نقد و بررسی " تجديدحيات دولت ملي(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 6 شهریور ماه سال 1387
"در از کردن رفسنجانی و دوران کار گزاران ومتهم کردن به دوران تجمل پرستی و زر اندوزی و ادامه آن دردوم خرداد وعبور از آن و رسیدن به تجدید حیات کنونی "
پس از دیدار لوطی جماران با گماشته پاسدار احمدی نژاد که با خاک پاشیدن بر توی چشمان مردم آگاه و کتمان کردن حقایق با وارونه گوئی و تعریف و تمجید از دولت نهم بهانه ای ساخت تا آنطرف معادله ی منتقدان را دراز ومتهم به خیانت کند که در رأس آن رفسنجانی بود . زیرا که رفسنجانی مجلس کارگردان مجمع مصلحت دو روزه ی شورای خبرگان رهبری بود که می بایست قبل از آغار بقول معروف گربه جلوی حجله کشته می شد و از رفسنجانی نسق گیری می شد تا احساس نکند به دلیل اینکه رئیس مجلس مصلحت نظام و خبرگان رهبری است علی آباد خرابه هم برای خودش شهری شده است . در همین رابطه دنباله توپ رها شده از سوی لوطی جماران به درون زمین رفسنجانی را پاسدار احمدی نژاد در قم دریافت کرد و شروع به بازی کردن نمود و تلاش کرد چند بار به درون دروازه ی رفسنجانی شوت کند . آنگاه توپ را به سخنگوی دولت جراحی و خراطی شده عدالت محور خودش غلامحسینالهام پاس کرد تاکه چند تا شوت های سنگین توهین و اهانت آمیز کند . سپس توپ به زیر پای سربازجویان همکار سربازجو حسین شریعتمداری پاس کرد تا اینان در محوطه ی 18 قدم و گشودن دروازه ی رفسنجانی شوت کنند.
. بنابراین اکنون بی جهت نیست که اکنون پاسدار وزیر فرهنگ سانسور تفتیش عقاید و ارشاد شروع به شوت سنگینبه درن دروازه ی رفسنجانی کرده است و نقد را رها کرده و سراغ نسیه رفته است . یعنی در هفته ی دولت بقول لوطی جماران پرکار و با نشاط و عدالتخواه ودر خط نظام و انقلاب و اسلام و امام به جای اینکه این دولت بیلان وعملکرد ارائه کند، ولی در عوض در دومین روز همایش اجلاس مجمع خبرنگاران مو شکافی و ارزیابی 20 سال پیش از دولت کار گزاران مورد بررسی واقع شده ودر دنباله به دعیان الاح طلبان اشاره شده است . البته بدون آنکه گفته شود چرا جنگ خانمان برانداز ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله چرا 7 سال اضافی ادامه یافت و به کجا ختم شد و برای چه جام شکست زهرسر کشیده شد تا که در پایان به دولت پاسدار گماشته احمدی نژاد ختم شده است.
.سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس برای شکست کازه و کوزه ها بر سر رفسنجانی و حامیانش که غارتگراواقعی اینان می باشند و برای تبرئه کرن لوطی جماران با آویزان شدن به جمله ای از وی؛ آن را برای مخاطب قرار دادن رفسنجانی اینگونه بازتاب داد :
"بي دليل نبود كه در آن سال ها- و حتي تا يك دهه پس از آن- رهبر فرزانه انقلاب به دفعات به دولتمردان درباره دو خطر �اشرافيگري، تبعيض و زراندوزي ميان مسئولان� و �شبيخون فرهنگي دشمن� هشدار مي دادند. ايشان از جمله مرداد سال 1370 فرمودند �اگر ما به دنبال مسائل خودمان رفتيم و به فكر زندگي شخصي خودمان افتاديم، دنبال تجملات و تشريفات رفتيم و در خرج كردن بيت المال هيچ حدي براي خودمان قائل نشديم مگر اعتماد مردم باقي مي ماند؟ مگر مردم كورند؟ نمي شود در زندگي مادي خود فرو برويم و بخواهيم مردم به شكل يك اسوه به ما نگاه كنند، مردمي كه خيلي شان از اوليات محرومند. از خيلي ها بايد گذشت در اين راه، نه فقط از شهوت حرام از شهوت حلال بايد گذشت... من و شما همان طلبه قبل از انقلابيم، شما يكي معلم بوديد، يكي دانشجو بوديد، يكي منبري بوديد، همه مان اين جور بوديم. ما حالا عروسي بگيريم مثل عروسي اشراف؟! خانه درست كنيم مثل خانه اشراف؟! خوب اشراف مگر چه بودند؟ فقط او چون ريش خودش را نمي گذاشت و ما ريش گذاشته ايم، اين كافي است؟! نه آقا! ما مي شويم مترفين. والله توي جامعه اسلامي هم مترف ممكن است به وجود بيايد�. آن غفلت ها و لااباليگري اقتصادي و سياسي و فرهنگي كار خود را كرد. بخشي از شيريني هاي خدمت دولت سازندگي در كام مردم به تلخي نشست و 8 سال بعد ماجراي دوم خرداد 76 را رقم زد. آن انتخابات همچنان كه شاهدي بر حيات سياسي ملت و مردم سالاري ايران بود، اعتراض به انحراف از شعارهاي انقلاب را نيز در خود مستتر داشت اما دست برقضا، بانيان وضعيت ديروز، با آزادي عمل بيشتر، از دولت ائتلافي جديدي سردر آوردند كه برخلاف اميد و اعتماد ميليون ها رأي دهنده، تبديل به غنيمت شماري شريك سياسي، گروهي پشيمان از اسلام و انقلاب، و فرقه هايي زخم خورده و داراي عقده از نظام اسلامي شده بود. مردم قصد و مقصدي ديگر داشتند اما ناقه دولت، دلش جايي ديگر در گرو بود. دوره اصلاحات و توسعه سياسي- فرهنگي دركش و قوس و تضاد ميان اين دو خواسته گذشت در حالي كه شماري از متوليان اصلاحات، آشكارا به تحقير معيشت مردم و توقعات مشروع آنها در حوزه عدالت، كرامت، عزت و استقلال ملي اهتمام داشتند.. انتخابات خرداد و تيرماه 1384 نشان از سلامت كامل سازمان زنده انقلاب داشت و تأسيس دولتي را رقم زد كه به درستي حس خدمتگزاري و نوكري، پرنشاطي، شجاعت و جرأت براي تحول و اصلاح امور، ساده زيستي، و عزتمندي و جسارت در برابر دشمنان زياده خواه را در جان افكار عمومي پمپاژ مي كرد."درخاتمه اینکه پاسدار سربازجو یادداشت روز نویس پس از یکه تازی علیه دولت کارگزاران و رفسنجانی کرد و گفت که عامل رشد فرهنگ تجمل پرستی و زر اندوزی بود که از مردم و ارزش هی انقلابی فاصله گرفت و این سیاست را دنبال کرد ودر دنبالهیادداشتروز خود نتیجه گرفت که شیرینی و حلوات این دوره را با نه گفتن به کارگزاران دوم خرداد سال 76 رقم زد . در دنباله افزود اما اینان نیز به دلیل انحراف مشابه کارگزاران چون نتوانستند از اعتماد مردمی که به اینان روی آورده بودند استفاده کنند و ادامه همان مسیر و سیاست قبلی را رفتند . بنابراین مردم تحمل نکردند و توفان بر پا کرند و حماسه ی تیرماه 84 را آفریدند که پاسدار احمدی نژاد را رئیس جمهور و نظام را یک دست کردند که ادامه همان خط و اهداف خمینی است . البته پاسدار قلم بر دست همانگونه که به نقش سیاست حرکت چراغ خاموش و پیروزی گام به گام یا در حقیقت کودتای خاموش خزنده ی سپاه پاسداران اشار نکرده و نگفته است که چگونه پاسداران و بسیجیان در پای صندوق نمایش انتخابات ریاست جمهوری دوره ی نهم دستبه تقلبات گسترده زدند ؟ بهمان دلیل نیز کلامی از عملکرد دولت نهم نگفت و لی در عوض از تملق گوئی و دروغ ووارونه گوئی های لوطی جماران از دولت نهم گفته است . البته که گفته شد دلیل این حمایت در راستای چه هدفی بود که لوطی جماران دنبال کرد؟
در نهایت اینه پس از 3 دهه تجرب همه جناح و باندها و شرایط کنونی و تورم و گرانی و اعتراف به این واقعیت که لوطی جماران از 20سال پیش می دانسته است که خط پیشروی اشراف و غارتگری وجود داشته است، ولی چون خودش هم اینگونه بوده و چون رقیب رفسنجانی است تا حال خفقان گرفت و دستگاه حامی کلان دزدان و غارتگران و مفسدان ملافیای اقتصادی قضائیه را تقویت کرد که رئیس آن انتصابی خودش می باشد همه پرونده های مفسدان و مافیای اقتصادی را بایگانی کرد و در عوضهرروز حکم اعدام و دار زدن آفتابه دزذدان ومحرومان راصادر کرده است . مهمتر اینکه زمانی که عباس پالیزدار اسامی اینان را افشا کرد خودش قربانی شد . پس جز اینکه این رژیم جنایتکار دین فروش و عوامفریب غارتگر و جنگ افروز تغییر کند هیچگونه راه نجات دیگری متصور نیست
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 6 شهریور ماه سال 1387
"در از کردن رفسنجانی و دوران کار گزاران ومتهم کردن به دوران تجمل پرستی و زر اندوزی و ادامه آن دردوم خرداد وعبور از آن و رسیدن به تجدید حیات کنونی "
پس از دیدار لوطی جماران با گماشته پاسدار احمدی نژاد که با خاک پاشیدن بر توی چشمان مردم آگاه و کتمان کردن حقایق با وارونه گوئی و تعریف و تمجید از دولت نهم بهانه ای ساخت تا آنطرف معادله ی منتقدان را دراز ومتهم به خیانت کند که در رأس آن رفسنجانی بود . زیرا که رفسنجانی مجلس کارگردان مجمع مصلحت دو روزه ی شورای خبرگان رهبری بود که می بایست قبل از آغار بقول معروف گربه جلوی حجله کشته می شد و از رفسنجانی نسق گیری می شد تا احساس نکند به دلیل اینکه رئیس مجلس مصلحت نظام و خبرگان رهبری است علی آباد خرابه هم برای خودش شهری شده است . در همین رابطه دنباله توپ رها شده از سوی لوطی جماران به درون زمین رفسنجانی را پاسدار احمدی نژاد در قم دریافت کرد و شروع به بازی کردن نمود و تلاش کرد چند بار به درون دروازه ی رفسنجانی شوت کند . آنگاه توپ را به سخنگوی دولت جراحی و خراطی شده عدالت محور خودش غلامحسینالهام پاس کرد تاکه چند تا شوت های سنگین توهین و اهانت آمیز کند . سپس توپ به زیر پای سربازجویان همکار سربازجو حسین شریعتمداری پاس کرد تا اینان در محوطه ی 18 قدم و گشودن دروازه ی رفسنجانی شوت کنند.
. بنابراین اکنون بی جهت نیست که اکنون پاسدار وزیر فرهنگ سانسور تفتیش عقاید و ارشاد شروع به شوت سنگینبه درن دروازه ی رفسنجانی کرده است و نقد را رها کرده و سراغ نسیه رفته است . یعنی در هفته ی دولت بقول لوطی جماران پرکار و با نشاط و عدالتخواه ودر خط نظام و انقلاب و اسلام و امام به جای اینکه این دولت بیلان وعملکرد ارائه کند، ولی در عوض در دومین روز همایش اجلاس مجمع خبرنگاران مو شکافی و ارزیابی 20 سال پیش از دولت کار گزاران مورد بررسی واقع شده ودر دنباله به دعیان الاح طلبان اشاره شده است . البته بدون آنکه گفته شود چرا جنگ خانمان برانداز ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله چرا 7 سال اضافی ادامه یافت و به کجا ختم شد و برای چه جام شکست زهرسر کشیده شد تا که در پایان به دولت پاسدار گماشته احمدی نژاد ختم شده است.
.سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس برای شکست کازه و کوزه ها بر سر رفسنجانی و حامیانش که غارتگراواقعی اینان می باشند و برای تبرئه کرن لوطی جماران با آویزان شدن به جمله ای از وی؛ آن را برای مخاطب قرار دادن رفسنجانی اینگونه بازتاب داد :
"بي دليل نبود كه در آن سال ها- و حتي تا يك دهه پس از آن- رهبر فرزانه انقلاب به دفعات به دولتمردان درباره دو خطر �اشرافيگري، تبعيض و زراندوزي ميان مسئولان� و �شبيخون فرهنگي دشمن� هشدار مي دادند. ايشان از جمله مرداد سال 1370 فرمودند �اگر ما به دنبال مسائل خودمان رفتيم و به فكر زندگي شخصي خودمان افتاديم، دنبال تجملات و تشريفات رفتيم و در خرج كردن بيت المال هيچ حدي براي خودمان قائل نشديم مگر اعتماد مردم باقي مي ماند؟ مگر مردم كورند؟ نمي شود در زندگي مادي خود فرو برويم و بخواهيم مردم به شكل يك اسوه به ما نگاه كنند، مردمي كه خيلي شان از اوليات محرومند. از خيلي ها بايد گذشت در اين راه، نه فقط از شهوت حرام از شهوت حلال بايد گذشت... من و شما همان طلبه قبل از انقلابيم، شما يكي معلم بوديد، يكي دانشجو بوديد، يكي منبري بوديد، همه مان اين جور بوديم. ما حالا عروسي بگيريم مثل عروسي اشراف؟! خانه درست كنيم مثل خانه اشراف؟! خوب اشراف مگر چه بودند؟ فقط او چون ريش خودش را نمي گذاشت و ما ريش گذاشته ايم، اين كافي است؟! نه آقا! ما مي شويم مترفين. والله توي جامعه اسلامي هم مترف ممكن است به وجود بيايد�. آن غفلت ها و لااباليگري اقتصادي و سياسي و فرهنگي كار خود را كرد. بخشي از شيريني هاي خدمت دولت سازندگي در كام مردم به تلخي نشست و 8 سال بعد ماجراي دوم خرداد 76 را رقم زد. آن انتخابات همچنان كه شاهدي بر حيات سياسي ملت و مردم سالاري ايران بود، اعتراض به انحراف از شعارهاي انقلاب را نيز در خود مستتر داشت اما دست برقضا، بانيان وضعيت ديروز، با آزادي عمل بيشتر، از دولت ائتلافي جديدي سردر آوردند كه برخلاف اميد و اعتماد ميليون ها رأي دهنده، تبديل به غنيمت شماري شريك سياسي، گروهي پشيمان از اسلام و انقلاب، و فرقه هايي زخم خورده و داراي عقده از نظام اسلامي شده بود. مردم قصد و مقصدي ديگر داشتند اما ناقه دولت، دلش جايي ديگر در گرو بود. دوره اصلاحات و توسعه سياسي- فرهنگي دركش و قوس و تضاد ميان اين دو خواسته گذشت در حالي كه شماري از متوليان اصلاحات، آشكارا به تحقير معيشت مردم و توقعات مشروع آنها در حوزه عدالت، كرامت، عزت و استقلال ملي اهتمام داشتند.. انتخابات خرداد و تيرماه 1384 نشان از سلامت كامل سازمان زنده انقلاب داشت و تأسيس دولتي را رقم زد كه به درستي حس خدمتگزاري و نوكري، پرنشاطي، شجاعت و جرأت براي تحول و اصلاح امور، ساده زيستي، و عزتمندي و جسارت در برابر دشمنان زياده خواه را در جان افكار عمومي پمپاژ مي كرد."درخاتمه اینکه پاسدار سربازجو یادداشت روز نویس پس از یکه تازی علیه دولت کارگزاران و رفسنجانی کرد و گفت که عامل رشد فرهنگ تجمل پرستی و زر اندوزی بود که از مردم و ارزش هی انقلابی فاصله گرفت و این سیاست را دنبال کرد ودر دنبالهیادداشتروز خود نتیجه گرفت که شیرینی و حلوات این دوره را با نه گفتن به کارگزاران دوم خرداد سال 76 رقم زد . در دنباله افزود اما اینان نیز به دلیل انحراف مشابه کارگزاران چون نتوانستند از اعتماد مردمی که به اینان روی آورده بودند استفاده کنند و ادامه همان مسیر و سیاست قبلی را رفتند . بنابراین مردم تحمل نکردند و توفان بر پا کرند و حماسه ی تیرماه 84 را آفریدند که پاسدار احمدی نژاد را رئیس جمهور و نظام را یک دست کردند که ادامه همان خط و اهداف خمینی است . البته پاسدار قلم بر دست همانگونه که به نقش سیاست حرکت چراغ خاموش و پیروزی گام به گام یا در حقیقت کودتای خاموش خزنده ی سپاه پاسداران اشار نکرده و نگفته است که چگونه پاسداران و بسیجیان در پای صندوق نمایش انتخابات ریاست جمهوری دوره ی نهم دستبه تقلبات گسترده زدند ؟ بهمان دلیل نیز کلامی از عملکرد دولت نهم نگفت و لی در عوض از تملق گوئی و دروغ ووارونه گوئی های لوطی جماران از دولت نهم گفته است . البته که گفته شد دلیل این حمایت در راستای چه هدفی بود که لوطی جماران دنبال کرد؟
در نهایت اینه پس از 3 دهه تجرب همه جناح و باندها و شرایط کنونی و تورم و گرانی و اعتراف به این واقعیت که لوطی جماران از 20سال پیش می دانسته است که خط پیشروی اشراف و غارتگری وجود داشته است، ولی چون خودش هم اینگونه بوده و چون رقیب رفسنجانی است تا حال خفقان گرفت و دستگاه حامی کلان دزدان و غارتگران و مفسدان ملافیای اقتصادی قضائیه را تقویت کرد که رئیس آن انتصابی خودش می باشد همه پرونده های مفسدان و مافیای اقتصادی را بایگانی کرد و در عوضهرروز حکم اعدام و دار زدن آفتابه دزذدان ومحرومان راصادر کرده است . مهمتر اینکه زمانی که عباس پالیزدار اسامی اینان را افشا کرد خودش قربانی شد . پس جز اینکه این رژیم جنایتکار دین فروش و عوامفریب غارتگر و جنگ افروز تغییر کند هیچگونه راه نجات دیگری متصور نیست
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 6 شهریور ماه سال 1387