نقد و بررسی " مشكلات � ناتو � در افغانستان " روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 4 شهریور ماه سال 1387
"کشته شدن 10 نظامی فرانسوی در افغانستان به منزله ی شکست ناتو در افغانستان وپیروزی و قدرت و ترقی رژیم تروریستی آخوندیست!"
سرمقاله نویس چون به سبک حوزوی و عصر حجری و دوره ی شتر سواری کیلوئی نقد و مقایسه و تحلیل ارائه می کند . گذشته از اینکه از موضع مرد سارالانه و سبک ارباب و رعیتی نظر پردازی می کند چون مسلح به طرز تفکر و اندیشه ی حوزوی و قمی می باشد . چونکه نه اینکه با علم بیگانه و دشمن آن می باشد ، بلکه همچون همتایان سرباز جو وشکنجه گر قلم بر دست و یادداشت روز شده ی روزنامه کیهان پرونده ساز خود، کاری با بحث و تحلیل علمی مستند با روش رابطه علت و معلولی ندارد . بنابراین همیشه از موضع این فلسفه ی مورد علاقه اش که هیچ بقالی نمی گوید ماست من ترش نمی باشد تئوری پرازی می کند . یعنی اصلاً کار با علت و ریشه ها ندارد به بخشی از معلول ها می پردازد تا که همیشه طلبکار باشد وحق هم با وی باشد و هم مانور دهد که سرمقاله هاسوپر علمی ومنطقی است که مو هم درزش نمی رود .
برای همین چون پیوسته آن بخش لیوان مصرف شده یا نیمه پر را می بیند که در اختیار دارد و به باورش هر گز نمی گنجد که ساده ترین معادله دو مجهولی می باشد که دو طرف درد . یعنی اگر لیوان آب پر نیست دلیل ب این نیست که این لیوان ظرفیت و گنجایش بیش از آنچه دارد که در اختیار سرمقاله نویس می باشد رفیت ندارد. بهر حال منظور از حاشیه رفتن این بود تا که تفهیم شود که ادعائی که این سرمقاله نویس کرده یا قلم زنان مشابه که فقط از بی نظیر وممتاز وبی همتا بودن قدرت منحصر به فرد رژیم تروریستی آخوندی بلغور و ادعا می کنند. پس به خودش حق می دهد که آمریکا در عراق و افغانستان با ناتو شکست خورده است . یعنی بطور غیر مستقیم اعتراف قدرت دخالت گری و نفوذ در عراق و افغانستان کرده است. یا در حقیقت فریاد زده که نقش تخریب و دخالت گری در امور داخلی کشور های همجوار افغانستان چقدر می باشد که به وضوخ اذعان نقش مزاحم وبحران ساز در منطقه به خصوص در افغانستان است . پس طبق همین اعتراف تا زمانی که این رژیم تروریستی آخوندی باشد همینگونه مشکلات مشابه در افغانستان و عراق و لبنان وفلسطین نیز ادامه دارد. .
البته پیراون شرایط کنونی افغانستان اگر نادیده گرفته شود که رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران خطاب به بوش چه گفته بود؟ برای اینکه سرمقاله نویس نمی خواهد دچار این ضرب المثلی تف و تاق و ریش شود . بنابراین ترجیج می دهد که از اعتراف رفسنجانی بگذرد که به بوش گفته بود که ایشان می داند اگر همکاری و کمک ما با اشغال گران نظامی افغانستان نبود هنوز هم در افغانستان طالبان بر سر قدرت بود .
البته سرمقاله نویس می داند اگر به این واقعیت اشاره کند . دیگر نمی تواند از نقش داشتن در اشغال افغانستن و شرایط کنونی شانه خالی کند و برایش سخت است که فقط از موضع طلبکار اکتفا به طلبکاری کند و مدعی شود که اشغال افغانستان و نقش و حضور ناتو در این کشور منجر به شکست شده است چون آمریکا و انگلیس و فرانسه در افغانستان کشته می دهند .
تازه اصلاً موضوع داخلی افغنستان عراق و افغانستان و ترکیه و لبنان و فلسطین چه ارتباط به رژیم تروریستی آخوندی دارد که حاکمانش حتی قادر نمی باشند تورم و گرانی را در ایران مهار کنند و یا اینکه چرا یک روز دست از ارعاب و خفقان و اعدام ودار زدن بر داشته نمی شود؟ مگر غیر ازاین است رژیمی که دمکراتیک است و بر خواسته از سوی مردم می باشد و خودش را متعلق به آن می داند می بایست که همه هم وغم مسئولان و دولتمردانش در چگونگی بر آوردن و فراهم کردن نیازها و احتیاجات و مطالبات مردمش باشد وبرنامه ریزی برای برنامه ها و اهداف و توسعه ی رشد وپیشرفت صنعتی و کشاورزی و اقتصادی و تجاری و.... کشور دارد . از سوی دیگر تلاش می کند که روبط مسا لمت انگیز با کشورهای همجوار خود داشته باشد و کمک کند که ثبات سیاسی و امنیت در کشور و همینطور کشور های همجوار و منطقه وجود داشته باشد . اما چون رژیم تروریستی آخوند رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و نامشروع و ضد مردمی می باشد که با بحران قدرت گرفته و با بحران سازی و جنگ افروزی و صدور تروریسم و بنیا د گرائی به برون مرز به بقای ننگین خودش ادامه داده است و بدون پیگیری این سیاست شانس و دوام ندارد.
در خاتمه اینکه اکنون می بایست گفت که رژیم ترورستی آخوندی هرروز بیش از کذشته هم بحران سازی می کند وهم بیشتر در امور داخلی سایر کشور ها دخالت گری می کند. البته اگر این سیاست تعقیب نشود همانگونه که اشاره شد بقای نکبت بار رژیم تروریستی آخوندی بسیار مشکل می شود. از سوی دیگر سر مقاله نویس نمی تواند طلبکاری کند که چرا پس از 7 یا 5 سال در افغانستان اشغال شده خبری از ترقی و پیشرفت و دمکراسی نیست؟ ولی نمی گوید که ایران که نه از سوی قدرت خارجی، که از سوی خرافه پرستان و متحجران اشغال شده است که از استعمارگران بسیار خطر ناک تر و جنایتکار تر می باشند چه نوع پیشرفتی در 3 سال گذشته برای مردم ایران به ار مغان آورده اند؟ مگر جز جنگ نعت خوانده شده و فقر و بیکاری و تورم و گرانی و ... خشکسالی و کم آبی و خاموشی برق و سرکوب و نوزاد یک روزه در سطل آشغال انداختن و 29 نفر را در یک روز در قتل جمعی به عنوان عین حقوق بشر در زندان اوین بر دار کشیدن چه حرکت مثبتی به نفع مردم ایران انجام داده شده است که لوطی جماران ترجیح بند هذیان گوئی هایش به جلو رفتن و ترقی و پیشرفت شده است. آخر کشته شدن 10 نفر نظامی فرانسوی در افغانستان کدام فرهنگ به جز دستگاه پوسیده حوزه ی علمیه ی قم می تواند ادعا کند که به معنی قدرت و پیشرفت و ترقی رژیم تروریستی آخوندی می باشد؟ مورد دیگر مثل تف وتاق و ریش این است که ادعا شده است که میزان کشت خشاش و تولید مواد مخدر در افغانستان افزایش یافته است . اما معلوم نیست که چرا اشاره نشده است که گذشته از روند صعودی کشفیات تن تن مواد مخدر چرا دامنه ی اعتیاد از سلول های زندان ها تا مدارس دخترانه و پسرانه ی روستا ها گسترش یافته است؟ بلی سئوال است که این چه نوع قدرت پوشالی و ترقی و پیشرفت وارونه ای می باشد که ادعا شده است؟
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 4 شهریور ماه سال 1387
"کشته شدن 10 نظامی فرانسوی در افغانستان به منزله ی شکست ناتو در افغانستان وپیروزی و قدرت و ترقی رژیم تروریستی آخوندیست!"
سرمقاله نویس چون به سبک حوزوی و عصر حجری و دوره ی شتر سواری کیلوئی نقد و مقایسه و تحلیل ارائه می کند . گذشته از اینکه از موضع مرد سارالانه و سبک ارباب و رعیتی نظر پردازی می کند چون مسلح به طرز تفکر و اندیشه ی حوزوی و قمی می باشد . چونکه نه اینکه با علم بیگانه و دشمن آن می باشد ، بلکه همچون همتایان سرباز جو وشکنجه گر قلم بر دست و یادداشت روز شده ی روزنامه کیهان پرونده ساز خود، کاری با بحث و تحلیل علمی مستند با روش رابطه علت و معلولی ندارد . بنابراین همیشه از موضع این فلسفه ی مورد علاقه اش که هیچ بقالی نمی گوید ماست من ترش نمی باشد تئوری پرازی می کند . یعنی اصلاً کار با علت و ریشه ها ندارد به بخشی از معلول ها می پردازد تا که همیشه طلبکار باشد وحق هم با وی باشد و هم مانور دهد که سرمقاله هاسوپر علمی ومنطقی است که مو هم درزش نمی رود .
برای همین چون پیوسته آن بخش لیوان مصرف شده یا نیمه پر را می بیند که در اختیار دارد و به باورش هر گز نمی گنجد که ساده ترین معادله دو مجهولی می باشد که دو طرف درد . یعنی اگر لیوان آب پر نیست دلیل ب این نیست که این لیوان ظرفیت و گنجایش بیش از آنچه دارد که در اختیار سرمقاله نویس می باشد رفیت ندارد. بهر حال منظور از حاشیه رفتن این بود تا که تفهیم شود که ادعائی که این سرمقاله نویس کرده یا قلم زنان مشابه که فقط از بی نظیر وممتاز وبی همتا بودن قدرت منحصر به فرد رژیم تروریستی آخوندی بلغور و ادعا می کنند. پس به خودش حق می دهد که آمریکا در عراق و افغانستان با ناتو شکست خورده است . یعنی بطور غیر مستقیم اعتراف قدرت دخالت گری و نفوذ در عراق و افغانستان کرده است. یا در حقیقت فریاد زده که نقش تخریب و دخالت گری در امور داخلی کشور های همجوار افغانستان چقدر می باشد که به وضوخ اذعان نقش مزاحم وبحران ساز در منطقه به خصوص در افغانستان است . پس طبق همین اعتراف تا زمانی که این رژیم تروریستی آخوندی باشد همینگونه مشکلات مشابه در افغانستان و عراق و لبنان وفلسطین نیز ادامه دارد. .
البته پیراون شرایط کنونی افغانستان اگر نادیده گرفته شود که رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران خطاب به بوش چه گفته بود؟ برای اینکه سرمقاله نویس نمی خواهد دچار این ضرب المثلی تف و تاق و ریش شود . بنابراین ترجیج می دهد که از اعتراف رفسنجانی بگذرد که به بوش گفته بود که ایشان می داند اگر همکاری و کمک ما با اشغال گران نظامی افغانستان نبود هنوز هم در افغانستان طالبان بر سر قدرت بود .
البته سرمقاله نویس می داند اگر به این واقعیت اشاره کند . دیگر نمی تواند از نقش داشتن در اشغال افغانستن و شرایط کنونی شانه خالی کند و برایش سخت است که فقط از موضع طلبکار اکتفا به طلبکاری کند و مدعی شود که اشغال افغانستان و نقش و حضور ناتو در این کشور منجر به شکست شده است چون آمریکا و انگلیس و فرانسه در افغانستان کشته می دهند .
تازه اصلاً موضوع داخلی افغنستان عراق و افغانستان و ترکیه و لبنان و فلسطین چه ارتباط به رژیم تروریستی آخوندی دارد که حاکمانش حتی قادر نمی باشند تورم و گرانی را در ایران مهار کنند و یا اینکه چرا یک روز دست از ارعاب و خفقان و اعدام ودار زدن بر داشته نمی شود؟ مگر غیر ازاین است رژیمی که دمکراتیک است و بر خواسته از سوی مردم می باشد و خودش را متعلق به آن می داند می بایست که همه هم وغم مسئولان و دولتمردانش در چگونگی بر آوردن و فراهم کردن نیازها و احتیاجات و مطالبات مردمش باشد وبرنامه ریزی برای برنامه ها و اهداف و توسعه ی رشد وپیشرفت صنعتی و کشاورزی و اقتصادی و تجاری و.... کشور دارد . از سوی دیگر تلاش می کند که روبط مسا لمت انگیز با کشورهای همجوار خود داشته باشد و کمک کند که ثبات سیاسی و امنیت در کشور و همینطور کشور های همجوار و منطقه وجود داشته باشد . اما چون رژیم تروریستی آخوند رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و نامشروع و ضد مردمی می باشد که با بحران قدرت گرفته و با بحران سازی و جنگ افروزی و صدور تروریسم و بنیا د گرائی به برون مرز به بقای ننگین خودش ادامه داده است و بدون پیگیری این سیاست شانس و دوام ندارد.
در خاتمه اینکه اکنون می بایست گفت که رژیم ترورستی آخوندی هرروز بیش از کذشته هم بحران سازی می کند وهم بیشتر در امور داخلی سایر کشور ها دخالت گری می کند. البته اگر این سیاست تعقیب نشود همانگونه که اشاره شد بقای نکبت بار رژیم تروریستی آخوندی بسیار مشکل می شود. از سوی دیگر سر مقاله نویس نمی تواند طلبکاری کند که چرا پس از 7 یا 5 سال در افغانستان اشغال شده خبری از ترقی و پیشرفت و دمکراسی نیست؟ ولی نمی گوید که ایران که نه از سوی قدرت خارجی، که از سوی خرافه پرستان و متحجران اشغال شده است که از استعمارگران بسیار خطر ناک تر و جنایتکار تر می باشند چه نوع پیشرفتی در 3 سال گذشته برای مردم ایران به ار مغان آورده اند؟ مگر جز جنگ نعت خوانده شده و فقر و بیکاری و تورم و گرانی و ... خشکسالی و کم آبی و خاموشی برق و سرکوب و نوزاد یک روزه در سطل آشغال انداختن و 29 نفر را در یک روز در قتل جمعی به عنوان عین حقوق بشر در زندان اوین بر دار کشیدن چه حرکت مثبتی به نفع مردم ایران انجام داده شده است که لوطی جماران ترجیح بند هذیان گوئی هایش به جلو رفتن و ترقی و پیشرفت شده است. آخر کشته شدن 10 نفر نظامی فرانسوی در افغانستان کدام فرهنگ به جز دستگاه پوسیده حوزه ی علمیه ی قم می تواند ادعا کند که به معنی قدرت و پیشرفت و ترقی رژیم تروریستی آخوندی می باشد؟ مورد دیگر مثل تف وتاق و ریش این است که ادعا شده است که میزان کشت خشاش و تولید مواد مخدر در افغانستان افزایش یافته است . اما معلوم نیست که چرا اشاره نشده است که گذشته از روند صعودی کشفیات تن تن مواد مخدر چرا دامنه ی اعتیاد از سلول های زندان ها تا مدارس دخترانه و پسرانه ی روستا ها گسترش یافته است؟ بلی سئوال است که این چه نوع قدرت پوشالی و ترقی و پیشرفت وارونه ای می باشد که ادعا شده است؟
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 4 شهریور ماه سال 1387