چرا شکاف طبقاتی در حال رشد و گسترش است؟
رژیمی که غیر متعارف می باشد که بطور آشکارا تئوری اقتصاد را قبول ندارد و سیستم بانکداری دولتی را دارد خصوصی می کند و به سبک قرض الحسنه ی 1400 ساله پیش تغییر می دهدتا که ریش و قیچی در اختیار آخوند ها و پاسداران مایه و سرمایدار شده قرار گیردتا که سود حاصله با ذبح وکلاه شرعی توی جیب اینان برود و دستان سایر رقبا به خصوص دولت قطع گردد . مهمتر اینکه رژیمی که سازمان مدیریت و برنامه ریزی وبودجه بندی اش را منحل کرده است. مشخص است که هدف از انحلال این سازمان برداشت از خزانه و بودجه ی دولت بدون نظارت بصورت غیر قانونی بوده است.
بنابراین اگر اکنون گزارش شده است که هیچک از برنامه ها براساس طرح برنامه ریزی و پیش بینی شده محقق نشده است . مثلاً اینکه پیش بینی در آمد مالیات ها کاهش یافته در صورتیکه و در آمد فروش نفت وواردات و یافته است که در نهایت منجر به شکاف بیشتر طبقاتی منتهی شده است . این ناشی از بی برنامه و غیر متعارف بودن رژیم تروریستی آخوندی می باشد.
اما شکاف طبقاتی یعنی چه؟ تقسیم طبقه اقشار جامعه نسبت به جایگاه و موقعیت اجتماعی و اقتصادی و مالی که قرار گرفته و بر حسب میزان در دارائی و اموال و آمدهائی که دارند اینان را طبقات اجتماعی گویند . در زمان شاه این طبقات شامل 3 قسمت می شد که طبقه ی اول بالائی ها بود که شامل حال درباریان ووابستگانش و صاحبان صنایع و املاک سختمانی و تولیدی و کشت و صنعت بزرگ کشاورزی و سایر مشاغل بسیار پردرآمد بود . قسمت دوم بخش میانه بود یا طبقات متوسط می شد که شامل حال کارمندان و اساتید دانشگاه ها و پیشه وران می گردید . روشنفکران جامعه هم به این طبقه تعلق داشتند. بالاخره بخش سوم و پائینی یا طبقات محروم جامعه می شدند که اکثریت جامعه را تشکیل می دادند وهم اینان بودند که از نظر اقتصادی ناراضی بودند و در نهایت اقدامات و حرکات اینان بود که زمانی که به قشر ناراضیان هدایتگر متوسط پیوستند به امید اینکه و ضعیت اقتصادی اشان بهبود یابد که منتهی به رفتن شاه و شیخ شد .
البته خمینی شیاد وبی احساس که پس از 15 سال تبعید به ایران باز گشت ودر سخنرانی خود در بهشت زهرا و پس از آن در قم به این قشر محروم جامعه قول داد که حکومت آینده از آن اینان می باشد که اینان را مستضعفان و پا برهنگان نامید. اما پس از اینکه آخوند ها قدرت را گرفتند . بخشی از اقشار پائینی جامعه که شامل حال روحانیون و آخوند ها می شدند با کمک حاشیه نشینان و لمپن های شهری و روستائیان خوش نشین که در ارگان های سرکوبگر بسیج و کمیته و سپاه پاسداران سازماندهی شدند بمرور جای درباریان و امرای ارتش زمان شاه را گرفتند. بخش بسیار کوچک و جزئی میانه که به بالائی های تازه بقدرت رسیده همگام و هسو ودمخور شدند تغییر جایگاه طبقاتی دادند و اکثریت بقیه طبقه ی متوسط به پائین هل داده شدند. یعنی اینکه از طبقه متوسط ذره ذره سائیده شد و کاهش یافت و به طبقه ی محروم ملحق شدند تا جائیکه جامعه به جای 3 طبقه به قطب اقلیت 20% جامعه که شامل 8% درآمد ناالص ملی سرانه ی کشور را به خود اختصاص داده است و قطب دیگر 80% اکثریت جامعه است که بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند . البته وضعیت و شرایط زندگی اینان آنگونه سخت و طاقت فرسا شده است که در مجلس ارتجاعی و کمدی و انتصابی و پاسدارر یزه ی هشتم اعلام شد که 14 میلیون نفر فقیر در کشورمی باشند . یعنی اینکه کمتر در آمد 2 دلار در آمد دارند . البته همین اعتراف را بانک مرکزی رژیم تروریستی آخوندی نیزگزارش داد. ناگفته نماند که اصطلاح فقیر به زبان و گفتمان حوزوی مترادف گدا وبی چیز است . یعنی همان هائی می باشند که خمینی گفته بود می بایست صاحب حکومت می شدند که اکنون دچار چنین سر نوشت شومی شده اند .
شایان یاد آوریست که پاسدار احمدی نژاد که با طرح کودتای خاموش و خزنده ی سپاه پاسداران و بسیجیان و حمایت لوطی جماران رئیس جمهور شد . گذشته از اینکه وظیفه و مأموریت اصلی وی دفاع کردن از پروژه ی هسته ای می باشد . از سوی دیگر به بهانه ی اینکه وی تشکیلاتی و حزبی نیست و وامدار کسی و جریان و حزبی نمی باشد با طرح و دسیسه سفرهای استانی که کرده است و گذشته از دادن خبرهای خوش غنی سازی و برگزاری جشن هسته ای در رأس اهداف و برنامه هایش بوده است . ازطرف دیگر با عوامفریبی و دادن ها وعده ها و قول های دروغین وپوپولیستی تلاش مذبوحانه برای منحرف کردن وجذب نا آگاهترین و نیازمند ترین قشر جامعه کرده تا طبقه ی متوسط را نابود کند که تشکلات سیاسی و اعتراضی و روشنفکری به آن تعلق دارد . برای همین در بجنورد روشنفکران و منتقدان دولت را متهم به داشتن فهم و شعور کمتر از بزغاله کرد.
بنابراین واگذاری سهام عدالت دولت بامدعی دولت عدالت محور و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران شدن و قول بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان و ادعای کمدی مبارزه با مفسدان و مافیای اقتصادی همه اش شعار ووعده های وارونه و شیادانه بوده است. زیرا که حاصلش رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه شده است . مشروط بر اینکه رایانه های دولتی هم قطع شده که قرار است به عنوان برگ برنده ی تبلیغاتی واگذاری پول نقد به خانواده های کم درآمد داده شود که هم موجب افزایش حم نقدینگی در بازار ورشد تورم و گرانی خواهد شد وهم اینکه نوعی خریدن رأی برای نمایش خیمه شب بازی انتخابات دوره ی دهم می باشد . در مجموع اینکه عملکرد و ادا و اطوار های کمدی پاسدار امدی نژاد منجر به شکاف بیشتر طبقاتی شده است. در خاتمه می بایست افزود و تأکید کرد که چشم انداز رو به بدتر شدن شرایط کنونی است ونه رو به بهبود اوضاع می باشد.
هوشنگ – بهداد
پنجشنبه 7 شهریور ماه سال 1387
رژیمی که غیر متعارف می باشد که بطور آشکارا تئوری اقتصاد را قبول ندارد و سیستم بانکداری دولتی را دارد خصوصی می کند و به سبک قرض الحسنه ی 1400 ساله پیش تغییر می دهدتا که ریش و قیچی در اختیار آخوند ها و پاسداران مایه و سرمایدار شده قرار گیردتا که سود حاصله با ذبح وکلاه شرعی توی جیب اینان برود و دستان سایر رقبا به خصوص دولت قطع گردد . مهمتر اینکه رژیمی که سازمان مدیریت و برنامه ریزی وبودجه بندی اش را منحل کرده است. مشخص است که هدف از انحلال این سازمان برداشت از خزانه و بودجه ی دولت بدون نظارت بصورت غیر قانونی بوده است.
بنابراین اگر اکنون گزارش شده است که هیچک از برنامه ها براساس طرح برنامه ریزی و پیش بینی شده محقق نشده است . مثلاً اینکه پیش بینی در آمد مالیات ها کاهش یافته در صورتیکه و در آمد فروش نفت وواردات و یافته است که در نهایت منجر به شکاف بیشتر طبقاتی منتهی شده است . این ناشی از بی برنامه و غیر متعارف بودن رژیم تروریستی آخوندی می باشد.
اما شکاف طبقاتی یعنی چه؟ تقسیم طبقه اقشار جامعه نسبت به جایگاه و موقعیت اجتماعی و اقتصادی و مالی که قرار گرفته و بر حسب میزان در دارائی و اموال و آمدهائی که دارند اینان را طبقات اجتماعی گویند . در زمان شاه این طبقات شامل 3 قسمت می شد که طبقه ی اول بالائی ها بود که شامل حال درباریان ووابستگانش و صاحبان صنایع و املاک سختمانی و تولیدی و کشت و صنعت بزرگ کشاورزی و سایر مشاغل بسیار پردرآمد بود . قسمت دوم بخش میانه بود یا طبقات متوسط می شد که شامل حال کارمندان و اساتید دانشگاه ها و پیشه وران می گردید . روشنفکران جامعه هم به این طبقه تعلق داشتند. بالاخره بخش سوم و پائینی یا طبقات محروم جامعه می شدند که اکثریت جامعه را تشکیل می دادند وهم اینان بودند که از نظر اقتصادی ناراضی بودند و در نهایت اقدامات و حرکات اینان بود که زمانی که به قشر ناراضیان هدایتگر متوسط پیوستند به امید اینکه و ضعیت اقتصادی اشان بهبود یابد که منتهی به رفتن شاه و شیخ شد .
البته خمینی شیاد وبی احساس که پس از 15 سال تبعید به ایران باز گشت ودر سخنرانی خود در بهشت زهرا و پس از آن در قم به این قشر محروم جامعه قول داد که حکومت آینده از آن اینان می باشد که اینان را مستضعفان و پا برهنگان نامید. اما پس از اینکه آخوند ها قدرت را گرفتند . بخشی از اقشار پائینی جامعه که شامل حال روحانیون و آخوند ها می شدند با کمک حاشیه نشینان و لمپن های شهری و روستائیان خوش نشین که در ارگان های سرکوبگر بسیج و کمیته و سپاه پاسداران سازماندهی شدند بمرور جای درباریان و امرای ارتش زمان شاه را گرفتند. بخش بسیار کوچک و جزئی میانه که به بالائی های تازه بقدرت رسیده همگام و هسو ودمخور شدند تغییر جایگاه طبقاتی دادند و اکثریت بقیه طبقه ی متوسط به پائین هل داده شدند. یعنی اینکه از طبقه متوسط ذره ذره سائیده شد و کاهش یافت و به طبقه ی محروم ملحق شدند تا جائیکه جامعه به جای 3 طبقه به قطب اقلیت 20% جامعه که شامل 8% درآمد ناالص ملی سرانه ی کشور را به خود اختصاص داده است و قطب دیگر 80% اکثریت جامعه است که بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند . البته وضعیت و شرایط زندگی اینان آنگونه سخت و طاقت فرسا شده است که در مجلس ارتجاعی و کمدی و انتصابی و پاسدارر یزه ی هشتم اعلام شد که 14 میلیون نفر فقیر در کشورمی باشند . یعنی اینکه کمتر در آمد 2 دلار در آمد دارند . البته همین اعتراف را بانک مرکزی رژیم تروریستی آخوندی نیزگزارش داد. ناگفته نماند که اصطلاح فقیر به زبان و گفتمان حوزوی مترادف گدا وبی چیز است . یعنی همان هائی می باشند که خمینی گفته بود می بایست صاحب حکومت می شدند که اکنون دچار چنین سر نوشت شومی شده اند .
شایان یاد آوریست که پاسدار احمدی نژاد که با طرح کودتای خاموش و خزنده ی سپاه پاسداران و بسیجیان و حمایت لوطی جماران رئیس جمهور شد . گذشته از اینکه وظیفه و مأموریت اصلی وی دفاع کردن از پروژه ی هسته ای می باشد . از سوی دیگر به بهانه ی اینکه وی تشکیلاتی و حزبی نیست و وامدار کسی و جریان و حزبی نمی باشد با طرح و دسیسه سفرهای استانی که کرده است و گذشته از دادن خبرهای خوش غنی سازی و برگزاری جشن هسته ای در رأس اهداف و برنامه هایش بوده است . ازطرف دیگر با عوامفریبی و دادن ها وعده ها و قول های دروغین وپوپولیستی تلاش مذبوحانه برای منحرف کردن وجذب نا آگاهترین و نیازمند ترین قشر جامعه کرده تا طبقه ی متوسط را نابود کند که تشکلات سیاسی و اعتراضی و روشنفکری به آن تعلق دارد . برای همین در بجنورد روشنفکران و منتقدان دولت را متهم به داشتن فهم و شعور کمتر از بزغاله کرد.
بنابراین واگذاری سهام عدالت دولت بامدعی دولت عدالت محور و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران شدن و قول بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان و ادعای کمدی مبارزه با مفسدان و مافیای اقتصادی همه اش شعار ووعده های وارونه و شیادانه بوده است. زیرا که حاصلش رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه شده است . مشروط بر اینکه رایانه های دولتی هم قطع شده که قرار است به عنوان برگ برنده ی تبلیغاتی واگذاری پول نقد به خانواده های کم درآمد داده شود که هم موجب افزایش حم نقدینگی در بازار ورشد تورم و گرانی خواهد شد وهم اینکه نوعی خریدن رأی برای نمایش خیمه شب بازی انتخابات دوره ی دهم می باشد . در مجموع اینکه عملکرد و ادا و اطوار های کمدی پاسدار امدی نژاد منجر به شکاف بیشتر طبقاتی شده است. در خاتمه می بایست افزود و تأکید کرد که چشم انداز رو به بدتر شدن شرایط کنونی است ونه رو به بهبود اوضاع می باشد.
هوشنگ – بهداد
پنجشنبه 7 شهریور ماه سال 1387