نقد وبررسی " اين تصميم خوب را نشكنيد " روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 7 خرداد ماه 87
"فیلم سنتوری چو ن اشاره ی حاشیه ای به مواد مخدر و اعتیاد در جامعه کرده و انتقاد به احکام شرع داشته فتوا داه شده نمی بایست ا ز تیغ سانسور رد شود"
وقتی که 3 دهه است که مملکت در اختیار هنرمندان تعلیم یافته ی حوزه ی علمیه قم قرار گرفته است که یکی از دیگری هنرمند تر می باشند و آنچنان دقیق و حساب شده برنامه های حرفه ای تئاتر رو حوضی حوزوی اجرا می کنند که هر گز امکان ندارد که د همه تاریخ هنر سینمائی کمدی هالیوود و تاریخ تئاتر جهانی اینگونه هنر مندان قهار و حرفه ای یافت شود که توان رقابت و یا مقایسه و شانه زدن با هنرمندانی را داشته باشند که در ایران برمسند قدرت می باشند که هرروز در حال اجرای برنامه های زنده ونوعی می باشند . به خصوص اینکه لوطی جماران کارگردان هنرمندان امسال راسالنو آوری و شکوئینامگذاری کرده است کهمی بایستشاهد اوج اجرای برنامه های هنر ی پویاو شکوفا تر از گذشته بود . به و یژه اینکه در مورد هنر اجرای سیاه بازی و نمایش نشان دادن جای دوست و دشمن و تفتیش عقاید و نهادینه کردن سانسور و اجرای نقش پلیس بد وخوب و سیاه کردن سیستما تیک و بر سر گذاشتن اینان و عوامفریبی و شیادی کردن وبحران با بحران پاسخ دادن مهمتر اینکه وعده های دروغ داده شده را با اجرای هنرمندانه ی دروغ های بزرگترو تکمیلی و زنجیر ه ای دادن که همچون دانه های بند تسبیح زنجروار بهم وصل شده اند که در دستان کارگردن وبرنامه ریزان با بازیگران حرفه ای قرار دارد که چاشنی دانه ها مکر و حیله و نیرنگ وصلوات و تکبیر ها می باشد که لب و دهان و پیشانی بازیگران خاک خورده می باشد که نشان از همدردی با خاک نشینانی می باشد که جمعیت 80 % کشور را تشکیل می دهند .زیرا که دین ابزار محوری و کلیدی اجرای این نمایش هنرمندانه هنری در حال چرخش می باشد که قدمت3 دهه ی حکومتی دارد. بنابراین وقتی که نظام اینگونه هنرمندان سیاهکار و سیاه کنی دارد . طبیعی است که بازیگران نقش مصنوعی هنر سینمائی در این نظام نمی تواند ابراز وجود کند و سرمقاله نویس حق دارد که گله و شکوه و انتقادکند که پس از گذشت 29 سال پدیده ی سینمائی در خور نظام نبوده است . زیرا ساده نیست هم رقابت با هنرمندان حاکم کردن و هم نقش اینان ر اجرا کردن مشابه همان نقشی که خود ایان خود اجرا و ایفا کرده اند؟ اما سرمقاله نویس در ابتدای سرمقاله ی خود اینگونه شروع کرده است :
"در نظام جمهوري اسلامي به بخش فرهنگ و هنر توجه لازم صورت نگرفته و به همين دليل در عرصه زورآزمائي عوامل منفي و مثبت هنوز غلبه با عوامل منفي است ."
فراموش نشود پرداختن به مقوله ی هنر سینمائی از سوی سرمقاله نویس نه به عنوان موضوعه مغفوله و فراموش شده است که می بایست مورد توجه واقع شود ، بلکه به دلیل اختلافی می باشد که سرمقاله نویس با وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد دارد که چرا از هنرمندان سیستم گذشته چپ و راست استفاده می کند واز آنان تحسین و تمجید می کند؟ اما اکنون چون این وزارتخانه مجوز پخش به فیلم سنتوری نداده است، به اختلاف خود با وزارت فرهنگ سانسوروتفتیش عقاید اشاره نکرده بلکه با حکم قوه ی قضائیه بهمخالفت برخاسته است .برای همین در مورد فیلم سنتوری که گفته این فیلم با احکام شرع تضاد دارد اینگونه در مورد عدم پخش این فیلم سنتوری نظر داده است:
"بدون آنكه درصدد ارزيابي عملكرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دولت نهم باشيم نمي توانيم از انصاف بگذريم كه برخورد مسئولان اين وزارت خانه با فيلم � سنتوري � يك برخورد منطقي متعهدانه و لازم بود. فيلم سنتوري از آن قبيل فيلم هائي نيست كه با قيچي كردن بخش يا بخش هائي از آن بتوان به آن مجوز نمايش داد. هركس اين فيلم را ديده باشد بدون آنكه ذره اي ترديد به خود راه دهد اساس آنرا در تضاد با فرهنگ و سنت جامعه ايراني تشخيص خواهد داد. در اين فيلم اخلاق اعتقادات احكام شرع و متوليان احكام شرع همه زير سئوال رفته اند. اگر اين بخش هاي معيوب از فيلم سنتوري حذف شود اصولا چيزي باقي نميماند تا بتوان آنرا عرضه كرد. "
البته مشخص شده است که کارگردان برای اینکه توانسته باشد سانسور نهادینه شده را دور زده باشد که دو موضوع رادر فیلم گنجانیده و بیان کرده باشد که پیرامون احکام شرع و معضل اعتیاد در جامعه می باشد مجبور شده است هدفرا از طریق نقش یک معتاد باز یافته اجرا و پیگیری کند که هر دو مورد ا ز سوی سرمقاله نویس مورد انتقاد واقع شده است. البته در موردسینما و فیلم های ساخته و تولید شده در رژیم تروریستی آخوندی هر گز اجازه داده نمی شود که بصورت ریشه برخورد شودکه دلیل روی آوری به اعتیاد چیست؟ معمولاًبرای اینکه مجوزپروانه ی نمایش گرفته شود همیشه به جای مسئولان این مردم می باشند که خودشان مقصر هستند. بهر حال سرمقاله نویس به جنگ و دعوای میان قوه ی قضائیه و وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد پیرامون مخالف و موافق پخش فیلم سنتوری که سرمقاله نویس موافق عدم پخش آن می باشد اینگونه توضیح داده شده است :
"شايد مدافعان فيلم سنتوري به نتيجه داستان فيلم كه نجات يافتن يك معتاد و فعال شدن او براي به راه آوردن ديگران است متوسل شوند و جهت گيري آنرا مثبت بدانند اما سئوال اساسي اينست كه آيا درست است كه براي رسيدن به چنين نتيجه اي از مسيري عبور كنيم كه سرتاسر آلوده انحرافي لغزنده و در تضاد با فرهنگ و سنت جامعه است ! اين همان استدلالي است كه متاسفانه پشت بعضي از مجموعه هاي تلويزيوني نيز قرار دارد و � ساعت شني � يك نمونه از همين قبيل مجموعه ها بود. مدافعان � ساعت شني � با همين استدلال غيرمنطقي از آن دفاع مي كردند ولي خوشبختانه اظهارنظرهاي قوي و كارشناسانه صاحبنظران فرهنگي كه در قالب مصاحبه و مقاله منتشر شدند توانست مسئولان تلويزيون را مجاب كند و آن مجموعه را كوتاه كنند هر چند پخش همان قسمت ها ضايعات خود را در جامعه برجاي گذاشت . فيلم مسموم � مارمولك � نيز همين وضعيت را داشت . توليد اين قبيل فيلم ها و مجموعه هاي تلويزيوني با چنين استدلالي نشان مي دهد متاسفانه تفكر غلط � هدف وسيله را توجيه مي كند � در لايه هائي از دست اندركاران فرهنگ و هنر كشور لانه كرده و همين تفكراست كه اين مشكلات را موجب مي شود. اين تفكر انحرافي را بايد ريشه كن كرد و جامعه را بايد از اين آفت خطرناك مصون نمود و مصون نگهداشت"
.
درپایان بطور غر مستقیم قوه ی قضائیه تهدید شده است که چرا برای نمایش فیلم سنتوری مجور قضائی داده است تا که کار گردان فیلم با اتکای این حکم بتواند ا ز خط سانسوروزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقایدو خفقان اجتماعی ارشاد عبور کند و موفق شود بقول سرمقاله نویس فیلم آلوده را به نماش بگذارد که چرا در آن به بخشی کوچکی از واقعیات اشاره شده است ودر نهایت اینکه اینگونه درخواست شده قوه ی قضائیه ی نظریه ی خوب سانسور و عدم مجوز وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ار شاد را نشکند :
"مردم را به نافرماني دعوت نمي كنيم اما توجه مسئولان محترم قوه قضائيه را به اين واقعيت جلب مي كنيم كه اگر فيلم هائي از قبيل � سنتوري � كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به حق نمايش آنرا ممنوع كرده بتوانند از قوه قضائيه مجوز نمايش بگيرند نوبت به ورود مردم به صحنه خواهد رسيد. در آنصورت اين مردم هستند كه در هر سينمائي كه بخواهد چنين فيلم آلوده اي را نمايش بدهد خواهند بست . بنابر اين به صلاح قوه قضائيه است كه اين تصميم خوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را نشكند."
در خاتمه اینکه گفته نمی شود در شرایطی که سانسور درجامعه نهادینه شده است اهل قلم و مطبوعات پیوسته با تهدید احضار و بازجوئی و متهم ومحکوم شدن و زندانی شدن مواجه است. همچون دانشگاه ها که تبدیل به پادگان نظامیشده است . رقیب داخلی همگام وهمکار دشمن بیگانه متهم شده است . فقر وبیکار و شکاف عمیق طبقاتی و تورم گرانی بیداد می کند . دامنه ی رشد خانواده ویران کن مواد مخدر و اعتیاد که غوغا می کند . در چنینی شرایطی وظیفه ی هنر مند یا سینماگر چیست و می بایست چه بکند تا اینکه هم با خطر باز داشت و دستگیری و برو نشود . هم اینکه بتواند بخشی ازواقعیات جامعه را بازتاب دهد تاکه موجب بی اعتباری و متهم به اطاعت کور کورانه دولتی نشود؟
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 7 خرداد ماه 87
"فیلم سنتوری چو ن اشاره ی حاشیه ای به مواد مخدر و اعتیاد در جامعه کرده و انتقاد به احکام شرع داشته فتوا داه شده نمی بایست ا ز تیغ سانسور رد شود"
وقتی که 3 دهه است که مملکت در اختیار هنرمندان تعلیم یافته ی حوزه ی علمیه قم قرار گرفته است که یکی از دیگری هنرمند تر می باشند و آنچنان دقیق و حساب شده برنامه های حرفه ای تئاتر رو حوضی حوزوی اجرا می کنند که هر گز امکان ندارد که د همه تاریخ هنر سینمائی کمدی هالیوود و تاریخ تئاتر جهانی اینگونه هنر مندان قهار و حرفه ای یافت شود که توان رقابت و یا مقایسه و شانه زدن با هنرمندانی را داشته باشند که در ایران برمسند قدرت می باشند که هرروز در حال اجرای برنامه های زنده ونوعی می باشند . به خصوص اینکه لوطی جماران کارگردان هنرمندان امسال راسالنو آوری و شکوئینامگذاری کرده است کهمی بایستشاهد اوج اجرای برنامه های هنر ی پویاو شکوفا تر از گذشته بود . به و یژه اینکه در مورد هنر اجرای سیاه بازی و نمایش نشان دادن جای دوست و دشمن و تفتیش عقاید و نهادینه کردن سانسور و اجرای نقش پلیس بد وخوب و سیاه کردن سیستما تیک و بر سر گذاشتن اینان و عوامفریبی و شیادی کردن وبحران با بحران پاسخ دادن مهمتر اینکه وعده های دروغ داده شده را با اجرای هنرمندانه ی دروغ های بزرگترو تکمیلی و زنجیر ه ای دادن که همچون دانه های بند تسبیح زنجروار بهم وصل شده اند که در دستان کارگردن وبرنامه ریزان با بازیگران حرفه ای قرار دارد که چاشنی دانه ها مکر و حیله و نیرنگ وصلوات و تکبیر ها می باشد که لب و دهان و پیشانی بازیگران خاک خورده می باشد که نشان از همدردی با خاک نشینانی می باشد که جمعیت 80 % کشور را تشکیل می دهند .زیرا که دین ابزار محوری و کلیدی اجرای این نمایش هنرمندانه هنری در حال چرخش می باشد که قدمت3 دهه ی حکومتی دارد. بنابراین وقتی که نظام اینگونه هنرمندان سیاهکار و سیاه کنی دارد . طبیعی است که بازیگران نقش مصنوعی هنر سینمائی در این نظام نمی تواند ابراز وجود کند و سرمقاله نویس حق دارد که گله و شکوه و انتقادکند که پس از گذشت 29 سال پدیده ی سینمائی در خور نظام نبوده است . زیرا ساده نیست هم رقابت با هنرمندان حاکم کردن و هم نقش اینان ر اجرا کردن مشابه همان نقشی که خود ایان خود اجرا و ایفا کرده اند؟ اما سرمقاله نویس در ابتدای سرمقاله ی خود اینگونه شروع کرده است :
"در نظام جمهوري اسلامي به بخش فرهنگ و هنر توجه لازم صورت نگرفته و به همين دليل در عرصه زورآزمائي عوامل منفي و مثبت هنوز غلبه با عوامل منفي است ."
فراموش نشود پرداختن به مقوله ی هنر سینمائی از سوی سرمقاله نویس نه به عنوان موضوعه مغفوله و فراموش شده است که می بایست مورد توجه واقع شود ، بلکه به دلیل اختلافی می باشد که سرمقاله نویس با وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد دارد که چرا از هنرمندان سیستم گذشته چپ و راست استفاده می کند واز آنان تحسین و تمجید می کند؟ اما اکنون چون این وزارتخانه مجوز پخش به فیلم سنتوری نداده است، به اختلاف خود با وزارت فرهنگ سانسوروتفتیش عقاید اشاره نکرده بلکه با حکم قوه ی قضائیه بهمخالفت برخاسته است .برای همین در مورد فیلم سنتوری که گفته این فیلم با احکام شرع تضاد دارد اینگونه در مورد عدم پخش این فیلم سنتوری نظر داده است:
"بدون آنكه درصدد ارزيابي عملكرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دولت نهم باشيم نمي توانيم از انصاف بگذريم كه برخورد مسئولان اين وزارت خانه با فيلم � سنتوري � يك برخورد منطقي متعهدانه و لازم بود. فيلم سنتوري از آن قبيل فيلم هائي نيست كه با قيچي كردن بخش يا بخش هائي از آن بتوان به آن مجوز نمايش داد. هركس اين فيلم را ديده باشد بدون آنكه ذره اي ترديد به خود راه دهد اساس آنرا در تضاد با فرهنگ و سنت جامعه ايراني تشخيص خواهد داد. در اين فيلم اخلاق اعتقادات احكام شرع و متوليان احكام شرع همه زير سئوال رفته اند. اگر اين بخش هاي معيوب از فيلم سنتوري حذف شود اصولا چيزي باقي نميماند تا بتوان آنرا عرضه كرد. "
البته مشخص شده است که کارگردان برای اینکه توانسته باشد سانسور نهادینه شده را دور زده باشد که دو موضوع رادر فیلم گنجانیده و بیان کرده باشد که پیرامون احکام شرع و معضل اعتیاد در جامعه می باشد مجبور شده است هدفرا از طریق نقش یک معتاد باز یافته اجرا و پیگیری کند که هر دو مورد ا ز سوی سرمقاله نویس مورد انتقاد واقع شده است. البته در موردسینما و فیلم های ساخته و تولید شده در رژیم تروریستی آخوندی هر گز اجازه داده نمی شود که بصورت ریشه برخورد شودکه دلیل روی آوری به اعتیاد چیست؟ معمولاًبرای اینکه مجوزپروانه ی نمایش گرفته شود همیشه به جای مسئولان این مردم می باشند که خودشان مقصر هستند. بهر حال سرمقاله نویس به جنگ و دعوای میان قوه ی قضائیه و وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد پیرامون مخالف و موافق پخش فیلم سنتوری که سرمقاله نویس موافق عدم پخش آن می باشد اینگونه توضیح داده شده است :
"شايد مدافعان فيلم سنتوري به نتيجه داستان فيلم كه نجات يافتن يك معتاد و فعال شدن او براي به راه آوردن ديگران است متوسل شوند و جهت گيري آنرا مثبت بدانند اما سئوال اساسي اينست كه آيا درست است كه براي رسيدن به چنين نتيجه اي از مسيري عبور كنيم كه سرتاسر آلوده انحرافي لغزنده و در تضاد با فرهنگ و سنت جامعه است ! اين همان استدلالي است كه متاسفانه پشت بعضي از مجموعه هاي تلويزيوني نيز قرار دارد و � ساعت شني � يك نمونه از همين قبيل مجموعه ها بود. مدافعان � ساعت شني � با همين استدلال غيرمنطقي از آن دفاع مي كردند ولي خوشبختانه اظهارنظرهاي قوي و كارشناسانه صاحبنظران فرهنگي كه در قالب مصاحبه و مقاله منتشر شدند توانست مسئولان تلويزيون را مجاب كند و آن مجموعه را كوتاه كنند هر چند پخش همان قسمت ها ضايعات خود را در جامعه برجاي گذاشت . فيلم مسموم � مارمولك � نيز همين وضعيت را داشت . توليد اين قبيل فيلم ها و مجموعه هاي تلويزيوني با چنين استدلالي نشان مي دهد متاسفانه تفكر غلط � هدف وسيله را توجيه مي كند � در لايه هائي از دست اندركاران فرهنگ و هنر كشور لانه كرده و همين تفكراست كه اين مشكلات را موجب مي شود. اين تفكر انحرافي را بايد ريشه كن كرد و جامعه را بايد از اين آفت خطرناك مصون نمود و مصون نگهداشت"
.
درپایان بطور غر مستقیم قوه ی قضائیه تهدید شده است که چرا برای نمایش فیلم سنتوری مجور قضائی داده است تا که کار گردان فیلم با اتکای این حکم بتواند ا ز خط سانسوروزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقایدو خفقان اجتماعی ارشاد عبور کند و موفق شود بقول سرمقاله نویس فیلم آلوده را به نماش بگذارد که چرا در آن به بخشی کوچکی از واقعیات اشاره شده است ودر نهایت اینکه اینگونه درخواست شده قوه ی قضائیه ی نظریه ی خوب سانسور و عدم مجوز وزارت فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ار شاد را نشکند :
"مردم را به نافرماني دعوت نمي كنيم اما توجه مسئولان محترم قوه قضائيه را به اين واقعيت جلب مي كنيم كه اگر فيلم هائي از قبيل � سنتوري � كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به حق نمايش آنرا ممنوع كرده بتوانند از قوه قضائيه مجوز نمايش بگيرند نوبت به ورود مردم به صحنه خواهد رسيد. در آنصورت اين مردم هستند كه در هر سينمائي كه بخواهد چنين فيلم آلوده اي را نمايش بدهد خواهند بست . بنابر اين به صلاح قوه قضائيه است كه اين تصميم خوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را نشكند."
در خاتمه اینکه گفته نمی شود در شرایطی که سانسور درجامعه نهادینه شده است اهل قلم و مطبوعات پیوسته با تهدید احضار و بازجوئی و متهم ومحکوم شدن و زندانی شدن مواجه است. همچون دانشگاه ها که تبدیل به پادگان نظامیشده است . رقیب داخلی همگام وهمکار دشمن بیگانه متهم شده است . فقر وبیکار و شکاف عمیق طبقاتی و تورم گرانی بیداد می کند . دامنه ی رشد خانواده ویران کن مواد مخدر و اعتیاد که غوغا می کند . در چنینی شرایطی وظیفه ی هنر مند یا سینماگر چیست و می بایست چه بکند تا اینکه هم با خطر باز داشت و دستگیری و برو نشود . هم اینکه بتواند بخشی ازواقعیات جامعه را بازتاب دهد تاکه موجب بی اعتباری و متهم به اطاعت کور کورانه دولتی نشود؟
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 7 خرداد ماه 87