نقد وبررسی " راهنماي قرائت يك بسته(يادداشت روز) " روزنامه ی کیهان شنبه 28 اردیبهشت ماه سال1387
"تلاش تهیه و تنظیم پیشنهاد هسته ای برای غرب در راستای عبور از بحران هسته ای و ادامه ی سیاست وقت کشی"
وظیفه ی یک نقاد یا مقله و یاددشت روز نوس این نیست که ازاین شاخ به شاخ پریدن کند. یا گریز به صحرای کربلا بزند و تناقض گوئی های مستمر کند. آنگونه که حتی فراموش کند که منتقد یا قلم بر دست قبلاً خود چه چیز گفته یا چگونه ادعا ها کرده یا قلمزنی هائی کرده است که اگر چنانچه در ادامه ی قلمفرسائی مطالب جدیدش مکمل و تأکید ادعای گذشته خودش نباشد که موجب بر اعتبار بیشتر مستند بودن آنان و مترادف بر ادله ی جدید ش شود. اگر غیر از این باشد. یعنی اگر متناقض با ادعای سابق مدعی صاحب قلم باشد . آنگاه نه اینکه ادعای جدید ومانور دادنش هیچگونه اعتباری برای مدعی ببار نمی آورد ، بلکه این خودمدعی می باشد که قبل از دیگران وی را نقد کنند ویا نظری بدهند. خود مدعی زیرآب ادعا ای گذشته خودش را زده و صحه بر بی عتباری و بی ارزشی ادعای پوشالی گذشته ی خود گذاشته است . از جمله اینگونه ادعا های تناقض آمیز پیرامون پرونده ی هسته ای می باشد که یادداشت روز نویسان روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی �پاسداری کیهان سربازجو حسین شریعتمداری می باشند که بطور سیستماتیک جزو سینه چاکان سفت وسخت پروژه ی هسته ای بوده وهنوز هم می باشند.
به خصوص خود سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری است که تا آنجا در دفاع جانانه از پروژه ی هسته ای پیش رفته است که چندین بار تا کنون در سر فصل های حاد وخطیر و حساس یا خواهان اخراج از آژانس شده و یا پیروی از سیاست پاکستان وکره ی شمالی تا رسیدن به سلاح اتمی را تجویز کرده است . یا اینکه تهدید کرده که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا، بلکه در خیابان های بیروت و لبنان تعیین می شود که منظور کاملاً روشن بود . برای اینکه ا ینگونه تهدید ها و خط و نشان کشیدن ها د دفاع از پروژه ی هسته ای هم جنگ 33 روزه با اسرائیل و هم کودتای اخیر علیه ی سینیوره ی نخست وزیر لبنان در بیروت را بهمراه داشت . همانگونه که از بس اقدامات تروریسی و جنگ افروزانه در عراق افزایش داده شد که اکنون دودش بر توی چشمان عاملانش رفته است . یعنی اینکه ترکش این چنین تهدیدات واکنش آن متوجه خود روی پاسدار ترورست های اعزامی سفارت رژیم تروریستی در خیابان بغداد می باشد .زیراکه برروی آن آتش گشوده شده است.
از سوی دیگر پاسدار سربازجو وشکنجه گه یادداشت روز نویس چند روز پیش در دفاع از پروژه ی هسته ای و حضور نظامی در عراق و لبنان و از وضع قدرت نمائی در منطقه به خاطر اسناد ومدارک مبنی بر دخالت گری نظامی و اقدامات تروریستی در عراق ازسوی مقامات نظامی آمریکائیان در عراق که به نمایش گذاشته شد وکماکان ادامه دارد . خطاب به بوش و آمریکا اخطار کرد که ایران آنقدر از قدرت برخوردارمی باشد که با آزاد کردن وبکار گرفتن بخش بسیار ناچیزی از قدرت خود در عراق توانست اقدامات وتلاش های امنیتی یک ساله ی آمریکا در عراق را به شکست بکشاند. اکنون جالب است که با فراموش کردن این تهدیدات تدوین ومطرح شده گذشته منر به پیشنهادت هسته ای با 10 پسوند امر ونهی کردن وباید ونباید ها شده است که به عنوان هدیه به غرب تنظیم شده است تا اینکه به حساب بسترسازی یک بازی با مهره های شطرنج طرفین شود که هر مدعی با حرکت بسته ی پیشنهادی خود برای کیش و مات یاحتی پات کردن بازی به نفع خود تلاش می کند تا که در نهایت منتهی به همان سیاست وقت کشی ختم شود که جاده صاف دسترسی به سلاح اتمی شود که پاسدار حسن عباسی تئوری پرداز سپاه پاسداران وخشونت ترور مقدس بدون لکنت زبان و بطور بسیار شفاف آن را با افتخار بیان کرده است .
اکنون سئوال است چگونه مدعی آن تهدید های نامبرده ی فوق می تواند اینگونه دچاردگر دیسی شده باشد که اولاً قابل اعتماد باشد. دوماً اینکه چرا توضیح نداده است د که دلیل و ریشه ی این دگر دیسی چه بوده است که اکنون چنین ادعا یا اعتراف به تنظیم پیشنهاد برای آمادگی مذاکره با غرب کرده است ؟
اولين پيام بسته پيشنهادي ايران اين است كه ايران صريحا علاقمندي خود را به حل و فصل مسائل خود با دنياي غرب از طريق الگوهاي مذاكراتي اعلام كرده است. برخلاف برخي طرف هاي غربي ايران ظرفيت هاي ديپلماسي را پايان يافته تلقي نمي كند و عقيده دارد فقط به شرطي كه غربي ها حاضر باشند به برخي مسائل كهنه از زاويه اي نو نگاه كنند مي توان افق هاي بسيار فراخي پيش روي ديپلماسي گشود
اما تناقض آشکار ووارونه گوئی دیگر این است که اگر تهیه وتنظیم کردن بسته پیشنهادی با محتوای هیچ نشان قدرت است پس آن تهدید های متضاد قبلی تعیین شدن سرنشت پرونده ی هسته ای در خیابان های بیروت ولبنان که از سوی مدعی مطرح شده بود نشان چه بوده است؟! البته پرسش تکمیلی ونتیجه گیری که در دنبال دارد این است که چگونه می توان برروی اینگونه تناقض گوئی های آشکار دیواره ی ادامه ی مذاکره ی اعتماد بنا نهاد یا بقول معروف برروی اسب شل شرط بندی کردن است . بدتر اینکه توقع پیروزی شدنش هم داشت؟! که بازهم این چنین از موضع قدرت بی نظیر بین المللی سخن گفته شده است :
"- درمرحله بعد، بسته پيشنهادي ايران علامتي روشن از قدرت و امكانات بي نظير آن در عرصه بين المللي است. ايران قصد دارد بگويد به اندازه كافي قدرتمند هست كه بتواند مجموعه اي از راه حل ها براي مشكلاتي كه ديگران آنها را به وجود آورده اند اما از حل آنها عاجزند ارائه كند"
ولی نکته ی انحرافی ومهم اینجاست که گفته شده که این پیشنهاد بر اساس بینش برد � برد تنظیم شده است که بیشتر تناقض ها را نمایان کرده است . حتی اگر این برد همچون سالیان گذشته کشدار کردن مذاکره و مماشات گری و یا در اصل سیاست وقت کشی باشد که اینگونه از معامله برد- برد گفته شده است
"- ايران علاقمند است اين موضوع كاملا روشن باشد كه الگوي تهديد و مذاكره همزمان، به هيچ وجه چاره ساز نخواهد بود. بسته ايران در واقع حاوي اين پيام است كه فقط به اين شرط كه حداقلي از احترام متقابل وجود داشته باشد مي توان يك معامله برد-برد بسيار سودمند ترتيب داد. "
کمدی تر اینکه پاسار سر باز جو ویادداشت روز نویس از خاطر برده است که چگونه پیرامون پیشنهاد بسته ی هسته ای به سبک طلبکارانه و تمسخر آمیز ومتلکی ستون طنز گفت و شنود که ادامه ی همان هدیه ی نورانی و غنی شده ی مهرورزانه صدور دانش بومی هسته ای است که پاسدار احمدی نژاد در سازمان ملل قول آن را داده بود تااینکه کمک کند مشکل دیگران که منظور آمریکا و اعضای گروه 5+ 1 است را حل کند. جالب تر اینکه این هدیه ی پیشنهادی با پسوند وضمیمه تهدید آمیز و تحکمی که دارد افزوده شده این هدیه فقط یکبار است که یشنهاد شده است و اگر بازیگران آ ن را نه پذیرند در آینده با اقدامات هولناکی مواجه خواهند شد. در پایان پاسدار یادداشت روز نویس مجدداً به شیوه ی دیگری تهدید های قبلی تکرار کرده است زیرا که قید شده پروژه ی هسته ای رژیم از مرحله ای عبور وگذر کرده است که هر گز امکان بازگردانش به دوره قبل از عبور یعنی توقف غنی سازی امکان ندارد که توضیح آن چنین است:
" عرضه اين بسته علامتي است از اينكه ايران سخت عقيده دارد به لحاظ فني از مرحله غير قابل بازگشت عبور كرده و به هيچ وجه امكان بازگرداندن آن به مرحله ما قبل آن وجود ندارد. پس حالا كه امكان عقب گرد حتي در صورت مواجه شدن با سنگين ترين هزينه ها وجود ندارد، غربي ها بايد براي كنار آمدن با اين وضعيت راهي بيابند. ايران با ارائه اين بسته به آنها براي پذيرش اين وضعيت جديد كمك مي كند. "
در خاتمه اینکه اکنون مشخص نیست . جائیکه تهدیدها وبایدونباید ها همچنان وجود دارد وسر وسوزنی هم تغییری در پذیرش توقف غنی سازی به وجودنیامده است .برای چه این پیشنهاد هسته ای داده شده است به خصوص اینکه بر جایگاه موضع قدرت رژیم وتنظیم پیشنهاد هسته ای از موضع قدرت هم تأکید شده است ؟! همینطور از ادا و اطوارهای کمدی و مسخره تر گذشته در پایان تهدید شده است که غرب ممکن است که این پیشنهاد هسته ای و با تأکید باید پذیرفتن را رد کند. ولی قبل از رد ردن آن می بایست تکلیف خود را باشروط 10 ماده ای مطرح شده که بر گرفته شده از محتوای پیشهاد هدیه ای می باشد مشخص کند . یعنی به زبان و شیوه ی خجالت زدگی همان تعیین سرنوشت در خیابان های بیروت و بغداداز موضع ضعف و زبونی بازتولید ومطرح شده است. بازهم اینکه معلوم نیست که چرا توضیح داده نشده است اگر چنانچه این پیشنهاد بسته ای هسته ای هدیه شده اینقدرمهم و با ارزش و کارساز می باشد. برای چه از همان روزی که مطرح شد در ستون طنز گفت و شنود با تمسخر و ریشخند کردن وزیر آدمربای امور خارجه منوچهر متکی مواجه شدکه آنر امطرح کرد و گفته شد که به عنوان پیشنهاد هیچ در بر ابر هیچ است ؟
هوشنگ � بهداد
شنبه 28 اردیبهشت ماه سال1387
"تلاش تهیه و تنظیم پیشنهاد هسته ای برای غرب در راستای عبور از بحران هسته ای و ادامه ی سیاست وقت کشی"
وظیفه ی یک نقاد یا مقله و یاددشت روز نوس این نیست که ازاین شاخ به شاخ پریدن کند. یا گریز به صحرای کربلا بزند و تناقض گوئی های مستمر کند. آنگونه که حتی فراموش کند که منتقد یا قلم بر دست قبلاً خود چه چیز گفته یا چگونه ادعا ها کرده یا قلمزنی هائی کرده است که اگر چنانچه در ادامه ی قلمفرسائی مطالب جدیدش مکمل و تأکید ادعای گذشته خودش نباشد که موجب بر اعتبار بیشتر مستند بودن آنان و مترادف بر ادله ی جدید ش شود. اگر غیر از این باشد. یعنی اگر متناقض با ادعای سابق مدعی صاحب قلم باشد . آنگاه نه اینکه ادعای جدید ومانور دادنش هیچگونه اعتباری برای مدعی ببار نمی آورد ، بلکه این خودمدعی می باشد که قبل از دیگران وی را نقد کنند ویا نظری بدهند. خود مدعی زیرآب ادعا ای گذشته خودش را زده و صحه بر بی عتباری و بی ارزشی ادعای پوشالی گذشته ی خود گذاشته است . از جمله اینگونه ادعا های تناقض آمیز پیرامون پرونده ی هسته ای می باشد که یادداشت روز نویسان روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی �پاسداری کیهان سربازجو حسین شریعتمداری می باشند که بطور سیستماتیک جزو سینه چاکان سفت وسخت پروژه ی هسته ای بوده وهنوز هم می باشند.
به خصوص خود سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری است که تا آنجا در دفاع جانانه از پروژه ی هسته ای پیش رفته است که چندین بار تا کنون در سر فصل های حاد وخطیر و حساس یا خواهان اخراج از آژانس شده و یا پیروی از سیاست پاکستان وکره ی شمالی تا رسیدن به سلاح اتمی را تجویز کرده است . یا اینکه تهدید کرده که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا، بلکه در خیابان های بیروت و لبنان تعیین می شود که منظور کاملاً روشن بود . برای اینکه ا ینگونه تهدید ها و خط و نشان کشیدن ها د دفاع از پروژه ی هسته ای هم جنگ 33 روزه با اسرائیل و هم کودتای اخیر علیه ی سینیوره ی نخست وزیر لبنان در بیروت را بهمراه داشت . همانگونه که از بس اقدامات تروریسی و جنگ افروزانه در عراق افزایش داده شد که اکنون دودش بر توی چشمان عاملانش رفته است . یعنی اینکه ترکش این چنین تهدیدات واکنش آن متوجه خود روی پاسدار ترورست های اعزامی سفارت رژیم تروریستی در خیابان بغداد می باشد .زیراکه برروی آن آتش گشوده شده است.
از سوی دیگر پاسدار سربازجو وشکنجه گه یادداشت روز نویس چند روز پیش در دفاع از پروژه ی هسته ای و حضور نظامی در عراق و لبنان و از وضع قدرت نمائی در منطقه به خاطر اسناد ومدارک مبنی بر دخالت گری نظامی و اقدامات تروریستی در عراق ازسوی مقامات نظامی آمریکائیان در عراق که به نمایش گذاشته شد وکماکان ادامه دارد . خطاب به بوش و آمریکا اخطار کرد که ایران آنقدر از قدرت برخوردارمی باشد که با آزاد کردن وبکار گرفتن بخش بسیار ناچیزی از قدرت خود در عراق توانست اقدامات وتلاش های امنیتی یک ساله ی آمریکا در عراق را به شکست بکشاند. اکنون جالب است که با فراموش کردن این تهدیدات تدوین ومطرح شده گذشته منر به پیشنهادت هسته ای با 10 پسوند امر ونهی کردن وباید ونباید ها شده است که به عنوان هدیه به غرب تنظیم شده است تا اینکه به حساب بسترسازی یک بازی با مهره های شطرنج طرفین شود که هر مدعی با حرکت بسته ی پیشنهادی خود برای کیش و مات یاحتی پات کردن بازی به نفع خود تلاش می کند تا که در نهایت منتهی به همان سیاست وقت کشی ختم شود که جاده صاف دسترسی به سلاح اتمی شود که پاسدار حسن عباسی تئوری پرداز سپاه پاسداران وخشونت ترور مقدس بدون لکنت زبان و بطور بسیار شفاف آن را با افتخار بیان کرده است .
اکنون سئوال است چگونه مدعی آن تهدید های نامبرده ی فوق می تواند اینگونه دچاردگر دیسی شده باشد که اولاً قابل اعتماد باشد. دوماً اینکه چرا توضیح نداده است د که دلیل و ریشه ی این دگر دیسی چه بوده است که اکنون چنین ادعا یا اعتراف به تنظیم پیشنهاد برای آمادگی مذاکره با غرب کرده است ؟
اولين پيام بسته پيشنهادي ايران اين است كه ايران صريحا علاقمندي خود را به حل و فصل مسائل خود با دنياي غرب از طريق الگوهاي مذاكراتي اعلام كرده است. برخلاف برخي طرف هاي غربي ايران ظرفيت هاي ديپلماسي را پايان يافته تلقي نمي كند و عقيده دارد فقط به شرطي كه غربي ها حاضر باشند به برخي مسائل كهنه از زاويه اي نو نگاه كنند مي توان افق هاي بسيار فراخي پيش روي ديپلماسي گشود
اما تناقض آشکار ووارونه گوئی دیگر این است که اگر تهیه وتنظیم کردن بسته پیشنهادی با محتوای هیچ نشان قدرت است پس آن تهدید های متضاد قبلی تعیین شدن سرنشت پرونده ی هسته ای در خیابان های بیروت ولبنان که از سوی مدعی مطرح شده بود نشان چه بوده است؟! البته پرسش تکمیلی ونتیجه گیری که در دنبال دارد این است که چگونه می توان برروی اینگونه تناقض گوئی های آشکار دیواره ی ادامه ی مذاکره ی اعتماد بنا نهاد یا بقول معروف برروی اسب شل شرط بندی کردن است . بدتر اینکه توقع پیروزی شدنش هم داشت؟! که بازهم این چنین از موضع قدرت بی نظیر بین المللی سخن گفته شده است :
"- درمرحله بعد، بسته پيشنهادي ايران علامتي روشن از قدرت و امكانات بي نظير آن در عرصه بين المللي است. ايران قصد دارد بگويد به اندازه كافي قدرتمند هست كه بتواند مجموعه اي از راه حل ها براي مشكلاتي كه ديگران آنها را به وجود آورده اند اما از حل آنها عاجزند ارائه كند"
ولی نکته ی انحرافی ومهم اینجاست که گفته شده که این پیشنهاد بر اساس بینش برد � برد تنظیم شده است که بیشتر تناقض ها را نمایان کرده است . حتی اگر این برد همچون سالیان گذشته کشدار کردن مذاکره و مماشات گری و یا در اصل سیاست وقت کشی باشد که اینگونه از معامله برد- برد گفته شده است
"- ايران علاقمند است اين موضوع كاملا روشن باشد كه الگوي تهديد و مذاكره همزمان، به هيچ وجه چاره ساز نخواهد بود. بسته ايران در واقع حاوي اين پيام است كه فقط به اين شرط كه حداقلي از احترام متقابل وجود داشته باشد مي توان يك معامله برد-برد بسيار سودمند ترتيب داد. "
کمدی تر اینکه پاسار سر باز جو ویادداشت روز نویس از خاطر برده است که چگونه پیرامون پیشنهاد بسته ی هسته ای به سبک طلبکارانه و تمسخر آمیز ومتلکی ستون طنز گفت و شنود که ادامه ی همان هدیه ی نورانی و غنی شده ی مهرورزانه صدور دانش بومی هسته ای است که پاسدار احمدی نژاد در سازمان ملل قول آن را داده بود تااینکه کمک کند مشکل دیگران که منظور آمریکا و اعضای گروه 5+ 1 است را حل کند. جالب تر اینکه این هدیه ی پیشنهادی با پسوند وضمیمه تهدید آمیز و تحکمی که دارد افزوده شده این هدیه فقط یکبار است که یشنهاد شده است و اگر بازیگران آ ن را نه پذیرند در آینده با اقدامات هولناکی مواجه خواهند شد. در پایان پاسدار یادداشت روز نویس مجدداً به شیوه ی دیگری تهدید های قبلی تکرار کرده است زیرا که قید شده پروژه ی هسته ای رژیم از مرحله ای عبور وگذر کرده است که هر گز امکان بازگردانش به دوره قبل از عبور یعنی توقف غنی سازی امکان ندارد که توضیح آن چنین است:
" عرضه اين بسته علامتي است از اينكه ايران سخت عقيده دارد به لحاظ فني از مرحله غير قابل بازگشت عبور كرده و به هيچ وجه امكان بازگرداندن آن به مرحله ما قبل آن وجود ندارد. پس حالا كه امكان عقب گرد حتي در صورت مواجه شدن با سنگين ترين هزينه ها وجود ندارد، غربي ها بايد براي كنار آمدن با اين وضعيت راهي بيابند. ايران با ارائه اين بسته به آنها براي پذيرش اين وضعيت جديد كمك مي كند. "
در خاتمه اینکه اکنون مشخص نیست . جائیکه تهدیدها وبایدونباید ها همچنان وجود دارد وسر وسوزنی هم تغییری در پذیرش توقف غنی سازی به وجودنیامده است .برای چه این پیشنهاد هسته ای داده شده است به خصوص اینکه بر جایگاه موضع قدرت رژیم وتنظیم پیشنهاد هسته ای از موضع قدرت هم تأکید شده است ؟! همینطور از ادا و اطوارهای کمدی و مسخره تر گذشته در پایان تهدید شده است که غرب ممکن است که این پیشنهاد هسته ای و با تأکید باید پذیرفتن را رد کند. ولی قبل از رد ردن آن می بایست تکلیف خود را باشروط 10 ماده ای مطرح شده که بر گرفته شده از محتوای پیشهاد هدیه ای می باشد مشخص کند . یعنی به زبان و شیوه ی خجالت زدگی همان تعیین سرنوشت در خیابان های بیروت و بغداداز موضع ضعف و زبونی بازتولید ومطرح شده است. بازهم اینکه معلوم نیست که چرا توضیح داده نشده است اگر چنانچه این پیشنهاد بسته ای هسته ای هدیه شده اینقدرمهم و با ارزش و کارساز می باشد. برای چه از همان روزی که مطرح شد در ستون طنز گفت و شنود با تمسخر و ریشخند کردن وزیر آدمربای امور خارجه منوچهر متکی مواجه شدکه آنر امطرح کرد و گفته شد که به عنوان پیشنهاد هیچ در بر ابر هیچ است ؟
هوشنگ � بهداد
شنبه 28 اردیبهشت ماه سال1387