نقد وبررسی " سودمندي كاهش �سود�! (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 26 اردیهشت ماه سال 1387
جنگ و جدال و تضاد و رقابت باندهای غالب و مغلوب به بانک ها کشیده شده.چونکه مکمل خصوصی سازی اموال ملی طبق اصل 44 قانون اساسی است."
بی خود نیست که گفته می شود کدخدای ده که مرغابی بود بر سرآن ده چه رسوائی بود؟ وقتی که یک پاسداری که باجنگ وجبهه و تعقیب مخالفین در برون مرز و زندان وبازجوئی و شکنجه و مداحی گری و قاری خوانی قرآن در بیت رهبری لوطی جماران سرکار داشته است که الله بختگی و شانسی و کودتائی و عوامفریبی و تقلباتی و خلاصه هر چه می خواهید نامگذاری کنید رئیس جمهورشده است که چیزی که نمی داند آشنائی و تسلط با علم اقتصاد و بانکداری می باشد. زیراکه اگر چنانچه آشنائی داشت که اوضاع را به اینجا نمی کشاند ونه نیاز بودکه تورم وگرانی را انکار کند و نه اینکه در مجلس ارتجاعی اصولگرا خوانده شده در پاسخ به منتقدان تورم وگرانی با لودگی ولمپنی خاص خودش و ولهجه چاله میدانی حواله قصاب محله و سبزی ومیوه فروشی نارمک نمی داد وآن را به عنوان معیار پاسخگوئی منطقی و مترقیانه خود قرار نمی داد.البته اصطلاح مترقیانه را اخیراً پاسدار احمدی نژاد در اجرای شوی تئاترسیاسی مطبوعاتی داخلی و خارجی خودش در برابر پرسشگرنمتقد خبرنگار روزنامه ی اعتماد ملی وابسته به شیخ مهدی کروبی گفت که مبنی بر اینکه سئوال شده بود که شما گفته اید که مدیر برنامه ریزی شما امام زمان می باشد. از سوی دیگر وقتی که پاسداردیگری که دست پروده ی حسین شریعتمداری سربازجو وشکنجه گر است نیز قلم بردست و یادداشت رو نویس شده باشد و از اقدامات این رئیس جمهور دفاع کند که بلی کاهش نرخ سود بانکی برای مؤسسات کوک صنعتی خیلی خوبست . در صورتی که هدف تبلیغ برای مؤسسه ی موازی قرض الحسنهبا بانک های کشور است . البته ادعا شدهاست که این اقدام پاسدار احمدی نژاد نشان از مصمم بودنش در اصلاح ساختار بیمار اقتصاد ایران است . حال بماند که چرا توضیح داده نشده است که دلیل و ریشه ی این بیماری اقتصاد ایران درکجاست که در فاصله ی زمانی 3 دهه نه اینکه درمان و مداوا نشده است ، بلکه روز به روز بدتر این بیماری مزمن شده است. برای اینکه یک روزی جنگ و دعوا بود که اقتصاد بایداسلامی باشد وسود وبهره نباشد . چونکه بهره ی بانکی رباه وحرام است . روز دیگر داستان تعدیل اقتصادی و تز ارزانی و مبارزه با آن برای راه حل تورم وگرانی وارد دستگاه و کار زار اقتصادی و بانکی شد تا اینکه با روانه سازی نقدینگی در بازار و فعال کردن دست واسطه ها وانگلان زالو صفت وخونخوار روز به روز بر ضریب ارزش قیمت ریال کاسته و متقابلا ً بر صعود وافزایش قیمت دلارتا مرز 900 تومان افزوده گردد. البته مهندس عزت الله سحانی که در آن مقطع به این سیستم بانکی و اقتصادی رفسنجانی انتقاد کرد . به دستور رفسنجانی همراه 90 نفر دیگر که اطلاعیه ای در این مورد منتشر کرده بودند دستگیر و برای چند سال در زندان اوین ماندند تا بقول رفسنجانی دزد و غارتگر روی شان کم شود که دیگر از اینگونه انتقادات نکنند. همینطور یک زمان تلاش شد مؤسسات قرض الحسنه دائر و فعال شوند.سپس کلی سرمایه های سهامداران را با اعلام کردن یکی یکی به ورشکستگی سرمایه ها را با فرار کردن از کشور یا حمایت ارگان های سرکوبگر بالا کشیده شد . یک زمانی هم بانک سرمایه گذاری اقتصادی بیرون از نهاد بانکی کردند. مثل همان کاری که دستگاه بد نام وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران وبسیجیان کردند.
بگذریم اما در شرایطی که رشد نقدینگی در بازار وحشتنا ک است . البته که این نقدینگی فقط در چارچوب اقتصاد دلالی وواسطه گری پول در بازار اقتصادی درحال چرخش می باشد . فرض کنید که برای عرضه ی یک کالا از تولید کننده ی کل به مصرف کننده فقط 5 مرحله ی واسطه گری باشد و هریک فقط 10% بهره یا سود بر روی کالا یا محصول تولیدی بکشند تا دست مصرف کننده می رسد 50% افزایش قیمت می یابد که یک ونیم برابر قیمت می شود . در صورتیکه در بازار سیاه و تورم وگرانی که وجود دارد برخی از کالا ها مورد نیاز و ضروری همچون دارو های بیماران مخصوص خیلی بیش از 5 بار دست به دست می شود. در چنین شرایطی که دولت با موج رو به رشد واردات ومحصولات کشاورزی و بازرگانی وتجاری از سوی دیگر مواجه است که وابستگی هر چه بیشتر جایگزین خود کفائی می شود . زیرا که خودشان اعتراف می کنند تورم وافزایش قیمت 40 تا 60% بازار جهانی همراه کالاهای وارداتی واردکشور می شود. در اینگونه مواقع دولت و سیستم بانکی می بایست که نرخ بهره ی سپرده ی ثابت پس انداز های بانکی را آنگونه ا لا به برد که بیش از بهره در بازار است تا که قادر باشد ب سرمایه یا پول های سر ردان وشناور یا نقدینگی رایج در بازار که پارامتر اصلی تورم و افزایش قیمت هاست را به سوی بانک ها سوق دهد تا موجب کاهش پول در گردش در بازار شود تا که از این طریق دولت به تواند با تورم حاکم بر بازار مبارزه یا مهارش کند. نه اینکه درست بهره ی بانکی را کاهش دهد که موجب سرازیر شدن سپرده های پس انداز بیشتر بانک ها به سویبازار گردد. البته کاهش بهره ی بانکی مختص شرایط رکود اقتصادی می باشد که چون دولت می خواهد بخش صنایع یا ساختمان سازی و مسکن را فعال کند بهره پائین را تعیین می کند تا که رغبت در داوطلبان ومشتاقان علاقمند در این بخش حاصل شود. ولی چون این نظام بی در و پیکر و ملوک الوایطفی می باشد ووارونه است . بنابراین همه ی اقدامات و عملکرد هایش نیز معکوس و علیه ی مردم ایران به خصوص قشر محروم وفرو دست وآسیب پذیر جامعه بوده است که اکثریت 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند.آخر داستان این است وقتیکه تولیدات خارجی با واردات تعرفه وگمرکی لغو شده هرروز بیش از گذشته فزونی می یابد وموجب ورشکستی صنایع داخلی می گردد. چگونه پاسدار کمدی با ادعای مدیریت امام زمانی می خواهد این تسهیلات بانکی در بخش صنایع را فعال کند که دریافت کننده ی وام فردا یا سراز برون مرز در نیاورد ویا اعلام ورشکستگی نکند؟ مگر چند آخوند با آقازاده های شان به دلیل دریافت امتیاز لشکر ووارد کردن آن گذشته از اینکه پول های نجومی بسیار کلان وباد آورده را بر جیب زدند مگر موجبورشکستگیکارخانه ی تولیدی نیشکر هفته تپه ی خوزستان نشده اند که این روزها فریاد کارگرانا خراج یا حقوق به تعویق افتاده دست به اعتراض و تظاهرات می زنند و صد البته جر سرکوب کارگران معترض گوش شنوائی دیگری هم در کار نمی باشد؟
مگر چندین سال نمی باشد که همین شیوه در مورد کارخانجات نساجی استان گلستان واصفهان و شهر ری در پیش گرفته واجرا نشد ویکی پس از دیگری ورشکست وتعطیل نشدند وکرکره ها ی شان پائین کشیده نشد و زمین های شان به قیمت بس گزافی فروخته نشد ؟ البته که در مورد کارخانجات چای در شمال و یخچال سازی خرم آباد و.. همین سیاست به تعطیل کشاند کارخانجات پیگیری شده است.مگر همین یکی دو هفته ی پیش بود که مفت وجانی کارخانه ی تراکتور سازی تبریز به ارگان فاشیستی و سرکوبگر سپاه پاسداران فروخته نشد که یک مسئول خانه ی کارگر منتقد تبریز گفت که پول داده شده 66 به 260 میلیارد تومان ارتقاء داده شده حتی پول زمین این کارخانه هم نمی باشد؟ بنابراین دقیقاً سیستم کاهش نرخ بهره ی بانکی برای ایجاد تسهیلات وام دادن های بانکی به ارگان های سرکوبگر همچون سپاه و بسیجیان سایر اعضای خودی می باشد تا که بتوانند طبق اصل 44 قانون اساسی خصئوصی سازی وواگذاری به اصطلاح سهام عدالت دولت صاحب مؤسسات وشرکت ها و بانک ها و اموال ملی دولتی همچون کارخانه ی تراکتور سازی تبریز شوند ونه اینکه هدف فعال کردن بخش صنایع کشور می باشد.
درخاتمه اینکه همه ی روضه خوانی های مطول و مبسوطی که یادداشت روز نویس دست آموز وتعلیم یافته ی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در روزنامه ی پرونده از کیهان کرده است و از سیستم بانکی و اقتصادی بخش حاکم آمریکا مثال زده است تا آن را مکمل پیامش کند و مقایسه با عملکرد جریان داخلی مترادف آمریکا کند. یعنی پیام خود را به مخاطبان داخلی که عمد اً نوچه های رفسنجانی ودوم خردادی های می باشند برساند.کلاً تلاش مذبوحانه ای در راستای به نمایش گذاشتن یک بعد جنگ قدرت بر سر تصاحب بانک ها واز چنگ رقیب دوم خردادی و رفسنجانی خارج کردن می باشد که گذشته از مورد مشخص اهداف سپاه پاسداران وبسیجیان که تذکر داده شد قراراست بهرمند از خصوصی سازی با تسهیلات بانکی شوند. بعد دیگر جنگ و رقابت بر سر قدرت سیاسی می باشد که قدرت مالی و سرمایه ای مکمل آن می باشد و بسیار کار هم سازی می باشد.یعنی اینکه درست است که این نظام قرون وسطائی ونامشروع و غارتگر و دزد و خرافه پرست وجنگ افروزاست که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد ورشوه و باند بازی می باشد که هرگز اصلاح وتغییر پذیر نمی باشد . ولی از سوی دیگر یک رقابت جدی و تنگاتنگ در همه ابعاد به خصوص در بخش سیاسی و اقتصادی میان جریان حاکم ومغلوب وجود دارد. البته دود این جنگ و جدال بطور مستقیم بر توی چشمان مردم ایران به ویژه قشر محروم وفقیر و آسیب پذیر رفته ومی رود .البته که ریشه ی تورم وگرانی در نوع و بینش سیاست های گذاری های گذشته داشته است که در مجموع فرقی نمی کند. چونکه متعلق به همین نظام می باشند و رقیب مغلوب هم با نفوذ های مالی هم سهمی معادل رقیب حاکم در غارتگری ها داشته که اکنون در بازار حاکم شده است وهم اینکه با ابزارهائی که در اختیار دارد تاینکه بتواند پشت رقیب حاکم را بر خاک بمالد و به مرحله ی ورشکستی اش بکشاند که ثابت کند توعرضه ولیاقت حکومتداری کردی نداری و بقول معروف روی پاسدار احمدی نژاد را کم کند . بنابراین رقیب مغلوب نقش اساسی و عمده در تورم وگرانی به خصوص درچارچوب افزایش قیمت خانه و اجاره خانه و زمین و امور بانکی داشته است. فراموش نشود با بودن ولی فقیه که آلت دست سپاه پاسداران است و ضریب آلودگی نظام از رأس تا ذیل است . پس نه این که هیچگونه اختلافی میان دو جناح وباند غالب ومغلوب وجود ندارد ، بلکه مطلقاً طبق تجربه ی 3 دهه ی گذشته هیچگونه چشم نداز مثبت تغییر شرایط و ببهبودی اوضاع به نفع مردم ایران هم نه اینکه وجود ندارد ، بلکه هرروزهم که سپری می شود بدتر می شود . راه حل تلاش و کوشش همگانی برای تغییر دمکراتیک در ایران است.

هوشنگ - بهداد
پنجشنبه 26 اردیهشت ماه سال 1387