نقد و بررسی " پيامدهاى دو سياست خارجى (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 12 اردیببهشت ماه سال � 1388
"آشکارا افتخار کردن به سیاست دامن زدن به بحران آفرینی و جنگ افروزی ترور و ارتجاع و بنیاد گرائی در منطقه به عنوان اقتدار و با محکوم کردن سیاست خارجی دو دوره ی کار گزاران و اصلاح طلبان"
وقتی دین ابزار قدرت و عوامفریبی و جنگ افروزی و غارتگری و دین فروشی شده باشد که تبدیل به فلسفه و منش و اصول حکومت داری نیز شده است که به جای اجرای عدالت و قانون و آزادی و کار سیاست سرکوب سیستماتیک ضرب و شتم و خفقان و رعب و وحشت در جامعه جایگزین آن شده باشد که از سوی نیروی انتظامی و بسیج و گشت های ارشاد دنبال می شود . البته با بهانه و چاشنی بر قرار ی امنیت اجتماعی این هدف سرکوبگرایانه ی طراحی شده تعقیب و اجرا می گردد . لذا در چنین نظامی صدور تروریسم و بنیاد گرائی و ارتجاع و سیاست دخالت گری در امور داخلی کشور های همسایه و خاورمیانه هم جزو دستآورد وپیامدهای سیاست خارجی اش باشد . صد البته در مقام مقایسه دو مدعی اصلاح طلبی و اصول گرائی هریک بیشتر سیاست برون مرزی را دنبال و اجرا نماید که ضریب کارآمدی اش برای بقای رژیم متزلزل ضد مردم و نا مشروع مهمتر و با ارزش تر باشد آن سیاست ارجح و مقدس تر می باشد. به خصوص در شرایطی که رژیم پدر خوانده تروریست جهانی و یاغی بین المللی به دلیل پیگیری سلاح سته ای و ایجاد جنگ افروزی در منطقه و تهدید به نابود کردن اسرائیل به انزوی جهانی کشیده شده است .
از سوی دیگر چون در داخل کشور با رقابت و اختلاف و تضاد جناحی و باندی ریاست جمهوری دوره ی دهم مواجه می باشد . بنابراین ضریب نیاز به سیاست برون مرزی صدور تروریسم و بیناد گرائی و ارتجاع نیازمند تر می باشد . پس بر اساس ضریب همین نیازمندی می باشد که پاسدار غیر ایرانی قلم بر دست و یادداشت روز نویس شده وا رد میدان شده است و برای کوبیدن رقیب منتقد دوم خردادی ها از پیامدهای دو سیاست خارجی در یادداشت روز خود خبر داده است.
از طرف دیگر پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس روند سیاست خارجی را که مکمل سیاست داخلی ارزیابی کرده است در 10 سال عمر پلید رژیم پلید در کنار ادامه ی جنگ خانمان بر انداز با عراق که نعمت الهی نامیده شد را کمک یا دخالت گری در افغانستان ترسیم کرده است که منجر به سقوط شوروی سابق شد. دهه دوم را فاصله گیری از سیاست دخالت آمریکا و پاکستان در افغانستان ارزیابی کرده است تا اینک بطور سر بسته پذیرفته است که پس از قدرت گیری طالبان در افغانستان برای سقوط طالبان با تجاز گران اشغال نظامی افغانستان رژیم تروریستی آخوند همکاری کرد . ولی آنگونه که تصور می کرد و توقع داشت پس از اشغال نظامی افغانستان سهمی برای رژیم تروریستی آخوندی در افغانستان در نظر گرفته نشد.
بالاخره اینکه پاسدار غیر ایرانی برای اینکه سیاست خارجه ی دو دوره ی کار گزاران رفسنجانی و مدعیان اصلاح طلبان خاتمی را بر زیر سئوال ببرد گفته است که از سال 1370 تا سال 84 دستگاه رسمی سیاست خارجی رژیم تروریستی آخوندی در همه عرصه های سیاست خارجی موجب شد که رژیم تروریستی آخوندی دامنه ی نفوذ و اقتدار منطقه ای اش رو به کاهش رود. در عوض دامن ی نفوذ آمریکا در منطقه افزایش یابد و ایده بی ضرر گفت و گفتگوی تمدن ها به نفع آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و عربستان و حتی صهیونیست ها مورد تحسین و اقع شود. در نهایت پس از محکوم کردن دو سیاست خارجه ی دو دوره ی رفسنجانی و خاتمی به مانور تبلیغاتی دولت نهم پاسدار گماشته احمدی نژاد پرداخته و نتیجه گرفته که به چنین سیاستی ختم شده است:
"رویکرد سیاست خارجی ایران در دوره دولت نهم دستخوش تغییرات بنیادین گردید. بعضی عنوان �سیاست تهاجمی� به روند دیپلماتیک ایران در این دوره داده اند، بعضی هم آن را بازگشت به اصول انقلاب و مبانی نظام دانسته اند. به هر تقدیر در این دوره سیاست تغییر کرد. دکتر محمود احمدی نژاد بی آنکه تجربه ای در کار دیپلماسی داشته باشد، با تکیه بر رهنمودهای بنیانگذار انقلاب و نیز رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، روش مماشات با زورگویان را کنار نهاد و بدون رودربایستی های رایج دیپلماتیک و ملاحظاتی که نوعا ساخته اند تا کشورهایی نظیر ایران را از حقوق خود دور کنند، وارد میدان شد. چند صباحی جنجال عظیمی برخاست و همانها که در فاصله سالهای 70 تا 84 نوعا سکان دولت و سیاست خارجی کشور را در دست داشتند، هشدار دادند که نمی توان با دنیا با این روش ها مواجه شد و دوره شعارهای انقلابی به سر آمده است.اما تجربه سیاست خارجی ایران در فاصله سالهای 84 تا 88 به خوبی نشان داد که سیاست ایستادگی در برابر فزون خواهی غرب و پافشاری بر حقوق قانونی خود برکات بسیار زیادی را به همراه دارد و به دگرگونی فضا و محیط بین المللی و منطقه ای نیز منجر می شود."
در پایان پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس جمع بندی عملکرد سیاست خارجی رژیم تروریستی آخوندی را به خصوص در دوره ی 4 ساله ی دولت پاسدار گماشته احمدی نژاد اینگونه ترسیم و تشریح کرده است:
"روی کارآمدن دولت اسلام گرا در عراق که هیلاری کلینتون در سفر سه روز پیش خود به عراق آن را تهدید به انحلال کرد- و البته نمی تواند- مقاومت دولت سوریه در برابر هجوم مشترک غربی، عربی- که به بهانه ترور حریری راه افتاده بود- پیروزی حزب الله لبنان در جنگ سنگین 33روزه در برابر رژیم صهیونیستی، پیروزی بزرگتر حزب الله در نبرد سیاسی دوساله بر نیروهای داخلی آمریکا و عربستان در لبنان، پیروزی حماس در انتخابات مجلس در آذرماه 84، پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ 22روزه و مصادیق دیگر در منطقه، همه در دوره ای اتفاق افتاده اند که سیاست خارجی ایران برپایه رهنمودهای امام(ره) و رهبر انقلاب از مماشات با غرب دوری جسته و به دفاع از حقوق ملت های مسلمان و نیز صیانت از منافع جمهوری اسلامی روی آورده است. پرواضح است که ایران- برخلاف آمریکا- دخالتی در امور مردم عراق یا لبنان یا فلسطین و یا هر جای دیگر ندارد و مخالف هر نوع دخالتی در امور کشورهای دیگر است ولی استحکام سیاست ایران راه ایستادن ملت ها را در برابر قدرت های دخالت گر و اشغالگران هموار می کند و این به پدید آمدن منطقه ای می انجامد که زیستن در آن برای همه ملت های آن امن تر و آسوده تر است و البته همانگونه که مجله فرانسوی �فیگارو� در روز سه شنبه هفته قبل نوشت، برای اشغالگران و مداخله گران کار دشوار است. فیگارو اضافه کرد: �اصولگرایی در ایران با پیروزی در انتخابات 24ژوئیه 2005 چهره منطقه را دگرگون کرد. اگر در انتخابات 12ژوئن 2009 بار دیگر پیروز شود، چهره بین المللی را تا حد زیادی تغییر می دهد.�"
در خاتمه اینکه بر خلاف ادعای ابتدائی نوشتار پاسداریادداشت روز نویس که سیاست خارجی را مکمل و آنروی سکه ی سیاست داخلی دانسته است که باید گفت ترکیب و تلفیق این دو سیاست نه در خدمت مردم و برآورده شدن مطالبات شان و بر قراری آزادی و دمکراسی و عدالت و اجرای قانون و نظم و امنیت اجتماعی منتهی نشده است، بلکه صدور تروریسم و بنیادگرائی و ارتجاع با دخالت گری در منطقه هیپچگونه کمکی به سازندگی و رشد و ترقی صنعت و تولیدات داخلی و پیشرفت اقتصادی و خدماتی و بهداشتی و آموزشی و ... در جامعه منجر نشده است ، زیراکه موجب فقر و بیکاری و رشد تورم و گرانی آنگونه در جامعه بیداد می کند که رشد واردات 3 برابر صادرات شده است . بودجه ی دولت با کسری فراوان رو بروست . روز جهانی کار گران با هجوم و ضرب و شتم کار گران ودستگیری صد ها فعال کارگری زن و مرد مواجه شده اند . فشار هرروز بر دانشجویان فزونی می گیرد . سانسور بر مطبوعات نهادینه شد است بطور علنی ولی اعلام ناشده حکومت نظامی در جامعه حاکم شده است . رقیب دوم خردادی ها به انواع و اقسام اتهامات هرروز متهم می شوند . بطوریکه حتی تنظیم همین یادداشت روز نوعی کیفر خواست محکومیت رقبای باندهای مافیائی حاکم می باشد . از سوی دیگر پیرامون سیاست خارجی عملکرد رتبه و مقام اولی جهانی نقض حقوق بشر دارد. افزایش هرروز لیست اقلام بیشتر تحریم به خاطر پیگیری پروژه ی هسته ای برای دستر سی به سلاح هسته ای انجام می گیرد که شرایط بس طاقت فرسائی به محرومان ایرانی تحمیل شده است . مشروط بر اینکه گفته شد که رژیم تروریستی آخوندی به انزوای منطقه ای � جهانی کشیده شده است. حال پرسش است که اینگونه چگونه به معنی و مفهوم اقتدار می باشد . پاسخ این ادعا دیگر نیاز به توضیح نیست چون بقول معروف آنقدر عیانست که نیاز به بیان نیست.
هوشنگ � بهداد
شنبه 12 اردیببهشت ماه سال � 1388
"آشکارا افتخار کردن به سیاست دامن زدن به بحران آفرینی و جنگ افروزی ترور و ارتجاع و بنیاد گرائی در منطقه به عنوان اقتدار و با محکوم کردن سیاست خارجی دو دوره ی کار گزاران و اصلاح طلبان"
وقتی دین ابزار قدرت و عوامفریبی و جنگ افروزی و غارتگری و دین فروشی شده باشد که تبدیل به فلسفه و منش و اصول حکومت داری نیز شده است که به جای اجرای عدالت و قانون و آزادی و کار سیاست سرکوب سیستماتیک ضرب و شتم و خفقان و رعب و وحشت در جامعه جایگزین آن شده باشد که از سوی نیروی انتظامی و بسیج و گشت های ارشاد دنبال می شود . البته با بهانه و چاشنی بر قرار ی امنیت اجتماعی این هدف سرکوبگرایانه ی طراحی شده تعقیب و اجرا می گردد . لذا در چنین نظامی صدور تروریسم و بنیاد گرائی و ارتجاع و سیاست دخالت گری در امور داخلی کشور های همسایه و خاورمیانه هم جزو دستآورد وپیامدهای سیاست خارجی اش باشد . صد البته در مقام مقایسه دو مدعی اصلاح طلبی و اصول گرائی هریک بیشتر سیاست برون مرزی را دنبال و اجرا نماید که ضریب کارآمدی اش برای بقای رژیم متزلزل ضد مردم و نا مشروع مهمتر و با ارزش تر باشد آن سیاست ارجح و مقدس تر می باشد. به خصوص در شرایطی که رژیم پدر خوانده تروریست جهانی و یاغی بین المللی به دلیل پیگیری سلاح سته ای و ایجاد جنگ افروزی در منطقه و تهدید به نابود کردن اسرائیل به انزوی جهانی کشیده شده است .
از سوی دیگر چون در داخل کشور با رقابت و اختلاف و تضاد جناحی و باندی ریاست جمهوری دوره ی دهم مواجه می باشد . بنابراین ضریب نیاز به سیاست برون مرزی صدور تروریسم و بیناد گرائی و ارتجاع نیازمند تر می باشد . پس بر اساس ضریب همین نیازمندی می باشد که پاسدار غیر ایرانی قلم بر دست و یادداشت روز نویس شده وا رد میدان شده است و برای کوبیدن رقیب منتقد دوم خردادی ها از پیامدهای دو سیاست خارجی در یادداشت روز خود خبر داده است.
از طرف دیگر پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس روند سیاست خارجی را که مکمل سیاست داخلی ارزیابی کرده است در 10 سال عمر پلید رژیم پلید در کنار ادامه ی جنگ خانمان بر انداز با عراق که نعمت الهی نامیده شد را کمک یا دخالت گری در افغانستان ترسیم کرده است که منجر به سقوط شوروی سابق شد. دهه دوم را فاصله گیری از سیاست دخالت آمریکا و پاکستان در افغانستان ارزیابی کرده است تا اینک بطور سر بسته پذیرفته است که پس از قدرت گیری طالبان در افغانستان برای سقوط طالبان با تجاز گران اشغال نظامی افغانستان رژیم تروریستی آخوند همکاری کرد . ولی آنگونه که تصور می کرد و توقع داشت پس از اشغال نظامی افغانستان سهمی برای رژیم تروریستی آخوندی در افغانستان در نظر گرفته نشد.
بالاخره اینکه پاسدار غیر ایرانی برای اینکه سیاست خارجه ی دو دوره ی کار گزاران رفسنجانی و مدعیان اصلاح طلبان خاتمی را بر زیر سئوال ببرد گفته است که از سال 1370 تا سال 84 دستگاه رسمی سیاست خارجی رژیم تروریستی آخوندی در همه عرصه های سیاست خارجی موجب شد که رژیم تروریستی آخوندی دامنه ی نفوذ و اقتدار منطقه ای اش رو به کاهش رود. در عوض دامن ی نفوذ آمریکا در منطقه افزایش یابد و ایده بی ضرر گفت و گفتگوی تمدن ها به نفع آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و عربستان و حتی صهیونیست ها مورد تحسین و اقع شود. در نهایت پس از محکوم کردن دو سیاست خارجه ی دو دوره ی رفسنجانی و خاتمی به مانور تبلیغاتی دولت نهم پاسدار گماشته احمدی نژاد پرداخته و نتیجه گرفته که به چنین سیاستی ختم شده است:
"رویکرد سیاست خارجی ایران در دوره دولت نهم دستخوش تغییرات بنیادین گردید. بعضی عنوان �سیاست تهاجمی� به روند دیپلماتیک ایران در این دوره داده اند، بعضی هم آن را بازگشت به اصول انقلاب و مبانی نظام دانسته اند. به هر تقدیر در این دوره سیاست تغییر کرد. دکتر محمود احمدی نژاد بی آنکه تجربه ای در کار دیپلماسی داشته باشد، با تکیه بر رهنمودهای بنیانگذار انقلاب و نیز رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، روش مماشات با زورگویان را کنار نهاد و بدون رودربایستی های رایج دیپلماتیک و ملاحظاتی که نوعا ساخته اند تا کشورهایی نظیر ایران را از حقوق خود دور کنند، وارد میدان شد. چند صباحی جنجال عظیمی برخاست و همانها که در فاصله سالهای 70 تا 84 نوعا سکان دولت و سیاست خارجی کشور را در دست داشتند، هشدار دادند که نمی توان با دنیا با این روش ها مواجه شد و دوره شعارهای انقلابی به سر آمده است.اما تجربه سیاست خارجی ایران در فاصله سالهای 84 تا 88 به خوبی نشان داد که سیاست ایستادگی در برابر فزون خواهی غرب و پافشاری بر حقوق قانونی خود برکات بسیار زیادی را به همراه دارد و به دگرگونی فضا و محیط بین المللی و منطقه ای نیز منجر می شود."
در پایان پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس جمع بندی عملکرد سیاست خارجی رژیم تروریستی آخوندی را به خصوص در دوره ی 4 ساله ی دولت پاسدار گماشته احمدی نژاد اینگونه ترسیم و تشریح کرده است:
"روی کارآمدن دولت اسلام گرا در عراق که هیلاری کلینتون در سفر سه روز پیش خود به عراق آن را تهدید به انحلال کرد- و البته نمی تواند- مقاومت دولت سوریه در برابر هجوم مشترک غربی، عربی- که به بهانه ترور حریری راه افتاده بود- پیروزی حزب الله لبنان در جنگ سنگین 33روزه در برابر رژیم صهیونیستی، پیروزی بزرگتر حزب الله در نبرد سیاسی دوساله بر نیروهای داخلی آمریکا و عربستان در لبنان، پیروزی حماس در انتخابات مجلس در آذرماه 84، پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ 22روزه و مصادیق دیگر در منطقه، همه در دوره ای اتفاق افتاده اند که سیاست خارجی ایران برپایه رهنمودهای امام(ره) و رهبر انقلاب از مماشات با غرب دوری جسته و به دفاع از حقوق ملت های مسلمان و نیز صیانت از منافع جمهوری اسلامی روی آورده است. پرواضح است که ایران- برخلاف آمریکا- دخالتی در امور مردم عراق یا لبنان یا فلسطین و یا هر جای دیگر ندارد و مخالف هر نوع دخالتی در امور کشورهای دیگر است ولی استحکام سیاست ایران راه ایستادن ملت ها را در برابر قدرت های دخالت گر و اشغالگران هموار می کند و این به پدید آمدن منطقه ای می انجامد که زیستن در آن برای همه ملت های آن امن تر و آسوده تر است و البته همانگونه که مجله فرانسوی �فیگارو� در روز سه شنبه هفته قبل نوشت، برای اشغالگران و مداخله گران کار دشوار است. فیگارو اضافه کرد: �اصولگرایی در ایران با پیروزی در انتخابات 24ژوئیه 2005 چهره منطقه را دگرگون کرد. اگر در انتخابات 12ژوئن 2009 بار دیگر پیروز شود، چهره بین المللی را تا حد زیادی تغییر می دهد.�"
در خاتمه اینکه بر خلاف ادعای ابتدائی نوشتار پاسداریادداشت روز نویس که سیاست خارجی را مکمل و آنروی سکه ی سیاست داخلی دانسته است که باید گفت ترکیب و تلفیق این دو سیاست نه در خدمت مردم و برآورده شدن مطالبات شان و بر قراری آزادی و دمکراسی و عدالت و اجرای قانون و نظم و امنیت اجتماعی منتهی نشده است، بلکه صدور تروریسم و بنیادگرائی و ارتجاع با دخالت گری در منطقه هیپچگونه کمکی به سازندگی و رشد و ترقی صنعت و تولیدات داخلی و پیشرفت اقتصادی و خدماتی و بهداشتی و آموزشی و ... در جامعه منجر نشده است ، زیراکه موجب فقر و بیکاری و رشد تورم و گرانی آنگونه در جامعه بیداد می کند که رشد واردات 3 برابر صادرات شده است . بودجه ی دولت با کسری فراوان رو بروست . روز جهانی کار گران با هجوم و ضرب و شتم کار گران ودستگیری صد ها فعال کارگری زن و مرد مواجه شده اند . فشار هرروز بر دانشجویان فزونی می گیرد . سانسور بر مطبوعات نهادینه شد است بطور علنی ولی اعلام ناشده حکومت نظامی در جامعه حاکم شده است . رقیب دوم خردادی ها به انواع و اقسام اتهامات هرروز متهم می شوند . بطوریکه حتی تنظیم همین یادداشت روز نوعی کیفر خواست محکومیت رقبای باندهای مافیائی حاکم می باشد . از سوی دیگر پیرامون سیاست خارجی عملکرد رتبه و مقام اولی جهانی نقض حقوق بشر دارد. افزایش هرروز لیست اقلام بیشتر تحریم به خاطر پیگیری پروژه ی هسته ای برای دستر سی به سلاح هسته ای انجام می گیرد که شرایط بس طاقت فرسائی به محرومان ایرانی تحمیل شده است . مشروط بر اینکه گفته شد که رژیم تروریستی آخوندی به انزوای منطقه ای � جهانی کشیده شده است. حال پرسش است که اینگونه چگونه به معنی و مفهوم اقتدار می باشد . پاسخ این ادعا دیگر نیاز به توضیح نیست چون بقول معروف آنقدر عیانست که نیاز به بیان نیست.
هوشنگ � بهداد
شنبه 12 اردیببهشت ماه سال � 1388