نقد و برر سی" پيوستگي مقولات فرهنگي " روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 15 اردیبهشت ماه سال 1387
" سرمقاله نویس تا جای وزیر پاسدار فرهنگ سانسوو و تفتیش عقاید ارشادرا فرمانده ی لایق با همکاران خبر و کاردان فرهنگی نگیرد ، مظلومیت فرهنگی حل شدنی نیست"
همانگونه در نقد و بررسی قسمت اول با عنوان مظلومیت فرهنگی اشاره شد که سرمقاله نویس بدون توجه به مسئله اصلی فاسد وگندیده و پوسیده بودن ریشه ی درخت در شرف صدورفرامین چگونه پیوند زدن برای اصلاح کردن شاخه های این درخت از ریشه گندیده و پوسیده می باشد به نیت اینکه محصول سالم ببار آورد . اکنون نیز در ادامه بازهم در پیگیری نظر خود پیرامون موضوعات فرهنگی اصرار وزیده است که همان توصیه های رو بنائی را با نادیده گرفتن زیر بنای آلوده و فاسد را دنبال کند . جالب است که منتقد مدعی خودش هم اعتراف کرده است که برای طرح و توصیه و ادعاای خودش نیاز ه به استدلال ل ندارد.
آخر مشخص نیست جائیکه دو رونامه ی اصلی وابسته به لوطی جماران است که یکی جمهوری اسلامی که ارگان تبلیغی لوطی جماران می باشد . و دیگری روزنامه ی کیهان سناریو وپرونده ساز اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی است که به مدیر مسئول سربازجو پاسدار حسین شر یعتمداری شکجه است که نماینده ی ویژه لوطی جماران یا ولی فقیه می باشد . سرمقاله و یادداشت روز نویس این دو روزنامه محور همین مقوله ی فرهنگی نقطه نظرات متضاد و مخالف هم دیگر دارند، پرسش است که چگونه می توان توقع داشت که با نسخه تجویز کردن ورهنمود و توصیه های دادن های روبنائی قرار است که فرهنگ رژیمی اصلاح گردد که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد و تبعیض و عوامفریبی و تملق گوئی وچاپلوسی و دروغ وتناقض وتأئید وتکذیب کردن ها می باشد .
از جمله اینکه روز گذشته سر مقاله نویس همین روزنامه با آویزان شدن با گفته ای از لوطی جماران که تقل قول شد در سال گذشته هیئت دولت دیداری با لوطی جمارا ن داشت . در این دیدار لوطی جماران به این هیئت گفته بود که فرهنگ مظلوم واقع شده است که می بایست رفع مظلومیت فرهنگی شود . سپس سرمقاله نویس نتیجه گیری کرد که پس از آن دیدار بودجه ی فرهنگی افزایش چشم گیری یافت. ولی به جای تلاش بر مظلومیت زدائی فرهنگی کردن، ارائه آمارکمیت با تبلیغات کاذب جای کیفیت را گرفت .
اما جالب است که پاسدار طلبه ی یادداشت روز نویس روزنامه ی کیهان سناریو وپرونده ساز در همین روز با افتخار اعلام کرد که بیست و یکمین برگزاری جشن کتاب آغاز شد . سپس این قلم بر دست نیز با گزینه برداری از گفته لوطی جماران کردن کهلوطی گفته است کتابخوابی یک وظیفه و فرضیه ی واجب و ضروری دینی می با شد دست به مانور زد و گرد خاک از آمار کتب و برگزاری جشن کتتاب کرد که همانگونه که گفته شد درست نقطه مقابل نظرات سرمقاله نویس بود . خوب باز هم پرسش است که اولاً : چرا توضیح داده نمی شود که ریشه ی اینگونه فرهنگ تملق گوئی و چاپلوسی کردن در یک نظام دینی چیست؟ دوما: وقتی که دامنه ی اختلافات فرهنگی میان نزدیک ترین مهر ه های وابسته به لوطی جماران اینگونه است . کاملاً قابل پیش بینی می باشد که هرچه به رده های دیگر بخش اجتماعی می رسد دامنه ی این اختلافات به کجا می رسد . البته از فرهنگ نیرنگ و عوامفریبی و دروغ گوئی و شیادی و شامورتی بازی و تصویر مار کشیدن ومار قالب کردن غیر از این نمی توان چیز دیگری توقع داشت که پس از 3 دهه اکنون جز فرهنگ ابتذال و تحجر و خرافات حاکم شده انتظار دیگر داشت که زیر پوشش دین ومذهب و اسلام یک دکان چند نبش خرافات دائر شده که مشغول کلاه برداری شیادانه ی شرعی است ودر جاشیه رونق دادن به بازار مکاره ای است که لوطی جماران و عنترش که دو مقام مهم وهمکاره و اجرائی ان رژیم تروریستی آخوندی ی باشند که همه ابزار قدرت و ثروت وسرکوب و فرهنگ را در اختیار خود دارند که یکی با ادعای کابینه ی 70 میلیونی امام زمانی و مدعی عدالت محوری و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران دارد و دیگری بدون چون وچرا بطور دربست ز این دولت حمایت و پشتیبانی می کند و بیش از دوسال هر دوتائی در کنار هم اصرار کردند که تورم وگرانی د ر جامعه وجود ندارد . حتی پاسدار احمدی نژاد در مجلس ارتجاعی هفتن به منقدان خودش پیرامون گرانی وتورم در جامعه ، بطور آشکار این منتقدان را به ریشخند گرفت و با مثال زدن از سبزی و میوه فروشی مکان زندگی خودش در نارمک گفت که در این محل گوجه فرنگی ارزان است و خطاب با اینان با پوزخند گفت که به شما گران فروشی می کنند بهتر است که بیائید از میوه فروشی محل ما خریدار کنید . یا اینکه دفعه دیگر بازهم خطاب به نمایندگان معترض و منتقد درمجلس در مورد تورم وگرانی از قصاب محل به عنوان مشاور و کارشاس مسائل اقتصادی نقل قول کرد و طاب به نمایندگان مجلس گفت که ایشان اشراف به همه موضوعات روز داشت و آنگونه گفت که قیمت ها با آنچه شما می گوئید فرق اساسی دارد. یعنی اینکه نق نزنید و انتقاد نکنید.
خوب با رایج شدن فرهنگ دروغ ترکیب و تلفیق شده در تزوریر و ریکاری و تملق گوئی و چاپلوسی می باشد که اینگونه نهادینه شده است چگونه قرار است که مبارزه با این فرهنگ آنهم بصورتروبنائی واز موضع ارتجاعی شود ؟ یا اینکه با نصیحت و ند واندرز واصرار و توصیه های تئوریک روبنائی قرار است که مشکل گشا باشد . عجیب و جالب تر اینکه که چرا سرمقاله نویس با وجود اینکه خود می داند این رژیم قرون و سطائی ضد بشری و دشمن آزادی و فرهنگی تغییر و اصلاح ناپذیر می باشد . برای چه در بستر انتقام کشی از رقیب خود در وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد که دارد میخ شده و تأکید بر تغییر می کند؟ البته برای اینکه بتواند سیاست تحجر گرایانه سرکوب بیشتر جوانان به خصوص دختران زنان ومسئله ی حجاب و پوشش و ممیز گری کتابرا جا بی اندازد. البته با ابراز مخالفت کردن ظاهری با رواج و رونق دادن تحجر و خرافات وانمود می کند که مبارزه ومخالفت می کند ئدر همین راستا نسخه اصلاحیه ی فرهنگی صادر می کند . غافل از اینکه اینگونه دامن زدن نوعی چشم کور کردن به جای زیر ابرو برداشتن و با چوب دو سر طلا بازی کردن وبوی گند بیشتر در آوردن است . بهر حال سر مقاله نویس باور دارد که فرهنگ اگر علاوه بر نرم افزار از سخت افزار برخوردار نباشد باز هم لنگ است و به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد. برای اینکه افزوده که بايد پذيرفته شود كه چنگ فرهنگی یا همان مبارزه با تهاجم فرهنگی وود که جنگ فرهنگی خطر ناک تر از جنگ نظامی می باشد و نتیجه گرفته چون که جنگ فرهنگي كمتر از جنگ نظامي نيست. راه چاره را اینگونه دیده و آن راارائه کرده است :
"راه چاره اينست كه اين اجزا به همديگر متصل شوند و تحت يك فرماندهي قرار بگيرند. با اين كار در بودجه صرفه جوئي خواهد شد جلوي كارهاي موازي و تكراري گرفته خواهد شد از نيروها استفاده بهتر و بيشتري بعمل خواهد آمد برنامه هاي دقيق تر و جامع تري تدوين خواهد گرديد هماهنگي لازم بطور طبيعي وجود خواهد داشت و در نتيجه شاهد رشد بازدهي خواهيم بود. از اين طريق است كه مي توان از بخش فرهنگ رفع مظلوميت كرد حتي اگر بودجه فرهنگي كشور چندان هم افزايش نيابد"
در خاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد همه حاشیه رفتن ها و روضه خوانی کردن های فرهنگی سر مقاله نویس ناشی ازاختلافات و رقابت های باند ی می باشد . زیرا که در پایان سر مقاله تأکید شده است که می بایست از موازی کاری فاصله گرفت. البته که این کار هر گز در این نظام امکان ندارد تا که شدنی باشد. زیراکه همین موازی کاری های اطلاعاتی بود که کودتای خاموش و خزنده شد وزیرآب دوم خردای ها زده شد و فاتحه ی آنان خوانده شد . از سوی دیگر تأکید شده است که می بایست فرهنگ یک فرمانده ی لایق داشته باشد که تازه لايق بودن این فرمانده نيز كافي نيست . زیراکه اگراین فرمانده لايق در جبهه فرهنگي همكاران فرهنگي كارآزموده و شايسته اي در اختيار خود نداشته باشد مثل شاه در بي لشكر خواهد بود كه كاري از او ساخته نيست . در نهایت پیام داده شده که تأکید بر پيوستگي فرهنگي با استفاده از عناصر باتجربه و كاردان و صاحبنظر فرهنگي شده است . چون که اینان کمک رسان فرمانده ی لایق می باشند .اگر نه عرصه فرهنگ از عناصر فرهنگي خالي می ماند و جاي آنها را افراد ناآشنا با فرهنگ می گيرند که نه رفع مظلوميت از بخش فرهنگ ميسر نخواهد شد ، بلکه این مظلومیت تشدید و مضاعف خواهد شد. یعنی اینکه پیشنهاد داده شده است که در جراحی بزرگ درون کابینه می بایست که وزیر پاسدار فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد نیز باید بر زیر تیغ جراحی برده شود
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 15 اردیبهشت ماه سال 1387
" سرمقاله نویس تا جای وزیر پاسدار فرهنگ سانسوو و تفتیش عقاید ارشادرا فرمانده ی لایق با همکاران خبر و کاردان فرهنگی نگیرد ، مظلومیت فرهنگی حل شدنی نیست"
همانگونه در نقد و بررسی قسمت اول با عنوان مظلومیت فرهنگی اشاره شد که سرمقاله نویس بدون توجه به مسئله اصلی فاسد وگندیده و پوسیده بودن ریشه ی درخت در شرف صدورفرامین چگونه پیوند زدن برای اصلاح کردن شاخه های این درخت از ریشه گندیده و پوسیده می باشد به نیت اینکه محصول سالم ببار آورد . اکنون نیز در ادامه بازهم در پیگیری نظر خود پیرامون موضوعات فرهنگی اصرار وزیده است که همان توصیه های رو بنائی را با نادیده گرفتن زیر بنای آلوده و فاسد را دنبال کند . جالب است که منتقد مدعی خودش هم اعتراف کرده است که برای طرح و توصیه و ادعاای خودش نیاز ه به استدلال ل ندارد.
آخر مشخص نیست جائیکه دو رونامه ی اصلی وابسته به لوطی جماران است که یکی جمهوری اسلامی که ارگان تبلیغی لوطی جماران می باشد . و دیگری روزنامه ی کیهان سناریو وپرونده ساز اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی است که به مدیر مسئول سربازجو پاسدار حسین شر یعتمداری شکجه است که نماینده ی ویژه لوطی جماران یا ولی فقیه می باشد . سرمقاله و یادداشت روز نویس این دو روزنامه محور همین مقوله ی فرهنگی نقطه نظرات متضاد و مخالف هم دیگر دارند، پرسش است که چگونه می توان توقع داشت که با نسخه تجویز کردن ورهنمود و توصیه های دادن های روبنائی قرار است که فرهنگ رژیمی اصلاح گردد که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد و تبعیض و عوامفریبی و تملق گوئی وچاپلوسی و دروغ وتناقض وتأئید وتکذیب کردن ها می باشد .
از جمله اینکه روز گذشته سر مقاله نویس همین روزنامه با آویزان شدن با گفته ای از لوطی جماران که تقل قول شد در سال گذشته هیئت دولت دیداری با لوطی جمارا ن داشت . در این دیدار لوطی جماران به این هیئت گفته بود که فرهنگ مظلوم واقع شده است که می بایست رفع مظلومیت فرهنگی شود . سپس سرمقاله نویس نتیجه گیری کرد که پس از آن دیدار بودجه ی فرهنگی افزایش چشم گیری یافت. ولی به جای تلاش بر مظلومیت زدائی فرهنگی کردن، ارائه آمارکمیت با تبلیغات کاذب جای کیفیت را گرفت .
اما جالب است که پاسدار طلبه ی یادداشت روز نویس روزنامه ی کیهان سناریو وپرونده ساز در همین روز با افتخار اعلام کرد که بیست و یکمین برگزاری جشن کتاب آغاز شد . سپس این قلم بر دست نیز با گزینه برداری از گفته لوطی جماران کردن کهلوطی گفته است کتابخوابی یک وظیفه و فرضیه ی واجب و ضروری دینی می با شد دست به مانور زد و گرد خاک از آمار کتب و برگزاری جشن کتتاب کرد که همانگونه که گفته شد درست نقطه مقابل نظرات سرمقاله نویس بود . خوب باز هم پرسش است که اولاً : چرا توضیح داده نمی شود که ریشه ی اینگونه فرهنگ تملق گوئی و چاپلوسی کردن در یک نظام دینی چیست؟ دوما: وقتی که دامنه ی اختلافات فرهنگی میان نزدیک ترین مهر ه های وابسته به لوطی جماران اینگونه است . کاملاً قابل پیش بینی می باشد که هرچه به رده های دیگر بخش اجتماعی می رسد دامنه ی این اختلافات به کجا می رسد . البته از فرهنگ نیرنگ و عوامفریبی و دروغ گوئی و شیادی و شامورتی بازی و تصویر مار کشیدن ومار قالب کردن غیر از این نمی توان چیز دیگری توقع داشت که پس از 3 دهه اکنون جز فرهنگ ابتذال و تحجر و خرافات حاکم شده انتظار دیگر داشت که زیر پوشش دین ومذهب و اسلام یک دکان چند نبش خرافات دائر شده که مشغول کلاه برداری شیادانه ی شرعی است ودر جاشیه رونق دادن به بازار مکاره ای است که لوطی جماران و عنترش که دو مقام مهم وهمکاره و اجرائی ان رژیم تروریستی آخوندی ی باشند که همه ابزار قدرت و ثروت وسرکوب و فرهنگ را در اختیار خود دارند که یکی با ادعای کابینه ی 70 میلیونی امام زمانی و مدعی عدالت محوری و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران دارد و دیگری بدون چون وچرا بطور دربست ز این دولت حمایت و پشتیبانی می کند و بیش از دوسال هر دوتائی در کنار هم اصرار کردند که تورم وگرانی د ر جامعه وجود ندارد . حتی پاسدار احمدی نژاد در مجلس ارتجاعی هفتن به منقدان خودش پیرامون گرانی وتورم در جامعه ، بطور آشکار این منتقدان را به ریشخند گرفت و با مثال زدن از سبزی و میوه فروشی مکان زندگی خودش در نارمک گفت که در این محل گوجه فرنگی ارزان است و خطاب با اینان با پوزخند گفت که به شما گران فروشی می کنند بهتر است که بیائید از میوه فروشی محل ما خریدار کنید . یا اینکه دفعه دیگر بازهم خطاب به نمایندگان معترض و منتقد درمجلس در مورد تورم وگرانی از قصاب محل به عنوان مشاور و کارشاس مسائل اقتصادی نقل قول کرد و طاب به نمایندگان مجلس گفت که ایشان اشراف به همه موضوعات روز داشت و آنگونه گفت که قیمت ها با آنچه شما می گوئید فرق اساسی دارد. یعنی اینکه نق نزنید و انتقاد نکنید.
خوب با رایج شدن فرهنگ دروغ ترکیب و تلفیق شده در تزوریر و ریکاری و تملق گوئی و چاپلوسی می باشد که اینگونه نهادینه شده است چگونه قرار است که مبارزه با این فرهنگ آنهم بصورتروبنائی واز موضع ارتجاعی شود ؟ یا اینکه با نصیحت و ند واندرز واصرار و توصیه های تئوریک روبنائی قرار است که مشکل گشا باشد . عجیب و جالب تر اینکه که چرا سرمقاله نویس با وجود اینکه خود می داند این رژیم قرون و سطائی ضد بشری و دشمن آزادی و فرهنگی تغییر و اصلاح ناپذیر می باشد . برای چه در بستر انتقام کشی از رقیب خود در وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد که دارد میخ شده و تأکید بر تغییر می کند؟ البته برای اینکه بتواند سیاست تحجر گرایانه سرکوب بیشتر جوانان به خصوص دختران زنان ومسئله ی حجاب و پوشش و ممیز گری کتابرا جا بی اندازد. البته با ابراز مخالفت کردن ظاهری با رواج و رونق دادن تحجر و خرافات وانمود می کند که مبارزه ومخالفت می کند ئدر همین راستا نسخه اصلاحیه ی فرهنگی صادر می کند . غافل از اینکه اینگونه دامن زدن نوعی چشم کور کردن به جای زیر ابرو برداشتن و با چوب دو سر طلا بازی کردن وبوی گند بیشتر در آوردن است . بهر حال سر مقاله نویس باور دارد که فرهنگ اگر علاوه بر نرم افزار از سخت افزار برخوردار نباشد باز هم لنگ است و به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد. برای اینکه افزوده که بايد پذيرفته شود كه چنگ فرهنگی یا همان مبارزه با تهاجم فرهنگی وود که جنگ فرهنگی خطر ناک تر از جنگ نظامی می باشد و نتیجه گرفته چون که جنگ فرهنگي كمتر از جنگ نظامي نيست. راه چاره را اینگونه دیده و آن راارائه کرده است :
"راه چاره اينست كه اين اجزا به همديگر متصل شوند و تحت يك فرماندهي قرار بگيرند. با اين كار در بودجه صرفه جوئي خواهد شد جلوي كارهاي موازي و تكراري گرفته خواهد شد از نيروها استفاده بهتر و بيشتري بعمل خواهد آمد برنامه هاي دقيق تر و جامع تري تدوين خواهد گرديد هماهنگي لازم بطور طبيعي وجود خواهد داشت و در نتيجه شاهد رشد بازدهي خواهيم بود. از اين طريق است كه مي توان از بخش فرهنگ رفع مظلوميت كرد حتي اگر بودجه فرهنگي كشور چندان هم افزايش نيابد"
در خاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد همه حاشیه رفتن ها و روضه خوانی کردن های فرهنگی سر مقاله نویس ناشی ازاختلافات و رقابت های باند ی می باشد . زیرا که در پایان سر مقاله تأکید شده است که می بایست از موازی کاری فاصله گرفت. البته که این کار هر گز در این نظام امکان ندارد تا که شدنی باشد. زیراکه همین موازی کاری های اطلاعاتی بود که کودتای خاموش و خزنده شد وزیرآب دوم خردای ها زده شد و فاتحه ی آنان خوانده شد . از سوی دیگر تأکید شده است که می بایست فرهنگ یک فرمانده ی لایق داشته باشد که تازه لايق بودن این فرمانده نيز كافي نيست . زیراکه اگراین فرمانده لايق در جبهه فرهنگي همكاران فرهنگي كارآزموده و شايسته اي در اختيار خود نداشته باشد مثل شاه در بي لشكر خواهد بود كه كاري از او ساخته نيست . در نهایت پیام داده شده که تأکید بر پيوستگي فرهنگي با استفاده از عناصر باتجربه و كاردان و صاحبنظر فرهنگي شده است . چون که اینان کمک رسان فرمانده ی لایق می باشند .اگر نه عرصه فرهنگ از عناصر فرهنگي خالي می ماند و جاي آنها را افراد ناآشنا با فرهنگ می گيرند که نه رفع مظلوميت از بخش فرهنگ ميسر نخواهد شد ، بلکه این مظلومیت تشدید و مضاعف خواهد شد. یعنی اینکه پیشنهاد داده شده است که در جراحی بزرگ درون کابینه می بایست که وزیر پاسدار فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد نیز باید بر زیر تیغ جراحی برده شود
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 15 اردیبهشت ماه سال 1387