نقد بررسی"امنيت استراتژيك پس از انقلاب اسلامي (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 21 بهمن ماه سال 1386
"عدم موضوع پاسخگوئی به مطالبات به تعویق افتاده ی 3 دهه، تبدیل به امنیت یا صدور تروریسم و بنیادگرائی برای دسترسی به سلاح هسته ا شده است."
آنگونه که قلم بر داست یادداشت روز نویس کلی گوئی کرده وبه مناسب سالگرد انقلاب مدیحه سرائی کرده که به جای پاسخگوئی مطالبات مردم، خمینی و پروژه ی هسته ای رابرجسته ومحور کرده و به آن پرداخته است . اینگونه که یادداشت روز نویس تحریف گری ومداحی و تعزیه گردانی نموده مرابه یاد خاطراتی از دوران دانش آموزی دبیرستان انداخته است . برای اینکه بیاد دارم که آن در دوران دبیرستان سیکل اول یعنی از کلاس هفتم تا نهم ، دبیر ادبیاتی بود که خیلی تیز و حاضرجواب و طنز و بذله گو البته بسیار هم جدی و قاطع بود وکلاس را خیلی خوب کنترل می کرد . مثلاً هر دانش آموزی که انشای خود را می خواند که درآن طبع و استعداد نویسندگی دانش آموز نویسنده گل کرده بود وچند بیت شعر هم چاشنی انشا ی خود کرده بود. خلاصه در آن حاشیه پردازی و غلو شده بود که نه اینکه ربطی به موضوع نداشت، بلکه روده درازی و داستان بافی موهوم بود. یا اینکه در مورد تاریخ ادبیات برخی از دانش آموزان پاسخ هائی که می داند در حقیقت بی ربط و غلط بود . دبیر ادبیات بلافاصله می گفت یا دیگراز این شعر های بند تبانی نسرای یا اینکه می گفت که دانش آموزان بطور دستجمعی بخوانندهر که در این جهان ترقی کرد من بیچاره وا ترقیدم. از سوی دیگر یکی به یکی توی خیابان رسید وسلام و علیک و احوالپرسی گرم کرد . سپس شروع کرد در وصف وی تعریف و ستایش های بسیار کردن و از محسنات وخوبی وی گفتن ولی در پایان گف حیف که ترا نمی شناسم و نمی دانم که شما که هستی؟ حال داستان پاسدار متملق و ستایشگر خالی بند وغلو گوی یا در اصل هذیان گوی می باشد .زیرا به مناسبت سالگرد انقلاب 22 بهمن بر سر منبررفته است وتا توانسته تعریف و تمجید کرده است وکلی گوئی حوزوی کرده واز ترقی وپیشرفت گفته است و تأکید کرده که هر گز قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست . حال بماند که در 3 دهه ی گذشته نه جهان ثابت مانده است ونه اینکه حالت در جائی و واپسگرائی و سکون در کار بوده است . زیرا که جهان اتفاقاً با جهش و شتاب چشم گیر تری نسیت به گذشته درحال تغییر وتحول بوده است. اما از آن ترقی و پشترفتی که سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس ادعای آن را کرده است مشخص نیست که چرا حتی یک نمونه نمود یا فاکت مادی جز پروژه ی هسته ای ارائه نشده است تا که هم معلوم می شود که معنی ترقی و پیشرفت اصلاً چیست وچگونه به نفع مردم ایران در 3 دهه گذشته انجام گرفته شده است ؟ بطور نمونه در پاراگراف ابتدائی یادداشت روز اینگونه از موفقیت انقلاب و ترقی و پیشرفت شروع شده است :
"تلاش براي فهم اينكه انقلاب اسلامي ايران تا چه حد موفق بوده، خيلي زود به نتيجه مي رسد. تفاوت ميان «آنچه پيش از انقلاب بوديم» و «آنچه اكنون هستيم»، آنچنان واضح است كه حتي كينه توزترين دشمنان انقلاب اسلامي هم نمي توانند آن را انكار كنند و تنها راه پيش پاي خود را آن مي بينند كه درباره جزئيات چون و چرا كنند. اگرچه حجم پيشرفت مادي و فيزيكي ايران پس از انقلاب با دوران قبل از آن -به رغم همه گشودگي مادي كه رژيم پهلوي سال هاي طولاني از موهبت آن بهره مند بود- حتي قابل مقايسه هم نيست، اما خلاصه كردن دستاوردهاي انقلاب اسلامي در پيشرفت هاي فيزيكي بزرگترين ظلمي است كه مي توان در حق انقلاب روا داشت. ايران پس از انقلاب، بيش از هر زمان ديگر در طول تاريخ خود داراي بردهاي استراتژيك و راهبردي بوده كه هر كدام از آنها صدها برابر پيشرفت هايي كه مي تواند در ظاهر زندگي مردم يك كشور نمايان شود، واجد ارزش است. به عبارت ديگر كارنامه انقلاب اسلامي ايران را حتي اگر با عرفي ترين معيارها بسنجيم، كارنامه اي درخشان و موفق است ليكن اين معيارها -كه عموما به ارزيابي شاخص هايي مانند رشد اقتصادي، ارتقاءسلامت، بهبود و توسعه زيرساخت ها، گسترش سواد و امثال اينها مي پردازد- توانايي كافي براي نشان دادن برخي از مهم ترين جنبه هاي توفيقات راهبردي ايران پس از انقلاب اسلامي را ندارد."
پاسدار سربازجو یادداشت روز نویس آنقدر دستش خالی می باشد که نه اینکه چیزی برای ارائه کردن ترقی و پیشرفت ادعائی ندارد که رو کند، بلکه کلی تناقض گوئی کرده است و از امنیت گفته و برروی آن تأکید کرده و مانور داده تا که به اقتدار کامل رسیده است . البته منظور ازامنیت مطرح شده نه برای امنیت مردم وجامعه است که درست عکس آن در جامعه حاکم است، زیرا زمانی که دانشجوی سنندجی از جلسه امتحان ربوده و به زندان برده و شکنجه و کشته می شود و دستان وپاها در زاهدان قطع می گردد و احکام سنگسار برای دو خواهر در کرج و یک معلم موسیقی در مازندران با دو کودک خردسالش صادر شده است ، در این شرایط ادعای امنیت کردن نه اینکه جوک بیمزه وبی ربط است بلکه امنیت یعنی در برابردشمنان ودفع کردن خطر کردن است که در اصل این امنیت واقتدار باید آن را مترادف همان صدور تروریسم وبنیاد گرانی به منطقه و پیشبرد اعمال سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشور هاست که با اقدامات تروریستی وبحران سازی و جنگ افرورزی دنبال میشود تا که بتوان اهداف مشخصی از جمله پیگیری پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای دنبال و اینگونه امنیت ادعائی جا زده شود:
"مروري بر مجموعه رفتارهاي ايران اسلامي در 29 سال گذشته بويژه آنچه در يك دهه گذشته اتفاق افتاده به خوبي نشان مي دهد ايران در بي اعتنايي به اين قاعده كاملا موفق بوده و در مقابل دشمنان ايران هرگز نتوانسته اند حتي به طور نسبي ايران را به تبعيت از مطلوب هاي خود وادار كنند. ايران اكنون بسيار قدرتمند تر از آني است كه زماني غربي ها حتي در خيال خود مي توانستند تصور كنند. به لحاظ امنيتي انقلاب اسلامي ايران در مدت زمان 3 دهه -كه بدون شك در مقياس هاي تاريخي زماني بسيار كوتاه است- توانسته است كشور ايران را در موقعيتي قرار دهد كه بتوان ادعا كرد پس از صدها سال قرار داشتن در موقعيت «ناامني استراتژيك» اكنون وارد فاز «امنيت استراتژيك» شده و ديگر بيمي از آن ندارد كه با يك تهديد امنيتي غير قابل مقاومت از خارج از مرزهاي خود رو به رو شود. اين موقعيتي ممتاز و بي بديل در تاريخ ايران است. ايران اكنون نه فقط فضاي سرزميني خود را با اشراف و اقتدار كامل اداره مي كند بلكه توان آن را دارد مجموعه وسيعي از تحولات منطقه اي و برخي پديدار هاي فرامنطقه اي را هم به گونه اي مديريت كند كه حداكثر مقدار هماهنگي را با منافع و اولويت هاي آن داشته باشد. راز اينكه اكنون دشمنان قسم خورده ايران هر روز مكررا از «دخالت هاي ايران» در اينجا و آنجا مي نالند دقيقا همين است. ايران جغرافياي مواجهه خود با دشمنانش را اكنون هزاران كيلومتر از مرزهاي خود فراتر برده و وضعيتي به وجود آورده كه وقتي مسئولانش مي گويند در صورتي دشمن دست از پا خطا كند منافع آن را در سراسر جهان به خطر خواهند انداخت، همه مي دانند كه چنين سخني را تا چه حد بايد جدي گرفت."
سربازجو پاسدار یاداشت روز نویسدر ادامه ی یادداشت روز خود بدون آنکه کلامی از ترقی و پیشرفت 3 دهه ی گذشته در مورد جامعه ومردم گفته باشد که آخراین چگونه امنیت ادعائی می باشد که چندین ماه است نیروی انتظامی برای سرکوب و اختناق در جامعه ازطرح امنیت اجتماعی برای سرکوب اجتماعی استفاده می کند که با بهانه مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی و بی حجابی و اراذل و اوباش پگیری این طرح اجرا می شود البته که منظور ز اراذل و اوباش جوانان ناراضی می باشد ؟ اما پرسش است که مگر همیشه امنیت با صلح و رفاه و آسایش و آرامش همراه نیست ؟ البته اگر حکومت دمکرات و آزادیخواه وناشی از اراده ی مردم باشد و دولتمردان پای بند اصل دمکراسی و قانون وعدالت وآزادی باشند. یعنی مقولاتی که نه در 3 دهه ی گذشته در ایران وجود نداشته است، بلکه مطرح کردنش نیز جرم می باشد. بنابراین همانگونه که ولی فقیه مفهوم انتخاب آزاد مجلس هشتم را آزمون الهی دانسته و بر دشمن شناسی و فاصله گیری از آن تأکید کرده است و فرمانده ی کل سپاه پاسداران تأکید ابرحکومت اسلامی کرده و آن را آزمون الهی رهبر ولی فقیه پیوند زده تا حکومت کودتائی طالبانی جماانی را معرفی کند. اکنون نیز طبق تعریف یادداشت روز نویس، می توان بطور وارونه ادعا کرد که عدالت و آزادی امنیت آنقدر در جامعه فراوان شده است که نه اینکه نامزدان دوم خردادی ها رد صلاحیت شده اند که شامل حال نمایندگان هفتم و نمایندگان ولی فقیه ونوه ی خمینی و وزرای کابینه ی اصلاح طلبان نیز شده است ، بکه حتی رفسنجانی و خاتمی و کروبی وحسن روحانی وابسته به دشمن بیگانه و متهم خیانت وجاسوس هسته ای و... شده اند. لذا همانگونه که اشاره شد ادعای امنیت کردن یک جوک بی ربط نه خنده دار که حالگیر می باشد. پس امنیت ادعائی سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس یعنی صدور تروریسم وبنیادگرائی به منطقه و گردآوری مزدوران پیشانی سیاه وابسته به وزارت بد نام در هتل منصور بغداد و منفجر کردن لوله ی آب شهر اشرف مجاهدین در بغداد وتوطئه و دسیسه چینی در کربلا علیه ی اینان و دخالت گری مستقیم ولی فقیه و سپاه پاسداران در امورداخلی عراق و بازی کردن با شیخ حسن نصرالله وحزب الله و اسماعیل هنیه وحماس ذر فلسطین برای بحران آفرینی و جنگ افروزی در منطقه که مکمل آن با همه توش وتوان بطور پنهانی پیگیری کردن پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد که سر بازجو پاسدار یادداشت روز نویس آن را درپوشش امنیت واقتدار رژیم تروریستی آخوندی اینگونه تشریح کرده است:
"بر خلاف برخي در داخل ايران كه بي استعدادي خود در كشف روش هاي پيشرفت در جهان كنوني را بارها ثابت كرده اند، غربي ها به خوبي ريزه كاري هاي روش ايران در بيرون كشيدن حق خود از حلقوم كساني كه به پايمال كردن حقوق ديگران عادت كرده اند را دريافته اند. همين چند ماه قبل نماينده ارشد گروه 6 جايي در ميانه مذاكرات خود با طرف ايراني به روشني گفته بود «ما نمي خواستيم شما در اين نقطه اي كه الان در آن قرار داريد قرار داشته باشيد. اما شما الان در اين نقطه ايستاده ايد، پس مجبوريم به پذيرفتن آن فكر كنيم». يك نتيجه كليدي كه مي توان از چنين اظهارنظري گرفت اين است كه وقتي شما سقف تعيين شده توسط مدعيان مالكيت جهان را شكستيد و از آن فراتر رفتيد، و وقتي آنها ديدند كه رفتار شما با توپ و تشر و تهديد تغيير نمي كند، آن وقت خيلي زود عقل خودشان را به كار مي اندازند تا شايد روشي براي معامله بيابند. اين نحوه رفتار هم خود محصول يكي ديگر از قواعد نانوشته دنياي استكبار و استعمار است: «وقتي مي بينيد كشوري تصميم خودش را براي نشنيدن حرف زور گرفته، معمولا هزينه پذيرفتن آن به عنوان يك عضو جديد در باشگاه قدرتمندان بسيار كمتر از هزينه تلاش براي منصرف كردن آن از پيمودن مسير پيشرفت است»."
درخاتمه اینکه بدون شک اکنون پس از 3 دهه اثبات نامشروع و ضدمردمی بودن رژیم تروریستی آخوندی وبربرمنش وتاریک اندیش غارتگر وعوامفریب بسیار ساده وآسان شده است . برای اینکه همه قلم بر دستان یادداشت روز نویس شده یا سرمقاله نویسان مطبوعات وابسته به ولی فقیه بطور شفاف هوار وجار زده اند که هر گز نه مردم ایران در 3 دهه ی گذشته نه اینکه هیچگونه نقشی در امور حکومت و سرنوشت خویش نداشته اند، بلکه همچون دوران جنگ 8 ساله ی ضد ملی و ضد میهنی که دانش آموزان به عنوان یکبار مصرفان برای خنثی کردن میادین مین راهی بهشت می شدند، مردم ایران هم جز حضور در صحنه به عنوان سیاهی لشکر و ابزار مشروعیت بخشیدن به رژیم قرون وسطائی ندارند. زیرا که مردم ایران نه نیاز ونه مطالبات وخواستی دارند که می باست مطرح وپیگیری شود . برای همین هم نامی از اینان برده نمی شود . از سوی دیگر رژیم تروریستی آنقدر آبرو باخته و رسوا وافشا شده می باشد و فاصله ی طبقات اجتماعی آنقدر عمیق شده و فصاله گیری مردم از سران رژیم تروریستی آخوندی گسترده شده است. چونکه در 3 دهه ی گذشته عوامفریبی شده ودروغ تحویل مردم ایران داده شده است که هیچ مسئول یا قلم بردستی شهامت ندارد تا اینکه حتی یک مورد ارائه دهد که در این 3 دهه برای مردم چه انجام شده است؟ . بهمین دلیل است که خلأ عدم مشروعیت و برای تضمین بقای ننگین نظام متزلزل ووحشت زده آخوندی فقط در افزایش سرکوب واختناق اجتماعی و صدور تروریسم وبنیادگرائی و پیگیری با جدیت هرچه بیشتر برای دسترسی به سلاح هسته ای خلاصه شده است .
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 21 بهمن ماه سال 1386
"عدم موضوع پاسخگوئی به مطالبات به تعویق افتاده ی 3 دهه، تبدیل به امنیت یا صدور تروریسم و بنیادگرائی برای دسترسی به سلاح هسته ا شده است."
آنگونه که قلم بر داست یادداشت روز نویس کلی گوئی کرده وبه مناسب سالگرد انقلاب مدیحه سرائی کرده که به جای پاسخگوئی مطالبات مردم، خمینی و پروژه ی هسته ای رابرجسته ومحور کرده و به آن پرداخته است . اینگونه که یادداشت روز نویس تحریف گری ومداحی و تعزیه گردانی نموده مرابه یاد خاطراتی از دوران دانش آموزی دبیرستان انداخته است . برای اینکه بیاد دارم که آن در دوران دبیرستان سیکل اول یعنی از کلاس هفتم تا نهم ، دبیر ادبیاتی بود که خیلی تیز و حاضرجواب و طنز و بذله گو البته بسیار هم جدی و قاطع بود وکلاس را خیلی خوب کنترل می کرد . مثلاً هر دانش آموزی که انشای خود را می خواند که درآن طبع و استعداد نویسندگی دانش آموز نویسنده گل کرده بود وچند بیت شعر هم چاشنی انشا ی خود کرده بود. خلاصه در آن حاشیه پردازی و غلو شده بود که نه اینکه ربطی به موضوع نداشت، بلکه روده درازی و داستان بافی موهوم بود. یا اینکه در مورد تاریخ ادبیات برخی از دانش آموزان پاسخ هائی که می داند در حقیقت بی ربط و غلط بود . دبیر ادبیات بلافاصله می گفت یا دیگراز این شعر های بند تبانی نسرای یا اینکه می گفت که دانش آموزان بطور دستجمعی بخوانندهر که در این جهان ترقی کرد من بیچاره وا ترقیدم. از سوی دیگر یکی به یکی توی خیابان رسید وسلام و علیک و احوالپرسی گرم کرد . سپس شروع کرد در وصف وی تعریف و ستایش های بسیار کردن و از محسنات وخوبی وی گفتن ولی در پایان گف حیف که ترا نمی شناسم و نمی دانم که شما که هستی؟ حال داستان پاسدار متملق و ستایشگر خالی بند وغلو گوی یا در اصل هذیان گوی می باشد .زیرا به مناسبت سالگرد انقلاب 22 بهمن بر سر منبررفته است وتا توانسته تعریف و تمجید کرده است وکلی گوئی حوزوی کرده واز ترقی وپیشرفت گفته است و تأکید کرده که هر گز قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست . حال بماند که در 3 دهه ی گذشته نه جهان ثابت مانده است ونه اینکه حالت در جائی و واپسگرائی و سکون در کار بوده است . زیرا که جهان اتفاقاً با جهش و شتاب چشم گیر تری نسیت به گذشته درحال تغییر وتحول بوده است. اما از آن ترقی و پشترفتی که سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس ادعای آن را کرده است مشخص نیست که چرا حتی یک نمونه نمود یا فاکت مادی جز پروژه ی هسته ای ارائه نشده است تا که هم معلوم می شود که معنی ترقی و پیشرفت اصلاً چیست وچگونه به نفع مردم ایران در 3 دهه گذشته انجام گرفته شده است ؟ بطور نمونه در پاراگراف ابتدائی یادداشت روز اینگونه از موفقیت انقلاب و ترقی و پیشرفت شروع شده است :
"تلاش براي فهم اينكه انقلاب اسلامي ايران تا چه حد موفق بوده، خيلي زود به نتيجه مي رسد. تفاوت ميان «آنچه پيش از انقلاب بوديم» و «آنچه اكنون هستيم»، آنچنان واضح است كه حتي كينه توزترين دشمنان انقلاب اسلامي هم نمي توانند آن را انكار كنند و تنها راه پيش پاي خود را آن مي بينند كه درباره جزئيات چون و چرا كنند. اگرچه حجم پيشرفت مادي و فيزيكي ايران پس از انقلاب با دوران قبل از آن -به رغم همه گشودگي مادي كه رژيم پهلوي سال هاي طولاني از موهبت آن بهره مند بود- حتي قابل مقايسه هم نيست، اما خلاصه كردن دستاوردهاي انقلاب اسلامي در پيشرفت هاي فيزيكي بزرگترين ظلمي است كه مي توان در حق انقلاب روا داشت. ايران پس از انقلاب، بيش از هر زمان ديگر در طول تاريخ خود داراي بردهاي استراتژيك و راهبردي بوده كه هر كدام از آنها صدها برابر پيشرفت هايي كه مي تواند در ظاهر زندگي مردم يك كشور نمايان شود، واجد ارزش است. به عبارت ديگر كارنامه انقلاب اسلامي ايران را حتي اگر با عرفي ترين معيارها بسنجيم، كارنامه اي درخشان و موفق است ليكن اين معيارها -كه عموما به ارزيابي شاخص هايي مانند رشد اقتصادي، ارتقاءسلامت، بهبود و توسعه زيرساخت ها، گسترش سواد و امثال اينها مي پردازد- توانايي كافي براي نشان دادن برخي از مهم ترين جنبه هاي توفيقات راهبردي ايران پس از انقلاب اسلامي را ندارد."
پاسدار سربازجو یادداشت روز نویس آنقدر دستش خالی می باشد که نه اینکه چیزی برای ارائه کردن ترقی و پیشرفت ادعائی ندارد که رو کند، بلکه کلی تناقض گوئی کرده است و از امنیت گفته و برروی آن تأکید کرده و مانور داده تا که به اقتدار کامل رسیده است . البته منظور ازامنیت مطرح شده نه برای امنیت مردم وجامعه است که درست عکس آن در جامعه حاکم است، زیرا زمانی که دانشجوی سنندجی از جلسه امتحان ربوده و به زندان برده و شکنجه و کشته می شود و دستان وپاها در زاهدان قطع می گردد و احکام سنگسار برای دو خواهر در کرج و یک معلم موسیقی در مازندران با دو کودک خردسالش صادر شده است ، در این شرایط ادعای امنیت کردن نه اینکه جوک بیمزه وبی ربط است بلکه امنیت یعنی در برابردشمنان ودفع کردن خطر کردن است که در اصل این امنیت واقتدار باید آن را مترادف همان صدور تروریسم وبنیاد گرانی به منطقه و پیشبرد اعمال سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشور هاست که با اقدامات تروریستی وبحران سازی و جنگ افرورزی دنبال میشود تا که بتوان اهداف مشخصی از جمله پیگیری پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای دنبال و اینگونه امنیت ادعائی جا زده شود:
"مروري بر مجموعه رفتارهاي ايران اسلامي در 29 سال گذشته بويژه آنچه در يك دهه گذشته اتفاق افتاده به خوبي نشان مي دهد ايران در بي اعتنايي به اين قاعده كاملا موفق بوده و در مقابل دشمنان ايران هرگز نتوانسته اند حتي به طور نسبي ايران را به تبعيت از مطلوب هاي خود وادار كنند. ايران اكنون بسيار قدرتمند تر از آني است كه زماني غربي ها حتي در خيال خود مي توانستند تصور كنند. به لحاظ امنيتي انقلاب اسلامي ايران در مدت زمان 3 دهه -كه بدون شك در مقياس هاي تاريخي زماني بسيار كوتاه است- توانسته است كشور ايران را در موقعيتي قرار دهد كه بتوان ادعا كرد پس از صدها سال قرار داشتن در موقعيت «ناامني استراتژيك» اكنون وارد فاز «امنيت استراتژيك» شده و ديگر بيمي از آن ندارد كه با يك تهديد امنيتي غير قابل مقاومت از خارج از مرزهاي خود رو به رو شود. اين موقعيتي ممتاز و بي بديل در تاريخ ايران است. ايران اكنون نه فقط فضاي سرزميني خود را با اشراف و اقتدار كامل اداره مي كند بلكه توان آن را دارد مجموعه وسيعي از تحولات منطقه اي و برخي پديدار هاي فرامنطقه اي را هم به گونه اي مديريت كند كه حداكثر مقدار هماهنگي را با منافع و اولويت هاي آن داشته باشد. راز اينكه اكنون دشمنان قسم خورده ايران هر روز مكررا از «دخالت هاي ايران» در اينجا و آنجا مي نالند دقيقا همين است. ايران جغرافياي مواجهه خود با دشمنانش را اكنون هزاران كيلومتر از مرزهاي خود فراتر برده و وضعيتي به وجود آورده كه وقتي مسئولانش مي گويند در صورتي دشمن دست از پا خطا كند منافع آن را در سراسر جهان به خطر خواهند انداخت، همه مي دانند كه چنين سخني را تا چه حد بايد جدي گرفت."
سربازجو پاسدار یاداشت روز نویسدر ادامه ی یادداشت روز خود بدون آنکه کلامی از ترقی و پیشرفت 3 دهه ی گذشته در مورد جامعه ومردم گفته باشد که آخراین چگونه امنیت ادعائی می باشد که چندین ماه است نیروی انتظامی برای سرکوب و اختناق در جامعه ازطرح امنیت اجتماعی برای سرکوب اجتماعی استفاده می کند که با بهانه مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی و بی حجابی و اراذل و اوباش پگیری این طرح اجرا می شود البته که منظور ز اراذل و اوباش جوانان ناراضی می باشد ؟ اما پرسش است که مگر همیشه امنیت با صلح و رفاه و آسایش و آرامش همراه نیست ؟ البته اگر حکومت دمکرات و آزادیخواه وناشی از اراده ی مردم باشد و دولتمردان پای بند اصل دمکراسی و قانون وعدالت وآزادی باشند. یعنی مقولاتی که نه در 3 دهه ی گذشته در ایران وجود نداشته است، بلکه مطرح کردنش نیز جرم می باشد. بنابراین همانگونه که ولی فقیه مفهوم انتخاب آزاد مجلس هشتم را آزمون الهی دانسته و بر دشمن شناسی و فاصله گیری از آن تأکید کرده است و فرمانده ی کل سپاه پاسداران تأکید ابرحکومت اسلامی کرده و آن را آزمون الهی رهبر ولی فقیه پیوند زده تا حکومت کودتائی طالبانی جماانی را معرفی کند. اکنون نیز طبق تعریف یادداشت روز نویس، می توان بطور وارونه ادعا کرد که عدالت و آزادی امنیت آنقدر در جامعه فراوان شده است که نه اینکه نامزدان دوم خردادی ها رد صلاحیت شده اند که شامل حال نمایندگان هفتم و نمایندگان ولی فقیه ونوه ی خمینی و وزرای کابینه ی اصلاح طلبان نیز شده است ، بکه حتی رفسنجانی و خاتمی و کروبی وحسن روحانی وابسته به دشمن بیگانه و متهم خیانت وجاسوس هسته ای و... شده اند. لذا همانگونه که اشاره شد ادعای امنیت کردن یک جوک بی ربط نه خنده دار که حالگیر می باشد. پس امنیت ادعائی سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس یعنی صدور تروریسم وبنیادگرائی به منطقه و گردآوری مزدوران پیشانی سیاه وابسته به وزارت بد نام در هتل منصور بغداد و منفجر کردن لوله ی آب شهر اشرف مجاهدین در بغداد وتوطئه و دسیسه چینی در کربلا علیه ی اینان و دخالت گری مستقیم ولی فقیه و سپاه پاسداران در امورداخلی عراق و بازی کردن با شیخ حسن نصرالله وحزب الله و اسماعیل هنیه وحماس ذر فلسطین برای بحران آفرینی و جنگ افروزی در منطقه که مکمل آن با همه توش وتوان بطور پنهانی پیگیری کردن پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد که سر بازجو پاسدار یادداشت روز نویس آن را درپوشش امنیت واقتدار رژیم تروریستی آخوندی اینگونه تشریح کرده است:
"بر خلاف برخي در داخل ايران كه بي استعدادي خود در كشف روش هاي پيشرفت در جهان كنوني را بارها ثابت كرده اند، غربي ها به خوبي ريزه كاري هاي روش ايران در بيرون كشيدن حق خود از حلقوم كساني كه به پايمال كردن حقوق ديگران عادت كرده اند را دريافته اند. همين چند ماه قبل نماينده ارشد گروه 6 جايي در ميانه مذاكرات خود با طرف ايراني به روشني گفته بود «ما نمي خواستيم شما در اين نقطه اي كه الان در آن قرار داريد قرار داشته باشيد. اما شما الان در اين نقطه ايستاده ايد، پس مجبوريم به پذيرفتن آن فكر كنيم». يك نتيجه كليدي كه مي توان از چنين اظهارنظري گرفت اين است كه وقتي شما سقف تعيين شده توسط مدعيان مالكيت جهان را شكستيد و از آن فراتر رفتيد، و وقتي آنها ديدند كه رفتار شما با توپ و تشر و تهديد تغيير نمي كند، آن وقت خيلي زود عقل خودشان را به كار مي اندازند تا شايد روشي براي معامله بيابند. اين نحوه رفتار هم خود محصول يكي ديگر از قواعد نانوشته دنياي استكبار و استعمار است: «وقتي مي بينيد كشوري تصميم خودش را براي نشنيدن حرف زور گرفته، معمولا هزينه پذيرفتن آن به عنوان يك عضو جديد در باشگاه قدرتمندان بسيار كمتر از هزينه تلاش براي منصرف كردن آن از پيمودن مسير پيشرفت است»."
درخاتمه اینکه بدون شک اکنون پس از 3 دهه اثبات نامشروع و ضدمردمی بودن رژیم تروریستی آخوندی وبربرمنش وتاریک اندیش غارتگر وعوامفریب بسیار ساده وآسان شده است . برای اینکه همه قلم بر دستان یادداشت روز نویس شده یا سرمقاله نویسان مطبوعات وابسته به ولی فقیه بطور شفاف هوار وجار زده اند که هر گز نه مردم ایران در 3 دهه ی گذشته نه اینکه هیچگونه نقشی در امور حکومت و سرنوشت خویش نداشته اند، بلکه همچون دوران جنگ 8 ساله ی ضد ملی و ضد میهنی که دانش آموزان به عنوان یکبار مصرفان برای خنثی کردن میادین مین راهی بهشت می شدند، مردم ایران هم جز حضور در صحنه به عنوان سیاهی لشکر و ابزار مشروعیت بخشیدن به رژیم قرون وسطائی ندارند. زیرا که مردم ایران نه نیاز ونه مطالبات وخواستی دارند که می باست مطرح وپیگیری شود . برای همین هم نامی از اینان برده نمی شود . از سوی دیگر رژیم تروریستی آنقدر آبرو باخته و رسوا وافشا شده می باشد و فاصله ی طبقات اجتماعی آنقدر عمیق شده و فصاله گیری مردم از سران رژیم تروریستی آخوندی گسترده شده است. چونکه در 3 دهه ی گذشته عوامفریبی شده ودروغ تحویل مردم ایران داده شده است که هیچ مسئول یا قلم بردستی شهامت ندارد تا اینکه حتی یک مورد ارائه دهد که در این 3 دهه برای مردم چه انجام شده است؟ . بهمین دلیل است که خلأ عدم مشروعیت و برای تضمین بقای ننگین نظام متزلزل ووحشت زده آخوندی فقط در افزایش سرکوب واختناق اجتماعی و صدور تروریسم وبنیادگرائی و پیگیری با جدیت هرچه بیشتر برای دسترسی به سلاح هسته ای خلاصه شده است .
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 21 بهمن ماه سال 1386