نقد وبررسی " راز زدايي از يك شكست (يادداشت روز)}روزنامه ی کیهان چهارشنبه 22 آبان ماه سال 1387
"چگونه است که کشور مدعی پیروز و قوی، در 3 دهه ی گذشته به دنبا ل کشور شکست خورده نظامی و سیاسی در بیرون و مالی و اقتصادی در داخل، از هر کانال با سر دویده است؟"
تحلیل و تفسیری که پاسدار عرب یادداشت روز نویس کرده هم عجیب و جالب است و هم متناقض و خنده دار است. برای اینکه یک خط زنجیره ای از شکست سیاست های خارجی و اقتصادی و مالی داخلی و سیاست نظامی گری برون مرزی آمریکا را ترسیم و نتیجه گیری کرده است که اینگونه شکست ها که حتی مهمتر از بحران اقتصادی سال 1329 خوانده شد و بدتر از شکست نظامی وکره و ویتنام نا میده شده که نصیب آمریکا گشته است . همچنین تأکید کرده است که انتخابات 4 نوامبر در آمریکا نه شکست جموری خواهان ونو محافظه کاران ، بلکه نمایش شکست آمریکا می باشد . البته اینگونه قلم زنان یک بعدی که فقط با معلول به سبک سفسطه گری حوزوی سر کار دارند چون مأمور قلم بردستان و به خدمت گرفته شدگانی می باشند که می بایست به نفع رژیم تروریستی آخوندی و پیروزی و قدرت و توانائی اش و..... شکست حریف و رقبایش قلم زنی و مرثیه خوانی کنند و هر گز هم خود را مقید نمی دانند که از شیوه ی رابطه ی علت و معلولی به مسائل برخورد کنند . زیرا که اگر چنانچه چنین تابلوئی از شکست برای امریکا و بوش و آمریکا ترسیم نکند. متقابلا قادر نیست ان روی سکه پیروزی های زنجیره ای را برای رژیم تروریستی ردیف و لیست کند .
بتابراین هرگز یادداشت روزنویس مدعی حاضر نیست که نوک قلم خود را به چرخاند و توضیح دهد برای چه کشوری که این همه شکست سیاسی نظامی بیرونی و اقتصادی و مالی درونی را متحمل شده است در مقابل کشور پیروز همچون ر ژیم تروریستی آخوندی قرار دارد که بر خلاف ادعای ظاهری که دارد؛ امااز طریق لابی های پنهانی و علنی پیام مذاکره برای چنین کشوری ارسال می کند؟ چونکه از فعال کردن پاسدار تروریست حسن کاظمی قمی سفیر شده در عراق که با لابی ها و نفوذی های درون دولت عراق چپ و راست فعال است و با اعلام آماگی مذاکره در امور امنیت داخلی عراق برای مقامات آمریکائی پیام ارسال می کند که آماده ی ادامه ی مذاکرات مرحله ی چهارم می بلشد. از سوی دیگر مشخص نیست برای چه تیم ورزشی برای کانال زدن باب مذاکره به آمریکا اعزام می شود؟ بدتر اینکه پاسدار گماشته احمدی نژاد دست به هذیان گوئی می زند وبا بیان خواب رؤیائی عکس یادگاری گرفتن با فرمانده ی نظامی آمریکائی در بغداد اعتراف کرده و مدعی شدکه این فرمانده ی آمریکائی که نمی دانست زمان تاریخ ورود این پاسدار گماشته به عراق چه موقع است. اما از طریق سربازان اطلاعاتی گمنام امام زمانی دانسته که این پاسدار به بغداد می آید که در یک ماه قبل از ورد این پاسدار به بغداد مرخصی خودش را لغو کرد تا زمان ورود پاسدار احمدی نژاد در بغداد باشد تا به اتفاق معاونش با وی عکسی یادگاری بگیرد و بر روی قلب خود بگذارد، زیرا که گفته بود این پاسدار توی قلبش می باشد .
پس از آن دادستان پاسدار گماشته احمدی نژاد عفو ملوکنه به دلال و جاسوس چند جانینه هوشنگ امیر احمد داده شد و از وی به ایران دعوت شد تا که در تلاش ایجاد رابطه با آمریکا فعال شود . در دنباله ی این شو، بازی عاشق شدن رحیم مشائی معاون رئیس جمهور شروع شد که پیام دوستی میان ملت آمریکا و اسرائیل با ملت ایران را داد . آنگاه با فاکتور گیری ملت آمریکا، تب عشق و دوستی رحیم مشائی با ملت اسرائیل آنقدر داستانش بالا گرفت وکشدار شد که لوطی جماران برای پایان دادن به نزاع و سگ دعواهای میان دولت جراحی و خراطی شده با مجلس دکوری و کمدی و انتصابی و ارتجاعی پیرامون رحیم مشائی و عاشق ملت اسرائیل شدنش مجبور شد تا وارد معرکه شود و با این شو پایان دهد. حال بماند که چقدر پاسدار احمدی نژاد در تور سفرهای مارتونی استانی خود از مثبت یافتن حضور معاون وزیر امور خارجه ی آمریکا در دیدار میان سولا نا با پاسدار موجی و ترکشی سعید جلیلی در ژنو گفت وبا باد در غبغب انداختن داد زد که دلیل تسلیم وعقب نشیی آمریکا در مذاکره ی هسته ای می باشد .اخیراًکه دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی فعال شده بود و خبر بازگشائی دفتر شورای ایرانیان در تهران را داد و در سفری که به ایران داشت شرایط سفر پنهانی رحیم مشائی به آمریکا طرح شد . در دنباله مطبوعات از ارسال نامه ی بوش به ایران خبر دادند. داشته باشید این بازی در شرایطی د نبال و اجرا شد که هیچگونه تغییری در رفتار آمریکا شاهد نشدو هیچ پاسخ مثبتی از سوی مقامات آمریکائی که آمریکا ضعیف شکست خورده ی اقتصادی و مالی و سیاسی و نظامی اعلام شده است هر گز داده نشد . زیرا که همچنان بر تعلیق غنی سازی خود اصرار می ورزد.
ناگفته نماند که شکی وجود ندارد که بوش در تهاجم نظامی به عراق مرتکب اشتباه تاریخی شد . زیرا به جای اتخاذ این تهاجم اگر خواهان حل مشکل خاورمیانه بود می بایست مرکز و کانون اصلی ناامن وبی ثبات سازی منطقه یعنی رژیم تروریستی آخوندی تهاجم نظامی می کرد . اما دومین اشتباه بوش که بزرگتر از اشتباه اشغال نظامی عراق بود . خلع سلا ح کردن سازمان مسلح رژیم تروریستی آخوندی مقیم عراق بود . یعنی بقول معروف سنگ را بست و سگ را رها کرد. زیرا که در کمال خوش باوری و بی تجربگی با آزاد گذاشتن دستان عوامل اخلاگرو پاسدار و اطلاعاتی و نفوذی و اعزامی از سوی رژیم ترویستی آخوندی به عراق تا که بتوانند در همه سطوح در عراق نفوذ کنند و عراق را تبدیل به حیلت خلوت و باتلاق کنند و با پیگیری اقدامات تروریستی و انفجاری انتحاری زنجیره ای و ادامه دار در عراق، موجب شد تا که خیلی سریع عراق به مرکز ثقل صدور صدور تزرریسم و بنیاد گرائی به خاورمیانه برای رژیم به خصوص سپاه پاسداران مبدل شو د . چونکه از این طریق سپاه پاسداران طریق حزب الله لبنان جنگ 33 روزه با اسرائیل راه اندازی کرد. همینطور از سوی حماس جنگ داخلی در فلسطین برپا و نوار غزه را جدا شد و دشمنی و مخالفت ب اروند مذاکره ی صلح خاورمیانه در دستور قرار گرفته شد داد .
همچنین بطور همزمان از سوی دیگر از طریق اقدام سیاست خائنانه ی مذاکره ی تجارت خون انسان ها فرصت سوزی هسته ای دنبال شد . در نهایت آمریکا در دامی افتاد که رفسنجانی در چند خطبه ی نماز جمعه ی تهران خود با تهدید کردن آمریکا اعتراف کرد که اگر چنانچه آمریکا از عراق خارج نشود. عراق برایش به ویتنامی دیگر تبدیل خواهد شد و در باتلاق عراق فرو خواهد رفت. خلاصه اینکه بالا رفتن هزینه ی بسیار سنگین نظامی مالی با افزایش تلفات جانی آمریکا در عراق و تعمیم دادن این سیاست در افغانستان که منجر به پیآمد شکست نظامی و سیاسی و بیرونی اقتصادی و مالی در داخل کشورشد که اکنون پاسدار عرب یادداشت روز نویس ادعایش را کرده است. ناشی از پیگیری سیاست رژیم تروریستی آخوندی در دفاع از پروژه ی هسته ای علیه آمریکا دنبال شد و به بوش تحمیل کرد.
در خاتمه اینکه نکته ی کلیدی که عرب پاسدار یادداشت روز نویس به آن اشاره نکرده این است که بر خلاف رجز خوانی ها و مخالفت هائی که علیه ی حزب جمهوری خواه و نو محافظه کاران در آمریکا کرده است . اتفاقاً سران رژیم تروریستی آخوندی گروگان های آمریکائیان وکارکنان سفارت آمریکا در تهران را به نفع رقیب جمهوریخواه کارتر دمکرات آزاد کردند . سپس در تابستان سال 65 در تهران رفسنجانی به دیدار و ملاقت مک فارلین رفت که نماینده ی ویژه رونالد ریگان هنرپیشه معروف ورئیس جمهور وقت ازحزب جمهوری خواه آمریکا بود که کلت و کیک وکتاب را در یافت کرد . در صورتیکه همان زمان در مدارس و خیابان ها و نمازجمعه ها فریاد مرگ بر آمریکا و صدام حسین و منافقین طنین انداز بود.اکنون هم اعتبار اینگونه تحلیل یادداشت رروز ها مترادف و آن روی سکه آنگونه شعار ها و دیدارهای یاد شده می باشد.
هوشنگ � بهداد
چهارشنبه 22 آبان ماه سال 1387
"چگونه است که کشور مدعی پیروز و قوی، در 3 دهه ی گذشته به دنبا ل کشور شکست خورده نظامی و سیاسی در بیرون و مالی و اقتصادی در داخل، از هر کانال با سر دویده است؟"
تحلیل و تفسیری که پاسدار عرب یادداشت روز نویس کرده هم عجیب و جالب است و هم متناقض و خنده دار است. برای اینکه یک خط زنجیره ای از شکست سیاست های خارجی و اقتصادی و مالی داخلی و سیاست نظامی گری برون مرزی آمریکا را ترسیم و نتیجه گیری کرده است که اینگونه شکست ها که حتی مهمتر از بحران اقتصادی سال 1329 خوانده شد و بدتر از شکست نظامی وکره و ویتنام نا میده شده که نصیب آمریکا گشته است . همچنین تأکید کرده است که انتخابات 4 نوامبر در آمریکا نه شکست جموری خواهان ونو محافظه کاران ، بلکه نمایش شکست آمریکا می باشد . البته اینگونه قلم زنان یک بعدی که فقط با معلول به سبک سفسطه گری حوزوی سر کار دارند چون مأمور قلم بردستان و به خدمت گرفته شدگانی می باشند که می بایست به نفع رژیم تروریستی آخوندی و پیروزی و قدرت و توانائی اش و..... شکست حریف و رقبایش قلم زنی و مرثیه خوانی کنند و هر گز هم خود را مقید نمی دانند که از شیوه ی رابطه ی علت و معلولی به مسائل برخورد کنند . زیرا که اگر چنانچه چنین تابلوئی از شکست برای امریکا و بوش و آمریکا ترسیم نکند. متقابلا قادر نیست ان روی سکه پیروزی های زنجیره ای را برای رژیم تروریستی ردیف و لیست کند .
بتابراین هرگز یادداشت روزنویس مدعی حاضر نیست که نوک قلم خود را به چرخاند و توضیح دهد برای چه کشوری که این همه شکست سیاسی نظامی بیرونی و اقتصادی و مالی درونی را متحمل شده است در مقابل کشور پیروز همچون ر ژیم تروریستی آخوندی قرار دارد که بر خلاف ادعای ظاهری که دارد؛ امااز طریق لابی های پنهانی و علنی پیام مذاکره برای چنین کشوری ارسال می کند؟ چونکه از فعال کردن پاسدار تروریست حسن کاظمی قمی سفیر شده در عراق که با لابی ها و نفوذی های درون دولت عراق چپ و راست فعال است و با اعلام آماگی مذاکره در امور امنیت داخلی عراق برای مقامات آمریکائی پیام ارسال می کند که آماده ی ادامه ی مذاکرات مرحله ی چهارم می بلشد. از سوی دیگر مشخص نیست برای چه تیم ورزشی برای کانال زدن باب مذاکره به آمریکا اعزام می شود؟ بدتر اینکه پاسدار گماشته احمدی نژاد دست به هذیان گوئی می زند وبا بیان خواب رؤیائی عکس یادگاری گرفتن با فرمانده ی نظامی آمریکائی در بغداد اعتراف کرده و مدعی شدکه این فرمانده ی آمریکائی که نمی دانست زمان تاریخ ورود این پاسدار گماشته به عراق چه موقع است. اما از طریق سربازان اطلاعاتی گمنام امام زمانی دانسته که این پاسدار به بغداد می آید که در یک ماه قبل از ورد این پاسدار به بغداد مرخصی خودش را لغو کرد تا زمان ورود پاسدار احمدی نژاد در بغداد باشد تا به اتفاق معاونش با وی عکسی یادگاری بگیرد و بر روی قلب خود بگذارد، زیرا که گفته بود این پاسدار توی قلبش می باشد .
پس از آن دادستان پاسدار گماشته احمدی نژاد عفو ملوکنه به دلال و جاسوس چند جانینه هوشنگ امیر احمد داده شد و از وی به ایران دعوت شد تا که در تلاش ایجاد رابطه با آمریکا فعال شود . در دنباله ی این شو، بازی عاشق شدن رحیم مشائی معاون رئیس جمهور شروع شد که پیام دوستی میان ملت آمریکا و اسرائیل با ملت ایران را داد . آنگاه با فاکتور گیری ملت آمریکا، تب عشق و دوستی رحیم مشائی با ملت اسرائیل آنقدر داستانش بالا گرفت وکشدار شد که لوطی جماران برای پایان دادن به نزاع و سگ دعواهای میان دولت جراحی و خراطی شده با مجلس دکوری و کمدی و انتصابی و ارتجاعی پیرامون رحیم مشائی و عاشق ملت اسرائیل شدنش مجبور شد تا وارد معرکه شود و با این شو پایان دهد. حال بماند که چقدر پاسدار احمدی نژاد در تور سفرهای مارتونی استانی خود از مثبت یافتن حضور معاون وزیر امور خارجه ی آمریکا در دیدار میان سولا نا با پاسدار موجی و ترکشی سعید جلیلی در ژنو گفت وبا باد در غبغب انداختن داد زد که دلیل تسلیم وعقب نشیی آمریکا در مذاکره ی هسته ای می باشد .اخیراًکه دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی فعال شده بود و خبر بازگشائی دفتر شورای ایرانیان در تهران را داد و در سفری که به ایران داشت شرایط سفر پنهانی رحیم مشائی به آمریکا طرح شد . در دنباله مطبوعات از ارسال نامه ی بوش به ایران خبر دادند. داشته باشید این بازی در شرایطی د نبال و اجرا شد که هیچگونه تغییری در رفتار آمریکا شاهد نشدو هیچ پاسخ مثبتی از سوی مقامات آمریکائی که آمریکا ضعیف شکست خورده ی اقتصادی و مالی و سیاسی و نظامی اعلام شده است هر گز داده نشد . زیرا که همچنان بر تعلیق غنی سازی خود اصرار می ورزد.
ناگفته نماند که شکی وجود ندارد که بوش در تهاجم نظامی به عراق مرتکب اشتباه تاریخی شد . زیرا به جای اتخاذ این تهاجم اگر خواهان حل مشکل خاورمیانه بود می بایست مرکز و کانون اصلی ناامن وبی ثبات سازی منطقه یعنی رژیم تروریستی آخوندی تهاجم نظامی می کرد . اما دومین اشتباه بوش که بزرگتر از اشتباه اشغال نظامی عراق بود . خلع سلا ح کردن سازمان مسلح رژیم تروریستی آخوندی مقیم عراق بود . یعنی بقول معروف سنگ را بست و سگ را رها کرد. زیرا که در کمال خوش باوری و بی تجربگی با آزاد گذاشتن دستان عوامل اخلاگرو پاسدار و اطلاعاتی و نفوذی و اعزامی از سوی رژیم ترویستی آخوندی به عراق تا که بتوانند در همه سطوح در عراق نفوذ کنند و عراق را تبدیل به حیلت خلوت و باتلاق کنند و با پیگیری اقدامات تروریستی و انفجاری انتحاری زنجیره ای و ادامه دار در عراق، موجب شد تا که خیلی سریع عراق به مرکز ثقل صدور صدور تزرریسم و بنیاد گرائی به خاورمیانه برای رژیم به خصوص سپاه پاسداران مبدل شو د . چونکه از این طریق سپاه پاسداران طریق حزب الله لبنان جنگ 33 روزه با اسرائیل راه اندازی کرد. همینطور از سوی حماس جنگ داخلی در فلسطین برپا و نوار غزه را جدا شد و دشمنی و مخالفت ب اروند مذاکره ی صلح خاورمیانه در دستور قرار گرفته شد داد .
همچنین بطور همزمان از سوی دیگر از طریق اقدام سیاست خائنانه ی مذاکره ی تجارت خون انسان ها فرصت سوزی هسته ای دنبال شد . در نهایت آمریکا در دامی افتاد که رفسنجانی در چند خطبه ی نماز جمعه ی تهران خود با تهدید کردن آمریکا اعتراف کرد که اگر چنانچه آمریکا از عراق خارج نشود. عراق برایش به ویتنامی دیگر تبدیل خواهد شد و در باتلاق عراق فرو خواهد رفت. خلاصه اینکه بالا رفتن هزینه ی بسیار سنگین نظامی مالی با افزایش تلفات جانی آمریکا در عراق و تعمیم دادن این سیاست در افغانستان که منجر به پیآمد شکست نظامی و سیاسی و بیرونی اقتصادی و مالی در داخل کشورشد که اکنون پاسدار عرب یادداشت روز نویس ادعایش را کرده است. ناشی از پیگیری سیاست رژیم تروریستی آخوندی در دفاع از پروژه ی هسته ای علیه آمریکا دنبال شد و به بوش تحمیل کرد.
در خاتمه اینکه نکته ی کلیدی که عرب پاسدار یادداشت روز نویس به آن اشاره نکرده این است که بر خلاف رجز خوانی ها و مخالفت هائی که علیه ی حزب جمهوری خواه و نو محافظه کاران در آمریکا کرده است . اتفاقاً سران رژیم تروریستی آخوندی گروگان های آمریکائیان وکارکنان سفارت آمریکا در تهران را به نفع رقیب جمهوریخواه کارتر دمکرات آزاد کردند . سپس در تابستان سال 65 در تهران رفسنجانی به دیدار و ملاقت مک فارلین رفت که نماینده ی ویژه رونالد ریگان هنرپیشه معروف ورئیس جمهور وقت ازحزب جمهوری خواه آمریکا بود که کلت و کیک وکتاب را در یافت کرد . در صورتیکه همان زمان در مدارس و خیابان ها و نمازجمعه ها فریاد مرگ بر آمریکا و صدام حسین و منافقین طنین انداز بود.اکنون هم اعتبار اینگونه تحلیل یادداشت رروز ها مترادف و آن روی سکه آنگونه شعار ها و دیدارهای یاد شده می باشد.
هوشنگ � بهداد
چهارشنبه 22 آبان ماه سال 1387