نقد و بررسی "انتظارات اروپا از وارث بوش" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 18 آبان ماه سال - 1387
"مشخص نیست که چرا بدون توجه به عریضه نویسی تبریک گفتن پاسدار احمدی نژد به اوباما، سرمقاله نویس ازموضع مخالفت ،بحران های درپیش روی اوباما راترسیم کرده است؟!
سرمقاله نویس بدلیل آنکه تضاد ریشه ای و عقیدتی با دمکراسی و آزادی و عدالت دارد. بنابراین قلم وی نمی چرخد که اعتراف کند در آمریکا هرگونه فضائی حاکم باشد حداقل یک شانس به یک سیاهپوست متولد نا شده در آمریکا داده است تا که رئیس جمهور شود . در صورتیکه در آپار تاید ارتجاع آخوندی حاکم شده در ایران نه اینکه یک ایرانی تبعه ی کانادابه نام زهرا کاظمی بازداشت می شود و پس ز شکنجه وی را به قتل رسانیده می شود ، بلکه خانم دیگر ایرانی تباری که در آمریکا متولد شده است به نام عشاء مؤمنی زندان شده است ، بد تر اینکه سید خندان خاتمی که بقول خودش 8 سال تدارکاتچی نظام بوده است را تحمل نمی شود و اکنون پاسداران انتصابی در مجلس کمدی و دکوری و ارتجاعی در شرف ممنوع کردن نامزدان ریاست جمهوری امثال خاتمی و کروبی و میر حسین موسوی می باشند . زیراکه شرایط سنی زیر 65 سال را می خواهند به تصویب برسانند.
از سوی دیگر پاسدار گماشته احمدی نژاد که بقول مهدی خزعلی از ثبات و تبادل روحی و روانی برخوردار نمی باشد و دارای شخصیتی متزلزل و متملق و چاپلوس و عقده ای و خود بزرگ بین است که احساس مرکز ثقل جهان بودن دارد که تصورمی کند همه نظرات عالم متوجه اعمال و اقداماتو حرکات و نتایح و پند و اندرز های اشتباه ناپرذیز وی می باشد . اکنون در یک تناقض گوئی آشکار و با زدن زیرآب ادعای ارباب لوطی جماران مدعی ضد استکباری و آمریکائی بودن، تبریک به اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا گفته است که مورد اعتراض و انتقاد خودی ها شده است . زیرا که اینگونه موضع گیری کردن تف و تاق و ریش مشخص نیست چگونه مطابق با آرزوی جهان بدون آمریکای سه سال پیش این پاسدار گماشته دارد که چپ و راست خواهان نابودی اسرائیل شده است که نزدیک ترین هم پیمان آمریکا در منطقه می باشد . البته سکوت لوطی جماران حامی گاشته پاسدار احمدی نژاد در اینگونه اتخاذ سیاست ها بیشتر نشان می دهد که سناریوی اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 1358 و بازی ادامه دار این سناریو تا کنون چه اندازه تاکتیکی برای ادامه ی حفظ قدرت و انباشت ثروت و انحصاری کردن آن وابزار تبیلغاتی در راستای سرکوب معترضین و مخالفین و دگراندیشان با اتهام ستون پنجم و پیاده نظام وعامل آمریکا بودن بوده است .
همچنین اکنون سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسئله که گویا در ایران هیچگونه بحران اقتصادی و پولی وتورم وگرانی و فقر و بیکاری وجود ندارد . لذا ترجیح داده است که بحران های اقتصادی و پولی و مالی و ... آمریکا را برجسته کند تا که به حساب خودش نشان دهد رئیس جمهور جدید آمریکا باچه بحران ها و مشکلاتی آ مواجه می باشد. بالاخره اینکه سرمقاله نویس پس از فرموله کردن مشکلات اقتصادی و مالی و تنظیم رابطه ی رئیس دید آمریکا با سایر کشور ها را که برای اواما ترسیم کرده است . دردنباله یک فرمول و جمع بندی دیگر از ایجاد رابطه ی اتحادیه ی اروپا با آمریکا را نیز خطا ب به رئیس جمهورجدید آمریکا را به تصویر کشانیده است .
در خاتمه اینکه اینگونه گریز به صحرای کربلا زدن که سرمقاله نویس دنبال و عیان کرده است و به مسائل داخلی آمریکا و وضعیت جدید رئیس جمهور آمریکا پرداخته است؛ گذشته از اینکه فرار از پرداختن و بررسی و ارزیابی کردن و پاسخگونبودن به مسائل و بحران های داخلی کشور و آدرس غلط دادن می باشد . از سوی دیگر برجسته کردن نوع تضاد و نگرش میان رقباو چشم انداز اینان نسبت به رئیس جمهور جدید آمریکاو انتظارات متمم آن می باشد.همچنین از طرف دیگر نوعی انتظار داشتن نزدیکی آمریکا با رژیم تروریستی آخوندی می باشد که بشکل وارونه و موضع مخاف مطرح می شود . زیرا که بقول معروف شیپور از در گشادش نواخته شده است . بهر حال تا زمانی که مسئولان رژیم تروریسی آخوندی دست از پیگیری غنی سازی اورا نیوم بطورکامل بر ندارند و از سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشور ها به خصوص عراق و ابرازمخالف با توافقنامه ی امنیتی میان دولت عراق و آمریکا فاصله نگیرد و زیرآب صدور تروریسم و بنیاد گرائی به برون مرزرا نزند و تعطیلش نکند . همینطور حقوق بشر را در ایران رعایت نکند وبه آن احترام نگذارد. امکان به وجود آمدن فضای مناسب برای عادی شدن رابطه ی میان دو کشوروجود ندارد .البته که قابل درک است که دست بر داشتن وعقب نشینی سران رژیم تروریستی از این مقولات مطرح شده به ویژه دسترسی به سلاح هسته ای امکان پذیر نیست . زیرا که بقای ننگین رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و تروریستی آخوندی به دسترسی سلاح هسته ای و دیپلماسی صدور بنیاد گرائی و تروریسم با چاشنی ادعای مبازرزه با شیان بزرگ آمریکا گرده خورده و بستگی دارد .
هوشنگ � بهداد
شنبه 18 آبان ماه سال - 1387
"مشخص نیست که چرا بدون توجه به عریضه نویسی تبریک گفتن پاسدار احمدی نژد به اوباما، سرمقاله نویس ازموضع مخالفت ،بحران های درپیش روی اوباما راترسیم کرده است؟!
سرمقاله نویس بدلیل آنکه تضاد ریشه ای و عقیدتی با دمکراسی و آزادی و عدالت دارد. بنابراین قلم وی نمی چرخد که اعتراف کند در آمریکا هرگونه فضائی حاکم باشد حداقل یک شانس به یک سیاهپوست متولد نا شده در آمریکا داده است تا که رئیس جمهور شود . در صورتیکه در آپار تاید ارتجاع آخوندی حاکم شده در ایران نه اینکه یک ایرانی تبعه ی کانادابه نام زهرا کاظمی بازداشت می شود و پس ز شکنجه وی را به قتل رسانیده می شود ، بلکه خانم دیگر ایرانی تباری که در آمریکا متولد شده است به نام عشاء مؤمنی زندان شده است ، بد تر اینکه سید خندان خاتمی که بقول خودش 8 سال تدارکاتچی نظام بوده است را تحمل نمی شود و اکنون پاسداران انتصابی در مجلس کمدی و دکوری و ارتجاعی در شرف ممنوع کردن نامزدان ریاست جمهوری امثال خاتمی و کروبی و میر حسین موسوی می باشند . زیراکه شرایط سنی زیر 65 سال را می خواهند به تصویب برسانند.
از سوی دیگر پاسدار گماشته احمدی نژاد که بقول مهدی خزعلی از ثبات و تبادل روحی و روانی برخوردار نمی باشد و دارای شخصیتی متزلزل و متملق و چاپلوس و عقده ای و خود بزرگ بین است که احساس مرکز ثقل جهان بودن دارد که تصورمی کند همه نظرات عالم متوجه اعمال و اقداماتو حرکات و نتایح و پند و اندرز های اشتباه ناپرذیز وی می باشد . اکنون در یک تناقض گوئی آشکار و با زدن زیرآب ادعای ارباب لوطی جماران مدعی ضد استکباری و آمریکائی بودن، تبریک به اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا گفته است که مورد اعتراض و انتقاد خودی ها شده است . زیرا که اینگونه موضع گیری کردن تف و تاق و ریش مشخص نیست چگونه مطابق با آرزوی جهان بدون آمریکای سه سال پیش این پاسدار گماشته دارد که چپ و راست خواهان نابودی اسرائیل شده است که نزدیک ترین هم پیمان آمریکا در منطقه می باشد . البته سکوت لوطی جماران حامی گاشته پاسدار احمدی نژاد در اینگونه اتخاذ سیاست ها بیشتر نشان می دهد که سناریوی اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 1358 و بازی ادامه دار این سناریو تا کنون چه اندازه تاکتیکی برای ادامه ی حفظ قدرت و انباشت ثروت و انحصاری کردن آن وابزار تبیلغاتی در راستای سرکوب معترضین و مخالفین و دگراندیشان با اتهام ستون پنجم و پیاده نظام وعامل آمریکا بودن بوده است .
همچنین اکنون سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسئله که گویا در ایران هیچگونه بحران اقتصادی و پولی وتورم وگرانی و فقر و بیکاری وجود ندارد . لذا ترجیح داده است که بحران های اقتصادی و پولی و مالی و ... آمریکا را برجسته کند تا که به حساب خودش نشان دهد رئیس جمهور جدید آمریکا باچه بحران ها و مشکلاتی آ مواجه می باشد. بالاخره اینکه سرمقاله نویس پس از فرموله کردن مشکلات اقتصادی و مالی و تنظیم رابطه ی رئیس دید آمریکا با سایر کشور ها را که برای اواما ترسیم کرده است . دردنباله یک فرمول و جمع بندی دیگر از ایجاد رابطه ی اتحادیه ی اروپا با آمریکا را نیز خطا ب به رئیس جمهورجدید آمریکا را به تصویر کشانیده است .
در خاتمه اینکه اینگونه گریز به صحرای کربلا زدن که سرمقاله نویس دنبال و عیان کرده است و به مسائل داخلی آمریکا و وضعیت جدید رئیس جمهور آمریکا پرداخته است؛ گذشته از اینکه فرار از پرداختن و بررسی و ارزیابی کردن و پاسخگونبودن به مسائل و بحران های داخلی کشور و آدرس غلط دادن می باشد . از سوی دیگر برجسته کردن نوع تضاد و نگرش میان رقباو چشم انداز اینان نسبت به رئیس جمهور جدید آمریکاو انتظارات متمم آن می باشد.همچنین از طرف دیگر نوعی انتظار داشتن نزدیکی آمریکا با رژیم تروریستی آخوندی می باشد که بشکل وارونه و موضع مخاف مطرح می شود . زیرا که بقول معروف شیپور از در گشادش نواخته شده است . بهر حال تا زمانی که مسئولان رژیم تروریسی آخوندی دست از پیگیری غنی سازی اورا نیوم بطورکامل بر ندارند و از سیاست دخالت گری در امور داخلی سایر کشور ها به خصوص عراق و ابرازمخالف با توافقنامه ی امنیتی میان دولت عراق و آمریکا فاصله نگیرد و زیرآب صدور تروریسم و بنیاد گرائی به برون مرزرا نزند و تعطیلش نکند . همینطور حقوق بشر را در ایران رعایت نکند وبه آن احترام نگذارد. امکان به وجود آمدن فضای مناسب برای عادی شدن رابطه ی میان دو کشوروجود ندارد .البته که قابل درک است که دست بر داشتن وعقب نشینی سران رژیم تروریستی از این مقولات مطرح شده به ویژه دسترسی به سلاح هسته ای امکان پذیر نیست . زیرا که بقای ننگین رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و تروریستی آخوندی به دسترسی سلاح هسته ای و دیپلماسی صدور بنیاد گرائی و تروریسم با چاشنی ادعای مبازرزه با شیان بزرگ آمریکا گرده خورده و بستگی دارد .
هوشنگ � بهداد
شنبه 18 آبان ماه سال - 1387