نقد و بررسی " اراذل و اوباش چه كساني هستند؟! روزنامه ی کیهان شنبه 2 شهریوماه سال 1387
"سناریو و پرونده سازی و اتهام زدن و توهین کردن و سند جعلی ساختن برایشیرین عبادی و تقاضای داد خواهی علیه ی ایشان که ادامه طرح دستگیری یا لرور وی می باشد"
نمی توان توقع و انتظارنداشت زمانی که یک پاسدار اطلاعاتی با پیشینه ی سربازجوگری و بازجوئی و تواب و پرونده و سناریو سازی در زندان که مدیر مسئول روزنامه ی دولتی شده است که نماینده ی ویژه ی لوطی جماران است که همه همکاره است .هم اینکه اسیر چنگ ارگان فاشیستی سپاه پاسداران است که سخنگوی رسمی و مدافع ولی اعلام ناشده اش همین مدیرمسئول روزنامه ی نامبرده ی اطلاعاتی وامنیتی و پدگانی می باشد که تخصص و خبرگی در پرونده سازی دارد که وقتی توی کت کسی می رود و گیر می دهد تا که از صحنه چه فیزیکی یا به صورت ترور شخصیتی حذفش نکند، دست بر دار نیست . آنهم بار گباری با توهین و اتهامات ساختگی و سناریو های زنجیره ای و سیستماتیک و چند سو وچند جانبه است که هدف خودش را دنبال می کند . حال اگر سوژه و بهانه اش زن باشد که عنصر درجه دوم در جامعه محسوب می شود جای خود دارد . حال اگر این فرد دارای دارنده ی جایزه ی صلح نوبل باشد . آنگاه فشار گاز انبری و سناریو سازی علیه اش مضاعف می گردد . شرایط آن موقع خطری می شود که سوژه ی مورد نظر تسلیم نه شود و صحنه را هم خالی نکند . این همان زمان است که تهدید ترور فیزیکی در دستورکار واقع می شود که متهم خودش متوجه شده است و برای خنثی کردن طرح برنامه ی ترور خودش هشدار داده است .

همچنین در این ارگان تبلیغاتی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی سناریو باز تولید ووپرونده ساز دست پروردگانی مشابه مدیر مسئول تربیت شده نیز دارد که یکی از اینان پیام فضلی نژاد است که پس از چند فقره اجرای شوهای گوناگون علیه خانم شیرین عبادی سرنخ کلاف باز شده را سرباز جو حسین شریعتمداری تحویل این نوچه خودش داده است تاکه وی سناریو را دنبال کند و برایش پرونده بگشاید. بنابراین این قلم بر دست بدون آنکه توضیح دهد که وی چند ساله است ودر سال 56 چند ساله بوده یا کجا بوده وچه می کرده است؟ یا اینکه چگونه توانسته است به آرشیو روزنامه ی اطلاعات آن دوره دسترسی یابد؟ اکنون مشاور کیست و پیشنهاده چه کسی بوده است که در بستر چه هدفی این پرونده گشوده شده است؟ ؟ همینطور چرا تا حال در گشایش آن تأخیر شده است. اگر واقعاً این مقاله وارونه شده نویسنده اش زیاد مهم بوده است؟ بنابراین مشخص نیست که اگز این قلم بر دست مأمور نمی باشد کهپرونده سازی کند و نمی تواند از وی پرسش کرد که چرا وی برای اینکه ثابت کند بقول همکارسرمقاله نویس روز نامه ی جمهوری اسلامی که از قلم و رسالت که آن گفته و ادعا کرده است که قلم خودش را در دفاع مظلومی همچون رفسنجانی فعال کرده است . این همتایش نیزدر این روز نامه قلم خودش را علیه ی خانم شیرین عبادی فعال کرده است . البته چون قلمش به عاریت گرفته شده ووامدارمی باشد . بنابراین می بایست در همان بستری که تقاضا شده حرکت و قلم زنی یا در حقیقت سناریو وپرونده ساری کند .
پس لزومی ندیده تا که وی گوید که آخوند ها در سال 56 یا قبل از آن در مساجد چکار می کردند ودعا بر جان که می کردند و در همین سال کدام شان با 3 بار درود و سپاس بر شاه گفتند تا که توانستند از زندان آزاد شدند؟ در زندان اینان چکار می کردند و علیه ی دکتر شریعتی چه می گفتند و چرا در این مورد به طور مشترک با ساواک علیه دکتر شریعتی و مجادین همکاری می کردند؟ همانگونه که گفته شد برای برای چه اکنون پرونده ی شیرین عبادی گشوده شده است که چرا وی اعتراض به نقض حقوق بشر کرده است ؟ یا اینکه چرا گفته است بنا بر شغل وکالت که دارد بهائیان را پیروان رسول الله نامیده و وکالت دفاع از زندانیان اینان را تقبل کرده است در قانون اساسی حتی صورت وکالت تسخیری هم تأکید کرده است ؟ یا اینکه چرا ایشان افشا گری کرد و اخطار نموده وگفته است که سربازجو حسین شریعتداری قصد ترور ویمرا دارد . و افزوده اگر چنانچه من ترور فیزیکی شدم اعلام می کنم عامل ترور وی می باشد؟

اما مگر ترور فیزیکی و شخصیتی کردن چگونه است که دنبال نمی شود؟یا اینکه پیش مقدمه ی آن فراهم نمی شود که هرروز نمونه و مشابه آن در روز نامه ی پرونده ساز کیهان سربازجو حسین شریعتمداری دیده نمی شود و کیفر خواست صادر نمی شود تا بالاخره اگر ترور فیزیکی نشد. دستگیر یا خاموش شود . چون زن است که طبق فتوای آخوند احمد علم الهدی امام جمعه مشهد بی حجاب بودنش بمب است و حضورش در کشور های بیگانه و در المپیک چین بیامی درد که معنی و مفهومش مانع از ارسال پیام عدم حکومت علوی به جهان می باشد. بهرحال ادامه ی سناریوهای قبلی علیه ی خانم شیرین عبادی با تراشیدن شریک جرم مدعی اصلاح طلبی برایش . مهمتر اینکه متهم کردنش به همان نویسنده ی مقاله مروف خمینی ارتجاع سیاه که در 17 دیماه روز زن سال 1356 در روزنام اطلاعات به نام رشیدی مطلق به چاپ رسید که گفته می شد به قلم داریوش همایون وزیر اطلاعات و ارتباطات وقت بود . ولی اکنون چنین نویسنده ی این مقاله، اینونه به خانم شیرین عبادی نسبت داده شده است:
"روز دوشنبه، 28مرداد 1387، �كانون مدافعان حقوق بشري� كه شش سال است بدون مجوز قانوني توسط �شيرين عبادي� اداره مي شود، نشستي فوق العاده را با عنوان �اتهامات وارده� برگزار كرد. �شيرين عبادي� در آن نشست مدعي شد كه اگر به قتل برسد، روزنامه �كيهان�، مسئول آن است و يكي از مدعيان اصلاح طلبي نيز در همين جلسه گفت كه آقاي حسين شريعتمداري پشت همه اين تهديدات و تهمت ها است!!! چهره هاي موسوم به اصلاح طلب چون �ابراهيم يزدي� (دبيركل گروهك نهضت آزادي)، حسن يوسفي اشكوري (روحاني خلع لباس شده)، هادي اسماعيل زاده (سارق اسناد زندان اوين در بدو انقلاب) و... در آن نشست انگشت اتهامات خود را به سوي روزنامه هاي متعهد گرفتند و بيانيه اي صادر كردند مبني بر اين كه چرا رسانه هايي مانند روزنامه �كيهان� به پشت صحنه فعاليت هاي طايفه اپوزيسيون مي پردازند و آشوب به راه مي اندازد. در آخر هم از قوه قضائيه خواستند تا اين رسانه ها را تعطيل و نويسندگان آن را ساكت كند!اين نخستين بار نيست كه �شيرين عبادي�، حكم به خفه كردن رسانه هاي متعهد و ساكت كردن صداي اعتراضي مردم انقلابي مي دهد و آنان را �آشوبگر� مي خواند.خشم و نفرت �شيرين عبادي� از زنان و مردان مسلمان ايران و رسانه هاي انقلابي ريشه اي ديرينه دارد. روز 17 دي ماه 1356، روزنامه �اطلاعات� نوشتاري را منتشر كرد كه در آن ساحت قدسي امام خميني(ره) به سخره گرفته شد. هراس از خشم و كينه انقلابي ايرانيان چنان بود كه آن نوشتار با نام مستعار �احمد رشيدي مطلق� به چاپ رسيد. آن هراس البته گريبان بسياري از صاحب منصبان و وابستگان طاغوت را گرفته بود و آنان را به پس پستوهاي امن رانده بود، چنان كه اغلب �هويت حقيقي� خود را پنهان مي كردند.آن روزها، نشريات و روزنامه هاي وابسته به دربار پهلوي، در اخبار و گزارش هاي خود �قيام� مردم ايران را �آشوب� مي خواندند و �انقلابيون� را �اراذل و اوباش� نام مي دادند. گزارش هاي روزنامه هاي �رستاخيز�، �آيندگان�، �اطلاعات�، �كيهان� و... اغلب با چنين دستورالعمل تبليغاتي اي تحرير مي شد و البته كمتر نويسنده اي جرأت داشت تا امضاء و نام خود را پاي آن گزارش هاي پر ازجعل و دروغ بگذارد.. "

قلم بر دست و دست پرورده ی سربازجو حسین شریعتمداری پس از مشتی دروغ سر هم کردن در ادامه ی اجرائی کردن اجرای حکم ترور یا دستگیری خانم شیرین عبادی اینگونه با آویزان به مقتدای خودش خمینی حکم مباح کردن خون شیرین عبادی را صادر کرده است که چرا در سل 56 در مقاله علی به نام نسبت داه شده ملت سال انقلابی را عامل اجنبی خوانده است . در صورتیکه خودش عامل چنین آمریکائی می باشد:
"امروز، به نام آن انقلابيون كه خويشان حقيقي ما هستند و به نام مقتدايمان، امام خميني(ره) دادخواهي مي كنيم كه چرا يك �ملت مسلمان� را عامل اجنبي خوانديد و �انقلاب� آنان را �آشوب طلبي� خطاب كرديد؟! چرا امروز هم، پشت به اين ملت، پشت به اين مكتب، سر سفره اربابان آمريكايي تان نشسته ايد و همچنان از �اراذل و اوباش� واقعي كه همجنس بازان، بهائيان، روسپيان، تروريست ها و اشرار خياباني هستند، دفاع مي كنيد؟!

در خاتمه اینکه اکنون که ادعای عدالتخواهی و استکبار ستیزی شده که گفته شده عدالتخواهی شامل حال ملت شده، لذا پرسش است . کدام عدالتخواهی و استکبار ستیزی مورد نظر است؟چرا شاگرد و دست پروده سر بازجو حسین شریعتمداری که با شیوه ی بازجوئی و دسترسی به آرسیو مطالبات گزیده برداری کردن پرونده ی خانم شیرین عبادی را گشوده و اتهام جعلی به وی زده است واز عدالتخواهی گفته است . ولی وحشت از نام بردن وفاکت آوردن عدالت دارد تاکه بگوید تعریف و عملکرد عدالتخواهی آن چیست؟ کجا تورم و گرانی و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی و نوزاد یک روزه در زباله آشغال پیدا شدن و نوزاد مشابه بر آب رودخانه ی زاینده رود اصفهان رها کردن، بمنزله عدالت برای ملت می باشد؟ چگونه 80% جمعیت کشورکه بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند و مجلس ارتجاع کمدی و انتصابی بر 14 میلیون فقیر در جامعه صحه گذاشت و بانک مرکزی نیز این رقم را رله و تأئید می کند اینگونه اعترافات و ارقام می تواند عدالتخواهی برای ملت باشد که قلم بر دست دست پرورده ی سر بازجو حسین شریعتداری ادعای آن را بطور وارونه کرده است؟ اصلاً قانون یعنی چه مگر قانون و عدالت و آزادی در این رژیم تروریستی معنی و مفهوم دارد که نهضت آزادی غیر قانونی خوانده شده است . در صورتیکه اوایل انقلاب رئیس نهضت آزاادی نخست وزیر امام زمان خمینی شیاد بود. همچنین اینگونه استکبار ستیزی کردن که اکنون پس از 3 دهه مبارزه به دلال و جاسوس گماشته ی چند جانبه هوشنگ امیر احمدی عفوملوکانه داده می شود تا که به تهران آید و در بستر هموار کردن مسیر نا هموار با استکبتار فعال شود . یا اینکه اکنون برخلاف قانون اساسی که اجازنداد جلال الدین فارسی افغانی نامزد رئیس جمهوری شود . اکنون برای چه حمید مونالا که بیش 50 سال است در آمریکا مقیم می باشد به عنون مشاور پاسدار احمد نژاد استکبار ستیز بر گزیده شده است؟ ! !

هوشنگ - بهداد شنبه 2 شهریوماه سال 1387