نقد و بر رسی " حسن ظن"روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبنه 31 اردیبهشت ماه سال 1387
"گر حکم شود که دزد گیرند . باید از رأس تا ذیل نظام را گیرند:
سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی نه اینکه فقط نقش مدیر مسئولی روزنامه یا ارگان تبلیغی لوطی جماران را بر عهده دارد ، بلکه مسئولیت تحلیل و مفسری و انتقال دهنده ی نکته نظرات لوطی جماران به مخاطبانش را نیز بر عده دارد و آن را انجام می دهد . بنابراین در این سرمقاله ضمن تقسیم بندی کردن 3 گروه با نکته نظرات متفاوت ومختلف بدبین وخوش بین و حد وسط کرده است تا که پیام لوطی جماران را به اینان گوشزد کند. البته در ابتدای سرمقاله با خالی بندی و دروغ شاخدار شروع نموده است . یعنی ادعا کرده است که در 3 دهه ی گذشته جوانان با شتاب به سوی رژیم تروریستی آخوندی شتافته و روی آورد اند . البته این مفسر وهمه چیز دادن لوطی جماران ضروری ندیده است تا که توضیح دهد دلیل گرایش جوانان به سوی نظام چه بوده است؟! . همینطور نگفته است که این چگونه شتاب گرفتن جوانان به سوی رژیم تروریستی آخوندی آمدن است که در دانشگاه های تبدیل به پادگان نظامی شده فریاد مرگ بر دیکتاتور بلند و طنین انداز شده است؟ از طرف دیگر چرا هرروز نیروی انتظامی با یک ترفند جدید تری علیه ی جوانان معترض متهم به اراذل و اوباش خوانده شده وارد صحنه می شود ودر مقابل جوانان معترض صف آرائی می کند .؟ نافته نماند که برای رفع ابهام به یک نمونه ی اینگونه گرایش جوانان به سوی رژیم آمدن در مسابقه ی فینال فوتبال میان تیم فوتبال سپاهان با پرس پلیس اتفاق افتاد و به نمایش گذاشته شد که نشان داد چگونه جوانان معترض با نیروی انتامی به زد وخورد پرداختند.؟ ضمن اینکه فراموش نشده است که چگونه تق نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی در دو پرده ی نمایش و اجرای خیمه شب بازی مجلس هشتم انتصابی در آمد . ولی اکنون سرمقاله نویس اینگونه ادعای وارونه ی کمدی ومضحک کرده است:
" بعد از گذشت حدود 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي حركت ايران به ويژه جوانان به سوي آرمان ها و پيشرفت هاي آنان در اين مسير پرشتاب تر شده و همين مساله موجب درماندگي دشمنان ملت شده است � . اين جمله عصاره اين جهت گيري اصولي است كه البته نشان دهنده واقعيت انكارناپذير امروز است"
. جالب است که مدعی خالی بند سرمقاله نویس ومداح لوطی جماران در دنباله اینگونه با نقل قول کردن نظرات عده ای، زیرآب ادعای مسخره خودش را زده است:
"عده اي آينده را تيره و تار مي بينند و جز نااميدي چيزي بر زبان نمي آورند و به تعبير رهبري فقط آيه ياس ميخوانندعد ده اي بسيار خوشبين هستند و هيچيك از مشكلات را نمي بينند بطوريكه حتي بديهي ترين پديده هاي موجود در جامعه مانند گراني و تورم را نيز انكار مي كنند و آنرا نوعي توطئه تبليغاتي و جنگ رواني مي پندارند و بالاتر و مهمتر و البته خطرناك تر اينكه حتي دشمنان اين ملت و اين انقلاب را كوچك ميشمرند و پايان عمر آنها را اعلام مينمايند!."

همچنین سرمقاله نویس بدون آنکه توضیح دهد که چگونه در شرایطی که مسئولان نظام خودشان در شرایط حیرانی و گیجی و یأس مفرط و سرگردانی به سر می برند. به خصوص که گفته شده عده ای نیز به درد مزمن خوش بینی ناشی از هذیان گوئی زائدالوصف مبتلا می باشند و توان درک واقعیات ای ملموس جامعه ازجمله دیدن تورم و گرانی را ندارند و آن راا نکار و تکذیب می کنند . چگونه در این فضای یأس آلود موجب تقویت انگیزه دار شدن نسل جوانان و گرایش داشتن به سوی رژیم تروریستی آخوندی آمدن شده است.؟بالاخره اینکه در مورد تقسیم بندی مدل سوم با آویزان شدن به سخنان لوطی جماران در کازرون که به فرمان سپاه پاسداران وصحنه گردانان پشت پرده سید خندان خاتمی مورد اهانت وتهدید واقع شد که چرا به اقدامات تروریستی دربرون مرز زیر پوشش صدور انقلاب لب به انتقاد گشود و متهم به همگامی به دشمن بیگانه شد . آنگونه که خاتمی با این سخنرانی توهین تهدید آمیز لوطی جماران در کازرون مجبور به تسلیم و عقب نشینی از گفته ی ود شد و آن را س گرفت وضد آن را بیان کرد اینگونه نظرداده است :
"نگرش صحيح به اين مقوله را مي توان در بيانات رهبري در جمع مردم كازرون به روشني يافت . ايشان در عين حال كه اعلام مينمايند : � من اين آيه هاي ياس را كه برخي دائما تكرار مي كنند به هيچوجه قبول ندارم � براين واقعيت نيز تاكيد مي كنند كه � همواره بايد با شناخت صحنه و نقش دشمن هوشياري را حفظ كرد� هركس سعي كند ميان ملت و مسئولان فاصله بياندازد و بر طبل اختلاف بكوبد كاري برخلاف مصلحت كشور و ملت انجام داده است. "
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس یک بار دیگر مخاطبان تقسیم بندی شده را مخاطب قرار داده و هشدارهای سخنان لوطی جماران در سفر به استان فارس را برایشان رله کرد ه و به طرفین هشدار داده است که متهم کردن یک دیگر نه اینکه هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه موجب می شود که فقر بیشتری بر مشکلات مردم افزوده گردد و تأکید کرده که متهم کردن در بخش مدیریت کلان بیشر موجب اختلافات عمیق می شود . از طرف دیگر افزوده که نیروهای با تجربه کم نیستند ولی به جای سعه ی صدر و استفاده وبهره بردن از اینان، برعکس کنار گذاشته شده اند.
ناگفته نماند که سرمقاله نویس چون از رفسجانی حمایت و پشتیبانی می کند . زیرا که این آخوند جانباز تعصب عجیبی نسبت به لباس آخوندی دارد. از آن بیشتر نگرانی و وسواس بیشتر به تعلق داشتن پست های حساس و کلیدی در دست آخوندها دارد . االبته این تعصب وسواس را نسبت به آخوندهای دوم خردادی ها و حتی منتظری ندارد . بنابراین اکنون که فقط موضوع حرف مبارزه با مفسدان ومافیای قتصادی شده است و پاسدار احمدی نژاد گیر به رفسنجانی داده و گفته است که وی گفتهکه یک زمانی من یک زمینی را خریدم . سپس ایران وسط این زمین افتاده است و نتیجه گرفته که عامل گرانی مسکن وزمین همین فردمی باشد ، لذا سرمقاله نویس وحشت از دامن زدن به این موضوع در جامعه شده است . برای همین برای توقف کردن آن نسخه داده و تأکید کرده که متهم کردن یک دیگر نه اینکه هیچ مشکلی را حل نمی کند ، بلکه اوضاع را بدتر می کند . یعنی اینکه وحشت از باز شد سر کلاف دارد که گر حکم شود که دز گیرند . باید از رأس تا ذیل نظام را گیرند.
هوشنگ � بهداد
سه شنبنه 31 اردیبهشت ماه سال 1387