نقد وبررسی"آن سال ها و اين سال ها (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 11 بهمن ماه سال 1386
"طلبه پاسدار یادداشت روز اعتراف کده است که نظرگاه شاه نسبت به مردم مشابه خیمنی وولی فقیه می باشد."
دررژیم ضد بشری و وارونه گوی وعوامفریب آخوندی نه اینکه 3 دهه است که فقط سوء استفاده از مذهب در بستر اهداف مشخص شده که توانسه به بقای خودش ادامه دهد .البته نه اینکه دین ومذهب به عنوان ابزار واهرم سرکوب و شیادی و شارلاتان بازی مورد بهره برداری در راستای قدرت وثروت واقع شده است، بلکه سران حاککم به قاموس کلمات و اصطلاحات که دارای بار ومفاهیم و ارزش و اعتبار تاریخی می باشند وحاصل مبارزات سنگین تاریخی وادامه دار و پر مشقت وخونین وپر هزینه در وامع گوناگون بشری صرف آن شده است مورد تجاوز قرار می دهد. از جمله آزادی و عدالت و... اکنون نیز نوبت اصطلاح پیشتاز می باشد تاکه مورد تجاوز و سوء استفاده انحصاری واقع شود . آنهم در مورد مدعی مرتجع وعوامفریبی که در سن 80 سالگی و بدون احساس وارد کشور شد تا فرصت طلبانه موج سواری کند. که اکنون یک داح وستایشگر ثنا گوی برای این آخوند مفتخور وگمنام خمینی که تا حرکت اعتراضی مردم ایران در سال 57 میان نسل وانان همچنان گمنام بود. ولی اکنون ادعا شده است که در سال های قبل از انقلاب در ایران این خمینی مرتجع بود که چون مخالف حضور زنا ن در پا صندوق آراء در زمان شاه بود به عنوان مبتکر شیوه ی جدید مبارزه وهم به عنوان راهگشا وهم پیشتاز بود . یعنی آخوندی که فقط چند هفته در بازداشت زمان شاه بود . سپس با وساطت سایر مراجع قم از جمله بروجردی آزاد با حمایت وهمیاری وهمراهی یک سرهنگ ساواک تا استانبول ترکیه بدرقه شد تا ازآنجا آزادانه به نجف برود و تا 15 مهر سال 57 هیچ خبری از وی نبود وهیچ یک از نسل جوان یا دانشجو آشنائی با نام این پیشتاز مبارزه در زمان شاه و قبل از انقلاب در ایران نداشت. در صورتیکه در همان شرایط که خمینی با سرهنگ ساواک تا استانبول ترکیه بدرقه شد. سایر رزمندگان و مبارزان راه آزادی در سیاهچال های زندان ساواک شاه یا بر زیر شکنجه بودند و یا اینکه روانه ی میدان تیرباران می شدند .
از سوی دیگر آنانکه در آن مقطع زمان شاه بر صحنه ی مبارزه حضور داشتند . بخوبی می دانند که اولاً بار اصلی مبارزه را نسل جوان روشنفکر دانشجو بر دوش می کشید . دوماً پایگاه ومرکز ثقل وکانون اصلی مبارزه دانشگاه ها بودند که اصلاً اثر و نمودی از آخوند هی پیرو کنونی خمینی در آنجا نبود. واگر همون بهشتی وباهنر بودند در خدمت شاه وهمکار وزیر آموزش و پرورس بودند . بهمین دلیل خانم فرخ روی پارسا سریع اعدام شد تا پرونده ی عملکرد این دو آخود وضریب همکاری شان در زمان شاه رو وافشا نشود . همچنین مگر فراموش شده است که آخوند ها یا فعالین فدائیان اسلا م در زندان شاه که بودند و برخی از آنان همچون عسگر اولادی مسلمان همراه با آخوند کروبی پس از توبه کردنبرای آزادی از زندان که 3 بار بار سپاس و درود شاهنشاها گفتند که حامی و پیرو خمینی بودند . همچنین اوایل انقلاب گزارش شده بود که در زندان ساواک زمان شاه خیلی راحت با ساواک اینان کنار آمده بودند وبا هم دیگر علیه ی سایر زندانیان همکاری می کردند. ولی چون فلسفه وجودی آخوندهای حکومتی مفتخوری و زندگی انگلی می باشد و عنصری خودخواه وبسیار انحصارگر وزیادیخواه می باشند . بنابراین نه اینکه هر گز صادق نیستند وراست نمی گویند ، بلکه پس از طرح توطئه ی سقوط دولت بازرگان و قبضه ی قدرت وانحصاری کردن آن که نقشه ی اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان ماه سال 1358 که کشیده شد این شرایط قرت گیری اینان فراهم شد . همینطور توطئه ای برای حذف حضور سازملن های سیاسی انقلابی در صحنه ی مبارزه و فعالیت سیاسی در فضای نیم بند دمکراتیک اوایل انقلاب برای بسته ومنقبض کردن هرچه بیشتر فضا هدف دیر این اشغال ری سفارت آریکا بود . ا
امااکنون همانگونه که گفته شود بدون آنکه هیچگونه اشاره ای به زد وبندها وقول و قرارهای گذشته شده در زیر درخت سیب در پاریس شود و یااینکه گفته شود به دلیل اینکه در زمان شاه فضای مبارزه ی آزاد بسته بود ومبارزان راه آزادی می دانستند که به دلیل بسته بودن فضای حکومت استبدادی زمان شاه فقط جواب مبارزه در برابر استبداد حاکم مبارزه قهرآمیز برای شکستن دیواره ی اختناق ساواک ساخته شده در جامعه بود. همچنین گزارش شده بود که عمر متوسط هر چریک چه فدائی یا مجاهد 18 ماه بود . چون یا در درگیری های خیابانی با مأموران ساواک ازپای در می آمد ویا پس از دستگیر در زیر شکنجه ویا پس از محاکمه ومتهم به تیرباران می شد .برای همین خمینی یک بار هم علیه ی شاه حکم جهاد نداد وبه آنهم افتخار می کرد . در صورتیکه شاهد بودیم که چماقداران وزب اللهی ها واعضای کمیت و بسیج وپاسداران در مورد دختران وپسران نوجوان میلیشا و نشریه مجاهد فروش در خیابان شهرهای سراسر ایران اتا قبل از 30 خرداد سال 60 چه کردند وچه تعداد از اینان را به شهادت رساندند .؟ همینطور همزمان در کردستان وترکمنستان وخوزستان مرتکب چه جنایاتی علیه معترضین شده بودند؟ همچنین پس از 30 خرداد سال 60 در سیاهچال های سراسر ایران چه جنایات ضد بشری انجام شد ؟ و چگونه زنان باردار ودختران باکره ابتدا مورد تجاو قرار گرفتند و سپس تیرباران شدند؟ اوج جنایات وماهیت ضد بشری وخوی درنده خوئی حیوانیت خمینی در قتل عام تابستان خونین سال 67 در تابستان خونین به نمایش گذاشته شد که ثابت شد در اقدام جنایات واعمال ضد انسانی چه اندازه بی همتا وبی رقیب وپیشتاز منحصر بفرد نه در ایران که در سراسر جهان بود؟ البته که جانشین وپیروان وی دست کمی در پیشتاز بودن جنایات مشابه ی خمینی در هم ابعاد وسطوح اجتماعی ندارند.
بهر صورت طلبه پاسدار یادداشت روز نویس در دنباله ی یادداشت روز خود در یک فرافکنی آشکار آنگونه افکار واهداف شاه نسبت به مردم ایران را به تصویر کشانده و به نمایش گذاشته است که دقیقاً بدون کوچکترین شک وابهامی بیانگر وجه اشتراک عمل مشابه در بینش و عملکرد خمینی و ولی فقیه جانشین وی با سلف شان شاه می باشد که دقیقاً می تواند گفت که طلبه پاسدار یادداشت روز نویس دست به خودزنی زده است وبا شیوه ای مقایسه کرده است که تف پرتاب کرده اش به تاق بر ریش خودش وولی فقیه و یاران وهم پالگی هایش نشسته است . زیرا که ضمن تعریف و تمجید از مبارزه ی پیشتازانه ی خمینی کردن اینگونه از شاه نقل قول کرده است :
". شاه مملكت از مردم ايران به عنوان «مواد خام حكومت» ياد مي كرد و مي گفت: «توده هاي مردم مثل مواد خام هستند كه حكومت مي تواند هرطور خواست، آنها را شكل دهد» "
بالاخره طلبه پاسدار ومداح ومدیحه سرای خمینی که به مناسب سی ام سالگرد انقلاب یا 3 دهه شدن آن قلمفرسائی کرده است یا در حقیقت نوحه خوانی وتعزیه گردانی کرده و معرکه گیری آخوندی کردهاز جاودانگی وثبات دائمی رژم نامشروع و ضد مردمی و قرون سطائی گفته ومدعی شده که چون از سوی مردم حمایت می شود دلیل ماناری اش می باشد . ولی عجیب است که کلام و سخنی از مردم ومطالبات آن نگفته است . االبته مشص نیست که چرا به جز روضه ی مبسوط خواندن و کلی گوئی کردن سخنی از مردم ومطالبات آنان و کارهای انجام نداده ی مسئولان رژیم ضد بشری برای ردم چیزی نگفته است . ولی در عوض از شکست دشمنان وتوطئه های آنان گفته است؟ البته که چون خودش می داند که اوضاع چه اندازه بحرانی می باشد و ضریب نارضایتی عمومی وبه خصوص خشم وکینه ی دانشویان و جوانان نسبت به سران حکومت چه اندازه می باشد؟ همچنانه که خوب می داند عملکرد مثبتی حاکمان به خصوص از زمانی که نظام یک دست شده است وجود ندارد تا که عرضه گردد . به ویژه در شرایط کنونی که روند روز افزون ورشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت ها در جامعه بیداد می کند . زمستان سر و قطع گاز و اخبار رو به تصاعد خفه شدن و یا مرگ نامرئی و یا مرگ خاموش ناشی از خفه شدن گاز قوز بالا قوز برای مردم ایران شده است. همینطور رشد تضاد ورقابت و جنگ ونزاع ها آنگونه در جامعه رشد کرده است که پیروان خمینی ودانشجویان مسلمان پیرو خط امام که از دیوار سفارت آمریکا در 13 آبان ماه سال 58 بالا رفتند وآن را اشغال کردند وموجب سقوط دولت موقت بازرگان و بقدرت خزیدن آخوندهای دزد وغارتگر و عوامفریب شدند که اکنون شرکای جدید و پر اشتها وغارتگر از خودشان قدرت را قبضه کرده اند یعنی سپاه پاسداران ، ولی رقیب دوم خرادی یا دنشویان مسلمان پیرو خط امام سابق را نه اینکه نامزد ان نامنویسی کرده را برای شرکت در آزمون وامتحان الهی را رد صلایت گستره وفله ای کرده اند، بلکه اینان را همکار دشمن وبوش و آمریکا متهم کرده اند . بدتر اینکه اینان را به دلیل نامسلمان بودن وعدم پای بندی به آن رد صلایت شده اند . البته اینهم بخش دیگر از ابعاد پیشتاز مبارزه بودن خمینی و پیروان وجانشینش وی می باش که طلبه پاسدار یادداشت روزنویس عنمداً از قلم انداخته است تا که بطور مستقیم به آن اشاره کند . زیراکه خمینی گفته بود متن هر گز عقد اخوت با کسی نبسته ام و افزوه بود هر زمان که احساس کنم نظام در خطر است دستور می دهم تا که نماز و روزه وحج تعطل شود. اکنون که جانشین وپیروان خمینی همان احساس خمینی را دارند که دست به رد صلاحیت وهذف رقیب دوم خردادی از صحنه زده اند . بنابراین البته وقتی که اینگونه با رقیب برخورد می شود . برای درک بیشتر شرایط کنونی تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل که ضریب رقابت وتضاد ها و دامنه ی جنگ قدرت باندی وجناحی از یک سو و ضریب مخالفت و انزجار ونفرت ونارضایتی عمومی از جهت دیگر اجتماعی چه میزان است که راهی جز انقباض هر چه بیشتر با گستردگی و تسویه ی درونی همگام با سرکوب و خفقان اجتماعی بیشتر باقی نمی باشد
هوشنگ- بهداد.
پنجشنبه 11 بهمن ماه سال 1386