عامل ومقصر وقاتل اصلی پدر32 وپسر 6 ساله ی معتاد قاتل ومقتول، کیست؟
طبق تجربه ی 3 دهه ثابت شده است که هر چه بیش از عمر ننگین رؤیم تروریستی آخوندی سپری شده است برعمق پرونده ی ننگین واعمال جنایت بار و ضد انسانی اش نیز افزوده شده است. زیرآنگونه بافت و ساختار اجتماعی را برهم زده وهمه ی ارزش هایش را تغییر داده است که بازهم با وجود سانسور نهادینه شده در سیستم خبر و اطلاع رسانی که حاکم می باشد ولی شاهد می باشیم که چونه باز هم گزارشات تکان دهنده بازتاب داده می شود. البته از موضع معلولی که گویا حاکمیت ونهادهای وابسته به آن هیچ نقش و مسئولیتی ندارند و این خود قربانیان می باشند که مبتکر و عامل خلق کردن و تولید جنایات مرگ آفرین جنائی در جامعه می باشند. یعنی خلاف این مثل که گفته می شود هر که باد بکارد توفان درو کند. یا اینکه دیگران کاشتند وما خوردیم . ما می بریم و می خوریم ومی چاپیم و جنایت می کنیم و می کشیم تا دیگران بیاموزند .
اکنون نتیجه ی اقدامات حاکمان و بد آموزی ها اقدامات جنایتکارانه ی دار زدن های خیابانی اینگونه تأثیر گذار بوده که تبدیل به جنایت انسانی در مورد دار زدن کودک 6 ساله معتاد شده بوسیله ی پدر معتادش شده است .
البته پرسش است که مگر رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و نامشروع و قرون وسطائی آخوندی مرگ زی و پیام آور مرگ جز این بوده است که 3 در دهه ی گذشته فقط بستر ساز مرگ ونیستی بوده که توانسته بطور سیستما تیک مرگ تولید کند . حتی دامنه ی آن را افزایش داده است؟ آیا این رژیم می تواند غیر از اینگونه اعمال ضد انسانی باز تولید داشته باشد؟
مگر اینگونه جنایات و ضایعات بازتاب وواکنش شرایط حاکم وتحمیل شده در جامعه نمی باشد؟
مگر برای اینگونه جنایات بدون شک پیش مقدمه ی نابسامانی های اقتصادی واجتماعی لازم وملزوم نبوده است که موجب زمینه ی رشد و پیدایش چنین بد آموزی های جنایت آمیزی را بهمره داشته است؟
باز هم سئوال است چند سال است که مثلا ً با مواد مخدر و قا چاقپچی و اعتیاد مبارزه می شود چه تعداد تا کنون زندانی و اعدام شده اند و تا حال نتیجه چه بوده است؟
چرا این شیوه مبارزه اگر اصولیو صحیح و مثبت بوده است ، ولی در ست نتیجه منفی و معکوس در جامعه در بر داشته است؟
مواد مخدر چگونه وارد کشور می شود ؟ سپس چگونه توزیع می گردد؟ چه کسانی بیشتر گرایش به مواد مدر دارند و نسبت به آن علاقه نشان می دهند و چرا؟
چرا همگی که قربانیان و تلف شدگان اعتیاد به مواد مخدر وابسته به اقشار پائین جامعه و فرو دستان می باشندد؟
چه رابطه ای میان اعتیاد و سایر جرائم و جنایات درجامعه وجود دارد؟
نقش ارگان های سرکوبگر همچون سپاه پاسداران و نیروی انتظامی در ورود وتوزیع مواد مخدر در جامعه چیست؟
اسکله های سپاه پاسداران در بنادر جنوب کشور مشغول تخلیه ی قاچاقی چه نوع کالاهائی می باشند که بطور 24 سعت فعال می باشند؟
چرا و چگونه است که مواد مخدر به سادگی درون سلول زندان ها برده وتوزیع می شود؟
بلاخره کدام آخوند یا مسئول حکومتی یافت می شود که اهل بساط منقل و دود نباشد؟ برای رفع شبهه یک تست و آزمایش خون ثابت خواهد کرد که معتاد کیست و واقعیت چیست؟
در نهایت اینکه در نظامی که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و .. می باشد مشخص است که عامل ومقصر اصلی اینگونه جنایات در جامعه کیستند ؟ بنابراین خانواده ی مصطفی پدر قاتل وامیر 6 ساله ی مقتول و مادر حیران و عزدار قربانیان اصلی همین رژیم بربرمنش تاریک اندیش و دین فروش و عوامفریب و غارتگر وجنگ افروز می باشند . البته که مصطفی و امیر ها تنها نیستند و در جامعه ی آخوند وپاسدار ساخته، بیشماران می باشند که محصول حاکمیت 30 ساله می باشند. وتا زمانی که این جنایتکاران بر ایران حاکم باشند دامنه ی اینگونه جنایات هم روز به روز گسترش بیشتری می یابد.
هوشنگ � بهداد
روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 14 آبان ماه سال 1387
اعترافات تكان دهنده مردي كه كودكش را دار زد
زني كه فرزند شش ساله اش توسط شوهرش به دار آويخته شده بود در جلسه محاكمه تراژدي تلخ زندگي اين كودك و خواهرش را بازگو كرد. به گزارش عصر ايران در جلسه رسيدگي به پرونده قتل اميرحسين شش ساله ابتدا علي دلداري نماينده دادستان تهران كيفرخواست عليه مصطفي ـ پدر كودك ـ را خواند. وي گفت ; پرونده اي كه من به عنوان نماينده دادستان در آن مسئوليت دارم يكي از تلخ ترين پرونده هاي سال هاي اخير است و در آن كودكي شش ساله به نام اميرحسين به طرز بسيار دلخراشي به قتل رسيده و قاتل اين كودك پدر 33 ساله اش يعني مصطفي است . گزارش اين قتل دلخراش از سوي درمانگاهي در شادآباد به ماموران كلانتري يافت آباد داده شد. تحقيقات پليسي نشان داد اميرحسين به قتل رسيده و قاتل پدر او است . بلافاصله ماموران موضوع را به بازپرس اصغرزاده اطلاع دادند. صحنه جرم بسيار دلخراش بود. در گزارش بازپرس پرونده از آن صحنه آمده است ; در اتاق شماره دو درمانگاه جسد كودك شش ساله اي به نام اميرحسين قرار دارد پاهاي اين كودك خاك آلود و ترك هاي كوچكي روي آن مشهود است . هيچ كفشي پاي بچه مشاهده نشد. تن بيمار جسد نشان مي دهد فشار بر سينه كودك وارد شده و ناحيه سينه كاملا " خون آلود است و آثار جراحت روي آن وجود دارد. پدر طفل اعتراف كرده اين كودك را با طناب خفه كرده است . دلداري در ادامه خطاب به هيات قضات گفت ; مصطفي پسر شش ساله اش را در برابر چشمان دختر چهار ساله اش به قتل رسانده است . در حالي كه اميرحسين كودكي بي گناه و معصوم بود و با التماس هاي كودكانه از پدرش مي خواست او را دار نزند. مصطفي در گوشه اي از اعترافاتش آورده است ; اميرحسين التماس مي كرد و مي گفت ; بابا منو نكش قول مي دهم پسر خوبي باشم . با گريه هاي اميرحسين خواهرش هم به گريه افتاد و به من التماس مي كرد اميرحسين را نكشم اما من اين كار را كردم تا او را از بدبختي نجات دهم . نماينده دادستان تهران افزود; متهم حاضر در دادگاه اين كودك را قرباني اعتياد و خودخواهي خودش كرده و از آنجا كه افكار عمومي را به شدت تحت تاثير قرار داده و كودكي بي گناه نيز از بين رفته است بنابراين تقاضاي صدور اشد مجازات را براي وي دارم . در ادامه رسيدگي به پرونده مادر اميرحسين تنها ولي دم كودك در برابر قضات قرار گرفت و براي شوهرش تقاضاي قصاص كرد اما قضات به او تذكر دادند پدر به جرم قتل فرزندش قصاص نمي شود و او بايد تقاضاي ديه كند. زن جوان در حالي كه به شدت اشك مي ريخت در ادامه زندگي تلخش را براي قضات بازگو كرد. وي گفت ; اوايل ازدواجم با مصطفي متوجه اعتيادش شدم . ما با هم اختلاف داشتيم و تصميم گرفتيم جدا شويم اما مصطفي در دادگاه تعهد داد دست از كارهايش بردارد. بعد از آن بود كه من دوباره به خانه مان برگشتم . ما صاحب دو فرزند شديم . اميرحسين فرزند بزرگم بود. مصطفي هيچ زحمتي براي او نكشيد. من بودم كه با سختي بچه هايم را بزرگ كردم . چند سال گذشت و متوجه شدم شرايط آنقدر برايم سخت است كه ديگر نمي توانم تحمل كنم . بچه ها را برداشتم و به خانه مادرم رفتم . هفته اي يك بار مصطفي و مادرش مي آمدند و فرزندانم را با خود مي بردند. مادر اميرحسين افزود; چند روز قبل از حادثه اميرحسين و خواهرش را آماده كردم تا با پدرشان ديدار كنند. قرار بود اميرحسين را در مدرسه ثبت نام كنم . به او گفتم با پدرت به آرايشگاه برو عكس هم بينداز تا بتوانيم ثبت نام كنيم . اما روزي كه قرار بود بچه ها را تحويل بگيرم عموي اميرحسين به من خبر داد مصطفي پسرم را در پارك دار زده است . روز قبل از حادثه به مصطفي گفتم اميرحسين را بياور امروز تولدش است اما او بچه را به من نداد. نمي دانستم چه قصدي دارد. فكر مي كردم به خاطر لجبازي با من اين كار را مي كند. اگر مي دانستم چنين قصدي دارد هر طور شده اجازه اين كار را نمي دادم . در اين هنگام قاضي از مادر اميرحسين پرسيد آيا پسرت مواد مصرف مي كرد چون در نسوج او مرفين پيدا شده است . زن جوان پاسخ داد; پسر من فقط شش سالش بود. او اعتياد نداشت . اما نمي دانم زماني كه مصطفي او را به خانه مي برد چه بلايي سرش مي آورد. او قبلا " هم پيشنهاد داده بود همگي مواد مصرف كنيم و معتاد شويم . يادم مي آيد چند سال پيش زمستان بود كه شوهرم پيشنهاد كرد با گاز خودمان را خفه كنيم . گفت اگر همگي خفه شويم ديگر در فلاكت زندگي نمي كنيم . من قبول نكردم . گفتم من و بچه ها مي خواهيم زندگي كنيم . اگر تو نمي خواهي خودت مي داني . زن جوان اضافه كرد; از عيد سال گذشته من خانه را ترك كردم . چهار ماه بچه ها پيش من بودند. بعد مصطفي آنها را برد. چندين بار به دنبال بچه ها رفتم . گفتند مصطفي آنها را برده . يك بار هم به قصد كشت مرا مقابل خانه زد و در حالي كه پسرم گريه مي كرد اجازه نداد اميرحسين پيش من بيايد. او مرد سنگدلي است . قاضي محمدي در ادامه از متهم خواست در برابر قضات قرار گيرد. پدر اميرحسين گفت ; اتهام قتل را قبول دارم . در زمان قتل در حالت طبيعي نبودم . اميرحسين پسر من بود و هيچ انگيزه اي براي قتل او نداشتم . مقصر اين بدبختي ها همسرم بود. وقتي او قهر كرد و رفت خانواده ام را واسطه كردم تا وي آشتي كند. من به خاطر بچه ها اين كار را كردم اما همسرم قبول نكرد. او هيچ وقت سر سازش با من نداشت . سپس قاضي دادگاه از متهم پرسيد چرا پسرت را معتاد كردي مصطفي گفت ; من اين كار را نكردم . او بيشتر در خانه مادر همسرم بود و از اينكه چه اتفاقي برايش افتاده خبر ندارم . قاضي دادگاه در ادامه پرسيد; چطور توانستي پسرت را در حالي كه به تو التماس مي كرد او را نكشي دار بزني . به گفته خود تو او مي گفته قول مي دهد پسر خوبي باشد. اما تو او را كشتي . متهم جواب داد; من مواد مصرف كرده بودم . در حالت عادي نبودم و نمي دانم چرا اين كار را كردم و حالا هم پشيمان هستم . پس از دفاعيات متهم و وكيل مدافعش هيات قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران (رحيمي مرادي مهدي كشكولي معصومي و عزيزمحمدي ) وارد شور شدند و متهم را به پرداخت ديه در حق مادر 10 سال حبس و تبعيد محكوم كردند
طبق تجربه ی 3 دهه ثابت شده است که هر چه بیش از عمر ننگین رؤیم تروریستی آخوندی سپری شده است برعمق پرونده ی ننگین واعمال جنایت بار و ضد انسانی اش نیز افزوده شده است. زیرآنگونه بافت و ساختار اجتماعی را برهم زده وهمه ی ارزش هایش را تغییر داده است که بازهم با وجود سانسور نهادینه شده در سیستم خبر و اطلاع رسانی که حاکم می باشد ولی شاهد می باشیم که چونه باز هم گزارشات تکان دهنده بازتاب داده می شود. البته از موضع معلولی که گویا حاکمیت ونهادهای وابسته به آن هیچ نقش و مسئولیتی ندارند و این خود قربانیان می باشند که مبتکر و عامل خلق کردن و تولید جنایات مرگ آفرین جنائی در جامعه می باشند. یعنی خلاف این مثل که گفته می شود هر که باد بکارد توفان درو کند. یا اینکه دیگران کاشتند وما خوردیم . ما می بریم و می خوریم ومی چاپیم و جنایت می کنیم و می کشیم تا دیگران بیاموزند .
اکنون نتیجه ی اقدامات حاکمان و بد آموزی ها اقدامات جنایتکارانه ی دار زدن های خیابانی اینگونه تأثیر گذار بوده که تبدیل به جنایت انسانی در مورد دار زدن کودک 6 ساله معتاد شده بوسیله ی پدر معتادش شده است .
البته پرسش است که مگر رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و نامشروع و قرون وسطائی آخوندی مرگ زی و پیام آور مرگ جز این بوده است که 3 در دهه ی گذشته فقط بستر ساز مرگ ونیستی بوده که توانسته بطور سیستما تیک مرگ تولید کند . حتی دامنه ی آن را افزایش داده است؟ آیا این رژیم می تواند غیر از اینگونه اعمال ضد انسانی باز تولید داشته باشد؟
مگر اینگونه جنایات و ضایعات بازتاب وواکنش شرایط حاکم وتحمیل شده در جامعه نمی باشد؟
مگر برای اینگونه جنایات بدون شک پیش مقدمه ی نابسامانی های اقتصادی واجتماعی لازم وملزوم نبوده است که موجب زمینه ی رشد و پیدایش چنین بد آموزی های جنایت آمیزی را بهمره داشته است؟
باز هم سئوال است چند سال است که مثلا ً با مواد مخدر و قا چاقپچی و اعتیاد مبارزه می شود چه تعداد تا کنون زندانی و اعدام شده اند و تا حال نتیجه چه بوده است؟
چرا این شیوه مبارزه اگر اصولیو صحیح و مثبت بوده است ، ولی در ست نتیجه منفی و معکوس در جامعه در بر داشته است؟
مواد مخدر چگونه وارد کشور می شود ؟ سپس چگونه توزیع می گردد؟ چه کسانی بیشتر گرایش به مواد مدر دارند و نسبت به آن علاقه نشان می دهند و چرا؟
چرا همگی که قربانیان و تلف شدگان اعتیاد به مواد مخدر وابسته به اقشار پائین جامعه و فرو دستان می باشندد؟
چه رابطه ای میان اعتیاد و سایر جرائم و جنایات درجامعه وجود دارد؟
نقش ارگان های سرکوبگر همچون سپاه پاسداران و نیروی انتظامی در ورود وتوزیع مواد مخدر در جامعه چیست؟
اسکله های سپاه پاسداران در بنادر جنوب کشور مشغول تخلیه ی قاچاقی چه نوع کالاهائی می باشند که بطور 24 سعت فعال می باشند؟
چرا و چگونه است که مواد مخدر به سادگی درون سلول زندان ها برده وتوزیع می شود؟
بلاخره کدام آخوند یا مسئول حکومتی یافت می شود که اهل بساط منقل و دود نباشد؟ برای رفع شبهه یک تست و آزمایش خون ثابت خواهد کرد که معتاد کیست و واقعیت چیست؟
در نهایت اینکه در نظامی که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد و رشوه و تبعیض و .. می باشد مشخص است که عامل ومقصر اصلی اینگونه جنایات در جامعه کیستند ؟ بنابراین خانواده ی مصطفی پدر قاتل وامیر 6 ساله ی مقتول و مادر حیران و عزدار قربانیان اصلی همین رژیم بربرمنش تاریک اندیش و دین فروش و عوامفریب و غارتگر وجنگ افروز می باشند . البته که مصطفی و امیر ها تنها نیستند و در جامعه ی آخوند وپاسدار ساخته، بیشماران می باشند که محصول حاکمیت 30 ساله می باشند. وتا زمانی که این جنایتکاران بر ایران حاکم باشند دامنه ی اینگونه جنایات هم روز به روز گسترش بیشتری می یابد.
هوشنگ � بهداد
روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 14 آبان ماه سال 1387
اعترافات تكان دهنده مردي كه كودكش را دار زد
زني كه فرزند شش ساله اش توسط شوهرش به دار آويخته شده بود در جلسه محاكمه تراژدي تلخ زندگي اين كودك و خواهرش را بازگو كرد. به گزارش عصر ايران در جلسه رسيدگي به پرونده قتل اميرحسين شش ساله ابتدا علي دلداري نماينده دادستان تهران كيفرخواست عليه مصطفي ـ پدر كودك ـ را خواند. وي گفت ; پرونده اي كه من به عنوان نماينده دادستان در آن مسئوليت دارم يكي از تلخ ترين پرونده هاي سال هاي اخير است و در آن كودكي شش ساله به نام اميرحسين به طرز بسيار دلخراشي به قتل رسيده و قاتل اين كودك پدر 33 ساله اش يعني مصطفي است . گزارش اين قتل دلخراش از سوي درمانگاهي در شادآباد به ماموران كلانتري يافت آباد داده شد. تحقيقات پليسي نشان داد اميرحسين به قتل رسيده و قاتل پدر او است . بلافاصله ماموران موضوع را به بازپرس اصغرزاده اطلاع دادند. صحنه جرم بسيار دلخراش بود. در گزارش بازپرس پرونده از آن صحنه آمده است ; در اتاق شماره دو درمانگاه جسد كودك شش ساله اي به نام اميرحسين قرار دارد پاهاي اين كودك خاك آلود و ترك هاي كوچكي روي آن مشهود است . هيچ كفشي پاي بچه مشاهده نشد. تن بيمار جسد نشان مي دهد فشار بر سينه كودك وارد شده و ناحيه سينه كاملا " خون آلود است و آثار جراحت روي آن وجود دارد. پدر طفل اعتراف كرده اين كودك را با طناب خفه كرده است . دلداري در ادامه خطاب به هيات قضات گفت ; مصطفي پسر شش ساله اش را در برابر چشمان دختر چهار ساله اش به قتل رسانده است . در حالي كه اميرحسين كودكي بي گناه و معصوم بود و با التماس هاي كودكانه از پدرش مي خواست او را دار نزند. مصطفي در گوشه اي از اعترافاتش آورده است ; اميرحسين التماس مي كرد و مي گفت ; بابا منو نكش قول مي دهم پسر خوبي باشم . با گريه هاي اميرحسين خواهرش هم به گريه افتاد و به من التماس مي كرد اميرحسين را نكشم اما من اين كار را كردم تا او را از بدبختي نجات دهم . نماينده دادستان تهران افزود; متهم حاضر در دادگاه اين كودك را قرباني اعتياد و خودخواهي خودش كرده و از آنجا كه افكار عمومي را به شدت تحت تاثير قرار داده و كودكي بي گناه نيز از بين رفته است بنابراين تقاضاي صدور اشد مجازات را براي وي دارم . در ادامه رسيدگي به پرونده مادر اميرحسين تنها ولي دم كودك در برابر قضات قرار گرفت و براي شوهرش تقاضاي قصاص كرد اما قضات به او تذكر دادند پدر به جرم قتل فرزندش قصاص نمي شود و او بايد تقاضاي ديه كند. زن جوان در حالي كه به شدت اشك مي ريخت در ادامه زندگي تلخش را براي قضات بازگو كرد. وي گفت ; اوايل ازدواجم با مصطفي متوجه اعتيادش شدم . ما با هم اختلاف داشتيم و تصميم گرفتيم جدا شويم اما مصطفي در دادگاه تعهد داد دست از كارهايش بردارد. بعد از آن بود كه من دوباره به خانه مان برگشتم . ما صاحب دو فرزند شديم . اميرحسين فرزند بزرگم بود. مصطفي هيچ زحمتي براي او نكشيد. من بودم كه با سختي بچه هايم را بزرگ كردم . چند سال گذشت و متوجه شدم شرايط آنقدر برايم سخت است كه ديگر نمي توانم تحمل كنم . بچه ها را برداشتم و به خانه مادرم رفتم . هفته اي يك بار مصطفي و مادرش مي آمدند و فرزندانم را با خود مي بردند. مادر اميرحسين افزود; چند روز قبل از حادثه اميرحسين و خواهرش را آماده كردم تا با پدرشان ديدار كنند. قرار بود اميرحسين را در مدرسه ثبت نام كنم . به او گفتم با پدرت به آرايشگاه برو عكس هم بينداز تا بتوانيم ثبت نام كنيم . اما روزي كه قرار بود بچه ها را تحويل بگيرم عموي اميرحسين به من خبر داد مصطفي پسرم را در پارك دار زده است . روز قبل از حادثه به مصطفي گفتم اميرحسين را بياور امروز تولدش است اما او بچه را به من نداد. نمي دانستم چه قصدي دارد. فكر مي كردم به خاطر لجبازي با من اين كار را مي كند. اگر مي دانستم چنين قصدي دارد هر طور شده اجازه اين كار را نمي دادم . در اين هنگام قاضي از مادر اميرحسين پرسيد آيا پسرت مواد مصرف مي كرد چون در نسوج او مرفين پيدا شده است . زن جوان پاسخ داد; پسر من فقط شش سالش بود. او اعتياد نداشت . اما نمي دانم زماني كه مصطفي او را به خانه مي برد چه بلايي سرش مي آورد. او قبلا " هم پيشنهاد داده بود همگي مواد مصرف كنيم و معتاد شويم . يادم مي آيد چند سال پيش زمستان بود كه شوهرم پيشنهاد كرد با گاز خودمان را خفه كنيم . گفت اگر همگي خفه شويم ديگر در فلاكت زندگي نمي كنيم . من قبول نكردم . گفتم من و بچه ها مي خواهيم زندگي كنيم . اگر تو نمي خواهي خودت مي داني . زن جوان اضافه كرد; از عيد سال گذشته من خانه را ترك كردم . چهار ماه بچه ها پيش من بودند. بعد مصطفي آنها را برد. چندين بار به دنبال بچه ها رفتم . گفتند مصطفي آنها را برده . يك بار هم به قصد كشت مرا مقابل خانه زد و در حالي كه پسرم گريه مي كرد اجازه نداد اميرحسين پيش من بيايد. او مرد سنگدلي است . قاضي محمدي در ادامه از متهم خواست در برابر قضات قرار گيرد. پدر اميرحسين گفت ; اتهام قتل را قبول دارم . در زمان قتل در حالت طبيعي نبودم . اميرحسين پسر من بود و هيچ انگيزه اي براي قتل او نداشتم . مقصر اين بدبختي ها همسرم بود. وقتي او قهر كرد و رفت خانواده ام را واسطه كردم تا وي آشتي كند. من به خاطر بچه ها اين كار را كردم اما همسرم قبول نكرد. او هيچ وقت سر سازش با من نداشت . سپس قاضي دادگاه از متهم پرسيد چرا پسرت را معتاد كردي مصطفي گفت ; من اين كار را نكردم . او بيشتر در خانه مادر همسرم بود و از اينكه چه اتفاقي برايش افتاده خبر ندارم . قاضي دادگاه در ادامه پرسيد; چطور توانستي پسرت را در حالي كه به تو التماس مي كرد او را نكشي دار بزني . به گفته خود تو او مي گفته قول مي دهد پسر خوبي باشد. اما تو او را كشتي . متهم جواب داد; من مواد مصرف كرده بودم . در حالت عادي نبودم و نمي دانم چرا اين كار را كردم و حالا هم پشيمان هستم . پس از دفاعيات متهم و وكيل مدافعش هيات قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران (رحيمي مرادي مهدي كشكولي معصومي و عزيزمحمدي ) وارد شور شدند و متهم را به پرداخت ديه در حق مادر 10 سال حبس و تبعيد محكوم كردند