نقد و بررسی " زمان تصميم (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 20 مرداد ماه سال1387
"تعقیب سیاست فرصت سوزی می بایست در مسیری هدایت شود و ادامه یابد که جهان جز پذیرش رژیم هسته ای چاره ی دیگری نداشته باشد"
این سیاست و بازی کشدار شدن خائنه ی مذاکره و فرصت سوزی کردن هسته ای که بیش از 5 سال ادامه داشته است و تاکنون با باج دادن و واگذاری امتیازات اقتصادی و نفتی و گازی و تجاری وچوب حراج بر ذخایر و منابع کشور همراه بوده است که موازی با فعالیت گسترده ی لابی های فعال پشت صحنه تعقیب شده که در نهایت منتهی به سیاستی شده است که ایجاد اختلاف در مراحل تصمیم گیری میان اعضای 5+1 به وجود آمده که به نفع رژیم تروریستی آخوندی تمام شده است و همچنان به ادامه ی این چشم دوخته شده است .
یعنی اینکه این سیاست، به بازی گنگ هائی شبیه بوده است که بطور ساختگی و در مراکز شلوغ میان اعضای باند با دست به جنگ و دعوای زرگری زدن که اعضای گنگ ها روی می آورند تا با شلوغ بازارشدن و تجمع جمعیت سیاهی لشکر بتوانند مشغول جیب زنی و جیب بری خود شوند. این سیاست مذاکره و مماشات هسته ای هم از سوی رژیم ترویستی این چنین دنبال شده است .
البته اکنون سئوال است که این بازی لو رفته که ونخ نما شده است. رژیم یاغی بین الملل و دزد شناسنامه دار و شناته شده ی گردنه زن تا کجا می تواند دنبال کند و خیالش آسوده باشد که گیر نمی افتد ومجبور به پرداخت هزینه هم نمی باشد؟ به خصوص اینکه با تخصص عوامفریبی و سیاست توبره و آخور خوری که مسئولان رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و قرون وسطائی حاکم بر ایران دارند هزینه این سیاست کثیف و خائنانه را نیز بر روی ملت و به نام ملت آوار و تحمیل کرده اند . زیرا که چوب تحریم وعوارض آن را مسئولان برنامه ریز هسته ای بطور ابزاری به نام ملت و در راستای اهداف مشخص حاکمان جنگ افروز و عوامفریب تا کنون علیه ی ملت وبه نفع خودشان استفاده کرده اند.
عجیب است که این سیاست با تهدید کردن و اتهام زدن همراه بوده بطوری که اکنون سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس مخاطبان خود را دیوانگان معرفی کرده است با تیغ و قمه کشی و تهدید نمودن این سیاست دفاع هسته ای دنبال وبه پیش برده شده است. همینطوره نتیجه گیری شده است که ادامه ی این سیاست منجر به این خواهد شد که هسته ای شدن رژیم تروریستی آخوندی همچون برخی از سایر کشورها بالاخره تحمل خواهد شد.
بالاخره اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس با کلی مانوردادن وتوهین وتهدید کردن همان تأکید لوطی جماران در جمع سفرای کشورهای اسلامی را رله کرده است که گفت هرچه تا کنون پیشرفت حاصل شده نتیجه مقاومت و ایستادگی و تسلیم نشدن در برابر غرب و دشمن و استکبار بوده است که افزود می بایست همچنان به جلو رفت و تعلیق را رد کرد . البته پاسدار احمدی نژاد در دیدار با بشار اسد رئیس جمهور سوریه همین نظر لوطی جماران را تکرار کرد . اکنون نوبت پاسدار رباز یاددشت روز نویس رسیده است تا که همانگونه که تذکر داده شدبا تهدید و توهین به آمریکا کردن چنین از عدم تعلیق و پروژه ی هسته ای دفاع کند و تأکیر بر عدم پذیرش تعلیق کند"
اما جناح ديگري هست كه عقيده دارد جهان پيش از اين با برنامه هايي به مراتب مسئله ساز تر از برنامه هسته اي ايران كنار آمده، پس حالا چرا نتواند برنامه هسته اي ايران را تحمل كند؟ايران به نوبه خود در نامه اي كه دكتر سعيد جليلي مسئول پرونده هسته اي براي اعضاي گروه 6 نوشت نشان داده است كه در دستيابي به يك راه حل كاملا جدي است. به طور كاملا مشخص مي توان جديت ايران را در تلاشي كه براي ترسيم �حد و مرز يك راه حل� به خرج داده مشاهده كرد. ايران اكنون مايل است دو اصل براي غرب كاملا شفاف باشد: 1- اميد به گرفتن تعليق از ايران در ازاي بسته اي از مشوق ها يك سوءتفاهم كامل است و هرگز محقق نخواهد شد و 2- در صورتي كه غرب بتواند يك بار براي هميشه تكليف خود را با موضع تعليق -چه به عنوان پيش شرط مذاكرات و چه به عنوان مرحله اي در ميانه مذاكرات- روشن كند بي ترديد افق جديدي براي پيشبرد امور فيمابين در آينده گشوده خواهد شد. ورود به اين فاز مستلزم اين است كه غرب خود را از دام كليشه هاي فعلي برهاند و راهي را كه در Non paper سولانا به طور نصفه و نيمه طي شده -يعني حذف تعليق به عنوان پيش شرط مذاكرات- كامل كند. در غير اينصورت تنها اتفاقي كه خواهد افتاد اين است كه ارتكاب اشتباه هاي جديد از جانب غربي ها منجر به بروز مشكلات جديد شود كه بعيد نيست حل آنها ديگر هرگز ممكن نباشد. امريكايي ها بايد ياد بگيرند كه عقل چيز خوبي است و مي ارزد كه هر از گاهي از آن استفاده كنند. برتراند راسل جايي ابراز تعجب كرده است كه در حالي كه امكان ارتكاب اشتباهات جديد وجود دارد چرا بعضي اصرار دارند همان اشتباهات گذشته را تكرار كنند! حالا ظاهرا حكايت امريكايي هاست."
در خاتمه اینکه پس از ادامه ی تجربه ی بیش از 5 سال سیاست کثیف خائنانه ی فر صت سوزی کردن مذاکره ومماشات غرب که با چاشنی تجارت خون همراه بوده ودنبال شده است پرسش است که چه دستآوردی برای غرب و به خصوص مردم ایران داشته است، جز اینکه اکنون تورم و گرانی و فقر وبیکار در ایران به مردم تحمیل شده ولی شیادانه ادعا می شود که ملت هم دا با رهبران حامی و مدافع پروژه ی هسته ای می باشند . همچنین توسعه و گسترش ناامنی در منطقه که عامل اصلی آن دخالت گری رژیم تروریستی در مور داخلی کشورهای هموار و منطقه می باشد. البته که سیاست توهین وتهدید کردن غرب نیز در بر داشته است که بازهم قرار است آزموده آزمون شود و این سیاست کثیف و پلید مذاکره و مماشات هسته ای بازهم ادامه یابد که غرب و سولانا به آن چشم دوخته اند تاکه اینکه رژیم تروریستی آخوند ها اعلام کنند دارای سلاح هسته ای می باشند که پاسدار قلم بردست اعتراف آشکار کرده است که جهان چاره ای جز این ندارد که کنار آید و رژیم هسته ای شده را به پذیرد؟
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 20 مرداد ماه سال1387
"تعقیب سیاست فرصت سوزی می بایست در مسیری هدایت شود و ادامه یابد که جهان جز پذیرش رژیم هسته ای چاره ی دیگری نداشته باشد"
این سیاست و بازی کشدار شدن خائنه ی مذاکره و فرصت سوزی کردن هسته ای که بیش از 5 سال ادامه داشته است و تاکنون با باج دادن و واگذاری امتیازات اقتصادی و نفتی و گازی و تجاری وچوب حراج بر ذخایر و منابع کشور همراه بوده است که موازی با فعالیت گسترده ی لابی های فعال پشت صحنه تعقیب شده که در نهایت منتهی به سیاستی شده است که ایجاد اختلاف در مراحل تصمیم گیری میان اعضای 5+1 به وجود آمده که به نفع رژیم تروریستی آخوندی تمام شده است و همچنان به ادامه ی این چشم دوخته شده است .
یعنی اینکه این سیاست، به بازی گنگ هائی شبیه بوده است که بطور ساختگی و در مراکز شلوغ میان اعضای باند با دست به جنگ و دعوای زرگری زدن که اعضای گنگ ها روی می آورند تا با شلوغ بازارشدن و تجمع جمعیت سیاهی لشکر بتوانند مشغول جیب زنی و جیب بری خود شوند. این سیاست مذاکره و مماشات هسته ای هم از سوی رژیم ترویستی این چنین دنبال شده است .
البته اکنون سئوال است که این بازی لو رفته که ونخ نما شده است. رژیم یاغی بین الملل و دزد شناسنامه دار و شناته شده ی گردنه زن تا کجا می تواند دنبال کند و خیالش آسوده باشد که گیر نمی افتد ومجبور به پرداخت هزینه هم نمی باشد؟ به خصوص اینکه با تخصص عوامفریبی و سیاست توبره و آخور خوری که مسئولان رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و قرون وسطائی حاکم بر ایران دارند هزینه این سیاست کثیف و خائنانه را نیز بر روی ملت و به نام ملت آوار و تحمیل کرده اند . زیرا که چوب تحریم وعوارض آن را مسئولان برنامه ریز هسته ای بطور ابزاری به نام ملت و در راستای اهداف مشخص حاکمان جنگ افروز و عوامفریب تا کنون علیه ی ملت وبه نفع خودشان استفاده کرده اند.
عجیب است که این سیاست با تهدید کردن و اتهام زدن همراه بوده بطوری که اکنون سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس مخاطبان خود را دیوانگان معرفی کرده است با تیغ و قمه کشی و تهدید نمودن این سیاست دفاع هسته ای دنبال وبه پیش برده شده است. همینطوره نتیجه گیری شده است که ادامه ی این سیاست منجر به این خواهد شد که هسته ای شدن رژیم تروریستی آخوندی همچون برخی از سایر کشورها بالاخره تحمل خواهد شد.
بالاخره اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس با کلی مانوردادن وتوهین وتهدید کردن همان تأکید لوطی جماران در جمع سفرای کشورهای اسلامی را رله کرده است که گفت هرچه تا کنون پیشرفت حاصل شده نتیجه مقاومت و ایستادگی و تسلیم نشدن در برابر غرب و دشمن و استکبار بوده است که افزود می بایست همچنان به جلو رفت و تعلیق را رد کرد . البته پاسدار احمدی نژاد در دیدار با بشار اسد رئیس جمهور سوریه همین نظر لوطی جماران را تکرار کرد . اکنون نوبت پاسدار رباز یاددشت روز نویس رسیده است تا که همانگونه که تذکر داده شدبا تهدید و توهین به آمریکا کردن چنین از عدم تعلیق و پروژه ی هسته ای دفاع کند و تأکیر بر عدم پذیرش تعلیق کند"
اما جناح ديگري هست كه عقيده دارد جهان پيش از اين با برنامه هايي به مراتب مسئله ساز تر از برنامه هسته اي ايران كنار آمده، پس حالا چرا نتواند برنامه هسته اي ايران را تحمل كند؟ايران به نوبه خود در نامه اي كه دكتر سعيد جليلي مسئول پرونده هسته اي براي اعضاي گروه 6 نوشت نشان داده است كه در دستيابي به يك راه حل كاملا جدي است. به طور كاملا مشخص مي توان جديت ايران را در تلاشي كه براي ترسيم �حد و مرز يك راه حل� به خرج داده مشاهده كرد. ايران اكنون مايل است دو اصل براي غرب كاملا شفاف باشد: 1- اميد به گرفتن تعليق از ايران در ازاي بسته اي از مشوق ها يك سوءتفاهم كامل است و هرگز محقق نخواهد شد و 2- در صورتي كه غرب بتواند يك بار براي هميشه تكليف خود را با موضع تعليق -چه به عنوان پيش شرط مذاكرات و چه به عنوان مرحله اي در ميانه مذاكرات- روشن كند بي ترديد افق جديدي براي پيشبرد امور فيمابين در آينده گشوده خواهد شد. ورود به اين فاز مستلزم اين است كه غرب خود را از دام كليشه هاي فعلي برهاند و راهي را كه در Non paper سولانا به طور نصفه و نيمه طي شده -يعني حذف تعليق به عنوان پيش شرط مذاكرات- كامل كند. در غير اينصورت تنها اتفاقي كه خواهد افتاد اين است كه ارتكاب اشتباه هاي جديد از جانب غربي ها منجر به بروز مشكلات جديد شود كه بعيد نيست حل آنها ديگر هرگز ممكن نباشد. امريكايي ها بايد ياد بگيرند كه عقل چيز خوبي است و مي ارزد كه هر از گاهي از آن استفاده كنند. برتراند راسل جايي ابراز تعجب كرده است كه در حالي كه امكان ارتكاب اشتباهات جديد وجود دارد چرا بعضي اصرار دارند همان اشتباهات گذشته را تكرار كنند! حالا ظاهرا حكايت امريكايي هاست."
در خاتمه اینکه پس از ادامه ی تجربه ی بیش از 5 سال سیاست کثیف خائنانه ی فر صت سوزی کردن مذاکره ومماشات غرب که با چاشنی تجارت خون همراه بوده ودنبال شده است پرسش است که چه دستآوردی برای غرب و به خصوص مردم ایران داشته است، جز اینکه اکنون تورم و گرانی و فقر وبیکار در ایران به مردم تحمیل شده ولی شیادانه ادعا می شود که ملت هم دا با رهبران حامی و مدافع پروژه ی هسته ای می باشند . همچنین توسعه و گسترش ناامنی در منطقه که عامل اصلی آن دخالت گری رژیم تروریستی در مور داخلی کشورهای هموار و منطقه می باشد. البته که سیاست توهین وتهدید کردن غرب نیز در بر داشته است که بازهم قرار است آزموده آزمون شود و این سیاست کثیف و پلید مذاکره و مماشات هسته ای بازهم ادامه یابد که غرب و سولانا به آن چشم دوخته اند تاکه اینکه رژیم تروریستی آخوند ها اعلام کنند دارای سلاح هسته ای می باشند که پاسدار قلم بردست اعتراف آشکار کرده است که جهان چاره ای جز این ندارد که کنار آید و رژیم هسته ای شده را به پذیرد؟
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 20 مرداد ماه سال1387