نقد وبررسی " آمريكا و طرح � نهادينه كردن بحران � در افغانستان" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 22 آبان ماه سال -1387
"مگر گفته نمی شود چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است ؟ چرا پرداختن به موضوعات عراق و افغاستان و لبنان وفلسطین و... مهمتر از پاسخگوئی به مطالبات مردم محروم ایران است؟"
مگر می توان همیشه در جاده یکطرفه با سرعت زیاد حرکت کرد و راند وهم اینکه لغز خوانی کرد و توجهی به راه بازگشت وبن بست نداشت و بازهم ادعای قهرمانی اتومبیل رانی داشت ؟ زیرا که اینگونه ادعا ها و تحلیل و تفسیر های یک بعدی و معلولی که یک ریز بازتاب داده می شود بر همین ادعا و تز و اساس ذکر شده استوار است که ابتدا و در دجه ی اول مخاطب آمریکا است . سپس اسرائیل و کشور های عربی منطقه در رده بندی ها ی بعدی قرار می گیرند . آنهم بدون آنکه هرگز بررسی ریشه ای شود و جایگاه رژی تروریستی آخوندی مشخص و برجسته و ترسیم گردد که در این تابلوی طراحی و ترسیم شده کجا قرار گرفته است؟

بطور مثال اکنون سرمقاله نویس از موضع وکیل مدافع و نماینده و سخنگوی مردم افغانستان و پاکستان بصورت دایه مهربانتر از مادر دلسوز وارده صحنه شده است و پس از کلی اشک تمساح ریزی برای زنان وکودکان قربانی شده ناشی از بمباران هوائی آمریکا در مرز پاکستان افغانستان کردن که گاهی درون خاک پاکستان انجام می گیرد که گفته می شود هدف پگییری و سرکوب کردن اعضای طلبان و القاعده می باشد.البته بر تأکید بنی براینکه آمریکا متهم و محکوم شده که دارد دست به جنایت می زند .
از سوی دیگر توضیح داده نمی شود که پس دادستان مذاکره آمریکا با طلبان چه می شود که چندین بار همین روزنامه و به خصوص همین سرمقاله نویس از موضع انتقادی به این موضوع پرداخته است ؟
مهمتر اینکه مگر شرایط کنونی حاکم بر افغانستان وبدتر از آن که د ر عراق حاکم شده است . نتیجه همکاری و تبانی مستقیم و غیر مستقیم سران رژیم تروریستی آخوندی با اشغل گران نظامی هر دو کشور افغانستان وعراق نمی باشد؟ مگر این واقعیت که هم اشغال گران وهم رهبران کشور منطقه وهم سران رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و نامشروع آخوندی و سایر آگاهان و ناظران سیاسی منطقه اعتراف و ا قرار نکرده اند که اشغال نظامی افغانستان و عراق و سقوط طالبان وصدام حسین فقط برنده اش رژیم تروریستی آخوندی بوده است؟

همچنین مگر مدتی پس از اشغال نظامی ا فغانستان رفسنجنی در خطبه ی نماز جمعه ی خود در تهران بوش وی را مخاطب خود قرار نداد پیام نداد ونگفت که بوش می داند اگر چنانچه همکاری ما در اشغال نظامی افغانستان نبود هنوز هم در ا فغانستان طالبان بر سر قدرت بودند؟ پرسش است هم اکنون برای چه این نقش و اعتراف همکاری کردن با اشغال گران افغانستان نادیده گرفته می شود و تنها آمریکا مقصر وقایع و فجایع افغانستان وعراق معرفی می شود؟ برای چه دائم صورت مسئله پاک می شود ؟ این چگونه سیستم خبررسانی و تحلیل و تفسیر کردن رو بنائی و معلولی یکطرفه می باشد که 3 دهه است ادامه داشته است؟
مگر فراموش شده است که چگونه از طریق دلال و جسوس چند جانبه احمد چلبی مدرک سازی دروغین شد و آنقدر اطلاعات غلط و غیر واقعی پیرامون سلا ح های کشتار جمعی عراق داده و تبلغ شد تا بستر ساز تهاجم ظامی به عراق فراهم شد ؟ زیرا که طرح خواب سرنگون کردن دشمن اصلی صدام حسین و خلع سلاح سازمان مسلح مخالف مقیم عراق و بالاخره تبدیل نمودن حیات خلوت عراق دیده شده بود که از روز سقوط صدام حسین تا کنون در عراق سیاست دخالت گری و نفوذ و اقدمات تروریستی و ناامن سازی عراق دنبال شده است تا اینکه اکنون این روز ها شاهد می باشیم تنها کشوری که بطور علنی با دخالت گری واقدامات تروریستی و مخرب و عمیات انفجاری و انتحاری و راه اندازی تظاهرا ت وآکسیون های اعتراضی در عراق بر پا می کند تا فریاد شعار مخالفت با توافقنا مه ی امنیتی میان دولت عراق با آمریکا سر داده م شود و تأکید بر اخراج آمریکا از عراق و افغانستان گردد شود . فقط از سوی رژیم تروریستی آخوندی و پاسداران و سپاه قدس و سفیر تروریست در بغداد پاسدار حسن کاظمی قمی دنبال می شودکه برنامه ریزی و هدایت و سازماندهی کننده می باشند د. البته از طرف دیگر اینگونه اقدامات اعتراف آشکار و انکار نا پذیر دخالت گری در این دو کشور می باشد.

در خاتمه اینکه سئوال است آیا کسی در جهان یافت می شود که بچه های همسایه اش را بیش از اعضای خانواده ی خودش دوست داشته باشد ؟مگر جز اینکه نظر و چشمداشت خاصی نسبت به اینان داشته باشد؟ از سوی دیگر مگر آخوندهای منبری سابق و بقدرت رسیده ی کنونی فراموش کرده اند چگونه آن زمانی که از مراکز قدرت و ثروت بدور بودند بر سر منابر حنجره پاره می کردند و خطاب به شاه بطور غیر مستقیم می گفتند. چونکه شهامت علنی گوئی داشتند که مدعی بودند چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است . چگونه است که اکنون بررسی و رسیدگی به مطابلت مردم ایران که 80 % جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند. همینطور نرخ رشد تورم و گرانی لجام گسیخته با افزایش قیمت کا لا ها و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند . بعلاوه کاهش بهای نفت و افزایش کسری بودجه موجب مزیت بر علت شده است تا که فشار مضاعف تری بر محرومان وتهی دستان وارد شود . چرا این مردم ایران در الویت نمی باشند و چرا باید مطالبات و نیاز و احتیاجات شان بطوردربست فراموش شود وجای آن را بررسی وضوعات افغاستان و عراق و لبنان و فلسطین وترکیه و... بگیرد؟ عجیب و مهمتر اینکه همه ی این سیاست های صدور تروریسم وبنیاد گرائی ودخالت در امور داخلی سایر کشور ها به خاطر دسترسی به سلاح هسته ای می باشد که خود همین هدف تبدیل به فشار بین المللی و تحریم اقتصادی شده است که هزینه و بهای اینگونه اهداف بلند پروزانه را بازهم مردم محروم وتهی دستان ایرانی می پردازند. در نهایت اینکه همه ی ااین ترفند و تلاش های مذبوحانه و آدرس غلط دادن ها ناشی از عدم مشروعیت رژیم تروریستی دزد و غارتگر و دین فروش و جنگ افروز ووحشتزده از قیام مردم ناراضی و خشمگین است که هر روز با یک بحران سازی تلاش می شود اذهان عمومی و کنترل کردن شان از طریق اراگان های سرکوبگر با روش و متد ضرب و شتم وخفقان و ارعاب در جامعه پیگیری شد تا که بقای رژیم ضد بشری آخوندی امکان پذیر گردد.

هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 22 آبان ماه سال -1387