نقد و بررسی " فرافكني منفورترين رئيس جمهور" روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 30 اردیبهشت ماه سال 1387
"جرا مدعی ، خودش با اتهام وتوهین وتهدید و تنقاض گوئی نمودن بیشتر فرافکنی کرده است؟!"
تعجب نکنید از اینکه چرا عنوان "فرافكني منفورترين رئيس جمهور" انتخاب شده است؟ برای اینکه این عنوان که دارای پسوند تحقیر وتهدیدات واهانت ها می باشد پس از استیضاح و محاکمه خاندان آل سعود تنظیم شده است که پس از آنکه بوش از اسرائیل به عربستان سفر کرد و در مورد نقش دخالت گری سوریه و رژیم تروریستی آخوندی در بحران جنگ افروزی اخیر لبنان گفت که همسوئی با موضع وزیر امور خارجه ی عربستان سعودی پیرامون همین موضوع به بیان انتقادی داشت . مشروط بر اینکه فراموش نشود که مسئله ی اصلی تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی و مخالفت ومهار کرنش می باشد. البته که این دیدگاه مشترک از سوی بوش در شرم الشیخ مصر نیر دبنال شده است . ضمن اینکه بوش تأکید برحمایت از تروریست کردن هر دو کشور که منظور حزب الله لبنان وحماس کرده است . برای همین مورد ترکش انقام قلم سرمقاله نویس واقع شده و موجب عصبیت وبر افروختگی اش شده است که بوش را تحقیر کرده است. ولی جالب است که همیشه سرمقاله نویس فراموش می کد تا که توضبح دهد که چرا با همین بوش در اشغال نظامی افغانستان و عراق همکاری شد ؟ از سوی دیگر چرا وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد بطور سیستماتیک دلالا ن ووسطه های گوناگون مقیم آمریکا با فعال کردن لابی ها را به ایران دعوت می کند و به زدوبندهای پشت پرده ادامه داده می شود . البته در عراق از طریق مهره های دلال وواسطه ها همین یاست تعقیب می شود و ادامه دارد. این سیاست تناقض آمیز نه اینکه باادعای مخاالف خوانی بابوش و آمریکا همخوانی ندارد ، بلکه اینگونه ادعاها بیشترموجب می شود که اهداف کمدی ووارنه بودن صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای بیشتر بر زیر سئوال برده شود. زیراکه ادعای صلح آمیز بودن این پروژه ی هسته ای نمی تواند که هیچگونه که ارتباطی به سیاست سیستماتیک دخالت گری در امور داخلی کشور و حمایت وفعاال ردن اقدامات تروریستی و ناامن سازی داشته باشد . زیراکه بر عکس می بایست که ابتدا برای اثبات صالح آمیزی بودن این پروژه و ادعا تلاش مستمر ایجاد رابطه مناسب صلح آمیز فعال دیلماتیک با کشورهای همجوار ومنطقه و جهان شود. سپس ادای صلح آمیز هسته ای کرد و پیشنهاد هسته ای بسته تهیه وتنظیم وتقدیم نمود نه اینکه اینگونه باشد که سرمقاله نویس سایر کشورها را تهدید واهانت به کند.که چرا دیگران منتقد سیاست دو روئی سیاست شیادانه ی رژیم تزریستی آخوندی شده اند که اکنون باید ز س.وی سرمقاله نویس چنین مستحق برخورد نحقیرآمیزی باشند؟:
از آمريكا و رئيس جمهور منفورش انتظاري غير از اين فرافكني ها و اظهارات فريبكارانه نيست آنچه بايد بيشتر مورد تامل قرار گيرد و چاره اي براي آن انديشيده شود همراهي سران ارتجاع عرب بويژه عربستان مصر با بوش كوچك است كه با سكوت خود اظهارات او را تاييد مي كنند و با شركت در توطئه هائي كه معمولا در � شرم الشيخ � به آنها ديكته مي شود در برابر ملت هاي مظلوم منطقه قرار مي گيرند و در سركوب انقلابيون و آزاديخواهان به آمريكا كمك مي كنند. آنان با اين اقدامات ضد مردمي و ضد اسلامي سرنوشت خود را با جنايتكاراني همچون بوش و اولمرت گره مي زنند و همچون بوش كه منفورترين رئيس جمهور نه فقط آمريكا بلكه جهان است هر روز نزد ملت هاي خود و ملت هاي منطقه منفورتر مي شوند. جريان پر شتاب آزاديخواهي در منطقه قطعا طومار رژيم هاي مرتجع را در مي نوردد و ملت هاي آزاديخواه را بر سرنوشت خود و منطقه حاكم مي كند. به همين دليل به صلاح سران كشورهاي منطقه است كه تا دير نشده راه خود را از راه مستكبران جدا كنند و به ملت ها بپيوندند.
در خاتمه اینکه اینگونه تهدید های عریانی که در این مقاله شده است که نمایانگر ماهیت دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی می باشد . همچنین اثبات گر دروغین ادعای کمدی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی است . درمجموع با لورفتن و فاش شدن نقش سیاست دخالت گرانه ی سیاسی و نظامی و ناامن سازی در عراق و فلسطین ولبنان که دیگر جای شک وابهامی در این مورد نیست که پسوسته به جای پاسخگوئی منطقی به دلیل این سیاست د خالت گری وعذر خواهی کردن از این اقدامات مخرب سیاست دخالت گری وتعهد سپردن برعدم ادمه ی اقدامات مشابه، ولی شاهدیم که بر عکس از موضع تهاجمی تهدید وتحقیروتوهین کردن منتقدین برخورد و پاسخ داده شده است .
بنابراین اکنون جای سئوال است که برای چه اروپا می بایست به سیاست کثیف و خائنانه ی خودبا رژیم تروریستی آخوئدی ادامه دهد تا سران رژیم روریستی آخوندی باز هم به توانند با خیال راحت اینگونه به دیگران توهین واهانت کند واتهام زنند؟
همینطور چرا می بایست دامن زدن به بازی مسخره پیشنهاد بسته ای هسته ای پیشنهادی آنقدر ا ین بازی کشدار ادامه یابد تا که رژیم هم وسوسه شود و تلاش کند تا که خودش کارگردان اصلی این بازی سیاست وقت کشی شود ودست به تهیه و تنظیم پیشنهتاد بسته ای و هسته ای بزند؟ بد تر اینکه اد عا کند که ا ین هدیه ی سخاوتمندانه از سوی رژیم می باشد که فقط یک بار تهیه و پیشنهاد می شود زیرا که هدف برای راه نجاات و رهائی آناتی می باشد که در بحران عراق ومنطقه گرفتار شده اند گذشته از اینکه این ادعا توهین آمیز است ، بلکه نفی کننده ی پشنهاد هسته ای غرب وبی اعتبار وبی ارزش کردن آن است .
بالاخره اینکه چرا هنوز می بایست که نام مجاهدین در لیست گروه ونام سازمان وگروه های تروریسی باقی بماند وخارج نگردد و از راه حل سوم پیشنهادی خانم مریم رجوی دفاع و حمایت نشود که مبنی ن بر نه جنگ و نه مذاکره سازش ومماشات ، بلکه حمایت از مبارزه ی مردم ومقاومت برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد.؟
هوشنگ � بهداد
دو شنبه 30 اردیبهشت ماه سال 1387
"جرا مدعی ، خودش با اتهام وتوهین وتهدید و تنقاض گوئی نمودن بیشتر فرافکنی کرده است؟!"
تعجب نکنید از اینکه چرا عنوان "فرافكني منفورترين رئيس جمهور" انتخاب شده است؟ برای اینکه این عنوان که دارای پسوند تحقیر وتهدیدات واهانت ها می باشد پس از استیضاح و محاکمه خاندان آل سعود تنظیم شده است که پس از آنکه بوش از اسرائیل به عربستان سفر کرد و در مورد نقش دخالت گری سوریه و رژیم تروریستی آخوندی در بحران جنگ افروزی اخیر لبنان گفت که همسوئی با موضع وزیر امور خارجه ی عربستان سعودی پیرامون همین موضوع به بیان انتقادی داشت . مشروط بر اینکه فراموش نشود که مسئله ی اصلی تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی و مخالفت ومهار کرنش می باشد. البته که این دیدگاه مشترک از سوی بوش در شرم الشیخ مصر نیر دبنال شده است . ضمن اینکه بوش تأکید برحمایت از تروریست کردن هر دو کشور که منظور حزب الله لبنان وحماس کرده است . برای همین مورد ترکش انقام قلم سرمقاله نویس واقع شده و موجب عصبیت وبر افروختگی اش شده است که بوش را تحقیر کرده است. ولی جالب است که همیشه سرمقاله نویس فراموش می کد تا که توضبح دهد که چرا با همین بوش در اشغال نظامی افغانستان و عراق همکاری شد ؟ از سوی دیگر چرا وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد بطور سیستماتیک دلالا ن ووسطه های گوناگون مقیم آمریکا با فعال کردن لابی ها را به ایران دعوت می کند و به زدوبندهای پشت پرده ادامه داده می شود . البته در عراق از طریق مهره های دلال وواسطه ها همین یاست تعقیب می شود و ادامه دارد. این سیاست تناقض آمیز نه اینکه باادعای مخاالف خوانی بابوش و آمریکا همخوانی ندارد ، بلکه اینگونه ادعاها بیشترموجب می شود که اهداف کمدی ووارنه بودن صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای بیشتر بر زیر سئوال برده شود. زیراکه ادعای صلح آمیز بودن این پروژه ی هسته ای نمی تواند که هیچگونه که ارتباطی به سیاست سیستماتیک دخالت گری در امور داخلی کشور و حمایت وفعاال ردن اقدامات تروریستی و ناامن سازی داشته باشد . زیراکه بر عکس می بایست که ابتدا برای اثبات صالح آمیزی بودن این پروژه و ادعا تلاش مستمر ایجاد رابطه مناسب صلح آمیز فعال دیلماتیک با کشورهای همجوار ومنطقه و جهان شود. سپس ادای صلح آمیز هسته ای کرد و پیشنهاد هسته ای بسته تهیه وتنظیم وتقدیم نمود نه اینکه اینگونه باشد که سرمقاله نویس سایر کشورها را تهدید واهانت به کند.که چرا دیگران منتقد سیاست دو روئی سیاست شیادانه ی رژیم تزریستی آخوندی شده اند که اکنون باید ز س.وی سرمقاله نویس چنین مستحق برخورد نحقیرآمیزی باشند؟:
از آمريكا و رئيس جمهور منفورش انتظاري غير از اين فرافكني ها و اظهارات فريبكارانه نيست آنچه بايد بيشتر مورد تامل قرار گيرد و چاره اي براي آن انديشيده شود همراهي سران ارتجاع عرب بويژه عربستان مصر با بوش كوچك است كه با سكوت خود اظهارات او را تاييد مي كنند و با شركت در توطئه هائي كه معمولا در � شرم الشيخ � به آنها ديكته مي شود در برابر ملت هاي مظلوم منطقه قرار مي گيرند و در سركوب انقلابيون و آزاديخواهان به آمريكا كمك مي كنند. آنان با اين اقدامات ضد مردمي و ضد اسلامي سرنوشت خود را با جنايتكاراني همچون بوش و اولمرت گره مي زنند و همچون بوش كه منفورترين رئيس جمهور نه فقط آمريكا بلكه جهان است هر روز نزد ملت هاي خود و ملت هاي منطقه منفورتر مي شوند. جريان پر شتاب آزاديخواهي در منطقه قطعا طومار رژيم هاي مرتجع را در مي نوردد و ملت هاي آزاديخواه را بر سرنوشت خود و منطقه حاكم مي كند. به همين دليل به صلاح سران كشورهاي منطقه است كه تا دير نشده راه خود را از راه مستكبران جدا كنند و به ملت ها بپيوندند.
در خاتمه اینکه اینگونه تهدید های عریانی که در این مقاله شده است که نمایانگر ماهیت دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی می باشد . همچنین اثبات گر دروغین ادعای کمدی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی است . درمجموع با لورفتن و فاش شدن نقش سیاست دخالت گرانه ی سیاسی و نظامی و ناامن سازی در عراق و فلسطین ولبنان که دیگر جای شک وابهامی در این مورد نیست که پسوسته به جای پاسخگوئی منطقی به دلیل این سیاست د خالت گری وعذر خواهی کردن از این اقدامات مخرب سیاست دخالت گری وتعهد سپردن برعدم ادمه ی اقدامات مشابه، ولی شاهدیم که بر عکس از موضع تهاجمی تهدید وتحقیروتوهین کردن منتقدین برخورد و پاسخ داده شده است .
بنابراین اکنون جای سئوال است که برای چه اروپا می بایست به سیاست کثیف و خائنانه ی خودبا رژیم تروریستی آخوئدی ادامه دهد تا سران رژیم روریستی آخوندی باز هم به توانند با خیال راحت اینگونه به دیگران توهین واهانت کند واتهام زنند؟
همینطور چرا می بایست دامن زدن به بازی مسخره پیشنهاد بسته ای هسته ای پیشنهادی آنقدر ا ین بازی کشدار ادامه یابد تا که رژیم هم وسوسه شود و تلاش کند تا که خودش کارگردان اصلی این بازی سیاست وقت کشی شود ودست به تهیه و تنظیم پیشنهتاد بسته ای و هسته ای بزند؟ بد تر اینکه اد عا کند که ا ین هدیه ی سخاوتمندانه از سوی رژیم می باشد که فقط یک بار تهیه و پیشنهاد می شود زیرا که هدف برای راه نجاات و رهائی آناتی می باشد که در بحران عراق ومنطقه گرفتار شده اند گذشته از اینکه این ادعا توهین آمیز است ، بلکه نفی کننده ی پشنهاد هسته ای غرب وبی اعتبار وبی ارزش کردن آن است .
بالاخره اینکه چرا هنوز می بایست که نام مجاهدین در لیست گروه ونام سازمان وگروه های تروریسی باقی بماند وخارج نگردد و از راه حل سوم پیشنهادی خانم مریم رجوی دفاع و حمایت نشود که مبنی ن بر نه جنگ و نه مذاکره سازش ومماشات ، بلکه حمایت از مبارزه ی مردم ومقاومت برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد.؟
هوشنگ � بهداد
دو شنبه 30 اردیبهشت ماه سال 1387