نقد وبررسی " درسهاي حضور" روز نامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 23 بهمن ماه سال 1386
جالب است که گزارش راهپیپمای 22 بهمن بدون بازتاب سخنان سخنران وآمار شرکت کنندگان می باشد!
گرچه بی فایده است که سئوال تکراری شود . یعنی اینکه باز پرسش شود که مگر مردم اسم جمع نمی باشد؟ اسم جمع چه فرقی با اسم منفرد دارد؟ مردم دریک کشور یعنی چه ؟ همچنین شامل حال که می شود؟ چگونه این مردم به دیگران مجوز داده اند تا که به نام شان سخنگو ونماینده و... تعیین شود؟ این مردم چه خواست ومطالبات و آرزوهائی دارند وچگونه آن را بیان می کنند؟ مثلاً این مردم در 22 بهمن سال 57 چه گفتند وچه می خواستند؟ پس از آن تا کنون که 3 دهه سپری شده است آیا همان مردم ویا نسل پس از آن به همه ی آرزو واماهداف وخواست ومطالبات خودشان رسیده اند؟ اگر نه چرا؟ اگر آری چگونه؟ چند از در صد همان مردمی که در بهمن ماه سال 57 در صحنه بودند اعدام وحذف و بی خانمان و آواره وپناهنده وتبعید شدند و چند صد نیز از رفاه نسبی برخوردارند و اکنون خوشحال از شرایط هستند و حامی نظام می باشند که اینان به نام مردم ایران خوانده شده اند ؟ اکنون نیز ادعا شده است در سالروز انقلاب مردم ایران در 22 بهم ندر راهپیمائی گسترده ی سراسر کشور سالگرد انقلاب را جشن گرفتند و ابراز شادمانی و رضایت کردند . برای اینکه باور دارند که کشور ایران به استقلال سیاسی و آزادی رسیده است بنابراین از زور خوشنودی وافر ابرازوفاداری کردند. در صورتیکه تصاویر بازتاب داده شده از راهپیمائی در همین روزنامه گواه بر آنست یا اینکه خود تصاویبوضوح می گوید که ترکش خورده وجانبازان جنگ خانمان برانداز ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق می باشند . یا نان خوران حکومتی هستند که نه قیافه های شاد وخندان ندارند، بلکه موجی هائی هستند که غم وعزا و دلخوری از سر و روی شان می بارد. چرا حداقل اقلآ سرمقاله نویس آمار نداده است تا که مشخص شود چه تعداد در این مراسم جشم وپایکوبی شرکت کرده بود ند؟ یا اینکه چرا آمار داده نمی شود جمعیت واقعی تهران چه میزان است ؟ چه تعداد در راهپیمائی روز 22 بهمن در تهران شرکت کرده و یا در میدان آزادی حضور داشتند؟ داشتن علم ابتدائی و مقدماتی و ریاضی که برای گزارشگر روزنامه حد اقل وظیفه است وعمل زیاد شاق و یامعما و یا معدا دله ی پیچیده ی چند مجهولی غیر قاب حل نمی باشد که عاجز وناتوان از بیان آن باشد؟آیا واقعاً تنظیم وتهیه کردن اینگونه سرمقاله و گزارش ها با چاشنی تفسیر و تحلییل ارائه کردن آنگونه مبم درست و واقع بینانه است ونه دروغ محض و شیادانه می باشد؟ آیا جائیکه صندوق بین المللی پول آنهم در دو سال گذشته آمار داده بود که جامعه به دو قطب جمعیت 80 % محروم و صاحب 20 % درآمد ناخالص ملی سرانه و جمعیت اقلیت 20 % که صاحب 8% باقیانده درآمد ناخالص ملی سرانه می باشد . از سوی دیگر در شرایطی که رشد تورم گرانی و اافزیش قیمت کالا ها در جامعه بیداد می کند و رشد روز افزون فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی و نابسامانی های اجتماعی و معضلات اقتصادی وعدم آزادی و عدالت و نهادینه شدن سانسور و سرکوب و خفقان ورعب و وحشت د جامعه غوغا می کند که حاصل عملکرد 3 دهه ی گذشته ی دولت مردان و حاکمان رژیم تروریستی آخوندی می باشد . چه دلیل دارد که مردم ایران با این وضیت هم در تظاهرات فرمایشی شرکت کنند و هم اینکه هم ابراز رضایت داشته باشند ؟ کمدی تر اینکه مردم شرکت کننده نسبت به شرایط موجود شادی کنان جشن بر پا دارند و ابراز وفاداری از استقلال سیاسی و آزادی کنند. از تحریف مقولات استقلال سسیاسی و آزادی گذشته که ادعای آن نه طنز و جوک بیمزه ، بلکه توهین به شعور مردم آگاه و آزادیخواه ایرانی می باشد . زیرا که خودشان روزانه با چشمان خود می بینند که نیروی انتظامی با جوانان وزنان ودختران در خیابان ها برخورد می کند؟یا اینکه سرهای چه قشری از جامعه بر بالای دار برده می شود یا شلاق زده می شود و با صدور احکام قضائی قطع انداام واعدام و سنگسار می شوند و با چه اتهاماتی؟ با دانشجویان چگونه در محیط داانشجوئی برخورد می شود؟ چرا دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی شده اند؟ چرا دانشجویان ستاره دار و اخراج وزندان وششکنجه و کشته می شوند ولی اعلام می شود که دست به خود کشی زده شده است؟
مهمتر اینکه سخنران اصلی روز گذشته ی تظارات و راهپیممائی میدان آزادی تهران که بود وچه گفت؟ در مورد رفسنجانی وخاتمی و حسن روحانی و حسین موسویان وخاتمی و .... چه گفت البته بدون آنکه مستقیم نام ببرد؟ در حقیقت چه نوع اتهامات وکیفرخواستی برای ایان ردیف و صادر شد وبا چاشنی و استفاده ی ابزاری نام ملت و تأئید یه از آنان گرفتن برای سلاح هسته ای چگونه تهدید شدند؟
آیا زمانی که مهره های کیفی و کلیدی نظام اینگنه بر زیر تیغ اتهام برده ونه متهم که محکوم می شوند.؟ مشخص است که درون سیاهچال ها با دگر انیشان ومخالفین چگونه برخورد می شود؟ از جمله با دانشجوی ربوده شده ی ابراهیم لطف اللهی از سر درس امتحان دانسشگاه نور سنندج چگونه برخورد شد وسرنوشت وی چه شد و چگونه برای تبرئه آدمکشان ودژخیمان قاتل و شکنجه گر همچون قاتل خانم زهرا کاظمی قاتل بدنام سعید مرتضوی داستان سرائی شد؟ آیا اینگونه اعمل جنایت آمیز ضد بشری و تهدیدات واتهامات بمنزله ی استقلال سیاسی و آزادی می باشد که سر مقاله نویس وارونه گو ادعای کمدی آنان را کرده است؟ این چه نوع آزادی یا در حقیقت سانسور و خفقان نهادینه شده در جامعه است که سرمقاله نویس را به جای اینکه گزارش سخنران مراسم راهپیمائی را بازتاب دهد که پس از 3 دهه حکومت دستأوردها برای مردم ایران چیست که گفته شد این مردم در مراسم سالگرد انقلاب و جشن وشادی شرکت کردند ؟ ولی سرمقاله نویس با گریز به صحرای کربلا زدن به دنبال شکر خدا یا نخود سیاه رفته و از آمریکا گفته شده که چگونه هر سال در آستانه برگزاری مراسم انقلاب 22 بهمن تبلیغات منفی می کند تا که مردم شرکت نکنند. ولی مردم هم لج می کنند بیشتر حضور می یابند یعنی اینکه دستگتاه تبلیغات آمریکائی یز به نفع رژیم بربرمنش و تاریکاندیش تروریستی حاکم بر ایران فعالیت بلیغی می کنند.
بنابراین برای اینکه سرمقاله نویش و گزارشگر مداح و ستایشگری که فقط خوب از در گشار شیپور را نواخته و صدای ناموزون وگوشخراش یکطر فه با ادعاهای مضحک آنچنانی از دون شیپور بیرون داده است . و بد تر اینکه ا اصرار مبنی بر فراموش کردن اینکه سخنران دیروز مراسم راهپیمائی پاسدار احمدی نژاد چه گفت وچه کسانی را تهدید و تحقیر کرد ؟ و حتی بدون آنکه آمارارائه کند که چه تعداد از آحاد اقشار جامعه در این راهپیمائی دیروز حضور داشتند و چگونه شد که ایشان نماینده ی نه آنان که حضور داشتند، بلکه سخنگوی ملت ایران شده است و با توجه با اتخاذ یک چرخش 180 درجه ای برای فرار از بیان واقعیات موجود وجو نارضایتی عمومی تلاش کرده است تاکه صورت مسئله پاک شود تا که بتواند آمریکا و دشمنان نظام را مورد مخاطب قرار دهد وتوصیه کند که دست از دشمنی با حاکمان یا در حقیقت افشا و رسوا شدگان ماهیت دجال گرایانه و عوامفریبی های حاکمان دزد وغارتگو جنگ افروز بر دارند . بهر حال پیام 3 دهه و پاسخگوئی به مطالبات انباشت شده وپرداخت ناشده ی 3 دهه ی مردم ایران چنین داده شده است:
"درسي كه دشمنان ملت ايران بايد بگيرند اينست كه بايد اين واقعيت را درك كنند كه در ايران با همه مردم مواجهند و هيچ قدرتي با هيچ سلاح و امكاناتي نمي تواند يك ملت حاضر در صحنه را از پا درآورد. بنابر اين راه عاقلانه اينست كه در برابر اراده ملت ايران تسليم شوند و دست از خصومت بردارند و با تكيه بر عقل و منطق با نظام جمهوري اسلامي ايران مواجه شوند . دشمنان ملت ايران و در راس آنها آمريكا 29 سال است كه اين ملت را به شكل هاي مختلف آزموده با تهديد و تطميع و تحريم و انواع توطئه ها وارد شده و از پيشرفته ترين امكانات تبليغاتي براي ايجاد فضاي جنگ رواني عليه اين ملت بهره برداري كرده ولي همواره با شكست و ناكامي مواجه شده است . راه پيمائي ديروز مردم ايران بايد به دشمنان اين مردم بفهماند كه بيش از اين آب در هاون نكوبند و در برابر اراده اين ملت تسليم شوند. "
در خاتمه اینکه به نظر می رسد و قابل فهم است که چون دستان سرمقاله نویس در پوست گردو گذاشته شده است ومی داند که اوضاع رژیم تروریستی آخوندی خیلی خطری و بحرانی می باشد .همچنین اشراف کامل دارد که چگونه خرافه پرستان ومتحجران حاکم قدرت گرفته و فعالیت می کنند ؟ زیرا همانگونه که در ستون جهت اطلاع گزارش داده است که شیطان پرستان وارد صحنه شده و نفوذ کرده و فعالیت خودشان را میان اقشار مرفه و فقیر دنبال می کنند . بنابراین از ترس تهدید پاسدار احمدی نژاد و یا در حقیقت سپاه پاسداران با اینکه خیلی به رفسنجانی توهین شد ومتهم گردید و حتی به نام ملت تهدید شد. لذا سرمقااله نویس ترجیح داده است شاید هم مجبور به سکوت دراین مورد شده است بای همین کوشش کرده تا که با استعاره و اشاره ی روی سخن به دشمن پیام خودش را نیز به باند مافیائی پاسدار احمدی نژاد وحامیانش بنا دشمن منتقل کند . اما عنوان درس های حضور سرمقاله که در اصل عدم حضور مردم می باشد . زیرا که سرمقاله و درس های حضور با آمار همراه نبود .اگرچنانچه آمارپائین شرکت کننده بازتاب داده وبیان می شد آنگاه مسیر ارقام نجومی تقلب سازی برای نمایش خیمه شب بازی انتصابات مجلس هشتم از هم اکنون می سوخت و رسوا و افشا می شد
.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 23 بهمن ماه سال 1386