نقد و بررسی " تحولات دروازه شرقي ايران (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 31 مرداد ماه سال 1387
"دخالت گری پاسدار قلم بر دست در پاکستان که ناشی از ترس ووحشت ناشی فضای پاکستان است ک نکند به سوی دمکراسی و سکولارئیسم پیش رود"
طبیعی است و نیاز به توضیح زیاد نیست که گفته یا تشریح شود رژیمی که توانسته است 3 دهه عمر و بقای خودش را در پناه سرکوب و بحران سازی و جنگ افروزی و صدور تروریسم و بنیادگرائی ادامه دهد و پیوسته تلاش کرده است تاکه در امور داخلی سایر کشور های همجوار و منطقه دخالت گری فضولانه کند ودست به توطئه و اقدامات تروریستی بزند، زیرا که ناامن سازی و بی ثبات کردن منطقه بخشی دیگر از سیاست معادله بحران سازی و جنگ افروزی است که مرتبط و مکمل رمز مانندگاری رژیم می باشد . برای همین که نقش سیاست پیگیری در امور داخلی عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان و ترکیه و پاکستان و شیخ نشینان منطقه واجب و ارحج تر از پاسخ دادن به مطالبات مردم ایران بوده است که در حقیقت اینگونه سیاست جایگزین 3 دهه ی گذشته شده است که فقط به مردم ایران با عوامفریبی و شیادی قول و وعده های دروغین داده شده است . بنابراین اکنون که رژیم با نارضایتی عمومی مواجه است و تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری درجامعه آنگونه غوغا وبیداد می کند .طوریکه نوزاد یک روزه یا بر رود خانه ی زاینده رود و یا بر توی سطل زباله انداته می شود . همینطور رقابت و تضاد های جناحی و باندی هم آنگونه اوج گرفته است که رفسنجانی مصلحت اندیش که پیوسته منافع خود را اصل می داند به دلیل بحرانی و خطری بودن اوضاع رژیم تروریستی آخوندی وارد صحنه شده و انتقادات تند و تیز به دولت نهم جراحی شده را در شرایطی شروع کرده است که هم معاون پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهور مواجه با موج انتقاداتی که است از هرسو به سوی رحیم مشائی سرازیر شدهاست وهم به شدت بر زیر تیغ پرسشگری و برکناری قرار دارد . به خصوص اینکه بحران هسته ای به مرحله ی حساسی رسیده است که احتمال خطر تهاجم نظامی از هر زمان دیگر در چش انداز قزار دارد.
بنابراین مشخص است که در چنین فضا و شرایطی می بایست نسبت به استعفای ژنرال مشرف حساسیت نشان داده شود . به ویژه اینکه همان نقشی که نظامیان در پاکستان در معادلات قدرت دارند پس از یک دست شدن نظام و رئیس جمهور شدن پاسدار احمدی نژاد و تسلط کامل پاسداران بر تأسیسات هسته ای و تلاش و پیگیری هدف نهائی د سترسی به سلاح هسته ای راپاسداران دنبال می کنند و می توان گفت که اینان نقش مشابه نظامیان پاکستان در قدرت را در ایران بر عهده داشته و اجرا می کنند . پس معلوم است که از پاکستان آرام که به سوی فضای دمکراتیک حرکت کند هر گز نمی تواند خوشآیند سپاه پاسداران واقع شود . بهمین دلیل است که این روز ها قلم فرسائی و تحلیل تفسیر های توأم با ناراحتی استعفای پرویز شرف در پاکستان دنبال می شود واز برجسته کردن نقش نظامیان در قدرت دراین کشور گفته می شود تا ضمن انتقال و عریان کردن ترس و وحشت خود پیام قدرت مشابه پاسداران در ایران نیز بازتاب داده شود. به خصوص اینکه در کنار برجسته کردن نقش قدرتمند نظامیان در پاکستان از نقش قدرت شبه نظامیان مسلمان نیز سخن رانده شده است که گفته شده چند ایالت پاکستان رااینان در اختیار خود دارند وبا آمریکا و لائیک ها و حزب مردم در ال تعارض می باشند . یعنی اینکه پاسدار قلم بر دست به همان حلقه ی مفقوده ی آشوب و نا امن سازی در پاکستان اشاره کرده است که عوامل نفوذی رژیم تروریستی آخوندی هم در همین ایالت حضور دارند و فعال می باشند تا که اجازه داده نشود ثبات و امنیت در پاکستان حاکم شود و منتظر است تاکه شرایط پاکستان به سمتی سوق داده شود تا برای قبضه ی قدرت اینان در پاکستا ن فراهم شود و شرایطی همچون عراق در پاکستان برای رژیم تروریستی آخوندی به و جود آید که موازی بستر سازی به وجود آمدن شرایط سیاست فرصت سوزی و در راستای دسترسی به سلاح هسته ای است که باید هموار و میسر شود .
در خاتمه اینکه همانگونه که تذکر داده شد سرنوشت و بقای رژیم تروریستی پیوند با بحران سازی و جنگ افروزی و تلاش برای صدور تروریسم و بنیادگرائی در منطقه خورده است که برای تضمین این بقاء تلاش پیگیروبدون وقفه برای دسترسی به سلاح هسته ای می شود که خلاء ناشی از نامشروع و ضد مردمی بودنش جبران شود . ازسوی دیگر چون با موج مخالفت های جدی جهانی و منطقه ای برای دسترسی به سلاح هسته ای مواجه می باشد . بنابراین برای عبور از موانع بحران هسته ای نیاز مبرم به ناامن وبی ثبات نمودن کشورهای همجوار و منطقه دارد . پس بی دلیل نیست که پاسدارلبنانی یاداشت روز نویس شده چشم به گسترش دامنه ی اختلاف درون حزب مردم با ائتلاف حزب مسلم لیگ شاخه نواز شریف بر سر تقسیم پست ریاست جمهوری و نخست وزیری دوخته است که گفته ممکن است با تغییر بخشی از قانون اساسی و کاهش قدرت و اختیارات منحل کردن پارلمان و... از سوی رئیس جمهور امکان پذیر گردد . همچنین به امید آنست یعنی باور دارد که بعید نیست ارتش پاکستان مجددًا دست به کودتا بزند وقدرت ریاست جمهوری را از آن خود کند. البته این تحلیل و تفسیر هاازموضع ضد آمریکائی با چاشنی برجسته کردن تضاد و ضدیت باآمریکا ساخته و پرداخته شده است .
بهرحال هرچه باشد آنچه کتمان و فراموش شدنی نمی باشد عدم آرامش و ثبات سیاسی و باز شدن فضای دمکراتیک در پاکستان مورد نظر می باشد به خصوص اگر در راستای دمکراسی و سکولاریسم باشد که برای رژیم تروریستی سم مهلک می باشد . زیرا که پس از کودتای خاموش و خزنده که سپاه پاسداران ازطریق طرح سیاست حرکت خاموش پیروزی گام به گام تعقیب و اجرا کرد و توانست دست رقب دوم خردادی ها و رفسنجانی را از قدرت اجرائی قطع کند و در شرف وتلاش نفی جمهوریت و تشکیل حکومت اسلامی مد ل طالبانی هست که برای پشتوانه ی آن نیاز به تشکیل اینگونه حکومت ها در عراق و افغانسان و پاکستان وترکیه و لبنان وفلسطین می باشد تا اینکه پیش زمینه امپراتوری اسلامی ام القرای لوطی جماران اینگونه توسعه داده شود . البته همانگونه که قید شد تضمین آن دسترسی به سلاح هسته ای است زیرا که لازم وملزوم هم شده اند.
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 31 مرداد ماه سال 1387

"