نقد و بررسی " راز آشفتگي(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 14 مرداد ماه سال 1387
"آدرس غلط دادن و چشم دوختن به سیاست های دلقک بازی پاسدار احمدی نژاد با دلال و هوشنگ امیر احمدی با آمریکا با جا اندخاتن عقب نشینی آمریکا به نیت پیش برد سیاست فرصت سوزی"
یکی دیگر از سربازجو پاسدارهای یادداشت روز نویس شده فرافکنانه و آی دزد کنان آدرس غلط داده است ونقد را رها کرده است و به دنبال نسیه رفته و پرسش کرده است که چه خبر است که اسرائیلی ها اینهمه به آمریکا می روند؟ و ادامه داده است که مگر قرار است اتفاقی بی افتد که اینان دارند چپ و راست به آمریکا می روند؟ گذشته از اینکه مقامات اسرائیلی برای چه به آمریکا می روند و مشغول چگونه رایزنی هائی می باشند؟ آیا می تواند مشورت پیرامون تمرین آزمایش یک صد فروند جنگده های نظامی بر فراز دریای مدیترانه باشد که اخیراً خبرش مخابره شده بود یا غیرو؟ ولی این سربازجو قلم بر دست یادداشت روز نویس مهم نیست . برای اینکه خیلی علاقه دارد تا که از راز آشفتگی که گریانگیر خودش و پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور مورد علاقه اش احمدی را گرفته تا کشف کند ولی اگر راست می گوید برای اینکه به پرسشگر همتای خودش جواب داده باشد . چرا کمی زحمت نمی کشد تا که به سئوالات سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی پاسخ دهد که وی پرسش کرده است دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی در ایران چه می کند که در مدت کمتر 6 ماه دو بار به ایران سفر کرده و با مقامات دولت گفتگو ومذاکره می کند و افزوده که قبل از سفر به ایران به اسرائیل سفر کرده بود؟
همچنین چرا به جای کم آوردن آمریکا و معامله کردن که ادعا کرده است لابد با پاسدار احمدی نژاد از طریق دلال چند جانبه هوشنگ امیر احمدی که موجب لی سئوال وپرسش های مسئله دار شده است پرسش نمی کند یا اینکه چرا جواب نمی دهد که چرا جای تهدید به نابود کردن اسرائیل یک دفعه تبدیل به قربان صدقه مردم آمریکا و اسرائیل رفتن از سوی رحیم اسنفندیار مشائی معاون پاسدار احمدی نژاد مطرح شده است که اتفاقاً پدر زن آقازاده ی پاسدار احمدی نژاد نیز می باشد ولی در عوض آمریکا متهم به عقب نشینی شده است ؟
از قضا هر چه پاسدار یادداشت روز نونیس ادا و اطوار در می آورد و بطور وارونه مدعی می شود که پروژه صلح آمیز می باشد بیشتر موجب می شود نوای شیپور از در گشاد نواختن بیشتر گندش در آید که آن روی سکه ی یادداشت روز است که گفته شده بود سرنوشت هسته ای نه در پشت میز مذاکره ، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعین می شود.
یا مترادف آن یادداشت روز است که گفته شده بود همه ماهواره های جاسوسی آمریکا به سوی ایران قادر نمی باشند که تأسیسات هسته ای استتار شده در سراسر ایران را رد یابی و کشف کنند یا اینکه ضمیمه همین یادداشت روز شده بود که کارشنان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی آنگونه ساده انگارنیستند که همه ی اطلاعات تأسیسات هسته ای را به بازرسان آژانس نشان دهند. در حقیقت با همان شگرد فرصت سوزی و آدرس غلط دادن هائی که امثال این قلم بر دست دنبال می کند متقابلاً آمریکا نیز دنبال می کند . یعنی ممکن است درست زمانی دست به اقدامی تلافی جویانه بزند که همچون شرایط نونی مثل همین قلم بر دست یادداشت روز نویس تصور می کند که در موضع ضعف و عقب نشینی و معامله کردن می باشد . البته که اینگونه سیاست معامله گری آن روی سکه و لیوان خالی ندیدن هم دارد . یعنی بی اعتبار کامل کردن منطقه ای و جهانی و ایزوله کردن رژیم تروریستی آخوندی می باشد و در برابر آماده کردن اذهان عمومی برای پذیرش اهداف مشخص می باشد .نمونه خارج شدن نام مجاهدین از لیست تروریست از سوی دولت فخیمه می باشد . آن روی سکه شیوه ی برخوردی بود که دولت ایتالیا با پاسدار احمدی نژاد کرد ودر مقابل استقبالی بود که از خانم مریم رجوی در ایتالیا شد . بنابراین ادامه ی این ساست آنگونه است که رژیم تروریستی آخوندی را به جائی می کشاند که کاملاً دستانش را بالا ببرد و خودش داوطلب توقف کامل غنی سازی شود یا اینکه آماده ی پذیرش پرداخت هزینه ی بس سنگین باشد که هرگز نیاز هم به بسیج نیروی نظامی زمینی ندارد . زیرا که نه امکانات پداوندی رژیم تروریستی آنگونه می باشد که توان واکنش داشته باشد ونه اینکه آنقدر نیرو برای بسیج سرکوب داخلی دارد که نیاز به جنگ زمینی باشد . چونکه حاکمان خودشان هم ضریب بالای نارضایتی جامعه را می دانند . برای همین است که در یک روز به جای مهار کردن تورم و گرانی و کاهش فقر و بیکاری و کم کردن شکاف عمیق طبقانی در جامعه تعداد 29 نفر متهم محروم دست پرودگان رژیم در قتل جمعی به عنوان عین حقوق بشر بودن کشته شدند . اکنون فضا آنگونه است که هر بچه بسیجی می داند اعدام ودار زدن ها ناشی از قیام مردم ودر راستای ارعاب و خفقان اجتماعی می باشد .
همینطور با افشاگری که عباس پالیزدار دار در دانشگاه همدان کرد و ماهیت غارتگر و دزدان کلان آخوندهای حکومتی را اعلام و افشا کرد و با واکنش سراسیمه وحشت زده که سعید مرتضوی دادستان تهران دزد و بازجو وشکنجه گر قاتل نشان داد که به جای دستگیری مجرمان افشاگران را بازداشت و بازجوئی کرد .آنگونه موجب خشم و نفرت و کینه ی عمومی شده است که فقط منتظر انتقام گیری از 3 دهه احکام جنایت آمیز از دستگاه قضائی می باشند که حامی و پشتیبان کلان دزدان و غارتگران حکومتی وحامیان و شرکایش می باشد که حتی یک مورد دانه درشت در 3 دهه ی گذشته در میان احکام صادر شده وجود نداشته است .
بنابراین با نهادینه شدن بی عدالتی و تبعیض عریان و عیان شده در جامعه که فقط علیه مرومان وتهی دستان اجرا و بکار برده شده است . محال است که دیگر جنگ نقش نعمت و موهبت الهی داشته باشد ومردم را بتوان از وضع میهن پرستی با چاشنی عوامفریبی و دین فروشی همچون فضای 8 سال جنگ ضد ملی و ضد میهنی را تکرارشود . ضمن اینکه پاسداران و بسیجیان هم دیگر همان یکبار مصرفان مین پاک کن نمی باشند . گذشته از اینکه همچون مردم تجربه کسب کرده اند و همینطوردارای امکانات فراوان مالی می باشند که حاضر نیستند اینان به خاطر آخوندهای هفت خط و آقازاده های شان به میرند . اتفاقاً بعید نیست که اگر شرایط فراهم ومساعد شود خود اینان زود تر از مردم با آخوندهای شیاد و دروغگو وعوامفریب دست به تسویه حساب بزنند . زیرا که سرمقاله نویس اعتراف کرده است که یک جریان مرموز و مشکوک وجود دارد که از اوایل انقلاب تلاش می کند تا آخوند ها را از قدرت کنار بزنند.
لذا علائمی که در شرایط کنونی در داخل برای کنار زدن پاسدار احمدی نژاد به عنوان تشکیل دولت وحدت ملی بروز داده می شود ناشی از کابوس وحشت از شرایط موجود است که اتفاقاً آمریکا هم نظاره گر این شرایط می باشد که پوچی خواب شتری و لف لف خوری پنبه دانه ی سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس هویدا شده می باشد که چرا وارونه گوئی کرده است؟ در خاتمه اینکه در این شرایط نه مردم موج نفرت و کینه علیه ی حاکمان روز به روز بیشتر می شود ، بلکه در عراق و لبنان نیز همین وضعیت مشابه وجود دارد . چونکه با نخ نما شدن شعارهای تاکتیکی و دروغین واش تمساح ریزی پاسدار احمدی نژاد از فلسطین و لبنان با تهدید به نابود کردن اسرائیل که به قربان صدقه رفتن مردم آمریکا و اسرائیل معاون نزدیکش منتهی شده است درست نتیجه ی معکوس بر جای گذاشته است که در راستای دفاع از پروژه ی هسته ای می باشد . از طرف دیگر بالاخره ی سیاست سرکوب و اعدام ودار زدن هم تا جائی برد دارد . زیرا با افزایش مقاومت دانشجویان و جوانان و اعتصاب و اعتراض کارگران که ادامه دارد و یا بنا بر گزارش گزارشگر روزنامه ی جمهوری اسلامی که گزارش کرده است در واگن متروی زنان تهران دختران و زنان بد یا بی حجاب وجود دارد که دیگران را نیز تحریک و تشویق به حجاب برداری می کنند نمونه ی بارز شکست سرکوب مبارزه با بی حجابی و افزایش مقاومت در جامعه و ضریب موج تنفر در جامعه می باشد . به خصوص اینکه به موازات اینکه قیت نفت افزایش یافته وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بدتر و بدتر شده است و رایانه های دولتی هم ک قطع شده است . مردم دیگر به چه چیز این رژیم دل خوش دارند که اگر چنانچه برای شان فرصتی پیش نیاید دست به انتقام نزنند . زیرا که چشم انداز آنگونه تیره و تار است که جای هیچگونه روزه ی امیدی وجود ندارد.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 14 مرداد ماه سال 1387