نقد و بررسی " آدرس بازار آهنگرها(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 23 آبان ماه سال 1387
" چرا باید در بازی نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی شرکت کرد که رقیب دوم خردادی دشمن کینه و خطرناک نامیده شده و تهدید به تسویه حساب نیز شده است؟"
واقعاً که بهتر از این نمی توان اوضاع و احوال و خرت و خر و آشفته بازار حاکم بر ایران اشغال شده بامردم در بند و اسیر را تعریف و تفسیر و تحلیل کرد که اکنون جیغ و فغان یکی از سر آشپز باشی ها از شوری دیگ آش بر سر بار در آمده و چنین هوار ازشوری آش زده است:
"پيچيدگي� به مهم ترين مشخصه فضاي سياسي كشور ظرف چند ماه گذشته تبديل شده است. فضاي مبهم و غبارآلود، حجم انبوه نقل قول ها و كدهايي كه معلوم نيست اصل و نسبشان چيست و چه ميزان مي توان به آنها اعتماد كرد و نهايتاً خروارها تحليل و توصيه كه از هر سو به جانب گروه ها و شخصيت هاي سياسي روان است و اجازه نمي دهد �واقعيات� از �جعليات� تمييز داده شده در جايگاه مناسب خود بنشينند و با اسلوب هاي صحيح تحليل شوند سازه هاي اصلي اين فضا هستند. تحت چنين شرايطي اتفاقات بسيار خطرناكي مي تواند رخ بدهد. در اثر جابجايي ذهني و گاه عملي مرزهاي ارزشي، دشمن به جاي دوست مي نشيند، �تدبير دوست� با �نقشه دشمن� در مي آميزد و تشخيص آنها از هم دشوار مي شود. لابيست ها و واسطه ها بازيگردان مي شوند و با خبر آوردن و خبر بردن �بزرگان� را به انفعال مي كشانند و نهايتاً بازي چنان پيچ مي خورد كه �ضرر مسلم�، �منفعت محض� پنداشته مي شود و همه چيز به �فاجعه� ختم مي شود. فاجعه فقط اين نيست كه دشمن دوباره به صحنه بازگردد- كه چنين اتفاقي هرگز رخ نخواهد داد- همين مقدار هم كه سرمايه هاي گرانقيمت اعتماد و برادري بسوزد و آنچه دشمن بايد سال هاي طولاني زحمت مي كشيد تا بدان دست يابد دو دستي به آن هبه شود، فاجعه است؛ �خود فاجعه�!"
البته نیاز به تذکر نیست تاکه گفته شود معنی و مفهوم و مورد دشمن خطاب کردن چیست یا کیست؟ یا که چرا به باندهای مافیائی خودی ناراضی پیام وهشدار داده شده است که می بایست مواظب دشمن باشند تا که در دامش نیفتند که دارند با مانور تبلیغاتی دادن از تضادهای میان بادهای خودی و انتقا داتی که به عملکرد دولت می کند ؛ برای بازگشت دوباره بقدرت خود تلاش و فعالیت می کند . البته پاسدار قلم بر دست تأکید وتهدید کرده است اینان هر گز شانسی برای باز گشت دوباره بقدرت ندارند . همینطور گرچه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس در ابتدا تلاش کرده مثلاً با لفظ قلم بازی به حساب خودش منطقی و استدلالی مدل پاسداری بلغور کند و از رقیب دشمن با لکنت زبان وعددم رک گوئی نام برده است . ولی در ادامه چنین بطور شفاف و بدون لکنت زبان از دشمن به باز گشت قدرت هوس کرده و چشم به آرای بر خی از باندهای مافیائی رقیب حاکم اصول گرائی دوخته است اینگونه یاد کرده است:
از همين نكته كه ادعاي خلوص بي معناست مي توان نتيجه گرفت پس �دفاع مطلق� هم استراتژي صحيحي نيست و بايد به جاي آن براي �دفاع معقول� تلاش كرد. همه تلاش دشمن و ايادي داخلي آن - كه حالا ديگر حتي پيوندهاي خود را تكذيب هم نمي كنند- در شرايط كنوني اين است كه مجموعه رفتار اصولگرايان و خصوصاً دولت در 3 سال و چند ماه گذشته را فاقد عقلانيت، غيرقابل دفاع و يكسره ضرر جلوه دهد و همين جاست كه نبايد بازي خورد و مرزها را در جاي درست تعريف كرد. آيا مجموعه آنچه پس از سال 84 رخ داده يكسره درست است و بايد از نمث و ثمين آن دفاع كرد؟پاسخ: نه، آيا مجموعه رفتارهاي دولت و اصولگرايان اولا در قياس با مجموعه رفتارهاي نادرست آنها و ثانياً در قياس با كارنامه گذشتگان معقول و قابل دفاع است؟ پاسخ:قطعاً و صددرصد، اين جملات از مرتبه بديهيات فراتر نمي رود اما در فضاي سياسي امروز ما محتاج يادآوري و تذكر پي درپي است تا مبادا روزي برسد كه ببينيم نان خود را در سفره ديگران گذاشته و مي خوريم؛ ديگراني كه به وقت نياز و تنگنا مي ايستند و به مرگ تدريجي ما مي خندند. در اين يكي دوماه گذشته بسياري دوستان به اين پرسش كشيده شده اند كه راه صحيح كدام است؟ ظاهراً آدرس هاي غلطي هم به جبهه دشمن رفته و برخي از آنها به اين توهم افتاده اند كه در صورت حضور در صحنه حتي از حمايت و تاييد اصولگرايان بهره مند خواهند بود. كار به جايي رسيده كه محمد خاتمي هم علنا مي گويد در راي اصولگرايان طمع كرده است"
بالاخره اینکه پاسدار یادداشت روز نویس که با همان روش شلاق و شکنجه و تواب سازی و گفتمان مدل حوزوی سفسطه گری رقیب دوم خردادی دشمن خوانده شده را به حساب افشا و سپس تهدید و تأکید کرده است برای تسویه ی حساب با این دشمن عجله در کار نیست . زیرا که افزوده فرصت برای انتقام گرفتن و پرونده و سناریو سازی وجود دارد. ولی اکنون با شیوه به در گفتن تا که دیوار بشنود تا خودی های ناراضی و دلخور شده که از اقدامات و عملکرد پاسدار گماشته احمدی نژاد دل خوشی ندارند بدانند تا که دست وپای خودشان را جمع کنند و نکند هوس کنند یک وقت بطور تاکتیکی به سوی دشمن خاتمی روند که اکنون دشمن کینه توز خطر ناک خوانده شده است. البته قلم بر دست مدعی برخلاف ادعای پوشالی که از خدتگزاری به مردم دولت نهم کرده ولی هیچگونه فاکت و آمار در این مورد ارائه نکرده است تاکه دانسته شود این خدمتگزاری های مردم چیست؟ ولی در عوض با متمرکز شدن برروی رقیب دشمن کینه توز که تذکر و اخطار داده این دفعه دشمن خیلی خطر ناک تر از دفعه قبل تصمیم دارد به قدرت باز گردد با حواله دادن برگزاری نمایش خیمه شب بازی ریاست جمهوری انتصاباتی دوره ی دهم هم نوید تدارک تقلبات گسترده وهم تسویه حساب با دشمن داده که می تواند خونین و پر هزینه باشد . بهر صورت پیام خطاب به رقیب دشمن چنین داده شده است :
برخلاف آنچه ظاهراً ممكن است به نظر برسد، به هيچ وجه پاي احساسات در ميان نيست و اين قلم اساساً به شهادت همه آنچه تا به حال نوشته استدلال را بر هرچيز ديگري ارجح مي داند.موضوع بسيار روشن است. دشمني خطرناك و مدعي، دندان تيز كرده و به طمع افتاده، قصد و اراده بازگشت به همان جايگاهي را دارد كه چندي قبل مردم يكدل و يكزبان به سبب انبوه ناملايمات از آن اخراجش كردند و حالا كساني در انديشه اند كه اين دشمن كينه توز را در جامعه دوست و �منجي� به دوستان قالب كنند تا شايد جبهه مخالفان وضع موجود عليه خودي هايي كه ولو گاه ندانم كاري و بداخلاقي كنند، در دشمني با دشمن كم نگذاشته اند تكميل شود. كدام سوي اين معادله بايد ايستاد؟ ظاهراً جواب آسان است اما ترجمه اين جواب آسان از تئوري به عرصه عمل سياسي مجاهدتي با نفس و گذشتن از برخي خاطره هاي بد مي خواهد كه بايد براي حصول آن از خداوند توفيق خواست.نقشه دشمن اين بار بسيار خطرناك تر و حساب شده تر از قبل است. به جرئت مي توان ادعا كرد دشمن خارجي و دنباله هاي داخلي آن در عداوت با رهبري و دولت مورد حمايت آن و به عبارت ديگر براي مسدود كردن باب خدمت رساني سالم و بي منت به مردم نقشه هايي تو در تو كشيده اند كه تا به حال حتي اندكي از آن هم مورد بحث كافي قرار نگرفته است. انتخابات فرصتي مغتنم است كه ابعاد اين بازي طراحي شده در خارج و نحوه بازيگري برخي مدعيان در دل آن بهتر تشريح شود و اين ضرورتي است كه حتماً عملي خواهد شد. براي اين كار عجله اي نيست و زمانش خواهد رسيد. فعلاً مهم اين است كه مرزها مخدوش نشود و هركسي همان جا بايستد كه اصول و ارزش ها اقتضا مي كند. هزينه هاي حضور-حتي حضور اشتباهي- در جبهه دشمن به روز مبادا سنگين تر از حد طاقت نازكدلان خواهد بود."
عجب و جالب است که معلوم نیست که این چگونه نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی �انتصاباتی می باشد که اینگونه تبدیل به میدان دوئل میان رقبا شده است که با سنگین ترین اتهامات و تهدیدات چاشنی و مزین شده و تأکید شده است که تازه این در باغ می باشد و ورودیه درون باغ به آینده حواله داده شده است که بسیار خصمانه تر خواهد بود؟! اکنون پرسش است که با دسترس بودن تجربه ی 3 دهه گذشته ی دولت مردان که شرایط کنونی حاصلش می باشد و با شیوه ی رقابتی که اکنون وجود دارد که رقیب دوم خردادی که 8 سال بقول خودش تدارکاتچی بوده است و لوطی جماران را به وحی منتسب کرد. اکنون نیز اعتراف کرده است که تصمیم دارد از جایگاه آسیب دیده ی نظام و ولایت فقیه لوطی جماران دفاع کند به عنوان دشمن کینه توز و همگام وهمکار با دشمن بیرونی معرفی شده است که تلاش می کند بقدرت باز گردد تا بسیار خطراک تر از گذشته اقدام کند . آیااین مدعیان به جز قدرت ثروت و انحصاری کردنش با مشام خونین شان هر گز بوئی از انسانیت برده اند ؟ آیا این مدعیان زنجیر پاره کرده و شمشیر و شلاق وکلت بر دست گرفته که بوضوح تهدید می کنند اصلاً می دانند که معانی کلمات و لغات دمکراسی و آزادی عقیده و بیان و رعایت حقوق بشر و عدالت و یا خدمتگزاری به مردم چیست تاکه قرار باشد در خدمت مردم باشند؟ زیرا که یا در کسوت پاسداری در اقدمات تروریستی برون مرزی مأموریت و فعالیت داشته اند یا اینکه در لباس سرباز بد نام وگمنام اطلاعاتی و امنیتی مسئول پیگیری مخالفین وشکار کردن شان در قتل های زنجیره ای شرکت داشته یا به عنوان سر باز جو وشکنجه گر و پرونده و تواب ساز و کیفرخواست صادر کن برای صدور احکام اعدام ی و تیر خلاص زنی اشتغال داشته اند که اکنون به مرکز و مسند قدرت و ثروت خزیده و نزدیک شده اند که هیچگونه علاقه ای ندارند رقیب از صحنه خارج کرده را به رسمت بشناسد تا چه رسد به اینکه اینان را دوباره سهیم وشریک شان کند. به خصوص اینکه کوشش خستگی ناپذیر برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند.
در خاتمه اینکه پرسش بعدی این است که چرا نباید به جای اینکه نظاره گر بود یا حمایت باندی را کرد وتبلیغ برای حضور شرکت در نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی � انتخاباتی ریاست جمهوری دوره ی دهم نمود؟ چرا نمی بایست دست به روشنگری تمام عیاروهمه جانبه زد و از مردم ایران در خواست کرد تا که با همه وجود این نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات را تحریم کنند و توصیه شود که همگی باید در صدد همگرائی و همصدائی جمعی تلاش کنند ؟ همچنین چرا نباید تأکید شود تا که همه در راستای تغییرات دمکراتیک در ایران همآهنگ و هم صدا و فعال شوند و چرا نباید در نهایت برای این هدف تبلیغ و مبارزه کرد؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 23 آبان ماه سال 1387
" چرا باید در بازی نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی شرکت کرد که رقیب دوم خردادی دشمن کینه و خطرناک نامیده شده و تهدید به تسویه حساب نیز شده است؟"
واقعاً که بهتر از این نمی توان اوضاع و احوال و خرت و خر و آشفته بازار حاکم بر ایران اشغال شده بامردم در بند و اسیر را تعریف و تفسیر و تحلیل کرد که اکنون جیغ و فغان یکی از سر آشپز باشی ها از شوری دیگ آش بر سر بار در آمده و چنین هوار ازشوری آش زده است:
"پيچيدگي� به مهم ترين مشخصه فضاي سياسي كشور ظرف چند ماه گذشته تبديل شده است. فضاي مبهم و غبارآلود، حجم انبوه نقل قول ها و كدهايي كه معلوم نيست اصل و نسبشان چيست و چه ميزان مي توان به آنها اعتماد كرد و نهايتاً خروارها تحليل و توصيه كه از هر سو به جانب گروه ها و شخصيت هاي سياسي روان است و اجازه نمي دهد �واقعيات� از �جعليات� تمييز داده شده در جايگاه مناسب خود بنشينند و با اسلوب هاي صحيح تحليل شوند سازه هاي اصلي اين فضا هستند. تحت چنين شرايطي اتفاقات بسيار خطرناكي مي تواند رخ بدهد. در اثر جابجايي ذهني و گاه عملي مرزهاي ارزشي، دشمن به جاي دوست مي نشيند، �تدبير دوست� با �نقشه دشمن� در مي آميزد و تشخيص آنها از هم دشوار مي شود. لابيست ها و واسطه ها بازيگردان مي شوند و با خبر آوردن و خبر بردن �بزرگان� را به انفعال مي كشانند و نهايتاً بازي چنان پيچ مي خورد كه �ضرر مسلم�، �منفعت محض� پنداشته مي شود و همه چيز به �فاجعه� ختم مي شود. فاجعه فقط اين نيست كه دشمن دوباره به صحنه بازگردد- كه چنين اتفاقي هرگز رخ نخواهد داد- همين مقدار هم كه سرمايه هاي گرانقيمت اعتماد و برادري بسوزد و آنچه دشمن بايد سال هاي طولاني زحمت مي كشيد تا بدان دست يابد دو دستي به آن هبه شود، فاجعه است؛ �خود فاجعه�!"
البته نیاز به تذکر نیست تاکه گفته شود معنی و مفهوم و مورد دشمن خطاب کردن چیست یا کیست؟ یا که چرا به باندهای مافیائی خودی ناراضی پیام وهشدار داده شده است که می بایست مواظب دشمن باشند تا که در دامش نیفتند که دارند با مانور تبلیغاتی دادن از تضادهای میان بادهای خودی و انتقا داتی که به عملکرد دولت می کند ؛ برای بازگشت دوباره بقدرت خود تلاش و فعالیت می کند . البته پاسدار قلم بر دست تأکید وتهدید کرده است اینان هر گز شانسی برای باز گشت دوباره بقدرت ندارند . همینطور گرچه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس در ابتدا تلاش کرده مثلاً با لفظ قلم بازی به حساب خودش منطقی و استدلالی مدل پاسداری بلغور کند و از رقیب دشمن با لکنت زبان وعددم رک گوئی نام برده است . ولی در ادامه چنین بطور شفاف و بدون لکنت زبان از دشمن به باز گشت قدرت هوس کرده و چشم به آرای بر خی از باندهای مافیائی رقیب حاکم اصول گرائی دوخته است اینگونه یاد کرده است:
از همين نكته كه ادعاي خلوص بي معناست مي توان نتيجه گرفت پس �دفاع مطلق� هم استراتژي صحيحي نيست و بايد به جاي آن براي �دفاع معقول� تلاش كرد. همه تلاش دشمن و ايادي داخلي آن - كه حالا ديگر حتي پيوندهاي خود را تكذيب هم نمي كنند- در شرايط كنوني اين است كه مجموعه رفتار اصولگرايان و خصوصاً دولت در 3 سال و چند ماه گذشته را فاقد عقلانيت، غيرقابل دفاع و يكسره ضرر جلوه دهد و همين جاست كه نبايد بازي خورد و مرزها را در جاي درست تعريف كرد. آيا مجموعه آنچه پس از سال 84 رخ داده يكسره درست است و بايد از نمث و ثمين آن دفاع كرد؟پاسخ: نه، آيا مجموعه رفتارهاي دولت و اصولگرايان اولا در قياس با مجموعه رفتارهاي نادرست آنها و ثانياً در قياس با كارنامه گذشتگان معقول و قابل دفاع است؟ پاسخ:قطعاً و صددرصد، اين جملات از مرتبه بديهيات فراتر نمي رود اما در فضاي سياسي امروز ما محتاج يادآوري و تذكر پي درپي است تا مبادا روزي برسد كه ببينيم نان خود را در سفره ديگران گذاشته و مي خوريم؛ ديگراني كه به وقت نياز و تنگنا مي ايستند و به مرگ تدريجي ما مي خندند. در اين يكي دوماه گذشته بسياري دوستان به اين پرسش كشيده شده اند كه راه صحيح كدام است؟ ظاهراً آدرس هاي غلطي هم به جبهه دشمن رفته و برخي از آنها به اين توهم افتاده اند كه در صورت حضور در صحنه حتي از حمايت و تاييد اصولگرايان بهره مند خواهند بود. كار به جايي رسيده كه محمد خاتمي هم علنا مي گويد در راي اصولگرايان طمع كرده است"
بالاخره اینکه پاسدار یادداشت روز نویس که با همان روش شلاق و شکنجه و تواب سازی و گفتمان مدل حوزوی سفسطه گری رقیب دوم خردادی دشمن خوانده شده را به حساب افشا و سپس تهدید و تأکید کرده است برای تسویه ی حساب با این دشمن عجله در کار نیست . زیرا که افزوده فرصت برای انتقام گرفتن و پرونده و سناریو سازی وجود دارد. ولی اکنون با شیوه به در گفتن تا که دیوار بشنود تا خودی های ناراضی و دلخور شده که از اقدامات و عملکرد پاسدار گماشته احمدی نژاد دل خوشی ندارند بدانند تا که دست وپای خودشان را جمع کنند و نکند هوس کنند یک وقت بطور تاکتیکی به سوی دشمن خاتمی روند که اکنون دشمن کینه توز خطر ناک خوانده شده است. البته قلم بر دست مدعی برخلاف ادعای پوشالی که از خدتگزاری به مردم دولت نهم کرده ولی هیچگونه فاکت و آمار در این مورد ارائه نکرده است تاکه دانسته شود این خدمتگزاری های مردم چیست؟ ولی در عوض با متمرکز شدن برروی رقیب دشمن کینه توز که تذکر و اخطار داده این دفعه دشمن خیلی خطر ناک تر از دفعه قبل تصمیم دارد به قدرت باز گردد با حواله دادن برگزاری نمایش خیمه شب بازی ریاست جمهوری انتصاباتی دوره ی دهم هم نوید تدارک تقلبات گسترده وهم تسویه حساب با دشمن داده که می تواند خونین و پر هزینه باشد . بهر صورت پیام خطاب به رقیب دشمن چنین داده شده است :
برخلاف آنچه ظاهراً ممكن است به نظر برسد، به هيچ وجه پاي احساسات در ميان نيست و اين قلم اساساً به شهادت همه آنچه تا به حال نوشته استدلال را بر هرچيز ديگري ارجح مي داند.موضوع بسيار روشن است. دشمني خطرناك و مدعي، دندان تيز كرده و به طمع افتاده، قصد و اراده بازگشت به همان جايگاهي را دارد كه چندي قبل مردم يكدل و يكزبان به سبب انبوه ناملايمات از آن اخراجش كردند و حالا كساني در انديشه اند كه اين دشمن كينه توز را در جامعه دوست و �منجي� به دوستان قالب كنند تا شايد جبهه مخالفان وضع موجود عليه خودي هايي كه ولو گاه ندانم كاري و بداخلاقي كنند، در دشمني با دشمن كم نگذاشته اند تكميل شود. كدام سوي اين معادله بايد ايستاد؟ ظاهراً جواب آسان است اما ترجمه اين جواب آسان از تئوري به عرصه عمل سياسي مجاهدتي با نفس و گذشتن از برخي خاطره هاي بد مي خواهد كه بايد براي حصول آن از خداوند توفيق خواست.نقشه دشمن اين بار بسيار خطرناك تر و حساب شده تر از قبل است. به جرئت مي توان ادعا كرد دشمن خارجي و دنباله هاي داخلي آن در عداوت با رهبري و دولت مورد حمايت آن و به عبارت ديگر براي مسدود كردن باب خدمت رساني سالم و بي منت به مردم نقشه هايي تو در تو كشيده اند كه تا به حال حتي اندكي از آن هم مورد بحث كافي قرار نگرفته است. انتخابات فرصتي مغتنم است كه ابعاد اين بازي طراحي شده در خارج و نحوه بازيگري برخي مدعيان در دل آن بهتر تشريح شود و اين ضرورتي است كه حتماً عملي خواهد شد. براي اين كار عجله اي نيست و زمانش خواهد رسيد. فعلاً مهم اين است كه مرزها مخدوش نشود و هركسي همان جا بايستد كه اصول و ارزش ها اقتضا مي كند. هزينه هاي حضور-حتي حضور اشتباهي- در جبهه دشمن به روز مبادا سنگين تر از حد طاقت نازكدلان خواهد بود."
عجب و جالب است که معلوم نیست که این چگونه نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی �انتصاباتی می باشد که اینگونه تبدیل به میدان دوئل میان رقبا شده است که با سنگین ترین اتهامات و تهدیدات چاشنی و مزین شده و تأکید شده است که تازه این در باغ می باشد و ورودیه درون باغ به آینده حواله داده شده است که بسیار خصمانه تر خواهد بود؟! اکنون پرسش است که با دسترس بودن تجربه ی 3 دهه گذشته ی دولت مردان که شرایط کنونی حاصلش می باشد و با شیوه ی رقابتی که اکنون وجود دارد که رقیب دوم خردادی که 8 سال بقول خودش تدارکاتچی بوده است و لوطی جماران را به وحی منتسب کرد. اکنون نیز اعتراف کرده است که تصمیم دارد از جایگاه آسیب دیده ی نظام و ولایت فقیه لوطی جماران دفاع کند به عنوان دشمن کینه توز و همگام وهمکار با دشمن بیرونی معرفی شده است که تلاش می کند بقدرت باز گردد تا بسیار خطراک تر از گذشته اقدام کند . آیااین مدعیان به جز قدرت ثروت و انحصاری کردنش با مشام خونین شان هر گز بوئی از انسانیت برده اند ؟ آیا این مدعیان زنجیر پاره کرده و شمشیر و شلاق وکلت بر دست گرفته که بوضوح تهدید می کنند اصلاً می دانند که معانی کلمات و لغات دمکراسی و آزادی عقیده و بیان و رعایت حقوق بشر و عدالت و یا خدمتگزاری به مردم چیست تاکه قرار باشد در خدمت مردم باشند؟ زیرا که یا در کسوت پاسداری در اقدمات تروریستی برون مرزی مأموریت و فعالیت داشته اند یا اینکه در لباس سرباز بد نام وگمنام اطلاعاتی و امنیتی مسئول پیگیری مخالفین وشکار کردن شان در قتل های زنجیره ای شرکت داشته یا به عنوان سر باز جو وشکنجه گر و پرونده و تواب ساز و کیفرخواست صادر کن برای صدور احکام اعدام ی و تیر خلاص زنی اشتغال داشته اند که اکنون به مرکز و مسند قدرت و ثروت خزیده و نزدیک شده اند که هیچگونه علاقه ای ندارند رقیب از صحنه خارج کرده را به رسمت بشناسد تا چه رسد به اینکه اینان را دوباره سهیم وشریک شان کند. به خصوص اینکه کوشش خستگی ناپذیر برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند.
در خاتمه اینکه پرسش بعدی این است که چرا نباید به جای اینکه نظاره گر بود یا حمایت باندی را کرد وتبلیغ برای حضور شرکت در نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی � انتخاباتی ریاست جمهوری دوره ی دهم نمود؟ چرا نمی بایست دست به روشنگری تمام عیاروهمه جانبه زد و از مردم ایران در خواست کرد تا که با همه وجود این نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات را تحریم کنند و توصیه شود که همگی باید در صدد همگرائی و همصدائی جمعی تلاش کنند ؟ همچنین چرا نباید تأکید شود تا که همه در راستای تغییرات دمکراتیک در ایران همآهنگ و هم صدا و فعال شوند و چرا نباید در نهایت برای این هدف تبلیغ و مبارزه کرد؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 23 آبان ماه سال 1387