نقد و بررسی " گفتمان برتر (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 7 شهریور ماه سال 1387
" واقعاً که خیلی خالی شدن از شرف و تهی شدن از انسانیت و فهم و شعور می خواهد که بتوان همچون این قلم بردست به سادگی همه چیز را وارونه بیان کرد."
اگر منصفانه و بیطرفانه ی عملکرد 3 دهه ی گذشته ی دولتمردان رژیم تروریستی آخوندی مورد بررسی و ارزیابی و موشکافی و نقادی و تحلیل واقع شود. بهتر می توان در مورد ادعای طلبه پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس نظر داد که چنین گفته است در آوردگاه جديد، جنگ دو گفتمان بالا گرفت، گفتماني براساس ماديت، جاهليت و غارت در برابر گفتماني بر پايه معنويت، عقلانيت و عدالت. آنگاه می توان نظر داد کدام وجه این نقل قول می تواند در ست باشد ودر مورد عملکرد این رژیم صدق می کند؟ و چرا با کلی گوئی و به سبک حوزوی با فرصت طلبی ادعای مبهم و عاری از واقعیت شده است؟
بلی پرسش است که در 3 دهه ی گذشته چه اتفاق افتاد و اکنون چه شرایطی در جامعه حاکم شده و اوضاع مردم چگونه است ؟ چرا به این موضوعات پرداخت نمی شود؟ مشروط بر اینکه چرا سریع سر وته افشاگری عباس پالیز دار در دانشگاه در جمع دانشگاه همدان بهم آمد ؟ مگر ایشان چکار کرد وچه گفت؟ مگرجز اینکه وی در جمع دانشجویان بسیجی اسامی رااعلام و افشا کرد که همگی رابطه ی بسیاز نزدیکی با لوطی جماران دارند؟ حال اگر این افشاگری در نظر گرفته شود یه خصوص اینکه وی از درون خود نظام و جزو تشکیلات رایحه خوش وابسته به پاسدار احمدی نژاد بود و سخن یا کلامی به جز آنچه در پرونده ها بود وی اضافی بیان نکرد . ناگفته نماند که ایشان و تیم همکارانش جزو تیم هیئت اجرائی تحقیق و تفحض قضائی مجلس تشریفاتی و دشست نشانده ی هفتم بودند که پس از افشاگری سریع باز داشت و بازجوئی شدند تااینکه اسناد و مدارکی که در اختیار اینان بود جمع آوری گردد و مردم که نامحرم می باشند نباید یعنی حق ندارند تا که بدانند که چه خبر است و معنی عقلایت و معنویت و عدالت ادعا شده در پرده ی ابزاری کردن دین و غارتگری ودجالیت یعنی چه؟
بلی گناه و خطای بزرگی که عباس پالیزدار و افراد هم تیم وی مرتکب شدند همین بود که چرا پرونده های خاک خورده ی بایگانی وفراموش شده ی قضائی را هویدا و علنی کردند که لرزه بر اندام غارتگران و عوامفریبان و مفسدان اقتصادی ووارونه گویان متملق گویانی همچون همین قلم بر دست یادداشت روز نویس انداخت . اگر نه اکنون کیست تا که نداند پس از دهه جنایت و خیانت و عوامفریبی و دروغگوئی و دین فروشی ووارونه گوئی کردن و پیوسته با تحریف گری طلبکاری کردن و به خود دسته گل دادن در شرایطی که رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها و فقر و گرانی در امعه بیداد می کند . باز هم می بایست چرندیات و خزعبلات و روضه ی این قلم فروخته کتمان کننده ی حقایق را گوش کرد و یاپذیرفت؟ به خصوص اینکه یکی دیگر از سربازجو پاسدار های یادداشت روز نویس به نام محمد ایمانی با نقل قول کردن پیام سال 1370 لوطی جماران به دولتمردان درآن زمان اعتراف کرده بود که غارتگری و زر اندوزی و تجمل پرستی و فاصله گرفتن از قول های داده شده همچون عدالت درون دستگاه حاکمه وجود دارد. اکنون که دیگر جای خود دارد که شرایط به کجا رسیده و چگونه است؟
البته که با کمال تأسف بهایش را محرومان وتهی دستان جامعه در 3 دهه ی گذشته پرداخته اند که روزانه یا بر دار کشیده شده یا اعدام و.... شدند . یا اینکه همچون جوان جیب بر 22 سا له ای که در دادسرای تهران از پنجره ی دستشوئی خودش رابه بیرون پرتاب کرد وجان داد.یا آن مادری که نوزاد یک روزه ی خود را به سطل زباله دان انداخته بود و یا مادر دیگری که نوزاد یک روزه ی خودش را با یادداشتی درون جعبه برروی آب رود خانه ی زاینده رد رها کرد. واقعاً که خیلی خالی شدن از شرف و تهی شدن از انسانیت و فهم و شعور می خواهد که بتوان همچون این قلم بردست یاددشت روز نویس نظر داد و به این سادگی همه چیز را وارونه بیان کرد:
"گفتمان پوياي انقلابي يا گفتمان ايستا و منفعلانه خودباختگي و غربزدگي؟ امروز قدرت هاي غربي و استثماري در مواجهه با دو رويكرد اومانيستي و خدامحوري راه اول را برگزيده اند و جهت گيري و برنامه ريزي هايشان را نيز بر اين پايه بنا نهاده اند؛ اما تفكر انقلاب اسلامي با احياء گفتمان ديني مسير تازه و فصل جديدي را بر روي بشريت گشوده است و پس از سه دهه ايستادگي، مي رود تا دهه چهارم را دهه پيشرفت و عدالت رقم بزند تا طعم حيات شرافتمندانه توأم با شأن و منزلت را بر كام ها ساري و جاري سازد."
در خاتمه اینکه بر خلاف ادعای کمدی و دروغین مدعی یادداشت روز نویس، کجا ودر کدام برگزاری انتخابات و هم پرسی آزاد مردم ایران اینگونه گفتمان کذائی و تحمیلی مورد ادعائی را برگزیده است که در عصر آگاهی و انفجار اطلاعات و ارتباطات یک آخوند فسیل وعلیل فیزیکی و اندیشه و تفکری می بایست به عنوان قیم ایران به جای همه ی مردم نظر بدهد و تصمیم گیری کند و هر کاری که می خواهد انجام دهد؟ البتهکه هر گز کتمان کردنی نمی باشد که در این تجربه ی 3 دهه که حاصل شده است که بسیار خونین و پر هزینه و سنگین است زیرا که تؤام با چشمان اشکبار و دل های شکسته و داغدار و کمر های خمیده با کوله باری از غم و اندوه و درد و مصیبت و نابسامانی و فشار های روز افزون نامردی و خنجر از پشت زنی و با وارونه گونی و کاروان و انبانی از دروغ و نیرنگ و حقه بازی و تصاویر مار کشیدن و مار قالب کردن که بیان و ترسیم و تحمیل شده است . لذا دیگر مردم ایران به خوبی می دانند که اصطلاح دشمنان تابلو دار کیست و ین دشمن چه کرده است و برای چه پیوسته صورت مسله پاک و آدرس غلط داده شده است و از موضع فرار به جلو وآی دزدآی دزد کنان حواله به برون مرز داده شده است تا که شرایط برای دزدان و قاتلان اصلی حاکم درونی فراهم گردد . چونکه هدف این بوده است که با تلاش مذبوحانه قاتلان و غارتگران تبرئه و ناجی مردم ایران معرفی شوند . از سوی دیگر منتقد و دگر اندیش داخلی نیز شریک و همگام دشمن تابلودار برون مرز معرفی شد ه است. کاری که اکنون قلم بر دست یادداشت روز نویس شده دنبال کرده است و به جای اینکه بیلان عملکرد دولت در نظام یک دست شده ارائه دهد که مدعی امام زمانی و عدالت محور و تحول گرا و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران می باشد . ولی وی ترجیح داده است روضه ی تراژدیک و حالگیر عاری از حیقت به خواند و پس از کلی گوئی حوزوی کردن در پایان به جای اعتراف ضعف و ناتوانی ز عدم مطالبات به مردم ایران، دیگران متهم و مقصر دانسته شده است و تخیلات نا کجا آبادی چسبیده و وعده ی سر خرمنی داده است که خودش در عالم رؤیای دروغین مدافع آن می باشد که چاشنی روضه ی خود کرده است که جز نمک پاشیدن برروی زخم مزمن مردم درد مند ایرا ن چیز دیگری نمی باشد.
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 7 شهریور ماه سال 1387
" واقعاً که خیلی خالی شدن از شرف و تهی شدن از انسانیت و فهم و شعور می خواهد که بتوان همچون این قلم بردست به سادگی همه چیز را وارونه بیان کرد."
اگر منصفانه و بیطرفانه ی عملکرد 3 دهه ی گذشته ی دولتمردان رژیم تروریستی آخوندی مورد بررسی و ارزیابی و موشکافی و نقادی و تحلیل واقع شود. بهتر می توان در مورد ادعای طلبه پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس نظر داد که چنین گفته است در آوردگاه جديد، جنگ دو گفتمان بالا گرفت، گفتماني براساس ماديت، جاهليت و غارت در برابر گفتماني بر پايه معنويت، عقلانيت و عدالت. آنگاه می توان نظر داد کدام وجه این نقل قول می تواند در ست باشد ودر مورد عملکرد این رژیم صدق می کند؟ و چرا با کلی گوئی و به سبک حوزوی با فرصت طلبی ادعای مبهم و عاری از واقعیت شده است؟
بلی پرسش است که در 3 دهه ی گذشته چه اتفاق افتاد و اکنون چه شرایطی در جامعه حاکم شده و اوضاع مردم چگونه است ؟ چرا به این موضوعات پرداخت نمی شود؟ مشروط بر اینکه چرا سریع سر وته افشاگری عباس پالیز دار در دانشگاه در جمع دانشگاه همدان بهم آمد ؟ مگر ایشان چکار کرد وچه گفت؟ مگرجز اینکه وی در جمع دانشجویان بسیجی اسامی رااعلام و افشا کرد که همگی رابطه ی بسیاز نزدیکی با لوطی جماران دارند؟ حال اگر این افشاگری در نظر گرفته شود یه خصوص اینکه وی از درون خود نظام و جزو تشکیلات رایحه خوش وابسته به پاسدار احمدی نژاد بود و سخن یا کلامی به جز آنچه در پرونده ها بود وی اضافی بیان نکرد . ناگفته نماند که ایشان و تیم همکارانش جزو تیم هیئت اجرائی تحقیق و تفحض قضائی مجلس تشریفاتی و دشست نشانده ی هفتم بودند که پس از افشاگری سریع باز داشت و بازجوئی شدند تااینکه اسناد و مدارکی که در اختیار اینان بود جمع آوری گردد و مردم که نامحرم می باشند نباید یعنی حق ندارند تا که بدانند که چه خبر است و معنی عقلایت و معنویت و عدالت ادعا شده در پرده ی ابزاری کردن دین و غارتگری ودجالیت یعنی چه؟
بلی گناه و خطای بزرگی که عباس پالیزدار و افراد هم تیم وی مرتکب شدند همین بود که چرا پرونده های خاک خورده ی بایگانی وفراموش شده ی قضائی را هویدا و علنی کردند که لرزه بر اندام غارتگران و عوامفریبان و مفسدان اقتصادی ووارونه گویان متملق گویانی همچون همین قلم بر دست یادداشت روز نویس انداخت . اگر نه اکنون کیست تا که نداند پس از دهه جنایت و خیانت و عوامفریبی و دروغگوئی و دین فروشی ووارونه گوئی کردن و پیوسته با تحریف گری طلبکاری کردن و به خود دسته گل دادن در شرایطی که رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها و فقر و گرانی در امعه بیداد می کند . باز هم می بایست چرندیات و خزعبلات و روضه ی این قلم فروخته کتمان کننده ی حقایق را گوش کرد و یاپذیرفت؟ به خصوص اینکه یکی دیگر از سربازجو پاسدار های یادداشت روز نویس به نام محمد ایمانی با نقل قول کردن پیام سال 1370 لوطی جماران به دولتمردان درآن زمان اعتراف کرده بود که غارتگری و زر اندوزی و تجمل پرستی و فاصله گرفتن از قول های داده شده همچون عدالت درون دستگاه حاکمه وجود دارد. اکنون که دیگر جای خود دارد که شرایط به کجا رسیده و چگونه است؟
البته که با کمال تأسف بهایش را محرومان وتهی دستان جامعه در 3 دهه ی گذشته پرداخته اند که روزانه یا بر دار کشیده شده یا اعدام و.... شدند . یا اینکه همچون جوان جیب بر 22 سا له ای که در دادسرای تهران از پنجره ی دستشوئی خودش رابه بیرون پرتاب کرد وجان داد.یا آن مادری که نوزاد یک روزه ی خود را به سطل زباله دان انداخته بود و یا مادر دیگری که نوزاد یک روزه ی خودش را با یادداشتی درون جعبه برروی آب رود خانه ی زاینده رد رها کرد. واقعاً که خیلی خالی شدن از شرف و تهی شدن از انسانیت و فهم و شعور می خواهد که بتوان همچون این قلم بردست یاددشت روز نویس نظر داد و به این سادگی همه چیز را وارونه بیان کرد:
"گفتمان پوياي انقلابي يا گفتمان ايستا و منفعلانه خودباختگي و غربزدگي؟ امروز قدرت هاي غربي و استثماري در مواجهه با دو رويكرد اومانيستي و خدامحوري راه اول را برگزيده اند و جهت گيري و برنامه ريزي هايشان را نيز بر اين پايه بنا نهاده اند؛ اما تفكر انقلاب اسلامي با احياء گفتمان ديني مسير تازه و فصل جديدي را بر روي بشريت گشوده است و پس از سه دهه ايستادگي، مي رود تا دهه چهارم را دهه پيشرفت و عدالت رقم بزند تا طعم حيات شرافتمندانه توأم با شأن و منزلت را بر كام ها ساري و جاري سازد."
در خاتمه اینکه بر خلاف ادعای کمدی و دروغین مدعی یادداشت روز نویس، کجا ودر کدام برگزاری انتخابات و هم پرسی آزاد مردم ایران اینگونه گفتمان کذائی و تحمیلی مورد ادعائی را برگزیده است که در عصر آگاهی و انفجار اطلاعات و ارتباطات یک آخوند فسیل وعلیل فیزیکی و اندیشه و تفکری می بایست به عنوان قیم ایران به جای همه ی مردم نظر بدهد و تصمیم گیری کند و هر کاری که می خواهد انجام دهد؟ البتهکه هر گز کتمان کردنی نمی باشد که در این تجربه ی 3 دهه که حاصل شده است که بسیار خونین و پر هزینه و سنگین است زیرا که تؤام با چشمان اشکبار و دل های شکسته و داغدار و کمر های خمیده با کوله باری از غم و اندوه و درد و مصیبت و نابسامانی و فشار های روز افزون نامردی و خنجر از پشت زنی و با وارونه گونی و کاروان و انبانی از دروغ و نیرنگ و حقه بازی و تصاویر مار کشیدن و مار قالب کردن که بیان و ترسیم و تحمیل شده است . لذا دیگر مردم ایران به خوبی می دانند که اصطلاح دشمنان تابلو دار کیست و ین دشمن چه کرده است و برای چه پیوسته صورت مسله پاک و آدرس غلط داده شده است و از موضع فرار به جلو وآی دزدآی دزد کنان حواله به برون مرز داده شده است تا که شرایط برای دزدان و قاتلان اصلی حاکم درونی فراهم گردد . چونکه هدف این بوده است که با تلاش مذبوحانه قاتلان و غارتگران تبرئه و ناجی مردم ایران معرفی شوند . از سوی دیگر منتقد و دگر اندیش داخلی نیز شریک و همگام دشمن تابلودار برون مرز معرفی شد ه است. کاری که اکنون قلم بر دست یادداشت روز نویس شده دنبال کرده است و به جای اینکه بیلان عملکرد دولت در نظام یک دست شده ارائه دهد که مدعی امام زمانی و عدالت محور و تحول گرا و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران می باشد . ولی وی ترجیح داده است روضه ی تراژدیک و حالگیر عاری از حیقت به خواند و پس از کلی گوئی حوزوی کردن در پایان به جای اعتراف ضعف و ناتوانی ز عدم مطالبات به مردم ایران، دیگران متهم و مقصر دانسته شده است و تخیلات نا کجا آبادی چسبیده و وعده ی سر خرمنی داده است که خودش در عالم رؤیای دروغین مدافع آن می باشد که چاشنی روضه ی خود کرده است که جز نمک پاشیدن برروی زخم مزمن مردم درد مند ایرا ن چیز دیگری نمی باشد.
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 7 شهریور ماه سال 1387