وساطت و میانجگری عزت الله انتظامی از قصاص یک نوجوان
پس از بازتاب دادن آن تصویر فاجعه انگیز آمنه صورتی که در اثر اسید سوزانده شده بود . اکنون نیز گزارش فاجعه انگیز دیگری مخابره شده است که نشان از دامنه ی جنایات و اعدام های ضد بشری رژیم تروریستی آخوندی است که آنگونه نا هنجاری های اجتماعی اوج گرفته و رشد یافته است که یک هنرپیشه ی باسابقه ی سینمائی مجبور است از موضع انساندوستی و در حالت فرو رفتگی در غم شدید وارد صحنه ی تراژدیک شود تا که نقش سینمائی انسانی مستند هنری اجرا کند . بلی این نقش و پذیرش وظیفه اجرای صحنه ی هنر نمی با شد . زیرا که شوربختانه مستند و واقعی می باشد.بهمین دلیل با روحیه ماتم وبهت زده نقش وساطت گری را بر عهده گرفته تا شاید مانع از مرگ یگ نوجوان شود که گویا 5-6 سال در زندان بوده است !
اینگونه جنایات رخ داده شده و اینگونه واسطه گری ها که ناشی از ضعف و تبعیض قانونی ارتجاعی و ضد بشری قصاص می باشد آنهم در مورد کودکان 10-12 ساله یا نوجوانان زیر 18 سال اثبات نهایت افلاس ودر ماندگی جامعه ی ساخته شده 3 دهه ی آخوندهای جنایتکار حاکم می باشد که حکومت شان عاری از عدالت و آزادی ولی درعوض حامی گسترش فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه می باشد. از سوی دیگر آنگونه فضای رعب و وحشت و منقبض شده و کینه ای و انتقامی و عصبی ساخته شده است که نوجوانی که می بایست پشت میز درس و کلاس مدرسه باشد به دلیل ترویج همان شعارها و فریادهای جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله نعمت و موهبت الهی خوانده شد که دانش آموزان 13-14 ساله بسیجی با شعار کربلا کربلا ما داریم می آئیم و یا اینکه با آهنگ شهیدم من شهیدم من، به آرزویم رسیدم من ، به عنوان یکبار مصرفان راهی میادین مرگ مین پاک کنی می شدند . تا اینکه خمینی دجال و شیاد عوامفریبانه افتخار کند که افتخار می کنم بچه 12 ساله آبادانی که زیر تانک ارتش عراقی رفت به نام حسین فهمیده رهبر من است . بلی نوع فرهنگ حاکم بر جامعه همان فرهنگ جنایت آمیز و آلوده جنگی است که سایه ی شومش بر جامعه افکنده شده است و آلوده تر ازاین ، فضای فرا گیر فساد و تبعیض و رشوه و غارتگری می باشد که اینگونه نوجوانان محروم جامعه را به دلیل فقر اقتصادی و فشار روز افزون بر خانواده ها ی محروم که بانک مرکزی رقم 14 میلیون فقیر را پذیرفته است که با روزی یک دلار زندگی می کنند می بایست توی خیابان این چنین نوجوانان با هم درگیر بگو ومگو شوند و یکی با ضربات چاقوی دیگری را بکشد و یکی قاتل و دیگری مقتول شود .و قاتل 5 تا 6 سال از عمر خود را به جای مدرسه ودرس خوادن و دیپلم گرفتن در زندان سپری کند تا انتضار در مرگ ماندنش ب به پایان برسد و به پیشواز مرگ و استقبال طناب داری رود که باید پدر مقتول بر دور گردنش آویزان کند تا که انتقام نووانش گرفته شود.
حال تصور کنید اگر چنانچه این هنر پیشه سینما پا در میانی نمی کرد و پیشنهاد جمع آوری کمک مالی برای دیه ی خون مقتول نمی داد، چه قرار بود که اتفاق بی افتد ؟ گرچه این حرکت سملیک یک نوع حرکت انسان دوستانه و معلولی می باشد . زیراکه درمان پذیرنیست . برای اینکه برای این یکی، اینگونه راه حل پیدا شد . اما آنانکه اعدام شدند و یا دیگرانی که در نوبت مرگ می باشند چه؟ زیرا که خانه از پای بست ویران است و ساختار رژیم تروریستی تبعیض آمیز و قاتل و مقتول و زور گو ومتهم و ضعیف پرور می باشد .
یعنی در حقیت قاتل و مقصر اصلی حاکمان می باشند که اینگونه جامعه وحشتناک ناهنجار قتال و مقتول از نوجوانان 13 و 14 ساله ساخته اند. زیرا جائیکه در 3 دهه ی گذشته در میان اینهمه احکام مرگ و قصاص و شلاق و قطع اندام و شلاقی که صادر شده است . چگونه امکان دارد که حتی یک دانه درشت حکومتی و آقازاده ها وشرکای شان در میان اینان جود نداشته باشد و همه متهمان و قربانیان متعلق به قشر محروم جامعه باشند که خمینی شیاد به اینان وعده داده بود که می بایست صاحب حکومت آینده در ایران شوند که اکنون زندان وطناب دار نصیب فرزندان شان شده که دست پروردگان رژیم تروریستی آخوندی هستند . آری امعه ساخته شده آنگونه است که دادستان تهران سعید مرتضوی بازجو وشکنجه گر و قاتل به دلیل قتل جمعی 29 محروم که یکی از اینان کارتن خوابی بود که کارتن خواب دیگری رابا چاقو کشته بود تا خودش بتواند زنده بماند در میان این قتل جمعی 29 در زندان اوین بود که عین حقوق بشر نامیده شد.
راستی قاتل اصلی همانگونه که عزت الله انتظامی به پدر مقتول گفته است کیست ؟ زیرا که ایشان توضیح داد که هر دو نوجوان به این نیت از خانه خارج نشدند تا که یکی قاتل و دیگری مقتول شود. یعنی اینکه این نظام است که اینگونه جامعه ای ساخته است که دانش آموزی که می باییست پشت میز درس و کلاس باشد توی خیابان باید با هم دیگر گلاویز شوند که یکی قاتل و دیگر مقتول ودر پایان هردو مقتول شوند و خانواده های شان نیز عزدار و داغدار گردند . بهره را همانانی می برند که چنین جامعه ساخته اند که بدون سرکوب و زندان و شکنجه و شلاق و دار و اعدام و سنگسار و قطع اندام و قصاص نمی تواند نه غارتگری کند و نه به سرکوب و خفقان ووحشت در جامعه ادامه دهد تا که بتواند از این طریق به بقای ننگین خودش ادامه دهد.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 22 مرداد ماه سال - 1387
پس از بازتاب دادن آن تصویر فاجعه انگیز آمنه صورتی که در اثر اسید سوزانده شده بود . اکنون نیز گزارش فاجعه انگیز دیگری مخابره شده است که نشان از دامنه ی جنایات و اعدام های ضد بشری رژیم تروریستی آخوندی است که آنگونه نا هنجاری های اجتماعی اوج گرفته و رشد یافته است که یک هنرپیشه ی باسابقه ی سینمائی مجبور است از موضع انساندوستی و در حالت فرو رفتگی در غم شدید وارد صحنه ی تراژدیک شود تا که نقش سینمائی انسانی مستند هنری اجرا کند . بلی این نقش و پذیرش وظیفه اجرای صحنه ی هنر نمی با شد . زیرا که شوربختانه مستند و واقعی می باشد.بهمین دلیل با روحیه ماتم وبهت زده نقش وساطت گری را بر عهده گرفته تا شاید مانع از مرگ یگ نوجوان شود که گویا 5-6 سال در زندان بوده است !
اینگونه جنایات رخ داده شده و اینگونه واسطه گری ها که ناشی از ضعف و تبعیض قانونی ارتجاعی و ضد بشری قصاص می باشد آنهم در مورد کودکان 10-12 ساله یا نوجوانان زیر 18 سال اثبات نهایت افلاس ودر ماندگی جامعه ی ساخته شده 3 دهه ی آخوندهای جنایتکار حاکم می باشد که حکومت شان عاری از عدالت و آزادی ولی درعوض حامی گسترش فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه می باشد. از سوی دیگر آنگونه فضای رعب و وحشت و منقبض شده و کینه ای و انتقامی و عصبی ساخته شده است که نوجوانی که می بایست پشت میز درس و کلاس مدرسه باشد به دلیل ترویج همان شعارها و فریادهای جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله نعمت و موهبت الهی خوانده شد که دانش آموزان 13-14 ساله بسیجی با شعار کربلا کربلا ما داریم می آئیم و یا اینکه با آهنگ شهیدم من شهیدم من، به آرزویم رسیدم من ، به عنوان یکبار مصرفان راهی میادین مرگ مین پاک کنی می شدند . تا اینکه خمینی دجال و شیاد عوامفریبانه افتخار کند که افتخار می کنم بچه 12 ساله آبادانی که زیر تانک ارتش عراقی رفت به نام حسین فهمیده رهبر من است . بلی نوع فرهنگ حاکم بر جامعه همان فرهنگ جنایت آمیز و آلوده جنگی است که سایه ی شومش بر جامعه افکنده شده است و آلوده تر ازاین ، فضای فرا گیر فساد و تبعیض و رشوه و غارتگری می باشد که اینگونه نوجوانان محروم جامعه را به دلیل فقر اقتصادی و فشار روز افزون بر خانواده ها ی محروم که بانک مرکزی رقم 14 میلیون فقیر را پذیرفته است که با روزی یک دلار زندگی می کنند می بایست توی خیابان این چنین نوجوانان با هم درگیر بگو ومگو شوند و یکی با ضربات چاقوی دیگری را بکشد و یکی قاتل و دیگری مقتول شود .و قاتل 5 تا 6 سال از عمر خود را به جای مدرسه ودرس خوادن و دیپلم گرفتن در زندان سپری کند تا انتضار در مرگ ماندنش ب به پایان برسد و به پیشواز مرگ و استقبال طناب داری رود که باید پدر مقتول بر دور گردنش آویزان کند تا که انتقام نووانش گرفته شود.
حال تصور کنید اگر چنانچه این هنر پیشه سینما پا در میانی نمی کرد و پیشنهاد جمع آوری کمک مالی برای دیه ی خون مقتول نمی داد، چه قرار بود که اتفاق بی افتد ؟ گرچه این حرکت سملیک یک نوع حرکت انسان دوستانه و معلولی می باشد . زیراکه درمان پذیرنیست . برای اینکه برای این یکی، اینگونه راه حل پیدا شد . اما آنانکه اعدام شدند و یا دیگرانی که در نوبت مرگ می باشند چه؟ زیرا که خانه از پای بست ویران است و ساختار رژیم تروریستی تبعیض آمیز و قاتل و مقتول و زور گو ومتهم و ضعیف پرور می باشد .
یعنی در حقیت قاتل و مقصر اصلی حاکمان می باشند که اینگونه جامعه وحشتناک ناهنجار قتال و مقتول از نوجوانان 13 و 14 ساله ساخته اند. زیرا جائیکه در 3 دهه ی گذشته در میان اینهمه احکام مرگ و قصاص و شلاق و قطع اندام و شلاقی که صادر شده است . چگونه امکان دارد که حتی یک دانه درشت حکومتی و آقازاده ها وشرکای شان در میان اینان جود نداشته باشد و همه متهمان و قربانیان متعلق به قشر محروم جامعه باشند که خمینی شیاد به اینان وعده داده بود که می بایست صاحب حکومت آینده در ایران شوند که اکنون زندان وطناب دار نصیب فرزندان شان شده که دست پروردگان رژیم تروریستی آخوندی هستند . آری امعه ساخته شده آنگونه است که دادستان تهران سعید مرتضوی بازجو وشکنجه گر و قاتل به دلیل قتل جمعی 29 محروم که یکی از اینان کارتن خوابی بود که کارتن خواب دیگری رابا چاقو کشته بود تا خودش بتواند زنده بماند در میان این قتل جمعی 29 در زندان اوین بود که عین حقوق بشر نامیده شد.
راستی قاتل اصلی همانگونه که عزت الله انتظامی به پدر مقتول گفته است کیست ؟ زیرا که ایشان توضیح داد که هر دو نوجوان به این نیت از خانه خارج نشدند تا که یکی قاتل و دیگری مقتول شود. یعنی اینکه این نظام است که اینگونه جامعه ای ساخته است که دانش آموزی که می باییست پشت میز درس و کلاس باشد توی خیابان باید با هم دیگر گلاویز شوند که یکی قاتل و دیگر مقتول ودر پایان هردو مقتول شوند و خانواده های شان نیز عزدار و داغدار گردند . بهره را همانانی می برند که چنین جامعه ساخته اند که بدون سرکوب و زندان و شکنجه و شلاق و دار و اعدام و سنگسار و قطع اندام و قصاص نمی تواند نه غارتگری کند و نه به سرکوب و خفقان ووحشت در جامعه ادامه دهد تا که بتواند از این طریق به بقای ننگین خودش ادامه دهد.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 22 مرداد ماه سال - 1387