمه اینکه همین که سربازجو پاسدارشکنجه همچون گذشته شکر سرخ خوری نکرده و دست به تهدید نزده است که سرنوشت هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعیین می شود و بر اخراج از آژانس اصرار نمی ورزد. جایگاه قدرت کاذب رژیم ترووریستی آخوندی را اثبات می کند که چگونه است؟ از سوی دیگر رژیمی که اصلاً برایش مهم نیست که مردم در چه شرایطی زندگی می کنند و تأکید می کند که مردم ایران عادت به تحمل فشارهای اقتصادی عادت کرده اند . زیرا که 3 دهه است که نه این شرایط به آنان تحمیل شده است بلکه بدتر اینکه این شرایط طاقت فرسای معیشتی واقتصادی اشان است که هر روز بدتر از گذشته شده است . تا جائیکه رئیس جمهور پاسدار که حاصل کودتای خزنده و خاموش سپاه پاسداران وتیم اطلاعاتی امنیتی می باشد به جای وعده داده شده ی بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان تورم وگرای لجام گسیخته با افزایش قیمت کالا ها و رشد فقر و بیکاری و فساد و تبعیض و گسترش شکاف عمیق طبقاتی را تحمیل کرده است. از طرف دیگر دولت کمدی مدعی امام زمان وعدالت محور وتحول گرا و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران که رئیس آن دارای پرونده ی 350 میلیارد دلار اختلاس در دوران شهردار تهران است و یک قلم 6 میلیارد دلار درآمد نفت را در زمان بی سرپرست بودن وزیر نفت بالا کشیده است که اذعان می کند مفقود شده است . از سوی دیگر حتی حاضر نشده است تا که پاسخ به نمایندگان مجلس ا رتجاعی هفتم ودست نشانده بدهد که مبلغ 170 میلیرد دلار در آمدنفت در دو ونیم سال گذشته کجا رفته است. همینطور بدون مجوز از خزانه ی دولت برداشت می کند و بودجه ی ارگان های سرکوبگر نظامی از جمله وزارتخانه ی دفاع را دو برابر کرده است . مشخص است که برای سران این رژیم بربر منش تاریک اندیش تروریستی آخوندی برایشاان مهم نیست که مردم ایران چگونه زندگی می کنند؟ ولی سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس هم می تواند باکمال پرروئی ووقاحت که ناشی از ماهیت ضد مردمی اش می باشد اعتراف کرده است که تحریم ها بر روی مردم ایران تأثیری ندارد . زیرا که این مردم با تحریم های اقتصادی عادت کرده اند . البته هر گز نباید شک وفراموش کرد که همه ی این شرایط تحمیل شده ه دلیل اهداف نظامی هسته ای می باشد که در 3 دهه ی گذشته در جامعه اعمال شده و بیش از دو دهه پیرامون پروژه ی هسته ای به مراج بین المللی دروغ گفته شده است که این روز ها سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری برای پاسخ به منتقدین دوم خردادی های رد صلاحیت فله ای شده می گوید که نماینده ی مجلس ششم مدعی اصلاح طلب در نطق پیش از دستورخودش اعتراف کرد که ما 19 سال به دنیا در مورد پروژه ی هسته ای دروغ گفتیم که اذعان این اعتراف برای این نماینده ی رک وافشاگر مترادف جرم خیانت می باشد . همچنین دلیل قاطع و مستند وتوجیه پذیر رد صلاحیت فله ای کردن دوم خردادی ها از سوی شورای نگهبان می باشد که البته مشکل نهائی نگرانی از لو رفتن اهداف نظامی هسته ای می باشد . ضمن اینکه اعمال سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات اروپا موجب شد که کار خراب تر وبحرانی تر وکشدار وخطری ترگردد که هر گز ادامه ی چنین سیاست مماشات گرایانه ی خائنانه ای جایز نمی باشد . چونکه هزینه ی بسیار سنگینش رامردم ایران ومنطقه داده اند ودر آینده ی نه چندان دور همه مردم جهان از جمله سیاست بازان مماشاتگر اروپائی مخاطب رژیم تروریستی آخوندی خواهند پرداخت.
هوشنگ - بهداد
شنبه 11 اسفند ماه سال 1386