نقد وبررسی" سهم همسايگان از اقتدار ايران اسلامي" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه بهمن ماه سال 1386
" اعتراف شده که شرایط کنونی حاکم بر ایران و تنفر ودوری جستن منطقه از رژیم، حاصل هنر و تحول بزرگ کادر سازی خمینی می باشد"
گفته می شود که مشک آن است که خود گوید یا دگران بویند وگویند نه اینکه عطار خود گوید . در غیر اینصورت می شود ماست مشک آفتاب خورده و ترش شده ای که فقط بقال فروشنده ی اش برای ینکه به شتریخود قالب کند مدعیست که ماست من نه ترش که شیرین است . اکنون خطاب به سرمقاله نویس می بایست گفت که در مورد تعیین کردن جایگاه جهانی انقلاب اسلامی آنگونه نیست که وی با تحریف وکتمان کردن حقایق بطور وارونه ادعا کرده ومی گوید که فقط خلاصه در صدور تروریسم وبنیادگرائی به منطقه ودشمنی با آمریکا و اسرائیل خلاصه شده باشد ، بلکه اولاً مردم ایران باید بگویند که پس از 3 دهه این جایگاه ادرهایهری ساخته شده ی خمینی که حاکم بوده اند چگونه می باشد . زیراکه از منظر جایگاه جهانی که مشخص است که رژیم تروریستی آخوندی کجاست ؟ چونکه رتبه دار جهانی محکومیت نقض مستمرحقوق بشر در جهان می باشد . همینطور رهبرانش پرونده ی محکومیت تروریستی ذر آلمان وآرژانیتن و... دارند ورتبه دار فرار مغز ها در جهان می باشد . در زمینه ی آمار مرگ و میر وتصادفت وتصادمات ومجروحین جاده ها در جهانکه پیشتازبی رقیب وبی همتا می باشد . البته که مفتخر به محور شرارت و یاغی بین المللی نیز شده است. بنابراین جای تعجب ندارد که ملای سرمقاله نویس برای مشخص کردن جایگاه جهانی رژیم تروریستی آخوندی و به خصوص بیان هنر کادر سازی های خمینی بنیانگذار نظام و عملکرد 3 دهه حکومت پس از آن با عملکرد جانشین وی وپیروانش مجبور به خود سانسوری شده است تا کهبتواند جایگاه هنر بزرگ خمینی با تحول کادر سازی پیروان خودش را اینگونه ترسیم کند:
"هنر بزرگ امام خميني (ره ) اين بود كه زمينه هاي ايجاد اين تحول را فراهم ساخت و به تربيت كادرهاي اصلي انقلاب همت گماشت و افكار و انديشه هايش را براي سالها در ميان مردم و نسل انديشمندان متدين ترويج كرد تا آنكه نهايتا به شرايطي رسيديم كه طيف نيروهاي معتقد به ديدگاههاي امام خميني (ره ) درباره ضرورت ورود به مرحله جديد مبارزاتي به پيروي از امام حاضر بودند از جان و مال خود بگذرند و پاي حرف خود بايستند تا اين مهم تحقق يابد. اكنون كه انقلاب اسلامي به بركت مجاهدت خستگي ناپذير به استقرار كامل نظام جمهوري اسلامي منجر شده و شاهد ثبات نظام و رشد و بالندگي آن در صحنه هاي گوناگون هستيم قاعدتا شيوه هاي سلوك با ديگران نيز به تناسب تغيير شرايط و تثبيت نظام بايستي دستخوش تحولاتي بنيادين شود"
یعنی اینکه پذیرفته شده است که شرایط کنونی که حاکم بر جامعه در ایران حاکم است. محصول همان هنر کادر سازی های خمینی می باشد . حال اگر همچون رفسنجانی و خاتمی وکروبی وحسن روحانی در ردیف خائنین در خدمت دشمن آمریکا قرارگرفته شده اند و یا اتهام جاسو س های هسته ای انگلیس متهم شده اند همینطوردانشجویان مسلمان دیروز پیرو خط امام که از دیوار سفارت آمریکا در 13 آبان ماه سال 58 بالا رفته واشغال کرده بودند که بقول خمینی خالق انقلاب دوم بزرگتر از انقلاب اول شدند. ولی اکنون بصورت فله ای رد صللحیت شده اند. زیرا که متهم به عدم پای بندی به ین مبین اسلام ونظام و اصل مترقی ولی فقیه وفساد مالی می باشند همه جزو همان هنرهای بسیار کادر سازی خمینی می باشند که عاقبت سرنوشت شان اکنون اینگونه شده است . فراموش نشود که بازتاب و خیرات وثرات هنر کادر سازی خمینی فقط منحصر به موردهای ذکر شده ی فوق نمی باشد. براای ینکه سرمقاله نویس تلاش کرده است تا عملکرد هنر کادر سازی دست پروردگان خمینی که اکنون حاکم می باشند .توانسته است تاکه جایگاه منطقه ای و جهانی رژیم بربرمنش وتاریک اندیش تروریستی آخوندی را رقم زند و برجسته وفرموله کند . همچنیین در مورد راندمان هنر سیاست کادر سازی خمینی وعملکرد دست پرودگانش اینگونه توضیح داده و خدمات شان را در منطقه وجهان ردیف کرده است:
"اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه دشمنان اسلام سعي دارند با معرفي ايران بعنوان يك « خطر » همسايگان را از اقتدار روز افزون ايران به هراس اندازند و چنين وانمود سازند كه گويا تثبيت نظام جمهوري اسلامي به زيان همسايگان ايران است ! شاه اردن حتي از تمايل ايران براي ايجاد « هلال شيعي » خبر داده و سعي كرده است كه ديگران را تحريك نموده و به خط تقابل با ايران بكشاند و عليه طيف عظيم شيعيان در كشورهاي عربي سمپاشي كند. تقريبا بلافاصله شاهد اقدامات تحريك آميز آمريكا بوده ايم كه با تلاش براي ايجاد فضاي « ايران ترسي » در منطقه در صدد تامين اهداف شوم خود بوده و هست . سفرهاي زنجيره اي « كاندوليزا رايس » و « رابرت گيتس » به منطقه براي دامن زدن به جو ايران ترسي و سفر اخير جرج بوش براي بهره برداري از همين فضاي مسموم اهداف و انگيزه هاي واشنگتن در اين زمينه را بازگو مي كند. اين بدان معني است كه سر نخ ماجرا به واشنگتن ختم مي شود و جنگ رواني عليه ايران را آمريكا و صهيونيست ها سازماندهي كرده اند و به آن دامن مي زنند. در اينكه انقلاب اسلامي و جنبش هاي اسلامي در منطقه و نظام جمهوري اسلامي در مسير اقتدار روزافزون قرار گرفته اند ترديدي نيست . باز هم در اينكه آمريكا و صهيونيستها با تمامي وجودشان در نقطه مقابل ايران قرار دارند شكي وجود ندارد اما نه تنها دليلي ندارد كه همسايگان ما هم در نقطه مقابل ايران قرار بگيرند. و اقتدار اسلام و ايران را به زيان خود ارزيابي كنند بلكه حتي لازم است با درك بهتري از شرايط براي تامين منافع ملي خود از فرصتهاي به وجود آمده در منطقه و دنياي اسلام بيشترين بهره هاي ممكن را از همكاري و همفكري با ايران اسلامي ببرند. اين شبهه در ذهن دشمنان مشترك ما به وجود آمده كه مي توانند آنها را عليه ما تحريك نمايند و روي دشمني آنها عليه ايران و حركت هاي اسلامي در منطقه حساب كنند. بوش و دستيارانش تلاش مي كنند ايران را خطري براي همسايگانش معرفي كنند و سعي دارند همسايگان ما را به « خط تقابل و تشنج » بكشانند. مخالفت و پاسخ ردي كه همسايگان ما به بوش در اين مقوله داده اند و مي دهند اگرچه ارزشمند است ولي ايكاش رفتار همسايگان ما در مسيري قرار بگيرد و « نهادينه » شود كه دوست و دشمن شاهد همبستگي پيوستگي و يكپارچگي مواضع كشورهاي اسلامي و همسايگان ما باشند و نه تنها براي ايجاد تفرقه و اختلاف ميان ما وسوسه نشوند كه حتي با تلخكامي احساس كنند كه همه ما به « وحدت عملي » همسايگان و كشورهاي اسلامي در برخورد با مسائل منطقه اي و جهاني پايبنديم و در اين مسير اصولي گام برمي داريم ."
در خاتمه ملای سرمقاله نویس برای اینکه آن شگر معروف خمینی که اسلام را نام مستعارخودش کرده بود و هر زمان که خودش احساس خر می کرد . مدعی می شد اسلام در خطر است . اکنون سرمقاله نویس یکی از دست پروردگان هنری کادرسازی خمینی به همام شیوه وشگرد خمینی برخورد کرده و برای اینکه به خواهد کشور های منطقه را تدید کند تااینکه عملکرد سوء استفاده ابزاری از دین واسبلام کردن وضربه زدن به آن را به اینان نسبت دهد اینگونه طلبکارانه برخورد کرده وتوصیه ورنمود داده است"
". تلخ است ولي واقعيت دارد كه سرمايه گذاري هاي بدفرجام همسايگان ما در جهت تقابل عليه ايران و انقلاب اسلامي به زيان دنياي اسلام تمام شد و همسايگان ما بيشترين زيان را در اين مقوله عليه خودشان رقم زدند. منطقه مي تواند و بايستي بتواند از گذشته درس بگيرد و تجربه هاي گذشته را در ذهن بسپارد و با اطمينان خاطر نسبت به دستاوردهاي اقتدار روزافزون اسلام و ايران دست دوستي و برادري و همكاري ايران را بفشارد و يقين داشته باشد كه اقتدار ايران و نهضت هاي اسلامي به نفع تمامي كشورهاي اسلامي بوده هست و خواهد بود"
درخاتمه اینکه با توضیحاتی که سر مقاله نویس پیرامون جایگاه جهانی رژیم تروریستی آخوندی ترسیم کرده و تأکید کرده است که شرایط وجایگاه تصویر شده ناشی از بازده های هنری کادرسزی های خمینی بنیانگذار نظام می باشد که بوضوح مشاهده شد که هیچگونه اثر وخبری از مردم ونقش آنان ومطالبات شان در این هنر کادر سازی خمینی وجانشین وپیروان شان در کار نمی باشد. بنابراین دیگر جای هیچگونه سئوال وپرسشی در مورد ماهیت این رژیم بربرمنش وتاریک اندیش تروریستی و ضد مردمی باعملکرد کاردهای هنری 3 دهه ی حاکم خمینی باقی نمی ماند که چرا جز اعتراف به اعمال تروریستی و صدور بنییاد گرائی و بحران آفرینی و جنگ افروزی وتهدید کشور های منطقه نمی باشد که حاصل این سیاست یا هنر کادر سازی جهانی خمینی منجر به دوری جستن وتنفر وفاصله گیری کشورهای منطقه و دشمنی سایرین نسبت به رژیم تروریستی شده است . بعلاوه اعتراف آشکار به منزوی بودنش منتهی شده است .ضمن اینکه جای هیچگونه ابهامی هم در ذهن باقی نمی ماند که چرا این روزها که سالگرد ورود خمینی و برگزاری معرکه گیری مراسم دهه ی زجر می باشد و روزهای زیادی هم به فرارسیدن سالگرد انقلاب 22 بهمن ماه سال 57 نمانده است چرا نام ونشانی از مردم ووضعیت زندگی ومعیشتی شان واوضلع اقتصادی و.... کشور نمی باشد؟ از یاد برده نشود که سرمقاله نویس سهم صدور تروریسم وبنیادگرائی برایایجاد ناامنی و جنگ افروزی و آشوب وعدم ثبات سیاسی و... به کشورهای همجوار ومنطقه را با لنکت زبان و خجالت زدگی غیرمستقیم بیان کرده است.چون نگران آسیب و ضرب دیدگی آثار هنر کادرسازی خمینی می باشد.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 17بهمن ماه سال 1386
" اعتراف شده که شرایط کنونی حاکم بر ایران و تنفر ودوری جستن منطقه از رژیم، حاصل هنر و تحول بزرگ کادر سازی خمینی می باشد"
گفته می شود که مشک آن است که خود گوید یا دگران بویند وگویند نه اینکه عطار خود گوید . در غیر اینصورت می شود ماست مشک آفتاب خورده و ترش شده ای که فقط بقال فروشنده ی اش برای ینکه به شتریخود قالب کند مدعیست که ماست من نه ترش که شیرین است . اکنون خطاب به سرمقاله نویس می بایست گفت که در مورد تعیین کردن جایگاه جهانی انقلاب اسلامی آنگونه نیست که وی با تحریف وکتمان کردن حقایق بطور وارونه ادعا کرده ومی گوید که فقط خلاصه در صدور تروریسم وبنیادگرائی به منطقه ودشمنی با آمریکا و اسرائیل خلاصه شده باشد ، بلکه اولاً مردم ایران باید بگویند که پس از 3 دهه این جایگاه ادرهایهری ساخته شده ی خمینی که حاکم بوده اند چگونه می باشد . زیراکه از منظر جایگاه جهانی که مشخص است که رژیم تروریستی آخوندی کجاست ؟ چونکه رتبه دار جهانی محکومیت نقض مستمرحقوق بشر در جهان می باشد . همینطور رهبرانش پرونده ی محکومیت تروریستی ذر آلمان وآرژانیتن و... دارند ورتبه دار فرار مغز ها در جهان می باشد . در زمینه ی آمار مرگ و میر وتصادفت وتصادمات ومجروحین جاده ها در جهانکه پیشتازبی رقیب وبی همتا می باشد . البته که مفتخر به محور شرارت و یاغی بین المللی نیز شده است. بنابراین جای تعجب ندارد که ملای سرمقاله نویس برای مشخص کردن جایگاه جهانی رژیم تروریستی آخوندی و به خصوص بیان هنر کادر سازی های خمینی بنیانگذار نظام و عملکرد 3 دهه حکومت پس از آن با عملکرد جانشین وی وپیروانش مجبور به خود سانسوری شده است تا کهبتواند جایگاه هنر بزرگ خمینی با تحول کادر سازی پیروان خودش را اینگونه ترسیم کند:
"هنر بزرگ امام خميني (ره ) اين بود كه زمينه هاي ايجاد اين تحول را فراهم ساخت و به تربيت كادرهاي اصلي انقلاب همت گماشت و افكار و انديشه هايش را براي سالها در ميان مردم و نسل انديشمندان متدين ترويج كرد تا آنكه نهايتا به شرايطي رسيديم كه طيف نيروهاي معتقد به ديدگاههاي امام خميني (ره ) درباره ضرورت ورود به مرحله جديد مبارزاتي به پيروي از امام حاضر بودند از جان و مال خود بگذرند و پاي حرف خود بايستند تا اين مهم تحقق يابد. اكنون كه انقلاب اسلامي به بركت مجاهدت خستگي ناپذير به استقرار كامل نظام جمهوري اسلامي منجر شده و شاهد ثبات نظام و رشد و بالندگي آن در صحنه هاي گوناگون هستيم قاعدتا شيوه هاي سلوك با ديگران نيز به تناسب تغيير شرايط و تثبيت نظام بايستي دستخوش تحولاتي بنيادين شود"
یعنی اینکه پذیرفته شده است که شرایط کنونی که حاکم بر جامعه در ایران حاکم است. محصول همان هنر کادر سازی های خمینی می باشد . حال اگر همچون رفسنجانی و خاتمی وکروبی وحسن روحانی در ردیف خائنین در خدمت دشمن آمریکا قرارگرفته شده اند و یا اتهام جاسو س های هسته ای انگلیس متهم شده اند همینطوردانشجویان مسلمان دیروز پیرو خط امام که از دیوار سفارت آمریکا در 13 آبان ماه سال 58 بالا رفته واشغال کرده بودند که بقول خمینی خالق انقلاب دوم بزرگتر از انقلاب اول شدند. ولی اکنون بصورت فله ای رد صللحیت شده اند. زیرا که متهم به عدم پای بندی به ین مبین اسلام ونظام و اصل مترقی ولی فقیه وفساد مالی می باشند همه جزو همان هنرهای بسیار کادر سازی خمینی می باشند که عاقبت سرنوشت شان اکنون اینگونه شده است . فراموش نشود که بازتاب و خیرات وثرات هنر کادر سازی خمینی فقط منحصر به موردهای ذکر شده ی فوق نمی باشد. براای ینکه سرمقاله نویس تلاش کرده است تا عملکرد هنر کادر سازی دست پروردگان خمینی که اکنون حاکم می باشند .توانسته است تاکه جایگاه منطقه ای و جهانی رژیم بربرمنش وتاریک اندیش تروریستی آخوندی را رقم زند و برجسته وفرموله کند . همچنیین در مورد راندمان هنر سیاست کادر سازی خمینی وعملکرد دست پرودگانش اینگونه توضیح داده و خدمات شان را در منطقه وجهان ردیف کرده است:
"اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه دشمنان اسلام سعي دارند با معرفي ايران بعنوان يك « خطر » همسايگان را از اقتدار روز افزون ايران به هراس اندازند و چنين وانمود سازند كه گويا تثبيت نظام جمهوري اسلامي به زيان همسايگان ايران است ! شاه اردن حتي از تمايل ايران براي ايجاد « هلال شيعي » خبر داده و سعي كرده است كه ديگران را تحريك نموده و به خط تقابل با ايران بكشاند و عليه طيف عظيم شيعيان در كشورهاي عربي سمپاشي كند. تقريبا بلافاصله شاهد اقدامات تحريك آميز آمريكا بوده ايم كه با تلاش براي ايجاد فضاي « ايران ترسي » در منطقه در صدد تامين اهداف شوم خود بوده و هست . سفرهاي زنجيره اي « كاندوليزا رايس » و « رابرت گيتس » به منطقه براي دامن زدن به جو ايران ترسي و سفر اخير جرج بوش براي بهره برداري از همين فضاي مسموم اهداف و انگيزه هاي واشنگتن در اين زمينه را بازگو مي كند. اين بدان معني است كه سر نخ ماجرا به واشنگتن ختم مي شود و جنگ رواني عليه ايران را آمريكا و صهيونيست ها سازماندهي كرده اند و به آن دامن مي زنند. در اينكه انقلاب اسلامي و جنبش هاي اسلامي در منطقه و نظام جمهوري اسلامي در مسير اقتدار روزافزون قرار گرفته اند ترديدي نيست . باز هم در اينكه آمريكا و صهيونيستها با تمامي وجودشان در نقطه مقابل ايران قرار دارند شكي وجود ندارد اما نه تنها دليلي ندارد كه همسايگان ما هم در نقطه مقابل ايران قرار بگيرند. و اقتدار اسلام و ايران را به زيان خود ارزيابي كنند بلكه حتي لازم است با درك بهتري از شرايط براي تامين منافع ملي خود از فرصتهاي به وجود آمده در منطقه و دنياي اسلام بيشترين بهره هاي ممكن را از همكاري و همفكري با ايران اسلامي ببرند. اين شبهه در ذهن دشمنان مشترك ما به وجود آمده كه مي توانند آنها را عليه ما تحريك نمايند و روي دشمني آنها عليه ايران و حركت هاي اسلامي در منطقه حساب كنند. بوش و دستيارانش تلاش مي كنند ايران را خطري براي همسايگانش معرفي كنند و سعي دارند همسايگان ما را به « خط تقابل و تشنج » بكشانند. مخالفت و پاسخ ردي كه همسايگان ما به بوش در اين مقوله داده اند و مي دهند اگرچه ارزشمند است ولي ايكاش رفتار همسايگان ما در مسيري قرار بگيرد و « نهادينه » شود كه دوست و دشمن شاهد همبستگي پيوستگي و يكپارچگي مواضع كشورهاي اسلامي و همسايگان ما باشند و نه تنها براي ايجاد تفرقه و اختلاف ميان ما وسوسه نشوند كه حتي با تلخكامي احساس كنند كه همه ما به « وحدت عملي » همسايگان و كشورهاي اسلامي در برخورد با مسائل منطقه اي و جهاني پايبنديم و در اين مسير اصولي گام برمي داريم ."
در خاتمه ملای سرمقاله نویس برای اینکه آن شگر معروف خمینی که اسلام را نام مستعارخودش کرده بود و هر زمان که خودش احساس خر می کرد . مدعی می شد اسلام در خطر است . اکنون سرمقاله نویس یکی از دست پروردگان هنری کادرسازی خمینی به همام شیوه وشگرد خمینی برخورد کرده و برای اینکه به خواهد کشور های منطقه را تدید کند تااینکه عملکرد سوء استفاده ابزاری از دین واسبلام کردن وضربه زدن به آن را به اینان نسبت دهد اینگونه طلبکارانه برخورد کرده وتوصیه ورنمود داده است"
". تلخ است ولي واقعيت دارد كه سرمايه گذاري هاي بدفرجام همسايگان ما در جهت تقابل عليه ايران و انقلاب اسلامي به زيان دنياي اسلام تمام شد و همسايگان ما بيشترين زيان را در اين مقوله عليه خودشان رقم زدند. منطقه مي تواند و بايستي بتواند از گذشته درس بگيرد و تجربه هاي گذشته را در ذهن بسپارد و با اطمينان خاطر نسبت به دستاوردهاي اقتدار روزافزون اسلام و ايران دست دوستي و برادري و همكاري ايران را بفشارد و يقين داشته باشد كه اقتدار ايران و نهضت هاي اسلامي به نفع تمامي كشورهاي اسلامي بوده هست و خواهد بود"
درخاتمه اینکه با توضیحاتی که سر مقاله نویس پیرامون جایگاه جهانی رژیم تروریستی آخوندی ترسیم کرده و تأکید کرده است که شرایط وجایگاه تصویر شده ناشی از بازده های هنری کادرسزی های خمینی بنیانگذار نظام می باشد که بوضوح مشاهده شد که هیچگونه اثر وخبری از مردم ونقش آنان ومطالبات شان در این هنر کادر سازی خمینی وجانشین وپیروان شان در کار نمی باشد. بنابراین دیگر جای هیچگونه سئوال وپرسشی در مورد ماهیت این رژیم بربرمنش وتاریک اندیش تروریستی و ضد مردمی باعملکرد کاردهای هنری 3 دهه ی حاکم خمینی باقی نمی ماند که چرا جز اعتراف به اعمال تروریستی و صدور بنییاد گرائی و بحران آفرینی و جنگ افروزی وتهدید کشور های منطقه نمی باشد که حاصل این سیاست یا هنر کادر سازی جهانی خمینی منجر به دوری جستن وتنفر وفاصله گیری کشورهای منطقه و دشمنی سایرین نسبت به رژیم تروریستی شده است . بعلاوه اعتراف آشکار به منزوی بودنش منتهی شده است .ضمن اینکه جای هیچگونه ابهامی هم در ذهن باقی نمی ماند که چرا این روزها که سالگرد ورود خمینی و برگزاری معرکه گیری مراسم دهه ی زجر می باشد و روزهای زیادی هم به فرارسیدن سالگرد انقلاب 22 بهمن ماه سال 57 نمانده است چرا نام ونشانی از مردم ووضعیت زندگی ومعیشتی شان واوضلع اقتصادی و.... کشور نمی باشد؟ از یاد برده نشود که سرمقاله نویس سهم صدور تروریسم وبنیادگرائی برایایجاد ناامنی و جنگ افروزی و آشوب وعدم ثبات سیاسی و... به کشورهای همجوار ومنطقه را با لنکت زبان و خجالت زدگی غیرمستقیم بیان کرده است.چون نگران آسیب و ضرب دیدگی آثار هنر کادرسازی خمینی می باشد.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 17بهمن ماه سال 1386