نقد وبررسی " موانع حسن ظن" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهارشنبه 1 خرداد ماه سال -1387
"چرا تصور می شود که پس از 3 دهه هنوز مردم ایران نمی دانند دلیل فقیر تر ومحتاج ترشدن اینان وچاق و فربه تر شدن مسئولان حاکم چیست؟"
سرمقاله نویس روز گذشته در مورد حسن ظن روضه ی مبسوط خواند و حلاجی کرد که گفت بدبین وخوش بین بودن و متهم کردن یک دیگر نه اینکه هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه شرایط را بدتر از گذشته می کند . اکنون نیز در دنباله ی روضه ی پند آموز و نصحیت گرایانه ی خود پیرامون موانع حسن ظن بر سر منبر رفته و نسخه و دستور العمل صادر کرده است . البته نقل قول از جانب مردم کرده که اینان نه اینکه مشکلی نسبت به حسن ظن داشتن مسئولان نسبت به همدیگر ندارند. بلکه اتفاقاً دوست هم دارند که حسن ظن باشد مشروط براینکه مسئولان با هم دیگر کمک کنند تا که خواست و مطالبات ونیاز مردم برآورده شود . البته طبق تجربه در 3 دهه گذشته چنین امری نه اینکه وجود نداشته است، بلکه محال است . زیرا که بمرور که هر چه زمان بیشتر سپری شده شک جای حسن را گرفته که خیلی وقت است تبدیل به دشمنی شده است وهم خدمت رسانی به مردم وبر طرف کردن نیاز و مطالبات آنان بر ضد خودش تبدیل شده است .چونکه مردمی که 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند. آنقر فقیر ومحتاج ونیازمند شده اند که گول یک پاسدار پالان سائیده ی عوامفریب و شارلاتان ودروغگوئی را خوردند که به اینان وعده ی مبارزه با مفسدان اقتصادی و قول بردن نان بر توی سفره های خالی اشان را داد و افزود که می خواهد برای جوانان ایجاد شغل و مسکن کند تا که نه جوان احساس سر افکندگی در جامعه نکنند ونه والدین شان احساس شرم وخجالت زدگی نسبت به فرزندان خود داشته باشند که چرا قادر نیستند نیازهای اولیه ی اینان را بر آورد کنند.ولی اکنون درست شرایط معکوس عمل کرده است و رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها ومسکن و زمین و اجاره خانه بیداد می کند. همچنین دامنه ی رشد روز افزون فقر بیکاری و شکاف عمیق طبقات گسترده تر می شود و و فضای نارضایتی عمومی در جامعه آنگونه شده است که جز افزایش دامنه ی سرکوب راهی برای کنترل ناراضیان در جامعه نیست .
به خصوص در مورد نسل جوان چنین است که سرتیپ پاسدار ذوالقدر برای ایجاد رعب ووحشت وخفقان در جامعه اعلام کرده است که نیروهای ضربتی دوره وآموزش دیده ی گشت های بسیج نیز وارد عرصه ی تاخت و تاز و سرکوب برای برقرار کردن امنیت در جامعه می شوند ودر کنار سایر ارگان های فاشیستی و سرکوبگر دیگر همچون نیروی انتظامی قرار می گیرند و به آنان می پیوند ند و در طول شبانه روز در پیاده رها مشغول گشت زنی و اجرای مأموریت می شوند تا که به توانند با عوامل نفوذی آمریکائیان که موجب ایجاد ناامنی می شوند مبارزه کنند .
اما بسیار عجیب است که سرمقاله نویس خواب نما شده و خواب رؤیائی دیده وتوصیه کرده است که اگر چنانچه در بستر رقابت ومبارزه برای حذف رقبا دست به افشاگری بزنند که البته قول ایشان دست تبلیغات منفی بزنند که فلان کس منفی می باشد . یعنی اینکه چرا گفته می شود رفسنجانی با اعضای خانواده دزد و غارتگری می باشند ؟ یا اینکه چرا گفته شده است که گفته می شود رفسنجانی یک زمین خریده که از خوش شانسی ایران وسط آن افتاده است؟ نتیجه گرفته شده که اینگونه تبلیغات منفی و سیاه نمئی نسبت به مسئولان کردن موجب می شود تا که مردم همه چیز از دست داده و آگاه شده نسبت به خودشان و به مسئولان ذهنیت مثبت داشته باشند ! البته سرمقاله نویس توضیح نداده است که اگر راستی اینگونه است که مردم آنگونه ذهنیت مثبتی نسبت به مسئوالان دارند که حتی تبلیغات منفی و سیاه نمائی کردن ها یا همان افشاگری های قطره چکانی کردن ها بی تأثیر است . پس بنابراین جای نگرانی نمی باشد که مقاله حسن ظن و موانع حسن ظن تنظیم شود و پیرامونش روضه خوانی گردد وچپ و راست گریز به صحرای کربلا زده شود و تبصره وتوصیه و رهنمود افزود گردد :
سرمقا له نویس در ادامه ی توضیحات در مورد حسن ظن وموانع ظن از جمله تبلیغات منفی و سیاه نمائی کردن ها وضدیت با ولایت فقیه وعدم التزام به اسلام را مثال زده است که اخیراً از سوی نوچه ی سابق رفسنجانی صادق زیبا کلام در مورد رفسنجانی مطرح شده است که ضمن فاش گوئی کردن دچار دگر دیسی یا خود فروشی هم شده است . یعنی اینکه از رفسنجانی دل بر کنده وبه سوی ولی فقیه و پاسدران واحمدی نژاد چرخش داده است. زیراکه این فرصت طلب می داند که دیگر کلاه رفسنجانی همچون گذشته پشم ندارد. بهر حال سرمقاله نویس در کسوت وکیل مدافع رفسنجانی اینگونه تلاش کرده است تا موضوع را ماستمالی کند:
"نمونه هاي روشن اين نوع برخورد يكي تهمت ضديت با ولايت فقيه و عدم التزام به اسلام است كه در طول سالهاي اخير بسياري از وفاداران به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را با آن رمي و طرد كردند. اينكه هيئت هاي اجرائي انتخابات مجلس هشتم هزاران نفر را با همين تهمت فاقد صلاحيت داوطلبي براي مجلس دانستند و سپس همان افراد توسط مراجع قانوني بالابر تاييد صلاحيت شدند گوشه اي از همين واقعيت تلخ را مينماياند. بعضي جريان هاي سياسي كار را به جائي مي رسانند كه حتي اركان انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را كه نيم قرن مبارزه و شكنجه و زندان را براي حاكميت ولايت فقيه تحمل كرده اند و از پايه هاي اصلي و اساسي پيروزي انقلاب اسلامي و شكل گيري نظام اسلامي محسوب مي شوند به عدم اعتقاد به ولايت فقيه متهم مي كنند! كاري كه چند روز قبل توسط يك پايگاه خبري صورت گرفت و يك خبرگزاري نيز به آن دامن زد و با پاسخ هائي كه به آنها داده شد چشم اين فتنه كور شد. شگفت آنكه اين هر دو رسانه مدعي مسلماني و اصولگرائي هستند و با اينحال خود را به اين قاعده اسلامي روشن ملتزم ندانستند كه تهمت عدم اعتقاد به ولايت فقيه را به كسي كه بازوي پرتوان ولي فقيه در تمام 30 سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بوده و هست و در دوران قبل از پيروزي انقلاب نيز تمام عمر خود را صرف حاكم شدن ولايت فقيه كرده نبايد با ديدن يك جمله مخدوش در يك كتاب يا يك نقل قول ناقص وارد كرد و به صحنه جامعه و افكار عمومي كشاند. "
موضوع اصلی بعدی که در حقیقت اصل وجان مایه و ریشه ی اختلافات و رقابت های طرفین متخاصم می باشد . داستان مربوط به وزارت نفت یا بقول آخوند احمد جنتی امپراتوری نفت است . که به موضوع مافیای اقتصادی و نفتی و مافیا و ماشما ومبارزه با آن وتهدید به قطع کردن دستان مافیا راه برده ومبدل شده است که پاسدار احمدی نژاد در سخنرانی خود در قم به آن اشاره و بر مبارزه با آن تأکید کرد که چون یک سر نخ این موضوع به رفسنجانی و آقازاده ها و اطرافیان وحزب کارگزانش باز می گردد . بنابراین سرمقاله نویس در این مورد نیز چنین توضیح داده است:
"نمونه ديگر سرگرداني جامعه انقلابي و اسلامي ما در كتاب قطور كليات ابوالبقا است كه هر لحظه از صفحات آن انواع و اقسام � مافيا � ها بيرون مي آيند و هيچگاه مصاديق آنها مشخص نمي شوند. گفته شد در وزارت نفت مافيا وجود دارد ولي در همان زمان وزير نفت (آقاي وزيري هامانه ) اعلام كرد : � ما تاكنون به مافيائي به نام مافياي نفت نرسيده ايم و اساسا چنين مافيائي در وزارت نفت وجود ندارد � . قوه قضائيه نيز بعد از بررسي هاي قانوني سلامت مالي وزير اسبق نفت را كه اگر مافيائي در اين وزارت وجود داشت مي بايست در زمان او و با مشاركت او مي بود اعلام كرد. ادعاي وجود � مافيا � در ديگر بخش هاي مختلف اقتصادي كشور نيز توسط سازمان بازرسي كل كشور رد شد بطوري كه رئيس اين سازمان با صراحت اعلام كرد : � سازمان بازرسي كل كشور به سابقه اي از مافياي اقتصادي نرسيده است " .
درخاتمه اینکه چون سرمقله نویس می داند که قوه ی قضائیه خودش بیش از ر نهاد دیگری آلوده تر است . در حقیقت این بی عدالت خانه و دستگاه غارتگر قوه ی قضائیه بوده است که بستر ساز انواع و اقسام مافیاهای گوناگون درون نظام شده است . زیرا با نفوذی که از ابتدا باند انگلیسی مؤتلفه ی عسگر اولادی در این نهاد در کنار بهشتی معدوم و آخوندهای مدرسه ی حقانی قم داشت که قضات تربیت شده اش نیز توی همین مایه می باشند که این دستگاه عجیب دشمن خونین فعاالین سیاسی و اجتماعی و حقوق بشری وقشر روشنفکر و دانشگاهی و دانشجوئی و مطبوعات می باشد . همچنین 3 دهه است که این دستگاه جنایتکار یک لحظه از صدور احکام دار و شلاق زدن و اعدام وسنگسا ر کردن و قطع اندام کوتاهی نکرده است . دست بر قضا ً همه ی متهمان وقربانیان نیز متعلق به اقشار محروم وتهی دستان جامعه بوده اندکه محصول و دست پروردگان همین نظام دزد و غارتگر و عوامفریب و شیاد وبربرمنش و تاریک اندیش ضد بشری حاکم می باشند . اما در عوض این دستگاه دربست در اختیار کلان دزان وزمین خواران وغارتگران حاکم و شرکایش می باشد . اکنون نز سرمقاله نویس ادعا کرده است که هم اسامی مفسدان اقتصادی و نفتی را معرفی کنید تا اینکه قوه ی قضائیه پیگیری کند. یعنی اینکه چاقو دسته ی خدش را به برد . همینطور مشابه همان پیگیری باشد که آخوند عرب شاهی نماینده ی مجلس هفتم اعتراف کرده است پس از 3 سال هنوز قوه ی قضائیه نتیجه تحقیق و تفحص خودش را به مجلس نداده است . بدتر اینکه سرمقاله نویس با آویزان شدن به گزیدهای از لوطی جماران خطاب به مسئولان گفته است که به هم دلی و همکاری و مساعدت خودتان همچون گذشته ادامه دهید . زیرا که اوضاع آنقدر خراب است که اگر چنانچه سر کلاف باز شود.دیگر امکان جمع کردنش نمی باشد. البته سرمقاله نویس نویس باز خودش را به نافهمی زده است که هنوز مردم ایران نمی دانند که داستان چیست که چرا هرروز مردم مستحق و فقیرتر ونیازمند تر می شوند ولی مسئئولان وآقازاده ها ی شان وپاسدان و بازاریان وابسته به اینان فربه تر می شوند؟ ضمن اینه چند سال است که افزایش قیمت نفت همچنان ادامه دارد ولی تورم وگرانی نصیب مردم ایران شده است وکسی هم نمی گوید ول ای نفت کجا رفته است؟
اکنون جواب این فاصله و شکاف عمیق میان حاکمان ومحکومان را امثال روضه خوانانی همچون سرمقاله نویس چگونه می خواهند بدهند که وکیل مدافع یکی از بدنام ترین غارتگران رژیم تروریستی آخوندی یعنی رفسنجانی شده است و برای این شیاد بساز و بفروش وحیله گر، سابقه ی مبارزاتی ونه جمع آوری ثروت باد آورده ی نجومی ساخته است تا اینکه بتواند تبرئه و طلبکارش کند ؟
هوشنگ � بهداد
چهارشنبه 1 خرداد ماه سال -1387
"چرا تصور می شود که پس از 3 دهه هنوز مردم ایران نمی دانند دلیل فقیر تر ومحتاج ترشدن اینان وچاق و فربه تر شدن مسئولان حاکم چیست؟"
سرمقاله نویس روز گذشته در مورد حسن ظن روضه ی مبسوط خواند و حلاجی کرد که گفت بدبین وخوش بین بودن و متهم کردن یک دیگر نه اینکه هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه شرایط را بدتر از گذشته می کند . اکنون نیز در دنباله ی روضه ی پند آموز و نصحیت گرایانه ی خود پیرامون موانع حسن ظن بر سر منبر رفته و نسخه و دستور العمل صادر کرده است . البته نقل قول از جانب مردم کرده که اینان نه اینکه مشکلی نسبت به حسن ظن داشتن مسئولان نسبت به همدیگر ندارند. بلکه اتفاقاً دوست هم دارند که حسن ظن باشد مشروط براینکه مسئولان با هم دیگر کمک کنند تا که خواست و مطالبات ونیاز مردم برآورده شود . البته طبق تجربه در 3 دهه گذشته چنین امری نه اینکه وجود نداشته است، بلکه محال است . زیرا که بمرور که هر چه زمان بیشتر سپری شده شک جای حسن را گرفته که خیلی وقت است تبدیل به دشمنی شده است وهم خدمت رسانی به مردم وبر طرف کردن نیاز و مطالبات آنان بر ضد خودش تبدیل شده است .چونکه مردمی که 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند. آنقر فقیر ومحتاج ونیازمند شده اند که گول یک پاسدار پالان سائیده ی عوامفریب و شارلاتان ودروغگوئی را خوردند که به اینان وعده ی مبارزه با مفسدان اقتصادی و قول بردن نان بر توی سفره های خالی اشان را داد و افزود که می خواهد برای جوانان ایجاد شغل و مسکن کند تا که نه جوان احساس سر افکندگی در جامعه نکنند ونه والدین شان احساس شرم وخجالت زدگی نسبت به فرزندان خود داشته باشند که چرا قادر نیستند نیازهای اولیه ی اینان را بر آورد کنند.ولی اکنون درست شرایط معکوس عمل کرده است و رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها ومسکن و زمین و اجاره خانه بیداد می کند. همچنین دامنه ی رشد روز افزون فقر بیکاری و شکاف عمیق طبقات گسترده تر می شود و و فضای نارضایتی عمومی در جامعه آنگونه شده است که جز افزایش دامنه ی سرکوب راهی برای کنترل ناراضیان در جامعه نیست .
به خصوص در مورد نسل جوان چنین است که سرتیپ پاسدار ذوالقدر برای ایجاد رعب ووحشت وخفقان در جامعه اعلام کرده است که نیروهای ضربتی دوره وآموزش دیده ی گشت های بسیج نیز وارد عرصه ی تاخت و تاز و سرکوب برای برقرار کردن امنیت در جامعه می شوند ودر کنار سایر ارگان های فاشیستی و سرکوبگر دیگر همچون نیروی انتظامی قرار می گیرند و به آنان می پیوند ند و در طول شبانه روز در پیاده رها مشغول گشت زنی و اجرای مأموریت می شوند تا که به توانند با عوامل نفوذی آمریکائیان که موجب ایجاد ناامنی می شوند مبارزه کنند .
اما بسیار عجیب است که سرمقاله نویس خواب نما شده و خواب رؤیائی دیده وتوصیه کرده است که اگر چنانچه در بستر رقابت ومبارزه برای حذف رقبا دست به افشاگری بزنند که البته قول ایشان دست تبلیغات منفی بزنند که فلان کس منفی می باشد . یعنی اینکه چرا گفته می شود رفسنجانی با اعضای خانواده دزد و غارتگری می باشند ؟ یا اینکه چرا گفته شده است که گفته می شود رفسنجانی یک زمین خریده که از خوش شانسی ایران وسط آن افتاده است؟ نتیجه گرفته شده که اینگونه تبلیغات منفی و سیاه نمئی نسبت به مسئولان کردن موجب می شود تا که مردم همه چیز از دست داده و آگاه شده نسبت به خودشان و به مسئولان ذهنیت مثبت داشته باشند ! البته سرمقاله نویس توضیح نداده است که اگر راستی اینگونه است که مردم آنگونه ذهنیت مثبتی نسبت به مسئوالان دارند که حتی تبلیغات منفی و سیاه نمائی کردن ها یا همان افشاگری های قطره چکانی کردن ها بی تأثیر است . پس بنابراین جای نگرانی نمی باشد که مقاله حسن ظن و موانع حسن ظن تنظیم شود و پیرامونش روضه خوانی گردد وچپ و راست گریز به صحرای کربلا زده شود و تبصره وتوصیه و رهنمود افزود گردد :
سرمقا له نویس در ادامه ی توضیحات در مورد حسن ظن وموانع ظن از جمله تبلیغات منفی و سیاه نمائی کردن ها وضدیت با ولایت فقیه وعدم التزام به اسلام را مثال زده است که اخیراً از سوی نوچه ی سابق رفسنجانی صادق زیبا کلام در مورد رفسنجانی مطرح شده است که ضمن فاش گوئی کردن دچار دگر دیسی یا خود فروشی هم شده است . یعنی اینکه از رفسنجانی دل بر کنده وبه سوی ولی فقیه و پاسدران واحمدی نژاد چرخش داده است. زیراکه این فرصت طلب می داند که دیگر کلاه رفسنجانی همچون گذشته پشم ندارد. بهر حال سرمقاله نویس در کسوت وکیل مدافع رفسنجانی اینگونه تلاش کرده است تا موضوع را ماستمالی کند:
"نمونه هاي روشن اين نوع برخورد يكي تهمت ضديت با ولايت فقيه و عدم التزام به اسلام است كه در طول سالهاي اخير بسياري از وفاداران به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را با آن رمي و طرد كردند. اينكه هيئت هاي اجرائي انتخابات مجلس هشتم هزاران نفر را با همين تهمت فاقد صلاحيت داوطلبي براي مجلس دانستند و سپس همان افراد توسط مراجع قانوني بالابر تاييد صلاحيت شدند گوشه اي از همين واقعيت تلخ را مينماياند. بعضي جريان هاي سياسي كار را به جائي مي رسانند كه حتي اركان انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را كه نيم قرن مبارزه و شكنجه و زندان را براي حاكميت ولايت فقيه تحمل كرده اند و از پايه هاي اصلي و اساسي پيروزي انقلاب اسلامي و شكل گيري نظام اسلامي محسوب مي شوند به عدم اعتقاد به ولايت فقيه متهم مي كنند! كاري كه چند روز قبل توسط يك پايگاه خبري صورت گرفت و يك خبرگزاري نيز به آن دامن زد و با پاسخ هائي كه به آنها داده شد چشم اين فتنه كور شد. شگفت آنكه اين هر دو رسانه مدعي مسلماني و اصولگرائي هستند و با اينحال خود را به اين قاعده اسلامي روشن ملتزم ندانستند كه تهمت عدم اعتقاد به ولايت فقيه را به كسي كه بازوي پرتوان ولي فقيه در تمام 30 سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بوده و هست و در دوران قبل از پيروزي انقلاب نيز تمام عمر خود را صرف حاكم شدن ولايت فقيه كرده نبايد با ديدن يك جمله مخدوش در يك كتاب يا يك نقل قول ناقص وارد كرد و به صحنه جامعه و افكار عمومي كشاند. "
موضوع اصلی بعدی که در حقیقت اصل وجان مایه و ریشه ی اختلافات و رقابت های طرفین متخاصم می باشد . داستان مربوط به وزارت نفت یا بقول آخوند احمد جنتی امپراتوری نفت است . که به موضوع مافیای اقتصادی و نفتی و مافیا و ماشما ومبارزه با آن وتهدید به قطع کردن دستان مافیا راه برده ومبدل شده است که پاسدار احمدی نژاد در سخنرانی خود در قم به آن اشاره و بر مبارزه با آن تأکید کرد که چون یک سر نخ این موضوع به رفسنجانی و آقازاده ها و اطرافیان وحزب کارگزانش باز می گردد . بنابراین سرمقاله نویس در این مورد نیز چنین توضیح داده است:
"نمونه ديگر سرگرداني جامعه انقلابي و اسلامي ما در كتاب قطور كليات ابوالبقا است كه هر لحظه از صفحات آن انواع و اقسام � مافيا � ها بيرون مي آيند و هيچگاه مصاديق آنها مشخص نمي شوند. گفته شد در وزارت نفت مافيا وجود دارد ولي در همان زمان وزير نفت (آقاي وزيري هامانه ) اعلام كرد : � ما تاكنون به مافيائي به نام مافياي نفت نرسيده ايم و اساسا چنين مافيائي در وزارت نفت وجود ندارد � . قوه قضائيه نيز بعد از بررسي هاي قانوني سلامت مالي وزير اسبق نفت را كه اگر مافيائي در اين وزارت وجود داشت مي بايست در زمان او و با مشاركت او مي بود اعلام كرد. ادعاي وجود � مافيا � در ديگر بخش هاي مختلف اقتصادي كشور نيز توسط سازمان بازرسي كل كشور رد شد بطوري كه رئيس اين سازمان با صراحت اعلام كرد : � سازمان بازرسي كل كشور به سابقه اي از مافياي اقتصادي نرسيده است " .
درخاتمه اینکه چون سرمقله نویس می داند که قوه ی قضائیه خودش بیش از ر نهاد دیگری آلوده تر است . در حقیقت این بی عدالت خانه و دستگاه غارتگر قوه ی قضائیه بوده است که بستر ساز انواع و اقسام مافیاهای گوناگون درون نظام شده است . زیرا با نفوذی که از ابتدا باند انگلیسی مؤتلفه ی عسگر اولادی در این نهاد در کنار بهشتی معدوم و آخوندهای مدرسه ی حقانی قم داشت که قضات تربیت شده اش نیز توی همین مایه می باشند که این دستگاه عجیب دشمن خونین فعاالین سیاسی و اجتماعی و حقوق بشری وقشر روشنفکر و دانشگاهی و دانشجوئی و مطبوعات می باشد . همچنین 3 دهه است که این دستگاه جنایتکار یک لحظه از صدور احکام دار و شلاق زدن و اعدام وسنگسا ر کردن و قطع اندام کوتاهی نکرده است . دست بر قضا ً همه ی متهمان وقربانیان نیز متعلق به اقشار محروم وتهی دستان جامعه بوده اندکه محصول و دست پروردگان همین نظام دزد و غارتگر و عوامفریب و شیاد وبربرمنش و تاریک اندیش ضد بشری حاکم می باشند . اما در عوض این دستگاه دربست در اختیار کلان دزان وزمین خواران وغارتگران حاکم و شرکایش می باشد . اکنون نز سرمقاله نویس ادعا کرده است که هم اسامی مفسدان اقتصادی و نفتی را معرفی کنید تا اینکه قوه ی قضائیه پیگیری کند. یعنی اینکه چاقو دسته ی خدش را به برد . همینطور مشابه همان پیگیری باشد که آخوند عرب شاهی نماینده ی مجلس هفتم اعتراف کرده است پس از 3 سال هنوز قوه ی قضائیه نتیجه تحقیق و تفحص خودش را به مجلس نداده است . بدتر اینکه سرمقاله نویس با آویزان شدن به گزیدهای از لوطی جماران خطاب به مسئولان گفته است که به هم دلی و همکاری و مساعدت خودتان همچون گذشته ادامه دهید . زیرا که اوضاع آنقدر خراب است که اگر چنانچه سر کلاف باز شود.دیگر امکان جمع کردنش نمی باشد. البته سرمقاله نویس نویس باز خودش را به نافهمی زده است که هنوز مردم ایران نمی دانند که داستان چیست که چرا هرروز مردم مستحق و فقیرتر ونیازمند تر می شوند ولی مسئئولان وآقازاده ها ی شان وپاسدان و بازاریان وابسته به اینان فربه تر می شوند؟ ضمن اینه چند سال است که افزایش قیمت نفت همچنان ادامه دارد ولی تورم وگرانی نصیب مردم ایران شده است وکسی هم نمی گوید ول ای نفت کجا رفته است؟
اکنون جواب این فاصله و شکاف عمیق میان حاکمان ومحکومان را امثال روضه خوانانی همچون سرمقاله نویس چگونه می خواهند بدهند که وکیل مدافع یکی از بدنام ترین غارتگران رژیم تروریستی آخوندی یعنی رفسنجانی شده است و برای این شیاد بساز و بفروش وحیله گر، سابقه ی مبارزاتی ونه جمع آوری ثروت باد آورده ی نجومی ساخته است تا اینکه بتواند تبرئه و طلبکارش کند ؟
هوشنگ � بهداد
چهارشنبه 1 خرداد ماه سال -1387