نقد و برسی " فرانسه بر سر دوراهي" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 6 شهریوراه سال 1387
"تلاش برای تکرار تجربه علیه ی نظامیان آمریکا در عراق، علیه نظامیان فرانسوی درا فغانستان در راستای عبور از بحران هسته ای "
رژیم تروریستی آخوندی چون از همه سو در فشار وبحران واقع شده است . تلاش می کند با ایجاد بحران سازی های جدید را عبور از بحران بدست آورد . بنابراین تکرار سیاست تجربه شده در عراق اکنون در افغانستان دنبال می شود . یعنی همان روش و سیاستی که پس از اشغال نظامی عراق تعقیب شده زیرا که به موازات اقدامات تروریستی که در اعراق دنبال و اجرا می شود و روزانه تعداد بی شماری از مردم بی گناه و بی دفاع عراقی کشته می شود . همچنین نظامیان آمریکائی نیز کشته شده ومی شوند که مکمل آن تأکید بر اخراج نظامیان آمریکا از عراق شده است . البته هدف هم مشخص است . اخراج نظامیان آمریائیان و مجاهدین از عراق و اشغال کامل عراق از سوی سپاه پاسداران است . چونکه می بایست عراق به عنوان پشتوانه دفاع از پروژه ی هسته ای و تبدیل شدن به کانون اصلی صدور تروریسم و بنیاد گرائی به منطقه تبدیل گردد که در بستر سازی ساختار مدیریت جهان است که پاسدار احمدی نژاد برروی این هدف تأکید و اقرار کرده است .

امااکنون با طراحی کشتن 10 نظامی فرانسوی و مجروح کردن 20 نظامی دیگر که سرمقاله نویس اعراف کرده است پس از این اقدام تروریستی در افغانستان موج اعتراضات برای خروج نظامیان فرانسوی از افغانستان شروع و بالا گرفته شده است . اما چرا نظامیان فرانسوی در افغانستان مورد هدف اقدامات تروریستی عوامل رژیم تروریستی در افغانستان در دستور کار قرار گرفته است . می تواند دلا یل خاصی داشته باشد که شامل انتقام گرفتن از رئیس جمهور فرانسه است که چرا همسو با بوش با پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی مخالفت شدید کرده است . موضوع بعدی اینکه چونفرانسه جزو پیشگامان حل معضل صلح فلسطین با اسرائیل و تلاش برای ایجاد کشور مستقل دمکراتیک فلسطین تا پایان سال جاری می باشد . موضوع مهمتر بعدی بحران هسته ای است که خطری و جدی شده است که می بایست برای عبور از بحران دامنه ی بحران از عراق و لبنان و فلسطین به افغانستان کشانیده شود تا با گسترده تر کردن مکان های ناامن و آشوب زده امکان مانور دادن و باج گیری هسته ای بیشتر شود . بالاخره اینکه به دلیل حضور اپوزیسیون در فرانسه رژیم برای باج گیری و فشار برروی اپوزیسیون همانگونه که در عراق اقدام می کند. اکنون می خواهد از طریق پیگیری اقدامات تروریستی در افغانستان سیاست فشار برروی دولت فرانسه را نیز تعقیب می کند تا شاید شرایط را به دوران شیراک در فرانسه به نفع خود باز گرداند .
فراموش نشو اکنون مشابه همین سیاست را از طریق مجلس کمدی و انتصابی و پاسدار ریزه شده علیه ی دولت انگلیس و مجاهدین دنبال می شود که چرا دولت فخیمه ی ارباب انگلیس نام مجاهدین را از لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج کرده است؟

بنابراین بی جهت نیست که پس از کشتهشدن ن نظامیان فرانسوی در افغانستان چپ و راست سر مقاله نویس در این مورد مقاله تنظیم می کند و خبر از شکست ناتو در افغانستان می دهد . در صورتیکه مسائل بسیار مهمر در کشور وجود دارد که می بایست آنان در الویت باشند و مورد بررسی قرار گیرد . اما چون پروژه ی هسته ای و پیگیری آن تا دسترسی به سلاح هسته ای بسیار مهم و حیاتی می باشد . بنابراین در رأس امور و پیگیری جدی قرار گرفته است .

اما جالب است که سرمقاله نویس یکباره خواب نماشدهو زیرآب ادعایخود را زده است . برای اینکه موفق شده با جادو وجنبل و دعاو اسطرلاب و استخاره کشف کند که نظامیان فرانسوی در افغانستان را آمریکائیان کشته اند ونه اعضای طالبان، دلیل هم که ارائه کرده مدعی شده حضور سریع سارکوزی پس از حادثه در کابل است! معلوم نیست که اگر چنین است پس چرا این مدعی در سرمقاله ی قبلی خود کشته شدن نظامیان فرانسوی در افغانستان را همچون کشته شدن نظامیان آمریکائی و انگلیسی به دست طالبان معرفی کرد وتیجه گیری هم کرد که ناتو درافغانستان شکست خورده است. البته که دامنه ی هذیان وتناقض گوئی های سرمقاله نویس انتهائی ندارد. زیرا که از یکسو ادعا کرده است که آمریکا از حرکت های تک روانه و خود سرانه فرانسه ناراضی است برای همین نظامیان فرانسوی را در کابل کشت .از طرف دیگر مدعی شده است که آمریکا می خواهد از طریق ناتو افغانستان را تبدیل به پایگاه جاسوسی علیه ی روسیه و چین و هند و رژیم ترورستی آخوندی کند. مهمتر اینکه در پایان اضافه کرده است که فرانسه شریک جرم آمریکا می باشد.

در خاتمه اینکه آنچه پاسخ داده نمی شود این واقعیت است که چگونه است که در میان همه کشورهای همسایه ترکیه و عراق و کویت و بحرین و قطر و عربستان و پاکستان و افغانستان تنها کشوری که در امورداخلی همه ی این کشور های نام برده دخالت و فضولی گری وحتی اقدامات آشوب گرایانه و ترروریستی انجام می کند رژیِم تروریستی آخوندی می باشد که گذشته از ساختارارتجاعی و قرون وسطائی و غیر متمدنانه و عدم تعلق به این عصر و دوران که دارد ، بلکه همانگونه که گفته شد و اثبات شد همه ی تلاش مذبوحانه اش برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد که باید افزود اکنون که سلاح اتمی ندارد اینگونه برخورد می کند مشخص است زمانی که آن را در اختیار داشته باشد چه خواهد کرد؟ بهر ال اکنون باز جای سئوا لدارد که برای چه چنین رژیم بربر منش وتاریک اندیش و جنگ افروز و عوامفریبی تحل می شود که اساس و بنیانش بر صدور تروریسم و بنیادگرائی استوار شده است؟ بدتر اینکه چرا اروپا به سیاست خائنانه ی تجارت خون مذاکره ی هسته ای ادامه داده می دهد؟ بالاخره اینکه برای چه نام سازمان مخالف این رژیم ارتجاعی و تروریستی مذبی که قربانی واقعی همین رژیم است در لیست گروه و سازمان های تروریستی نگهداشته شده است؟
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 6 شهریوراه سال 1387