نقد وبررسی " زمان عقب نشيني آمريكا" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 4 اسفندماه سال 1386
"هورا کشی برای گزارش البرادعی در راستای عدم توقف غنی سازی اورنیوم ولی اصرار بر عقب نشینی آمریکا"
وقتی مسابقه در نمایش وبرسته سازی اوج وقاحت و سفاحت ورذالت و خباثت وماهیت آخونئدهای حاکم بر ایران می باشد که یک پاسدار گماشته و غلامک به بندر عباس می رود و با جمعیت گرد آوری شده در صحنه ی معرکه گیری باج خواهی هسته ای می کتد وجهان را تهدید می کند که اگر گزارش محمد البرادعی را نپذیرید که در بیت رهبری خریداری شد .همین جمعیت بندر عباس برای شما کافیست تا که پاسخگوی شما باشد . وقتی که 3 دهه است که فلسفه ی عوامفریبی و دروغگوئی علنی و بدون تکذیب کردن پاسخ دروغ با دروغ همچون تجربه شده ی پاسخگوئی بحران با خلق بحران های زنجیره ای دیگر داده می شود و هیچکس هم مسئول جوابگوئی ادعا و دروغ های مطرح شده نمی باشد . خلاصه زمانی که فلسفه سفسطه گری سنگ مفت و گنجشک مفت حوزوی در جامعه حاکم شده و همه تار وپود جامعه آخوند ساخته شده ودستگاه فاسد و پوسیده اش را فرا گرفته است . چرا اکنون سرمقاله نویس ادعای کمدی عقب نشینی آمریکا را مطرح نکند؟ مگر این چه کمتر از پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشه ی ولی فقیه احمدی نژاد داردتا که نتواند فیل هوا کند. یعنی این که ا پاسدار احمدی نژاد می تواند با جمعیت یا سیاهی لشکرگردآوری شده در بندر عباس جواب دنیای غرب را بدهد و این سرمقالهن ویس با قلم ومقاله و وزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه نمی تواند آمریکا را وادار به عقب نشینی کند . حال بامند که اگر چنانچه آنگونه که فرمانده ی گزمکان پاسدار محمدعلی جعفری گفت که خواهان حکومت اسلامی طالبانی همچون نظر آخوند مرتجع انگلیسی مصباح یزدی می باشد و جمهوریت نفی می شو.د تکلیف این روزنامه با پیشوند جمهوری چه خواهد شد؟ بلی فیل هسته ای که با زد وبند های لو رفته ی پشت صحنه انچام شده بهوا پرتاب شده است که اکنون نتیجه آن گزارش البرادعی نمود یافته ست که سرمقاله نویس پرامونش بر سر منبر رفته و ابتدای روضه هسته ای خود را اینگونه آغاز کرده است:
گزارش ديروز مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره فعاليت هاي هسته اي ايران برگ مهم ديگري بر اسناد غيرقابل انكار صلح آميز بودن اين فعاليت ها و صحت همه اظهارات مسئولان ايراني در اين زمينه افزود.
البته سرمقاله نویس فراموشکار که نمی خواهد برروی خود آورد که همین چند سال پیش چگونه در مورد گزارشات آزانس و محمد البرادعی نظر می داد و چگونه اتهامات جاسوس وخائن آمریکا و انگلیس بودن به وی زده می شد؟ اکنون مشخص نیست که چگونه و کدامیک از طرفین توبه کرده وحر شده است که نظرگاه ها تغییر کرده است و چرا؟ ولی مهمتر اینکه این چگونه پروژه ی صلح آمیزی می باشد که اینقدر کشدار و تناقض آمیز می باشد؟ مگر پژوهش و بازدید وبازرسی و تحقیق کردن مبنی بر ادعای صلح آمیز بودن چقدر نیاز به زمان دارد؟ تازه اینهمه تهدید ها وتحریم ها و خط و نشان کشیدن ها و مذاکره ومماشات کردن ها وباج دان های کلان و سیاست مداخله کردن در امور داخلی سایر کشور و اقدامات تروریستی و جنگ افروزی و بحران سازی که نیاز ندارد؟ همینطور چرا می بایست رئیس جمهور در سخنرانی خود که به مناسبت بزرگداشت سالگرد انقلاب بهمن ماه س 57 بود این مهره های کلیدی ومهم نظام که در سالیان پیش دارای مناصب و پست ومقام های بسیار مهمی بودند واکنون نیز برخی از اینان دارای مقام مهم می باشند را به خائنین وجاسوسان هسته ای برای دشمن بیگانه متهم کند؟اینگونه اتهام زدن ومتهم کردن جاسوس هسته ای که با ادعای صلح آمیز کردن این پروژه همخوانی وهم سنخیتی ندارد؟ این تناقض آشکار چگونه توجیه می شود؟
مهمتر اینکه افشاگری جدید و مستند مجاهدین در مورد مراکز هسته ای و تأسیاتی که مشغول فعالیت ساختن بمب اتمی می باشند را چگونه هم مسئولین رژیم تروریستی آخوندی وهم محمد البرادعی و هم این سرمقاله نویس مدعی صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای که خواهان عقب نشیننی آمریکا شده است می توانند توجه کنند یا اینکه پاسخی قانع کننده برایش داشته باشند؟ از سوی دیگر چرا پاسدار احمدی نژاد سراسیمه روز قبل از گزارش البرادعی خودش را به بندر عباس رساند و غرب به خصوص مخاطبین هسته ای را تهدد کرد که می بایست تن به گزارش البرادعی دهند. در غیر اینصورت با همین مردم بندر عباس که گفت برای شما کافی می باشد مواجه خواهید شد؟ بلی پرسش است که سرمقاله نویس چه پاسخی در مورد اینگونه تهدید و افشاگری های متناقض و متضاد با گزارش البرادعی دارد که می تواند ارائه کند و ثابت نماید که پروژه ی هسته ای انقدر صلح آمیز می باشد که نیاز به زمان بیش از دو دهه پنهانکاری داشته است؟ و برای اثبات صحت این ادعا که مو درزش نرود که صد در صد صلح آمیز می باشد شپاه پاسداران طرح کودتای خاموش و خزنده علیه ی رقیب دوم خردادی ها را طراحی و دنبال و اجرا کرد و پاسداری را رئیس جمهور کرد که بیش از 20 ماه می باشد که در داخل و خارج از کشور از یک سو اسرائیل را تهدید به نابودی کرده است واز طرف دیگر در هر کوی وبرزن وشهر وخیابان ومجلس ومحفلی خبر از خبرهای خوش اورانیوم غنی سازی و برگزاری جشن هسته ای داده است . در صورتیکه همه ی خواست غرب و آمریکا و شورای امنیت سازان ملل همین توقف غنی سازی اورانیوم است که دارای اهداف نظامی و دسترسی به سلاح هسته ای می باشد و اتفاقاً حلقه ی مفقوده ی صلح آیز نبودن همین گزارش البرادعیاست که اشاره به پذیرش توقف غنی سازی اورانیوم در آن نشده است . بالاخره سرمقاله نویس با زهم با فراموشکاری مصلحتی که در مورد تقاضای انحلال سازمان امنیت و شورای امنیت سازمان ملل که پاسدار احمدی نژاد مطرح کرد و مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل را ورق پاره های بی ارزش قلمداد نمود . همچنین تهدید تأکید های مکرر مبنی بر خروج ازشورای حکام می شد که این سرمقاله نویس مدام در این مورد می گفت ومی نوشت و اصرار می کرد . جالب است که اکنون عوض شده است و شورای امنیت سازمان ملل را به رسمیت می شناسد . ولی در دنباله همچون پاسدار احمدی نژاد در بندر عباس با سیاست دست پس کرده و با پا پیش کشیده است و گفته است . چه شما بخواهید وچه نخواهید بیچاره نام ملت ایران که ابزار باج گری و تبدیل به مرغ عزا و عروسی شده است خودش این طرح را اینگونه دنبال خواهد کرد:
اكنون نوبت شوراي امنيت سازمان ملل است كه با توجه به گزارش مثبت مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي به عنوان تنها مرجع قانوني بين المللي كه اظهارنظر درباره فعاليت هاي اتمي كشورها را برعهده دارد پرونده ايران را از دستور كار اين شورا خارج كند و به آژانس برگرداند. فقط چنين اقدامي است كه مي تواند زمينه را براي پاك شدن اتهاماتي كه تاكنون در افكار عمومي مبني بر سياسي كاري شوراي امنيت و كشورهاي 1 +5 درباره فعاليت هاي هسته اي ايران وجود داشت فراهم سازد . شوراي امنيت چه براي رهائي خود از اين اتهامات تلاش كند و چه نكند جمهوري اسلامي ايران در موضوع فعاليت هاي هسته اي به راهي كه برگزيده است ادامه خواهد داد. استفاده كامل از حق قانوني بهره مندي از فعاليت هاي صلح آميز هسته اي و مقاومت در برابر فشارها و تسليم نشدن در برابر زياده خواهي ها سياست روشني است كه مسئولان جمهوري اسلامي در پيش گرفته اند و هرگز ذره اي از اين سياست عقب نشيني نخواهند كرد. خوشبختانه موضوع فعاليت هاي هسته اي و مطالبه حقوق كامل قانوني در اين زمينه اكنون براي همه اقشار مختلف مردم مسئولان و فعالان سياسي و گروه ها و احزاب به يك خواست ملي تبديل شده و هيچكس حاضر نيست از آن ذره اي عدول و عقب نشيني نمايد. دشمنان ملت تلاش هاي زيادي براي وجود اختلاف ميان مسئولان و ملت و احزاب و گروه ها در اين زمينه بعمل مي آورند ولي واقعيت چيز ديگري است . سخن از وجود اختلاف به ميان آوردن يكي از شگردهاي دشمنان براي ايجاد فضاي رواني و حتي تفرقه اندازي است لكن عليرغم اين تلاشهاي مذبوحانه همه مردم و مسئولان و احزاب و فعالان سياسي پشت سر رهبري از مواضع شفاف ايشان پيروي و حمايت مي كنند و تا رسيدن به حقوق كامل در زمينه فعاليت هاي هسته اي حتي لحظه اي از پاي نخواهند نشست . تاريخ ملت ها نيز همواره نشان داده است كه مقاومت بويژه در مورد موضوعاتي كه خواست همه آحاد ملت است كارساز مي باشد و به نتيجه مي رسد. ملت ايران نيز در موضوع انرژي اتمي تاكنون از خود مقاومتي جانانه و مثال زدني نشان داده و همانگونه كه رهبر معظم انقلاب هفته گذشته در ديدار اقشار مختلف مردم تبريز به مناسبت سالروز قيام 29 بهمن با تاكيد بر بي نتيجه بودن فشارهاي آمريكا براي منصرف ساختن مردم ايران از حقوق هسته اي خود فرمودند « ملت ايران در مقابل همه تبليغات و فشارها با صراحت اعلام مي كند كه از حق خود دفاع خواهد كرد و حق خود را خواهد گرفت » .
در خاتمه اینکه همانگونه که قید شد که چگونه سرمقاله نویس با فرا موشکاری که در سالیان گذشتهچه گفته بود و چگونه چند بار ازموضع تهدید اخطار به خروج از سازمان بین المللی انرژی اتمی ولغو عضویت رژیم را مطرح کرده بود و چرا خواهان پیش گیری سیاست کره ی شمالی رااتجویز کرده بود ؟ و چگونه همتای وی در روزنامه ی دولت کیهان سناریو وپرونده ساز سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری تأکید وتهدید کرده بود که سرنوشت پروژه ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعیین تکلیف می شود که نه اعتراف آشکار به اهداف نظامی هسته ای پروژه ی هسته ای بود ، بلکه اعتراف به دخالت گری مستقیم و ایجاد جنگ افروزی در این دو کشور بود . البته که در ادامه در فلسطین دست به کودتا زده شد و با جدا کردن نوار غزه وتشکیل دولت اسلامی حماس و ایجاد درگیری نظامی حماس با الفتح برپائی غائله نوار غزه برای نابودی اسرائیل بر اینگونه تهدید ها افزوده شد که در راستای اهداف نظامی هسته ای می باشد. بالاخره همانگونه که سرمقاله نویس به نقل از ملت ایران تهدید کرده است که هیچگونه توقف غنی سازی اورانیوم و عقب نشینی درکار نمی باشد . اکنون نوبت اروپا است که می بایست به سیاست های خائنانه و ماشات گرایانه ی خود با رژیم تروریستی آخوندی پایان دهد . هم اینکه برای اعضای شورای امنیت سازمان ملل هم دیگر جایز نیست تاکه بیش از این در مورد تصویب و صدورقطعنامه ی سوم ووقت کشی کنند .همچنین آمریکا هم می بای دست ست تا زمانیکه دولت نشانده نوری المالی در عراق برکنار نشده و به نقش دخالت گری های تروریستی رژیم تروریستی در عراق پایان داده نشده است مذاکره با پاسدار رئوریست سفر رژیم تروریستی در بغداد خاتمه داده نشده پایان توقغ اینگونه مذاکرات رااعلام کند . در نهایت اینکه اروپا و آمریکا می بایست به بازی کثیف و خائنانه ی سیاسی نگهداشتن نام مجاهدین در لیست سازمان وگروه های تروریستی پایان دهند ونام این سازمان را از لیست خارج کنند تا از شمال عراق و هتل منصور بغداد تا دادگاه های فرانسه و... تبدیل به جلولانگاه مانور و تبلیغات جنگ روانی و شیطان سارزی عوامل مزدور وزارت بد نا م ا طلاعات رژیم تروریستی آخوندی علیه ی مجاهدین وقربانیان اصلی رژیم ضد بشری بربرمنش و تاریک اندیش نشود.

هوشنگ - بهداد
شنبه 4 اسفندماه سال 1386