نقد وبررسی " مختصات يك چالش(يادداشت روز) " روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه آبان 12ماه سال 1387
معلوم نیست که چرا پاسدار یادداشت روز نویس، فراموش کرده تا که فراخوان حضور و شرکت در مراسم تظاهرات ضد آمریکائی 13 آبان سالگرد اشغال سفارت آمریکا را بدهد؟!
تحلیل رو بنائی و معلولی به شیوه ی بازجوئی و تحریف گری ارائه دادن که گویای شفاف این واقعیت است که هدف وسیله را توجیه می کند . زیرا اینگونه قلمفرسائی کردن و تحلیل دان ها، سقف نهائی هدف طراحی شده قبضه ی قدرت در بستر کسب ثروت و حذف رقیب و اانحصاری کردن آن می باشد. بنابراین هر گز گز علت فراموش کردن یا دور زدن آن و به معلول پرداختن و با آن مانور دادن بیان و عیان نمی شود که جزو اساس نهادینه شده ی پاسداران قلم بر دست شده ی یادداشت روز نویسان در روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان پرونده و سناریو ساز سر بازجو حسین شریعتمداری می باشد که همچون حاکمان که دین و مذهب و مردم و مطالبات شان تبدیل به ابزار تبلیغات و خفقان و سرکوب و چاشنی و مکمل پیگیری اهداف یاد شده کرده اند. به خصوص پارامتر و یا بهانه ی مبارزه با آمریکا که نزدیک 3 دهه است دنبال شده است که این ابزار نه اینکه اهرم خفقان و ارعاب در جامعه است . نه اینکه موجب خاموش و متهم وحذف کردن معترضان و مخالفان و دگر اندیشان و رقبا شده است . بطوریکه در نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات مجلس هشتم بطور دربست نامزدان رقیب بصورت فله ای � گل ای با اتهام مخدوش کردن عدم مرز شناسی با شمن رد صلاحیت شدند ، بلکه اکنون لوطی جماران در دیدار نمایشی با بسیجیان دانش آموزی که از سوی برنامه ریزان پشت خط به عنوان تظاهرات مراسم 13 آبان سالگرد اشغال سفارت آمریکا در سال 58 در تهران طراحی شد اعتراف کرد که موضع مبارزه به جای رابطه با شیطان بزرگ آمریکا برای رژیم تروریستی آخوندی داستان مرگ و زندگی و هست و نیست می باشد. البته چون دروغ گوئی وحقه و شامورتی بازی و شیاد گری و وارونه گوئی و کتمان کردن حقایق شیوه و شگرد تبلیغاتی و سیاهکاری حاکمان می باشد.لذا لوطی جماران و پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس شده نه اینکه هیچگونه اشاره ای به داستان دیدار مک فارلین نماینده ی ویژه ی رئیس جمهور وقت آمریکا در تابستان سال 65 در تهران با رفسنجانی نمی کنند . نه اینکه کلامی گفته نمی شود که برای چه عفو ملوکانه به دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احدی داده شد ووی به ایران دعوت شد تا با مشاوران و معاونان و سخنگویان پاسدار گماشته احمدی نژاد و خودش دیدار و ملاقات داشته باشدتا که پیام های دریافتی از آمریکا را منتقل کند که بقول خودش هدیه اش بیش از بسته ی هسته ای خاوریر سولانا بود و متقابلاً بازتاب آن را برای مقامات آمریکائی ببرد و انتقال دهد .
مهمتر اینکه در شرایطی که لوطی جماران ادعای عدم رابطه با آمریکا بمنزله ی مرگ و زندگی کرده است که رحیم مشائی از طریق هوشنگ امیر احمدی دلال و جاسوس بطور پنهانی به آمریکا رفته است که مشخص نیست می بایست قسم حضرت عباس یا دم خروس را باور کرد؟
جالب تر اینکه معلوم نیست برای چه سرباز جو حسین شریعتمداری از یاد برده است که در یادداشت روز خود در 13 آبان 1383 چه گفت و چه خطوطی را فرموله و ترسیم کرد و چه نتایجی را گرفته بود؟ یعنی اینکه چرااعتراف واذعان کرد که آغاز جنگ 8 سا له ی ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق و سقوط امپراتوری شوروی سابق و .... حتی فاجعه 11 سپتامبر درآمریکارا جزو پیامدهای اشغال سفارت آمریکا در تهران دانسته بود ؟ برای اینکه آن زمان خاتمی رئیس جمهور بود که می بایست برای تدارک قبضه ی کرسی ریاست جمهوری دوره ی نهم دشمنی علیه ی آمریکا تیز وبرجسته و بر نامه ریزی می شد . ولی اکنون باید در برابر سفر و هدف رحیم مشائی معاون رئیس جمهوری پاسدار احمدی نژاد به آمریکا سکوت کرد و زیر سبیل آن را رد کرد . بدتر اینکه اکنون پاسدار همکار سر بازجو حسین شریعتمداری شیپور را از در گشادش نواخته و اینگونه وارونه گوئی کرده که ضد ادعا و اعتراف کمدی اخیر لوطی جماران است که چنین بدون پرداختن به ریشه و علت ها، به معلول اشاره کرده است :
"بازار گمانه ها و تحليل ها اكنون دوباره گرم شده است. گفته مي شود ميل به تغيير در آمريكا نسبت به مناسبات با ايران شدت يافته است، فارغ از اينكه اوباما روي كار بيايد يا حتي مك كين، چرا كه سياست 8 سال اخير -و سياست سه دهه گذشته- گرهي از كار آمريكا نگشوده است.مقدمه اين استدلال البته مقدمه درستي است، همچنان كه احتمال تغيير در تاكتيك ها-فارغ از اينكه چه كسي رئيس جمهور شود- بسيار بالاست. طي همين ايام اخير همچنان كه شماري از چهره هاي شاخص دو حزب جمهوري خواه و دموكرات با امضاي سندي 116صفحه اي خواستار مذاكره بي قيد و شرط با ايران شدند و بر ناكارآمدي سياست �بايكوت مذاكره� تاكيد كردند، موسسه كارنگي هم خواستار تغيير رويكرد و مذاكره سازنده با ايران شد. در طليعه گزارش بنياد كارنگي آمده بود �با وجود همه تلاش ها براي تغيير رفتار ايران از طريق انزواي سياسي يا اقتصادي، اين كشور همچنان يك چالش امنيتي بزرگ براي آمريكا به شمار مي رود... ديگر كسي در اصل مذاكره ترديد ندارد. نياز به تغيير رويكرد احساس مي شود اما مهم چگونگي مذاكره است... فارغ از تاكتيك گذاري در سياست خارجي كه قواعد و ضوابط خود را دارد، در حوزه استراتژي نبايد دچار خطا شد. مذاكرات چند مرحله اي بر سر عراق و سپس مذاكرات چندجانبه ژنو اگر چه با انبوهي از فضاسازي هاي رسانه اي و هيجان هاي جهت دار كاذب همراه بود اما در فرجام خود- در پي فرو نشستن هيجانات القايي- نشان داد مسئله ما و آمريكا، معطوف به چند مسئله سياسي كوچك قابل مذاكره و چانه زني و معامله نيست. البته از روند قدرت يابي جمهوري اسلامي و تبديل آن به قدرت منطقه اي با ظرفيت اثرگذاري جهاني به ويژه در دهه گذشته كه بارها آمريكا و متحدانش را وادار به عقب نشيني كرده، نبايد غفلت كرد و بر اساس آن تاكتيك ها را همواره تازه كرد. اما غفلت از علت اصلي چالش و سطح آن يا غفلت از اصل وجود دشمن و دشمني ها مي تواند كشور را آسيب پذير كند، همچنان كه يكبار در فاصله سال هاي 1329 تا 1332 در بحبوحه نهضت ملي شدن صنعت نفت پيش آمد و بعدها در تاريخ انقلاب در ابعاد و مقياسي ديگر تكرار شد.بازي در زمين چيده شده از سوي دشمن در واقع پا نهادن در تور و تله ناپيدايي است كه خصم به هنگام كمين مي چيند و گاه بدون كوچك ترين جلب توجه براي روزها و هفته ها در انتظار مي ماند. به يقين امروز به نسبت سال 58 و 59 از قدرت مانور و عمليات آمريكا در قبال ايران به شكل كاملاً محسوسي كاسته شده اما دشمن زخم خورده را نبايد دست كم گرفت. آنها پس از تجربه كودتا و جنگ و تحريم اقتصادي، تنها راه باقي مانده را در دروني و بومي كردن چالش عليه اراده و اقتدار ملت- دولت ايران يافته اند و به يقين دولت آينده آمريكا نيز فارغ از اينكه دموكرات يا جمهوري خواه باشد همين محور اصلي منازعه را- از جمله در حوزه مباحث مذاكره و رابطه- دنبال خواهد كرد."
در خاتمه اینکه پاسدار یادداشت روز نویس درست نه اینکه نقطه ی مقابل یادداشت روز 13 آبان سربازجو شریعتمداری سال 1383 سربازجو حسین شریعتمداری قلمزنی کرده است، بلکه حتی تأکید لوطی جماران مبنی بر هست و نیست مرگ و زندگی بودن مبارزه با آمریکا را هم نا دیده گرفته است . به خصوص اینکه از موضع فرفکنی خواست و ایده ها و آرزو واهداف خود را از زبان دشمن آمریکا بطور وارونه بیان کرده است وبرای رد گم کردن اشاره ی تاکتیکی به بازی کردن زمین دشمن لوطی جماران کرده است تا نوعی سفید کردن پرونده و تبرئه کردن موضع چند پهلو وتناقض آمیز خودش می باشد که نظری شرمگینانه مشابه ی عکس یاد گاری گرفتن با فرمانده ی نظامی پاسدار گماشته احمدی نژاد در بغداد و سفر معاونش رحیم مشائی به آمریکا است که در سایه و روشن های تناقض گوئی های یادداشت روزش محو شده است . زیرا که نه بر خلاف همیشه گیر به رقیب دوم خردادی ها نداده واینان را متهم به همکاری با آمریکا نکرده است ، بلکه پیرامون تظاهرات روز 13 آبان فرخوان حضور و شرکت در این مراسم ضد آمریکائی در جلوی سغارت اشغال شده در تهران داده نشده است که از سوی سپاه پاسداران وبسیج طراحی شده است .
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 12 آبان ماه سال 1387
معلوم نیست که چرا پاسدار یادداشت روز نویس، فراموش کرده تا که فراخوان حضور و شرکت در مراسم تظاهرات ضد آمریکائی 13 آبان سالگرد اشغال سفارت آمریکا را بدهد؟!
تحلیل رو بنائی و معلولی به شیوه ی بازجوئی و تحریف گری ارائه دادن که گویای شفاف این واقعیت است که هدف وسیله را توجیه می کند . زیرا اینگونه قلمفرسائی کردن و تحلیل دان ها، سقف نهائی هدف طراحی شده قبضه ی قدرت در بستر کسب ثروت و حذف رقیب و اانحصاری کردن آن می باشد. بنابراین هر گز گز علت فراموش کردن یا دور زدن آن و به معلول پرداختن و با آن مانور دادن بیان و عیان نمی شود که جزو اساس نهادینه شده ی پاسداران قلم بر دست شده ی یادداشت روز نویسان در روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان پرونده و سناریو ساز سر بازجو حسین شریعتمداری می باشد که همچون حاکمان که دین و مذهب و مردم و مطالبات شان تبدیل به ابزار تبلیغات و خفقان و سرکوب و چاشنی و مکمل پیگیری اهداف یاد شده کرده اند. به خصوص پارامتر و یا بهانه ی مبارزه با آمریکا که نزدیک 3 دهه است دنبال شده است که این ابزار نه اینکه اهرم خفقان و ارعاب در جامعه است . نه اینکه موجب خاموش و متهم وحذف کردن معترضان و مخالفان و دگر اندیشان و رقبا شده است . بطوریکه در نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات مجلس هشتم بطور دربست نامزدان رقیب بصورت فله ای � گل ای با اتهام مخدوش کردن عدم مرز شناسی با شمن رد صلاحیت شدند ، بلکه اکنون لوطی جماران در دیدار نمایشی با بسیجیان دانش آموزی که از سوی برنامه ریزان پشت خط به عنوان تظاهرات مراسم 13 آبان سالگرد اشغال سفارت آمریکا در سال 58 در تهران طراحی شد اعتراف کرد که موضع مبارزه به جای رابطه با شیطان بزرگ آمریکا برای رژیم تروریستی آخوندی داستان مرگ و زندگی و هست و نیست می باشد. البته چون دروغ گوئی وحقه و شامورتی بازی و شیاد گری و وارونه گوئی و کتمان کردن حقایق شیوه و شگرد تبلیغاتی و سیاهکاری حاکمان می باشد.لذا لوطی جماران و پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس شده نه اینکه هیچگونه اشاره ای به داستان دیدار مک فارلین نماینده ی ویژه ی رئیس جمهور وقت آمریکا در تابستان سال 65 در تهران با رفسنجانی نمی کنند . نه اینکه کلامی گفته نمی شود که برای چه عفو ملوکانه به دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احدی داده شد ووی به ایران دعوت شد تا با مشاوران و معاونان و سخنگویان پاسدار گماشته احمدی نژاد و خودش دیدار و ملاقات داشته باشدتا که پیام های دریافتی از آمریکا را منتقل کند که بقول خودش هدیه اش بیش از بسته ی هسته ای خاوریر سولانا بود و متقابلاً بازتاب آن را برای مقامات آمریکائی ببرد و انتقال دهد .
مهمتر اینکه در شرایطی که لوطی جماران ادعای عدم رابطه با آمریکا بمنزله ی مرگ و زندگی کرده است که رحیم مشائی از طریق هوشنگ امیر احمدی دلال و جاسوس بطور پنهانی به آمریکا رفته است که مشخص نیست می بایست قسم حضرت عباس یا دم خروس را باور کرد؟
جالب تر اینکه معلوم نیست برای چه سرباز جو حسین شریعتمداری از یاد برده است که در یادداشت روز خود در 13 آبان 1383 چه گفت و چه خطوطی را فرموله و ترسیم کرد و چه نتایجی را گرفته بود؟ یعنی اینکه چرااعتراف واذعان کرد که آغاز جنگ 8 سا له ی ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق و سقوط امپراتوری شوروی سابق و .... حتی فاجعه 11 سپتامبر درآمریکارا جزو پیامدهای اشغال سفارت آمریکا در تهران دانسته بود ؟ برای اینکه آن زمان خاتمی رئیس جمهور بود که می بایست برای تدارک قبضه ی کرسی ریاست جمهوری دوره ی نهم دشمنی علیه ی آمریکا تیز وبرجسته و بر نامه ریزی می شد . ولی اکنون باید در برابر سفر و هدف رحیم مشائی معاون رئیس جمهوری پاسدار احمدی نژاد به آمریکا سکوت کرد و زیر سبیل آن را رد کرد . بدتر اینکه اکنون پاسدار همکار سر بازجو حسین شریعتمداری شیپور را از در گشادش نواخته و اینگونه وارونه گوئی کرده که ضد ادعا و اعتراف کمدی اخیر لوطی جماران است که چنین بدون پرداختن به ریشه و علت ها، به معلول اشاره کرده است :
"بازار گمانه ها و تحليل ها اكنون دوباره گرم شده است. گفته مي شود ميل به تغيير در آمريكا نسبت به مناسبات با ايران شدت يافته است، فارغ از اينكه اوباما روي كار بيايد يا حتي مك كين، چرا كه سياست 8 سال اخير -و سياست سه دهه گذشته- گرهي از كار آمريكا نگشوده است.مقدمه اين استدلال البته مقدمه درستي است، همچنان كه احتمال تغيير در تاكتيك ها-فارغ از اينكه چه كسي رئيس جمهور شود- بسيار بالاست. طي همين ايام اخير همچنان كه شماري از چهره هاي شاخص دو حزب جمهوري خواه و دموكرات با امضاي سندي 116صفحه اي خواستار مذاكره بي قيد و شرط با ايران شدند و بر ناكارآمدي سياست �بايكوت مذاكره� تاكيد كردند، موسسه كارنگي هم خواستار تغيير رويكرد و مذاكره سازنده با ايران شد. در طليعه گزارش بنياد كارنگي آمده بود �با وجود همه تلاش ها براي تغيير رفتار ايران از طريق انزواي سياسي يا اقتصادي، اين كشور همچنان يك چالش امنيتي بزرگ براي آمريكا به شمار مي رود... ديگر كسي در اصل مذاكره ترديد ندارد. نياز به تغيير رويكرد احساس مي شود اما مهم چگونگي مذاكره است... فارغ از تاكتيك گذاري در سياست خارجي كه قواعد و ضوابط خود را دارد، در حوزه استراتژي نبايد دچار خطا شد. مذاكرات چند مرحله اي بر سر عراق و سپس مذاكرات چندجانبه ژنو اگر چه با انبوهي از فضاسازي هاي رسانه اي و هيجان هاي جهت دار كاذب همراه بود اما در فرجام خود- در پي فرو نشستن هيجانات القايي- نشان داد مسئله ما و آمريكا، معطوف به چند مسئله سياسي كوچك قابل مذاكره و چانه زني و معامله نيست. البته از روند قدرت يابي جمهوري اسلامي و تبديل آن به قدرت منطقه اي با ظرفيت اثرگذاري جهاني به ويژه در دهه گذشته كه بارها آمريكا و متحدانش را وادار به عقب نشيني كرده، نبايد غفلت كرد و بر اساس آن تاكتيك ها را همواره تازه كرد. اما غفلت از علت اصلي چالش و سطح آن يا غفلت از اصل وجود دشمن و دشمني ها مي تواند كشور را آسيب پذير كند، همچنان كه يكبار در فاصله سال هاي 1329 تا 1332 در بحبوحه نهضت ملي شدن صنعت نفت پيش آمد و بعدها در تاريخ انقلاب در ابعاد و مقياسي ديگر تكرار شد.بازي در زمين چيده شده از سوي دشمن در واقع پا نهادن در تور و تله ناپيدايي است كه خصم به هنگام كمين مي چيند و گاه بدون كوچك ترين جلب توجه براي روزها و هفته ها در انتظار مي ماند. به يقين امروز به نسبت سال 58 و 59 از قدرت مانور و عمليات آمريكا در قبال ايران به شكل كاملاً محسوسي كاسته شده اما دشمن زخم خورده را نبايد دست كم گرفت. آنها پس از تجربه كودتا و جنگ و تحريم اقتصادي، تنها راه باقي مانده را در دروني و بومي كردن چالش عليه اراده و اقتدار ملت- دولت ايران يافته اند و به يقين دولت آينده آمريكا نيز فارغ از اينكه دموكرات يا جمهوري خواه باشد همين محور اصلي منازعه را- از جمله در حوزه مباحث مذاكره و رابطه- دنبال خواهد كرد."
در خاتمه اینکه پاسدار یادداشت روز نویس درست نه اینکه نقطه ی مقابل یادداشت روز 13 آبان سربازجو شریعتمداری سال 1383 سربازجو حسین شریعتمداری قلمزنی کرده است، بلکه حتی تأکید لوطی جماران مبنی بر هست و نیست مرگ و زندگی بودن مبارزه با آمریکا را هم نا دیده گرفته است . به خصوص اینکه از موضع فرفکنی خواست و ایده ها و آرزو واهداف خود را از زبان دشمن آمریکا بطور وارونه بیان کرده است وبرای رد گم کردن اشاره ی تاکتیکی به بازی کردن زمین دشمن لوطی جماران کرده است تا نوعی سفید کردن پرونده و تبرئه کردن موضع چند پهلو وتناقض آمیز خودش می باشد که نظری شرمگینانه مشابه ی عکس یاد گاری گرفتن با فرمانده ی نظامی پاسدار گماشته احمدی نژاد در بغداد و سفر معاونش رحیم مشائی به آمریکا است که در سایه و روشن های تناقض گوئی های یادداشت روزش محو شده است . زیرا که نه بر خلاف همیشه گیر به رقیب دوم خردادی ها نداده واینان را متهم به همکاری با آمریکا نکرده است ، بلکه پیرامون تظاهرات روز 13 آبان فرخوان حضور و شرکت در این مراسم ضد آمریکائی در جلوی سغارت اشغال شده در تهران داده نشده است که از سوی سپاه پاسداران وبسیج طراحی شده است .
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 12 آبان ماه سال 1387