نقد وبررسی "مداهنه با شيطان ! روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه مرداد 16ماه سال 1387
عجیب است که دلال چند جانبه هوشنگ امیر احمدی آزادانه در ایران به سر می برد ! با هر کسی که می خواهد دیدار و گفتگو می کند .هر چه هم می خواهد می گوید ! عجیب تر اینکه همه هم در برابرش سکوت کرده اند !!
یک فلسفه ای آخوند ها دارند که گفته می شود دیگی که برای ما نجوشد بهتراست که در آن کله ی سگ بجوشد . از طرف دیگر سال گذشته یکی از دوستان نزدیک و سابق پاسدار احمدی نژاد در یک مصابه ای فاش کرده بود که این پاسدار احمدی نژاد چه اندازه متحجر و خرافاتی و کینه ای و و بطور وحشتناک قدرت پرست می باشد . زیرا که فاش کرد وی از همان زمان آرزوی باز گشت بقدرت را در سر می پروراند و اضافه کرد اگر قرار باشد که وی از قدرت کنار برود همه چیز را بر هم می زند و خرد و داغان و زیر رو می کند و به کام مرگ می کشاند . البته گفته بود که وی مخالف اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 بود و خواهان اشغال سفارت شوروی سابق در تهران بود . همچنین افزوه بود که وی جزو مدافعان اولیه انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها بود و هنوز هم خیلی قرص و محکم از این اندیشه دفاع می کند . بنابراین اکنون با حرکات و اعمالی که پاسدار احمدی نژاد می کند .مشخص می شود که چقدر آن تحلیل در مورد شخصیت وی واقعیت دارد؟ برای اینکه به محض اینکه این پاسداری عقده ای و کینه ای و قدرت پرست که متوجه شده است که شانس وی برای رئیس جمهور شدن دوره ی دوم کاهش یافته است برای جبران کردن مشغول اقدامات عجیب و غریبی می باشد و سناریوی دروغ از پس هم جدید می سازد و شایعه می کند . به خصوص اینکه مدتی است که با فراموش کردن تهدید نابود کردن اسرائیل و سریدن به سوی آمریکا که با عفو ملوکانه دادن و دعوت و فعال کردن جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی ومانور دادن با وی شروع شده است . یعنی اینکه پس از ورود وی به تهران که چپ و راست مصابه و گفتگو می کند ومیز گرد بر قرار می کند آنگونه دارد مسئله ایجاد می کند که نه اینکه روح و پیام امام راحل و تز مبارزه با آمریکا و هرچه فریاد دارید علیه ی آمریکا بزنید و آمریکا ام الفساد قرن است را لگد مال کرده و گلاب زده کرده است ، بلکه هرروزادعاهای پوشالی ضد استکباری لوطی جماران نیز رنگ می بازد و تبدیل بر طناب دار بر دور گردن خودش شده است که نمی داندچه باید با گماشته ی خود بکند؟ طوریکه وظیفه ی سرمقاله نویس در مورد اخطار وهشدار دادن شده است وبا رو کردن با فاکت و سند از عملکرد مشکوک هوشنگ امیر احمدی سخن می گوید و به مسئولین انتقاد می کند که این در ایران چه می خواهد و چه می کند وچرا موجب شده که با فعال بودن وی به امام راحل توهین شود؟ البته که هوشنگ امیر احمدی با حمایت و مشورت کامل پاسدار احمدی نژاد و سخنگوی دولت و مشاور و معاونانش این خط حساب شده را دنبال می کند و به پیش می برد. حتی بخشی از سیاست تاکتیکی قربان و صدفه ی مردم آمریکا و اسرائیل رفتن از سوی رحیم اسفندیار مشائی معاون و مشاور پاسدار احمدی نژاد و پدر زن پسرش با توصیه و رهنمود هوشنگ امیر احمدی می باشد.
راستی رستی چقدر ساده ماهیت پوشالی رژیم تروریستی آخوندی رو شده است . چونکه ثابت شد زمانیکه در موضع ضعف قرار می گیرد دست به چه اقدامات زبونانه و حقیرانه ای می زند و چه ساده با دو صد بار تکرار و اعتراف شکر سرخ خوری کردن از گفته و ادعاهای خود عقب نشینی می کند؟ بدتر البته محتاج چه مهره های بدنام وتابلو وگاو پیشا نی سفید به عنوان دلال می رود؟

بنبراین سرمقاله نویس در ادامه ی سرمقاله ی خود ضمن اشاره کردن به ادعاهائی که هوشنگ امیر احمدی کرده و روز گذشته همین روزنامه فاش کرده بود که این دلال قبل از سفر به تهران به اسرائیل سفر داشته است . از سوی دیگر اشاره کرده که وی اعتراف کرده است که در سالیان پیش با میر حسین موسوی و رفسنجانی و خامنه ای دیدارو گفتگو داشته است. البته با نقل قول کردن مبنی براینکه رفسنجانی و میر حسین موسوی تکذیب کردند که با وی دیدار و گفتگو نداشتند . همینطور سرمقاله نویس نتیجه گرفته است که ممکن نیست لوطی جماران هم با اینگونه افراد دیدار و گفتگو کرده باشد . البته یک پرانتز باز کرد ه و افزوده است که ممکن است در دیدار هائی جمعی که وی در زمان ریاست جمهوری داشتند اینهم قاطی نفرات بوده است . در هرصورت در دنباله سئوالاتی را مطرح کرده و پرسش کرده است که چرا سال گذشته آن خانم که از آمریکا به ایران آمد همراه چند نفر دیگر دستگیر و چند ماه زمان زندانی شد . در صورتیکه خیلی کمتر از وی آزاد بود و فعالیت و مصاحبه داشت؟ همچنین نقل قول با سئوال کرده است چرا جائیکه روزنامه ی پرونده ساز کیهان سرباز جو حسین شریعتداری حامی دولت وی را دلال و جاده صاف کن و هموار سازی رابطه با آمریکا می داند و انتقاد هم به وی کرده است . برای چه وی در 6 ماه گذشته به تهران آمده و هر کاری که می خواهد آزادانه انجام می دهد وکسی هم کاری با وی ندارد . بالاخره سرمقال نویس در بخشی از سرمقاله وسئوالات بو دار خود توضیح داده و مقایسه کرده و با برته کردن تبعیض مقامات در رفتار و موضع یری متناقض چنین پرسش کرده است :

"با اينحال اين شخص در موقعيت كنوني كه پرونده آمريكا به دليل عملكرد اشغالگرانه اش در منطقه سياه تر از هميشه است و خصومتش با جمهوري اسلامي ايران به دليل زياده خواهي هايش در موضوع هسته اي به اوج رسيده چرا پشت سر هم به ايران مي آيد و چنين ادعاهائي را مطرح مي كند سئوال مهمتر اينست كه چرا به اين فرد باتوجه به اينكه نزديك ترين روزنامه به دولت نهم او را از عناصر مساله دار با پرونده اي مالامال از مواضع ضد نظام جمهوري اسلامي ميداند اجازه سفر به ايران داده مي شود و علاوه بر اين دست او را چنان باز ميگذارند كه بتواند به گفته خودش با مقامات بالاي دولتي ديدار كند به هر جا كه بخواهد برود و در مصاحبه هاي پياپي هرچه ميخواهد بگويد به ياد داريم كه سال گذشته بعضي ديگر از ايرانيان از جمله يك پير زن كه از نظر سابقه و مواضع پرونده اي مشابه همين شخص دارند به جرم تلاش براي � براندازي نرم � دستگير شدند و مدت ها در زندان به سر بردند و سرانجام با سپردن وثيقه آزاد شدند. با توجه به آن برخورد اكنون اين سئوال مطرح است كه اين سياست يك بام و دو هوا كه افرادي به جرم تلاش براي براندازي نرم دستگير و زنداني مي شوند و فرد ديگري با استقبال مواجه مي گردد و همه امكانات در اختيار او قرار مي گيرد چرا به اجرا در مي آيد ."

در خاتمه اینکه سرمقاله نویس خطاب به مسئولان به خصوص پاسدار احمدی نژاد هشدار داده است که اینگونه حرکات و رفتار چراغ سبز به آمریکا نشان دادن ونزدیک شدن به شیطان است . در صورتیه خوی و خصلت شیطان تغییر نکرده و دست از مخالفت و دشمنی با پروژه ای هسته ای بر نداشته است . در دنباله اخطار کرده هرکسانی که تلاش می کنند با شیطان نزدیک شوند باید بدانند که در معامله با شیطان هر گز سود نه خواهند برد و افزوده برای این که رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و شارلاتان وحقه باز تروریستی آخوندی از ابتدا شرط هائي براي رابطه با آمريكا داشته است كه هنوز هم هچنان همان شرايط به قوت خود پا برجا هستند وهر دولتي که بخواهد بدون در نظر گرفتن اين شرايط و از طريق روابط غير شفاف به آمريكا نزديك شود مرتكب دو خطا شده است اول آنكه از قلمرو اختيارات خود خارج شده و به عرصه اي وارد شده كه در حوزه اختيارات رهبر لوطي جماران است . ثانيا وارد معامله اي شده است كه جز خسران چيزي در آن نيست و در نهایت توصیه با هشدار کرده كه مداهنه با شيطان بزرگ عاقبت خوشي ندارد!
بهر صورت اینکه سئوال است که سکوت لوطی جماران وعدم پیگیری کامل و جدی از سوی سربازجو پاسدار حسین شریتعمداری در این مورد چیست؟
چگونه است که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری برای سید خندان خاتمی سناریو و کیفرخواست رد صلاحیت در یادداشت روز خود با عنوان اوکیست تهیه و تنظیم و صادر می کند که چرا در سفر اروپا و آمریکا فلان حرف را زده است که با موازین نظام و قانون اساسی همخوانی نداشته و نوعی نزدیکی با صهیونیست جهانی و آمریکا بوده است؟ اما اکنون در برابر مهره ودلال و جاسوس چند جانبه که قبل از سفر به تهران به اسرائیل سفر داشته ودر آمریکا با معاون وزیر امور خارجه ی اسرائیل موفاز دیدار و ملاقات داشته است و اکنون در ایران به سر می برد که با هرکه دوست دارد دیدار و ملاقات می کند و هرچه هم که دوست داشته باشد بیان می کند شیوه ی برخورد با وی همون روشبرخورد با دیگران نمی با شد ؟ مهمتر اینکه چراهمه دهان های خودشان را گل گرفته و با روزه ی سیاسی خود سکوت معنی دار اتخاذ نموده اند؟! البته از همان روزی که پاسدار احمدی نژاد مشاور امور دینی خودش آخوند سقا را انتخاب کرد که جزو مریدان آخوند مصباح مرشد پاسدار احمدی می باشد که گفته می شود وی به مدت 12 سال امام جمعه مسجد مسلمانان تگزارس زادگاه بوش بوده است . بنابراین مشخص بود که هدف دراز مدت چشم انداز شرایط کنونی می باشد که اکنون آفتابی شده است . این وسط فقط کلاه بسیار گشادی بر سر ملت ایران رفته است که نصیب شان فقط تورم و گرانی و فقر و بیکاری و افزایش سرکوب و خفقان و اعدام شده است.

هوشنگ � بهداد
دوشنبه 16 مرداد ماه سال 1387