نقد و بررسی "آژانس ; مطالبات غيرقانوني" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 2 آذر ماه سال 1387
"تهدید و انتقاد کردن محمد البرادعی ، خود دلیل گویای اهداف نظامی پروژه ی هسته ای می باشد"
مسئله ی غامض و پیچیده ی بدخیمی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی آنچنان تبدیل به بدخیم شده است که می رود به سمت درمان ناپذیری این بیماری مزمن که حتی عمل جراجی هم نمی تواند درمان پذیرش باشد . برای اینکه در ابتدا نه اینکه تلاش جدی برای شاخت این بیماری این مرموز نشد ، بلکه بدتر اینکه زمانی هم که شناخته شد تلاش جدی برای مهارش نشد تا اینکه تبدیل به رشد سلول های خوش خیم به بد خیم در مان پذیر نشوند . مهمتر اینکه با شیوه ی درمانی که برای مهارش در پیش گرفته شد . چون این شیوه ی درمان درست و کار ساز نبود موجب شد که این رشد سلول های بد خیم خیلی بیش از قبل فعال و رشد کنند .
به خصوص پس از اینکه با طراحی کودتای خاموش و خزنده، رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد شد و با هوار و فریاد جیغ و فغان روش در تور سفر های استانی خود از دادن خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم و برگزاری جشن هسته ای گفت که جایگزین برآورده شدن مطالبات و وعده هائی همچون مبارزه با مفسدان اقتصادی و بردن نان بر توی سفره های محرومان دادن شد . در صورتیکه همان زمان غرب اندر خم یک کوچه بود ومشغول پیگیری سیاست خائنه ی تجارت خون مذاکره ی هسته ای بود که انگیزه ی خود را از پیشنهاد لابی های فعال رژیم تروریستی آخوندی در یافت می کرد . بنابراین این سیاست خائنانه ی فرصت سوزی همانگونه که قید شد نه اینکه هیچگونه کمک به در مان بیماری یا مهارش نکرد ، بلکه بر عکس موجب تقویت و رشد سلول های بد خیم سرطانی هسته ای کند .

. البته فراموش نشود که سیاست دخالت گری در عراق و دست زدن به اقدامات تروریستی و ناامن سازی و سرگرم و در گیر کردن آمریکا در عراق کمک شایان توجهی به پیشبرد سیاست باج گیری و چانه زنی مذاکره ی هسته ای شد که دستآورد تعقیب سیاست فرصت سوزی در راستای پیگیری طرح و اهداف پروژه ی هسته ای را در بر داشت. همچنین نقشی که گزارشات چند گانه آژانس و شخص محمد البرادعی ایفا کرد ند باعث شد تا این روند تحقیقق و بازرسی پرونده هسته ای کشدار و غامض و پیچیده و مبهم تر شود.
زیرا مگر درک این واقعیت خیلی سخت بود تا که دانسته نشود که مسئولان رژیم تروریستی آخوندی دنبال چه ادافی می باشند که اینقدر رفتار و عملکرد تناقض آمیز دارندکند؟ مثلاً برای چه در زمان خاتمی و حسن روحانی تعلیق اورانیوم پذیرفته می شود ؟ سپس در دوره ی پاسدار احدی نژاد این تعهد نقش می شود. بدتر اینکه اعتراف می شود که در همان زمان پذیرش توقف غنی سازی در اصل پذیرفت نشده بود و اقدامات در خفا انجام می شد .

پرسش است که آیا اعتراف به این برخورد دوگانه برای آژانس اتمی آشکار نمی ساخت که اهداف پروژه ی هسته ای غیر صلح آمیز می باشد؟ زیرا اگر چنانچه صلح آمیز باشد چه دلیل به پنهانکاری داشت؟ به خصوص اینکه اگر امروز کسی که با مسائل سیاسی و نظامی و هسته ای و تنظیم شکل گیری قدرت در ایران آشنائی داشته باشد . می داند که جایگاه لوطی جماران چگونه است؟ رابطه ی وی با ارگان های سرکوبگر به خصوص سپاه پاسداران چگونه می باشد ؟ نقش نمایندگان ویژه ی وی در نهاد ها چگونه است؟ به ویژه اینکه سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری که نماینده ی ویژ ه ی لوطی جماران در ورق پاره پرونده ساز و سناریو کیهان اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی است . رابطه اش با لوطی جماران وسپاه پاسداران چگونه می باشد وچگونه از پرونده ی هسته ای تا کنون دفاع کرده وحرف نهائی را زده است؟

بنا براین وقتی که این پاسدار در یادداشت روز خود تهدید می کرد که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا که در خیابان های بیروت و بغداد تعیین تکلیف می شود. به موضوع پیام نظامی ونه صلح آمیز هسته ای را منتقل کرده بود؟ زیرا که پیآمد این تهدید جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران با اسرائیل بود که از طریق حزب الله لبنان طراحی و دنبال شد. عراق که جای خود دارد . زیرا که در دفاع از پروژه ی هسته ای هرروز در خیابان های بغداد نه اینکه بمب گذاری و عملیات انتحاری و انفجاری و ناامن سازی انجام می گیرد، بلکه از طریق طلبه مقتدی صدر ساکن قم است مدام تظاهرات ضد توافقنامه ی امنیتی میان آمریکا و دولت عراق راه اندازی می شود .
مهمتر اینکه همین سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز دیگری خطاب به آمریکا و سازمان آژانس انرژی اتمی هشدار داد که تصور نکنید که مسئولان هسته ای کشور و نیزوهای مدافع آن آنقدر ساده می باشند که در دید وبازید و بازرسی ها همه اطلاعت هسته ای را به شما تحویل داده اند و در زیر چشمان ماهواره های پیش رفته ی جاسوسی آمریکا که برروی خاک ایران متمرکز شده اند . تلاش برای استتار تأسسیات هسته ای در سراسر خاک ایران نشده است که در صورت هرگونه تهاجم نظامی از آسیب در امان و مصونیت بمانند.

در خاتمه اینکه وقتی که چد سال پیش به این شفافیت اعتراف شد که هدف پروژه ی هسته ای غیر صلح آمیز ونظامی می باشد . مشخص نیست که این بازی کثیف موش و گربه ی سیاست فرصت سوزی که انشاء اله گربه است که با سیاست خائنانه ی مذاکره با غرب دنبال شده است. در راستای چه اهدافی بوده که ادامه یافته است؟ پس جای شک نمی باشد که نه البرادعی حاضر وقادر است همه واقعیت را بیان کند ونه اینکه گزارشات چند پهلوئی که هر از گاهی بیرون می دهد این گزارشات کامل است و بیان کننده ی همه واقعیات می باشد . مشروط بر اینکه به همین گزارشات هم سخت از سوی مسولان و قلم بردستان رژیم تروریستی آخوندی تاخته می شود . مثلاً آخوند هفت خط و بساز و بفروش رفسنجانی در نماز جمعه علیه گزارش اخیر محمد البرادعی موضع انتقادی اتخاذ کرده است و اکنون نیز مبلع رفسنجانی در سرمقاله ی خود سخت گزارش البرادعی را مورد تهاجم انتقادی قرار داده است که بدون شک و ابهام ، اینگونه انتقاد کردن به وضوح از نیات نظامی بودن پرونده ی هسته ای پرده بر می دارد وحکایت می کند
.
هوشنگ � بهداد
شنبه 2 آذر ماه سال 1387