نقد وبررسی "آمريكا آمريكاست" روز نامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 26 آبان ماه سال 1387
چرااگر اوباما وعده ی دروغ بدهد بد است و فریبکاریست. ولی اگرسران رژیم تروریستی آخوندی 30 سال این سیاستپ لید را دنبال و اجرا کنند اشکالی ندارد؟!
گر چه سرمقاله نویس با رندی و فراموشکاری قیاس به نفس کرده است . زیرا که کیست تاکه نداند در 3 دهه گذشته به جز وعده و قول های دروغ تحویل مردم ایران دادن، چیز بیشتری داده نشده است . البته بدون استثناء دروغ وشیاد و عوامفریبی شامل بنیانگذار نظام و جانشین وی رهبر لوطی جماران وسایرمسئولان رژیم تروریستی آخوندی می شود. اما عجیب است که اکنون سرمقاله نویس با فلسفه ی مرگ خوبست، اما به شرطی که برای همسایه باشد. تلاش مذبوحانه کرده است تا که پیرامون دروغگوئی های خودی سخنی نگوید .در عوض از وعده و نویدهای تبلیغاتی اوباما به خصوص تغییر گفته که افزوده جنبه ی تبلیغاتی و فریبکاری و نه اجرائی و عملیاتی داشته است و مخاطبین خودرا مورد انتقاد قرار داده است که چرا برخی انتظار دارند که شعار تغيير اوباما را جدی تفسیر وتعبیر کنند و بزعم خودش يك دولت جنگ افروز استعمارگر سلطه طلب و زياده خواه را به يك دولت صلح دوست قانونمند و طرفدار عدالت تبديل نمايند؟البته گرچه سرمقاله نویس از مخاطبین مورد نظرش نام نبرده است که منظور ازاین عده و برخی کیستند؟ ولی ابهامی وجود ندارد که هدف هم مدعیان اصلاح طلبان به ویژه پاسدار گماشته احمدی نژاد است که نامه ی تبریک برای اوباما نوشت و اکنون نیز هوس کرده است تا که به کنیا برود تابا پدر اوباما دیدارکند که از کانال وی بتواند ادامه ی پیام تبریک خودرا به آقازاده اوبا ما برساند.
همینطور سرمقاله نویس در دنباله خطاب به خوش باوران اوباما سیاست داخلی آمریکا را بقول خودش رها کرده و سیاست خارجی اش را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و نتیجه گرفته است که اوبا با بحران افغانستان وعراق و فلسطین و رژیم تروریستی آخوندی در منطقه سر و کاردارد. زیرا که گفته نظامیان آمریکائیان را از افغانستان خارج نمی کند. در مورد عراق با ابهام پاسخ داده است و رابطه ی نزدیک با اسرائیل دارد . زیرا که در سفر تبلیغاتی به اسرائیل سر سپردگی خودش را به اسرائیل ثابت نمود. یعنی اینکه سرمقاله نویس پذیرفته است که رژیم تروریستی آخوندی همچنان مرکز کانون بحران سازی و تنش آفرینی و جنگ افروزی برای آمریکا می باش مشروط بر اینکه بطور غیرمستقیم نیز قبول کرده است که بحران عراق و فلسطین ولبنان و افغانستان ارتباط به سیاست دخالت گری رژیم تروریستی آخوندی دارد . بهر صورت سرمقاله نویس بازهم برای اینکه مخاطبین خودش راشیر فهم کرده باشد؛ شیوه ی برخورد و تنظیم رابطه ی اوباما و حزب دمکرات در برابر رژیم تروریستی آخوندی را اینگونه ترسیم وتشریح کرده و گفته ا ست که سیاست تبلیغاتی تغییر اوباما، فریبی بیش نیست:
"ين شيوه برخورد با موضوع ايران نشان مي دهد هم شخص اوباما و هم حزب دمكرات آمريكا براي برخورد با ايران برنامه دارند و از اين جهت حتي از بوش و جمهوريخواهان حساب شده تر عمل مي كنند. بنابراين شعار � تغيير � درباره سياست اوباما نسبت به ايران نيز يك شعار بيهوده و فريبكارانه بوده و اوباما با ايران رفتاري پيچيده تر از بوش خواهد داشت . از هم اكنون كميته تحريم كار خود را شروع كرده و طرح هائي را در دست بررسي دارد تا ايران را از اين طريق تحت فشار بيشتري قرار دهد. ماموريت كميته تروريسم اينست كه راه هائي را براي اعمال فشارهاي تبليغاتي بر ايران با اتهام تروريسم يا حمايت از گروه هاي تروريستي جستجو كند و اقدامات رسانه اي پرحجمي عليه ايران در اين زمينه بعمل آورد. كميته حقوق بشر نيز مسئول پرونده سازي عليه ايران در زمينه مسائلي است كه معمولا غربي ها آنها را مستمسكي براي وارد ساختن فشارهاي سياسي قرار مي دهند. هم اكنون قطعنامه پيشنهادي كانادا كه از شديدترين لحن در متهم ساختن ايران به نقض حقوق بشر برخوردار مي باشد مطرح است و مثلث � كانادا آمريكا و رژيم صهيونيستي � فعالانه در صدد به تصويب رساندن آن و به راه انداختن يك جريان تند سياسي عليه ايران هستند. اينها همه دست پخت سياست ضد ايراني � اوباما � و حزب دموكرات آمريكاست . اوباما علاوه بر اين بطور جداگانه نيز اتهاماتي را به ايران وارد كرده و دو روز بعد از انتخاب شدن به رياست جمهوري آمريكا ايران را به حمايت از تروريسم و رفتن به سوي ساختن بمب اتم متهم ساخت شكار شدن چهره واقعي اوباما و حزب دمكرات و سياست هاي آنها در مورد خاورميانه بايد ما را و همه ملت هاي منطقه را متوجه اين نكته نمايد كه اوباما وارث سياست سلطه طلبي آمريكاست شعار � تغيير � نيز چيزي جز يك فريب نيست و امروز نيز همه بايد به اين واقعيت توجه داشته باشند كه آمريكا آمريكاست حتي در دوران اوباما. با تجربيات گرانبهائي كه از موفقيت هاي انقلاب اسلامي در مقابله با آمريكا در اختيار داريم بدون ترديد مي توانيم بر سياست خصمانه اوباما نيز غلبه كنيم و اين مرحله را نيز با قدرت و موفقيت پشت سر بگذاريم . هيچكس نبايد در اين واقعيت ذره اي ترديد كند و همه بايد مطمئن باشند كه با وحدت و همبستگي مي توان سلطه گران را در چهره جديدشان نيز وادار به عقب نشيني كرد."
در خاتمه اینکه عجیب است که پس از 30 سال هنوز هم رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و یاغی بین المللی آخوندی ، نه اینکه با مردم ایران روراست، نشده و مردم همچنان نامحرم می باشند که دانستن حق شان نیست و نه اینکه برای نکته نظرات اینان ارزشی قائل نمی شود ، بلکه حتی در برابر پاسخ مطالبات انبتاشت شده اشان فقط وعده ای دروغ های بزرگ تر داده است. مهمتر اینکه اکنون که رژیم تروریستی آخوندی یک دست شده است و ادعای به حساب خودش مکتبی واصولگرائی می کند و پیوسته تأکید بر دشمن شاسی و عدم مخدوش کردن مرز ها با دشمن می کند. بطوریکه با همین بهانه نامزدان انتخاباتی � انتصاباتی مجلس هشتم رقیب دوم خرداد ها بطور فله ای � گله ای رد صلاحیت و قلع و قمع شدند . امابا وجود اینکه اکنون تق رسوائی شعار تاتیکی مبارزه با آمریکای دشمن و شیطان بزرگ آنچنان در آمده است که پژواک اعتراضی با این سیاست متناقض و چند گانه ویک بام ودو هوا از درون بانده های مافیائی حاکمان خودی بلند شده است. یعنی دو روئی و تناقض گوئی آنگونه عریان وشفا ف شده است که از یک سو سید خندان خاتمی و دوم خردادی ها دشمن کینه توز خطرناک داخلی همگام با دشمن بیرونی خوانده می شوند . ولی از طرف دیگر شاهد می باشیم که چگونه دلال و جاسوس چند جانبه همچون هوشنگ امیر احمدی مورد عفو ملوکانه واقع می شود و به ایران دعوت می گردد تامورد مشورت واقع شود که چگونه می توان کانال ارتباطی با آمریکا زد؟ همچنین ارسال پیام نامه ی تبریک پاسدار گماشته احمدی نژاد به اوباما موجب می شود که بازیگران پشت پرده اسماعیل هنینه رهبر حماس و شیخ حسن نصر الله رهبر حزب الله لبنان را وارد میدان کار زار و نمایش ضد آمریکائی کنند تا که هشدار مشابه ی سربازجو حسین شریعتداری را بدهند که مواظب باشید تا که گول نخورید که اواما هیچ فرقی با بوش ندارد . اکنون نیز همینگونه سرمقاله نویس هشدار به مخاطبین دل خوش کرده به اوباما داده است. بهر صورت فراموش نشود که هم موافقان و هم مخالفان و منتقدان اوباما و آمریکا ز درون رژیم ، همه یک حرف را می زنند و پیام را منتقل می کنند که گذشته از تاکتیک تبلیغاتی و رقابت باندی در راستای قبضه ی قدرت و ثروت می باشد، بلکه هدف موجب انحراف ذهان عمومی و ادامه ی بازی قدرت در پشت صحنه می باشد که ادامه ی سیاست 3 دهه سیاست کهنه شده ایست که از همان روز اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 شروع شد که خمینی شیاد آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول دانست . زیرا که این سیاست اشغال گری سفارت آمریکا در تهران تبدیل به ابزار تبلیغاتی همچون دین ومذهب شد ه است که تبدیل به حربه و چماق و اهرم بس مناسبی شده است که در بستر جنگ قدرت و انحصاری کردنش برای حذف مخالف و منتقد خودی و غییر خودی و پاسخگوئی به عدم مطالبات مردم بکار برده شده است.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 26 آبان ماه سال 1387
چرااگر اوباما وعده ی دروغ بدهد بد است و فریبکاریست. ولی اگرسران رژیم تروریستی آخوندی 30 سال این سیاستپ لید را دنبال و اجرا کنند اشکالی ندارد؟!
گر چه سرمقاله نویس با رندی و فراموشکاری قیاس به نفس کرده است . زیرا که کیست تاکه نداند در 3 دهه گذشته به جز وعده و قول های دروغ تحویل مردم ایران دادن، چیز بیشتری داده نشده است . البته بدون استثناء دروغ وشیاد و عوامفریبی شامل بنیانگذار نظام و جانشین وی رهبر لوطی جماران وسایرمسئولان رژیم تروریستی آخوندی می شود. اما عجیب است که اکنون سرمقاله نویس با فلسفه ی مرگ خوبست، اما به شرطی که برای همسایه باشد. تلاش مذبوحانه کرده است تا که پیرامون دروغگوئی های خودی سخنی نگوید .در عوض از وعده و نویدهای تبلیغاتی اوباما به خصوص تغییر گفته که افزوده جنبه ی تبلیغاتی و فریبکاری و نه اجرائی و عملیاتی داشته است و مخاطبین خودرا مورد انتقاد قرار داده است که چرا برخی انتظار دارند که شعار تغيير اوباما را جدی تفسیر وتعبیر کنند و بزعم خودش يك دولت جنگ افروز استعمارگر سلطه طلب و زياده خواه را به يك دولت صلح دوست قانونمند و طرفدار عدالت تبديل نمايند؟البته گرچه سرمقاله نویس از مخاطبین مورد نظرش نام نبرده است که منظور ازاین عده و برخی کیستند؟ ولی ابهامی وجود ندارد که هدف هم مدعیان اصلاح طلبان به ویژه پاسدار گماشته احمدی نژاد است که نامه ی تبریک برای اوباما نوشت و اکنون نیز هوس کرده است تا که به کنیا برود تابا پدر اوباما دیدارکند که از کانال وی بتواند ادامه ی پیام تبریک خودرا به آقازاده اوبا ما برساند.
همینطور سرمقاله نویس در دنباله خطاب به خوش باوران اوباما سیاست داخلی آمریکا را بقول خودش رها کرده و سیاست خارجی اش را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و نتیجه گرفته است که اوبا با بحران افغانستان وعراق و فلسطین و رژیم تروریستی آخوندی در منطقه سر و کاردارد. زیرا که گفته نظامیان آمریکائیان را از افغانستان خارج نمی کند. در مورد عراق با ابهام پاسخ داده است و رابطه ی نزدیک با اسرائیل دارد . زیرا که در سفر تبلیغاتی به اسرائیل سر سپردگی خودش را به اسرائیل ثابت نمود. یعنی اینکه سرمقاله نویس پذیرفته است که رژیم تروریستی آخوندی همچنان مرکز کانون بحران سازی و تنش آفرینی و جنگ افروزی برای آمریکا می باش مشروط بر اینکه بطور غیرمستقیم نیز قبول کرده است که بحران عراق و فلسطین ولبنان و افغانستان ارتباط به سیاست دخالت گری رژیم تروریستی آخوندی دارد . بهر صورت سرمقاله نویس بازهم برای اینکه مخاطبین خودش راشیر فهم کرده باشد؛ شیوه ی برخورد و تنظیم رابطه ی اوباما و حزب دمکرات در برابر رژیم تروریستی آخوندی را اینگونه ترسیم وتشریح کرده و گفته ا ست که سیاست تبلیغاتی تغییر اوباما، فریبی بیش نیست:
"ين شيوه برخورد با موضوع ايران نشان مي دهد هم شخص اوباما و هم حزب دمكرات آمريكا براي برخورد با ايران برنامه دارند و از اين جهت حتي از بوش و جمهوريخواهان حساب شده تر عمل مي كنند. بنابراين شعار � تغيير � درباره سياست اوباما نسبت به ايران نيز يك شعار بيهوده و فريبكارانه بوده و اوباما با ايران رفتاري پيچيده تر از بوش خواهد داشت . از هم اكنون كميته تحريم كار خود را شروع كرده و طرح هائي را در دست بررسي دارد تا ايران را از اين طريق تحت فشار بيشتري قرار دهد. ماموريت كميته تروريسم اينست كه راه هائي را براي اعمال فشارهاي تبليغاتي بر ايران با اتهام تروريسم يا حمايت از گروه هاي تروريستي جستجو كند و اقدامات رسانه اي پرحجمي عليه ايران در اين زمينه بعمل آورد. كميته حقوق بشر نيز مسئول پرونده سازي عليه ايران در زمينه مسائلي است كه معمولا غربي ها آنها را مستمسكي براي وارد ساختن فشارهاي سياسي قرار مي دهند. هم اكنون قطعنامه پيشنهادي كانادا كه از شديدترين لحن در متهم ساختن ايران به نقض حقوق بشر برخوردار مي باشد مطرح است و مثلث � كانادا آمريكا و رژيم صهيونيستي � فعالانه در صدد به تصويب رساندن آن و به راه انداختن يك جريان تند سياسي عليه ايران هستند. اينها همه دست پخت سياست ضد ايراني � اوباما � و حزب دموكرات آمريكاست . اوباما علاوه بر اين بطور جداگانه نيز اتهاماتي را به ايران وارد كرده و دو روز بعد از انتخاب شدن به رياست جمهوري آمريكا ايران را به حمايت از تروريسم و رفتن به سوي ساختن بمب اتم متهم ساخت شكار شدن چهره واقعي اوباما و حزب دمكرات و سياست هاي آنها در مورد خاورميانه بايد ما را و همه ملت هاي منطقه را متوجه اين نكته نمايد كه اوباما وارث سياست سلطه طلبي آمريكاست شعار � تغيير � نيز چيزي جز يك فريب نيست و امروز نيز همه بايد به اين واقعيت توجه داشته باشند كه آمريكا آمريكاست حتي در دوران اوباما. با تجربيات گرانبهائي كه از موفقيت هاي انقلاب اسلامي در مقابله با آمريكا در اختيار داريم بدون ترديد مي توانيم بر سياست خصمانه اوباما نيز غلبه كنيم و اين مرحله را نيز با قدرت و موفقيت پشت سر بگذاريم . هيچكس نبايد در اين واقعيت ذره اي ترديد كند و همه بايد مطمئن باشند كه با وحدت و همبستگي مي توان سلطه گران را در چهره جديدشان نيز وادار به عقب نشيني كرد."
در خاتمه اینکه عجیب است که پس از 30 سال هنوز هم رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و یاغی بین المللی آخوندی ، نه اینکه با مردم ایران روراست، نشده و مردم همچنان نامحرم می باشند که دانستن حق شان نیست و نه اینکه برای نکته نظرات اینان ارزشی قائل نمی شود ، بلکه حتی در برابر پاسخ مطالبات انبتاشت شده اشان فقط وعده ای دروغ های بزرگ تر داده است. مهمتر اینکه اکنون که رژیم تروریستی آخوندی یک دست شده است و ادعای به حساب خودش مکتبی واصولگرائی می کند و پیوسته تأکید بر دشمن شاسی و عدم مخدوش کردن مرز ها با دشمن می کند. بطوریکه با همین بهانه نامزدان انتخاباتی � انتصاباتی مجلس هشتم رقیب دوم خرداد ها بطور فله ای � گله ای رد صلاحیت و قلع و قمع شدند . امابا وجود اینکه اکنون تق رسوائی شعار تاتیکی مبارزه با آمریکای دشمن و شیطان بزرگ آنچنان در آمده است که پژواک اعتراضی با این سیاست متناقض و چند گانه ویک بام ودو هوا از درون بانده های مافیائی حاکمان خودی بلند شده است. یعنی دو روئی و تناقض گوئی آنگونه عریان وشفا ف شده است که از یک سو سید خندان خاتمی و دوم خردادی ها دشمن کینه توز خطرناک داخلی همگام با دشمن بیرونی خوانده می شوند . ولی از طرف دیگر شاهد می باشیم که چگونه دلال و جاسوس چند جانبه همچون هوشنگ امیر احمدی مورد عفو ملوکانه واقع می شود و به ایران دعوت می گردد تامورد مشورت واقع شود که چگونه می توان کانال ارتباطی با آمریکا زد؟ همچنین ارسال پیام نامه ی تبریک پاسدار گماشته احمدی نژاد به اوباما موجب می شود که بازیگران پشت پرده اسماعیل هنینه رهبر حماس و شیخ حسن نصر الله رهبر حزب الله لبنان را وارد میدان کار زار و نمایش ضد آمریکائی کنند تا که هشدار مشابه ی سربازجو حسین شریعتداری را بدهند که مواظب باشید تا که گول نخورید که اواما هیچ فرقی با بوش ندارد . اکنون نیز همینگونه سرمقاله نویس هشدار به مخاطبین دل خوش کرده به اوباما داده است. بهر صورت فراموش نشود که هم موافقان و هم مخالفان و منتقدان اوباما و آمریکا ز درون رژیم ، همه یک حرف را می زنند و پیام را منتقل می کنند که گذشته از تاکتیک تبلیغاتی و رقابت باندی در راستای قبضه ی قدرت و ثروت می باشد، بلکه هدف موجب انحراف ذهان عمومی و ادامه ی بازی قدرت در پشت صحنه می باشد که ادامه ی سیاست 3 دهه سیاست کهنه شده ایست که از همان روز اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 شروع شد که خمینی شیاد آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول دانست . زیرا که این سیاست اشغال گری سفارت آمریکا در تهران تبدیل به ابزار تبلیغاتی همچون دین ومذهب شد ه است که تبدیل به حربه و چماق و اهرم بس مناسبی شده است که در بستر جنگ قدرت و انحصاری کردنش برای حذف مخالف و منتقد خودی و غییر خودی و پاسخگوئی به عدم مطالبات مردم بکار برده شده است.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 26 آبان ماه سال 1387